مردم غایبان تاریخ

1396/2/19 ۱۰:۱۴

مردم غایبان تاریخ

رونمایی از مردم نامه با حضور محمد علی موحد منصوره اتحادیه، محمد دهقانی و داریوش رحمانیان محسن آزموده: تاریخ مردم یا به تعبیر تاریخ از پایین گونه‌ای از روایت تاریخی است كه در آن كوشش می‌شود رویدادهای تاریخی را از چشم‌انداز مردمان عادی و نه نخبگان روایت كند.

 

رونمایی از مردم نامه با حضور محمد علی موحد، منصوره اتحادیه، محمد دهقانی و داریوش رحمانیان

محسن آزموده: تاریخ مردم یا به تعبیر تاریخ از پایین گونه‌ای از روایت تاریخی است كه در آن كوشش می‌شود رویدادهای تاریخی را از چشم‌انداز مردمان عادی و نه نخبگان روایت كند. از همین تعریف ساده و دم‌دستی برمی‌آید كه تاریخ مردم تا چه میزان در طول تاریخ پرفراز و نشیب و متنوع و متكثر تاریخ‌نگاری ما مغفول بوده است، به عبارت دقیق‌تر تاریخ‌نگاری ما به دلایل مختلفی كه در مجال حاضر نمی‌گنجد، همواره در سیطره نخبگان و فرادستان هرم سیاست و اقتصاد و علم بوده و كمتر نوری بر زندگی عادی مردم معمولی افكنده است. به همین دلیل است كه چنان كه محمد علی موحد می‌گوید، بیشتر اطلاعات و داده‌های خام درباره مسائل روزمره مردم را باید از سایر منابعی كه در وهله اول به قصد تاریخ نگاری نگاشته نشده‌اند، باید جست، مثل سفرنامه‌ها و آثار ادبی و اسناد مالی و... شماره‌های دوم و سوم از مجله مردم نامه به مدیرمسوولی و سردبیری داریوش رحمانیان استاد تاریخ دانشگاه تهران منتشر شد، فصلنامه‌ای درباره تاریخ مردم كه در آن شماری از محققان و پژوهشگران و عمدتا دانشجویان جوان مقاطع می‌كوشند تاریخ ایران را از منظر متفاوت مردم بنگرند. به مناسبت انتشار شماره‌های دوم و سوم از این نشریه نشستی در شهر كتاب مركزی با حضور محمد علی موحد، منصوره اتحادیه و محمد دهقانی برگزار شد كه در ادامه گزارشی از آن می‌خوانیم. در این نشست مجید تفرشی سندپژوه و پژوهشگر تاریخی و سیروس علی‌نژاد روزنامه‌نگار و نویسنده نیز حضور داشتند:

 

تاریخ ما نیاز به پوست انداختن دارد / داریوش رحمانیان - استاد تاریخ دانشگاه تهران

در ابتدا داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران در مقام مدیر مسوول و صاحب امتیاز فصلنامه مردم نامه، بر اندیشه و دیدگاهی كه پشت راه‌اندازی این نشریه است، تاكید كرد و گفت: ما ایرانیان با وجود اینكه همواره به خودمان می‌نازیم كه تاریخ چند هزار ساله داریم، اما وضع تاریخ و تاریخ نگاری در كشور ما بسیار خراب است و شایسته این ملت و تاریخ نیست. به خصوص تاریخ ما در دیدگاه‌های كهن درجا زده است و نیاز به پوست انداختن دارد. باید این رشته و معرفت نو شود. نو شدن ایران در گروی نو شدن اندیشه تاریخی آن است. مردم نامه یك فلسفه است و امیدوارم این نشریه بتواند رهگشای تحولی در تاریخ نگاری معاصر ایران شود و چه بسا اگر بماند و بپاید بتواند همچون نظایر خودش در كشورهای دیگر زمینه‌های تاسیس یك مكتب در تاریخ نویسی ایرانی را فراهم آورد.

 

تاریخی كه نوشته‌ایم، تاریخ مردم نبوده است / محمدعلی موحد - مورخ، حقوقدان و عرفان پژوه

موحد در ابتدا با اشاره به دشواری كار مجله مردم‌نامه گفت: ما ایرانیان در تاریخ سابقه ممتدی داشته‌ایم. اما تاریخی كه برای ما نوشته‌اند، تاریخ شاهان و سلاطین و بزرگان است و تاریخ مردم نیست. ما پیش از اسلام هم خداینامه داشتیم در آن جای «خدای» به معنای شاه است و همان شاهنامه است. شاهنامه‌نویسی در میان ما همچنان امتداد پیدا كرده است. در حقیقت ما دو نوع مناقب‌نویسی داشتیم. مناقب‌نویسی حول محور یك شخصیت می‌چرخد. آن شخص یا دارای قدرت مادی است و بر زندگی مردم و بر جسم ایشان حكومت می‌راند كه سلطان یا شاه یا امیر یا... خوانده می‌شود یا كسی است كه بر روح یا ضمیر یا خیال مردم حكومت می‌راند و نامش شیخ یا حكیم یا ولی یا... است. بنابراین ما دو رشته كتاب به صورت مناقب‌نویسی داریم كه تاریخ نیستند. اما اینها تاریخ مردم نیستند. تواریخی هم كه داریم، عناوینش رویش است، مثل شاهنامه یا تاریخ جهانگشا یا تاریخ جهانگشای نادری یا تاریخ غازان‌خان یا تاریخ سلاجقه یا تاریخ غزنویان یا تاریخ صفویه و... ما تاریخ افراد یا زنجیره‌ای از افراد كه حكومت رانده‌اند را نوشته‌ایم.

 

تاریخ ما به نخبگان اختصاص داشته است

موحد تاكید كرد: اما آنچه این مجله دنبالش است، خبر از مردم و حكایت‌هایی از مردم است. در تاریخ‌های مذكور اگر خبر مردم هم آمده باشد، به صورت ناخواسته در نوشته‌های قدما و گزارش‌های تواریخ آمده است. مثلا بهترین تاریخی كه در این زمینه در دست است، تاریخ بیهقی است كه خیلی هم معروف است. البته تاریخ بیهقی مقداری افشاگری‌هایی دارد، درباره دایره حاكمه و میان دیوانیانی كه برای هم پرونده درست می‌كنند. اما در این تاریخ نیز از مردم یعنی كشاورز، بازرگان، صنعتگر، مردم روستا و... خبری نیست. ما كتاب‌های دیگری نیز داشتیم كه به نخبگان اختصاص داشته است، مثلا حیات‌الاعیان نوشتیم. ما تاریخ قضات، تاریخ كتاب (دبیران) و... داریم، اما برای مردم حسابی باز نكرده‌ایم.

موحد بعد از اشاره به دشواری پرداختن به تاریخ مردم گفت: منابع لازم این زمینه را باید در كتاب‌های دیگری كه اسم تاریخ ندارند، جست. یعنی باید كوشید از اطلاعاتی كه گرد می‌آید، زمینه‌ای برای تحقیقات بعدی فراهم كرد. البته یكی از مجموعه آثاری كه در جهت این زمینه‌سازی بسیار مهم است، سفرنامه‌ها هستند و در راس همه آنها سفرنامه ابن‌بطوطه است كه غنی‌ترین سفرنامه‌ها به لحاظ محتوا بر اطلاعات مربوط به مردم و زندگی ایشان است. در این كتاب از ماتم، بزم، شادی، گورستان، مهمانی‌های بزرگ، انواع پوشاك و خوراك، خانقاه‌ها، مدارس، روستاها، وسایل حمل و نقل، كاروان‌ها، اردوها و... سخن می‌رود. این سفرنامه از این حیث بسیار غنی است.

 

سفرنامه‌ها منبعی برای مردم نامه‌نویسی

موحد با اشاره به مقدمه‌ای كه ٦٠ سال پیش بر ترجمه ابن بطوطه نوشته است، گفت: من در آن مقدمه به این مساله تاكید كرده‌ام كه آنچه ابن‌بطوطه را نزد من برجسته می‌كند، اطلاعاتی است كه راجع به اصناف یا توده مردم دارد. همچنین لازم است به تنها سفرنامه فارسی كه از آن زمان در دست ما است، یعنی سفرنامه ناصرخسرو اشاره كنم. ما معمولا سفرنامه ناصرخسرو را به لحاظ ادبی می‌خوانیم و به سبك‌های ادبی و... آن توجه می‌كنیم. خیلی هم اگر باریك‌بین باشیم، به آثار باستانی‌ای توجه می‌كنیم كه ناصرخسرو دیده و توصیف كرده است. اما اطلاعات مربوط به مردم هم در این كتاب هست.

وی گفت: مثلا ناصرخسرو وقتی به طبس می‌رسد می‌نویسد: «هیچ زن را زهره نباشد كه با مردم بیگانه سخن گوید و اگر گفتی هر دو را بكشتندی» ناصر خسرو متعلق به قرون چهارم و پنجم هجری  (٤٨١ -٣٩٤ه. ق.) است و ما قرون سوم تا پنجم هجری قمری را به عنوان رنسانس اسلامی می‌شناسیم و در قرن پنجم كه ناصرخسرو در آن زندگی می‌كند، مظاهر رنسانس هست، مثلا شكوفایی سرمایه‌داری و رونق عظیم كسب و كار و بازرگانی در گزارش‌های این سفرنامه نظر را جلب می‌كند.

 مثلا درباره اصفهان می‌گوید: «بازارهای بسیار و بازاری دیدم از آن صرافان كه اندر او دویست مرد صراف بود و هر بازاری را دربندری و دروازه‌ای و همه محلت‌ها و كوچه‌ها را همچنین دربندها و دروازه‌های محكم و كاروانسراهای پاكیزه بود». او بعد از شرح مختصری می‌گوید: «و كوچه‌ای بود كه آن را كوطراز می‌گفتند و از آن كوچه ٥٠ كاروانسرای نیكو و در هر یك بیاعان و حجره‌داران بسیار نشسته و این كاروان كه ما با ایشان همراه بودیم یك هزار و سیصد خروار بار داشتند كه در آن شهر رفتیم هیچ بازدید نیامد كه چگونه فرو آمدند كه هیچ جا تنگی موضع نبود و نه تعذر مقام و علوفه.» این شكوه سرمایه داری را در آن زمان نشان می‌دهد كه در رنسانس مذكور به وقوع پیوسته است.

موحد سپس به گزارش ناصرخسرو از قاهره اشاره كرد و گفت: آنجا ناصرخسرو می‌گوید: «و در آن جا مال‌ها دیدم از آن مردم كه اگر گویم و صفت كنم، مردم عجم را قبول نیفتد و مال ایشان را حد و حصر نتوانستم كرد و آن آسایش امر كه آن جا دیدم هیچ جا ندیدم و آنجا شخصی ترسا (مسیحی) دیدم كه از متمولان مصر بود، چنان كه گفتند كشتی‌ها و مال و ملك او را قیاس نتوان كرد، نه سلطان بر هیچ كس ظلم و جور كند و نه رعیت چیزی پنهان و پوشیده دارد.» این نشان‌دهنده شكوفایی بخش خصوصی و تاثیر آن در آرامش است.

 نكته‌هایی كه ناصر می‌گوید بسیار مهم است. امنیتی كه تجمع سرمایه در سایه آن حاصل می‌شود، در خور توجه است، به ویژه كه صاحب آن ثروت و كشتی‌ها مردی مسیحی بود و قاهره مركز خلافت فاطمی بود كه به نام اسلام و جانشینان پیامبر (ص) حكم می‌راندند. ناصر می‌گوید: «در آن جا كاروانسرایی دیدم كه دارالوزیر می‌گفتند (خیابان وزرای امروز ما!) و در آن جا قصب (حریر) فروشند و دیگر هیچ و در اشكوب زیر خیاطان نشینند و در بالای آن رفائان (رفوگران) » او بعد از شرح مختصری می‌گوید: «و گفته‌اند كه در این شهر بزرگ‌تر از این و به مقدار این ٢٠٠ خان (مركز تجاری) باشد». این اشارات به اصناف و زندگی مردم بسیار مهم است.

 

اصناف در كتاب‌های حسبه

موحد در ادامه به كتاب‌های حسبه اشاره كرد و گفت: كتاب‌های حسبه، آثاری راجع به قواعد و مقرراتی درباره اصناف مختلف مردم اعم از كشاورز و آموزگار و قاضی و تاجر و مسافر و رستوران‌چی و نانواها و دوافروش‌ها و... است. ما متاسفانه در این زمینه به فارسی كتابی نداریم. یك «معالم القوه فی احكام الحسبه» اثر «ابن اخوه» است كه مرحوم جعفری‌شعار آن را ترجمه كرده است و همان یكی هم بسیار مغتنم است. من هم از كتاب‌های حسبه یادداشت‌هایی دارم و اگر فرصت كنم آنها را تنظیم می‌كنم تا در این مجله منتشر شود. از كتاب‌های حسبه بر یكی مطالبی را نقل می‌كنم. این آثار در اندلس نوشته شده و بسیار مهم هستند. زیرا جایی این كتاب‌ها نوشته شده كه حكومت مسلمان در اقلیت است و اكثریت مسیحی هستند. اینكه در این مناطق مردم چه طور فكر می‌كردند و حكومت با ایشان چطور رفتار می‌كرد، بسیار مهم است. از جمله مهم‌ترین بخش‌های این آثار بحث برده‌فروشی است. زیرا می‌دانیم یكی از مراكز عمده این تجارت بین‌المللی اسپانیا (اندلس) بود.

موحد برای اشاره به شكل تجارت بردگان در تاریخ با تاكید بر كتاب‌های حسبه به كتاب اباعبدالله محمد ثقفی پرداخت و گفت: قصه‌های مولف از حقه‌بازی‌های اصناف مختلف بازار شنیدنی است؛ به ویژه از آسیابان‌ها و نانوایان داستان‌ها می‌آورم كه چگونه آرد را می‌دزدیدند یا آن را با مواد خارجی مخلوط می‌كردند و چون گیر می‌افتند می‌گفتند كار ما نیست و فلان عمله این كار را كرده است (خیلی دقیق است) .

 او هم فورا به گردن می‌گرفت (اصلا برای این كار استخدام شده بود)، آدم‌هایی بودند كه با ورزش و تمرین بدن خود را عادت می‌دادند كه در برابر ضربات شلاق مقاوم باشند، پوست پشت‌شان كلفت و سخت می‌شد. شلاق را می‌خوردند و آخ نمی‌گفتند و پول می‌گرفتند. مولف می‌گوید كه خود در آن ایام كه متصدی كار حسبه بود، یكی از این پوست‌كلفت‌ها را كه می‌دانست ضرب شلاق در او موثر نخواهد افتاد، به جای شلاق زدن مدتی دراز در زندان نگاه داشته بود. محتسب می‌گوید: «باید برای هر صنف از اصناف پیشه‌وران امینی از خود صنف انتخاب كنند كه از اسرار همكاران مطلع باشد و جریانات را به او گزارش دهد. در كتاب ثقفی توصیه‌های زیاد درباره پاكیزگی دكان‌های خوراك‌پزی هست كه چطور باید گوشت را از آلودگی محفوظ بدارند. دیوارهای خوراك‌پزی باید گچ‌كاری شده باشد كه بتوان آن را شست. كارگرها باید در روشنایی چراغ كار كنند تا چیزی مخفی نباشد. (یعنی شفافیت داشته باشد تا هر كس كه بخواهد، بتواند ببیند.) مولف داستان‌هایی می‌آورد كه چطور اغذیه‌فروشی‌ها و بریان پزی‌ها از گوشت حیواناتی مانند اسب مرده و سگ استفاده می‌كردند و در مسافرخانه‌ها این غذاها را به خورد مردم می‌دادند. می‌گوید گوشت سگ را جلوی گربه بگذاری نمی‌خورد و این نامردها خوراكی را كه از آن گوشت می‌پزند، به خورد مسافران و غریبان می‌دهند.

 

جریان واقعی زندگی

موحد در ادامه با اشاره به برخی روایت‌های جزیی در كتاب ثقفی راجع به زندگی و كار و بار برده‌فروشی گفت: ثقفی زیر پوسته آن جامعه را نشان می‌دهد. در تاریخ این چیزها را نمی‌بینیم. در تاریخ لشكركشی‌ها و قتل عام‌ها و غارت‌ها و... را می‌بینیم.

اما زندگی حقیقی مردم در كوچه و بازار به این شكل بوده كه این كتاب روایت می‌كند، با تمام شیطنت‌ها و زرنگی‌هایی كه در هر جامعه‌ای هست. خصوصا جامعه پیچیده‌ای كه در آن عصر رنسانس زندگی می‌كرده است. در هیچ كتابی این نكات از جریان واقعی زندگی پیدا نمی‌شود.

وی در پایان گفت: البته مثلا كسی كه كتاب حسبه نوشته، به خاطر مطالبی كه من استنباط می‌كنم، ننوشته است. او برای كار خودش این را نوشته است. مثلا جایی كه می‌گوید اجازه ندهید در روزهای تعطیل زن‌ها در گورستان‌ها بساط كنند. آن را برای كار خودش نوشته و در واقع نهی از منكر می‌كند. اما ما از همین دستورالعمل متوجه می‌شویم كه عادت چنین بوده كه آدم‌ها واقعا این كار را می‌كردند. من خودم در باغ طوطی شاه عبدالعظیم این رسم را به خاطر دارم. بنابراین این نكات را به طور دقیق می‌توان از این كتاب‌ها دریافت و اینها زمینه‌ای برای تاریخ مردم می‌شود. برای این كار می‌توان از ادبیات و دیوان‌های شعر نیز بهره گرفت.

 

منابع برای تاریخ مردم محدود است / منصوره اتحادیه - پژوهشگر و استاد تاریخ

منصوره اتحادیه در ابتدا با اشاره به سخنرانی محمد علی موحد گفت: من با دوره میانه آشنایی ندارم. خیلی جالب است كه ناصرخسرو راسته بازار صراف‌ها دیده است. من اخیرا كتابی با عنوان صراف‌ها و صرافی را نوشته‌ام كه به دوره معاصر و مشروطه می‌پردازد. اما اگر از این منبع خبر داشتم، حتما به آن اشاره می‌كردم.

وی در ادامه با تقدیر از مجله مردم نامه، نام آن را گویا و زیبا خواند و گفت: این ابتكار مهمی است. اما سوال من این بود كه مردم كجا هستند؟ زیرا جلد اول عموما آرزو و تئوری بود، اما در جلد دوم مردم هم آمدند. امیدوارم این یك مجموعه ماندگار باشد كه ادامه یابد. اما هشداری لازم است. تاریخ مثل هر علمی در حال رشد و پیشرفت است. در اروپا كه برای ما مدلی برای كارهای تحقیقاتی است، ابتدا راجع به پادشاهان و جنگ‌ها و دیپلماسی و قراردادها می‌نوشتند و به تدریج به سراغ تاریخ اقتصادی و اجتماعی و مردم‌شناسی و مردمی رفتند. این تحولی است كه رخ داد. ما هم در ایران این مراحل را به تدریج طی می‌كنیم و چنین نیست كه بی‌خبر باشیم. مثلا علی آل داود در پیام بهارستان یك جلد را مختص مردم‌شناسی منتشر كرد. مشكل ما در ایران منابع است. ما منبع نداریم. البته سفرنامه‌ها، مكاتبات، ادبیات و... هستند. اما اینها محدود است و كلی است. اولا این منابع شناسایی نشده است. مطمئنا باید این منابع شناسایی شود. منابع سازمان اسناد ملی و مجلس شورای اسلامی و مجموعه‌های خصوصی در این زمینه باید بررسی شوند. ١٨ هزار برگ سند خصوصی از ناصرالملك در سازمان اسناد هست و اینها مكاتباتی است كه با مباشرینش داشته و كارهای خانوادگی‌اش بوده است.

 

سراغ تاریخ مردم نرفته‌ایم

اتحادیه گفت: ما سراغ مردم و تاریخ مردم نرفته‌ایم. البته هرچه به عقب‌تر می‌رویم، دریابی منابعی درباره تاریخ مردم سخت‌تر است. در مقالات این مجموعه به چند نفر از مورخان ما اشاره شده است. اما تمایل داریم به دكتر باستانی‌پاریزی اشاره كنم. دكتر باستانی پاریزی را ما واقعا نمی‌شناسیم. اگر آثارش را دقیق بخوانیم، می‌بینیم چقدر به این موضوع

 پرداخته است. او تعبیری دارد و می‌گوید من از قصر عاج پادشاه‌ها تا سیاه چادرهای عشایر رفتم، یعنی همه جامعه را تحت نظر داشت. او قطعه مهمی دارد و به قیام شال باف‌های كرمان می‌پردازد و به شكل شاعرانه‌ای ماجرا را شرح می‌دهد، هم از شعرهای شاهنامه و هم از آب و هوای كرمان و هم از اسناد و منابع استفاده كرده است. او یكی از مورخان مهم ما است كه تاریخ مردمی را به خوبی درك كرده است.

وی سپس هشدار دیگری درباره تاكید به تاریخ مردم داد و گفت: ما آنقدر سخنان سوزناك درباره ستم به مردم شنیده‌ایم كه باید محتاط باشیم و از آن طرف بام نیفتیم. البته مردم هستند، اما نباید اغراق كنیم و چون می‌خواهیم از رجال و پادشاهان صحبت نكنیم، صرفا به فلاكت و بدبختی بپردازیم. یعنی به نظر من مردم باید تعریف شود. به كتاب خود من راجع به انتخابات مجلس شورای ملی از اول تا چهارم این انتقاد شده است كه در این كتاب صحبت مردم شده است، اما مردم را تعریف نكرده‌ای. بنابراین باید مردم تعریف شوند و باید مشخص شود وقتی از مردم سخن می‌گوییم، چه كسانی را مراد داریم. در این مردم رجال هم هستند، آنها را نمی‌توانیم كنار بگذاریم. این مردم تاثیرگذار بوده‌اند.

 

تاریخ كاری حرفه‌ای است

اتحادیه گفت: برای درك تاریخ مردم باید از قانون و آداب و رسوم و فرهنگ اطلاع داشته باشیم. این كار بسیار دشوار و وسیع است. ما در تاریخ ایران عشایر داریم. آب و هوای متنوع داریم، اقلیت‌های مختلف داریم. مثلا باید بپردازیم كه نوع زندگی مردم بوشهر چطور بوده است. همچنین اشاره شده كه تاریخ ما پیشرفته نكرده و سبك طبری است. به نظرم این اندازه‌ای اغراق است. ما آن طور هم از آنچه در خارج رخ می‌دهد، بی‌خبر نیستیم. البته تاریخ نگاری یكی از سخت‌ترین كارهاست. زیرا ابعاد گوناگونی چون ذهنیت مردم، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، قانون و... را در بر می‌گیرد. تاریخ كار حرفه‌ای است و پیشنهاد من تشكیل گروه‌هایی است تا هر كدام به یك دوره یا یك شغل یا یك موضوع بپردازند. این گروه‌ها باید مدل بسازند. ما برای استفاده از اسناد مدل نداریم و باید با مدل سراغ منابع برویم. بنابراین یك دوره یا یك موضوع شناسایی شود تا مدل‌هایی برای ما ساخته شود.

اتحادیه در پایان گفت: البته مقالات متنوع خوب است. من خودم راجع به بیماران در كاروانسراها مطالبی دارم. اما فكر می‌كنم این آغاز كار است و ما نیازمند تیمی هستیم كه در چند شماره پیاپی به یك موضوع بپردازند و مدلی ارایه كنند.

 

 

 

تاریخ فقط سیاسی و اجتماعی نیست / محمد دهقانی - پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی

محمد دهقانی واپسین سخنران این نشست بود كه بحث را با تبریك انتشار مجله مردم نامه آغاز كرد و حسن مقالات آن را پرسش‌هایی خواند كه در آنها مطرح شده است و در ادامه به نكته‌ای در سرمقاله داریوش رحمانیان در شماره اول پرداخت و گفت: ایشان می‌گویند ما ایرانیان سابقه طولانی در دموكراسی خواهی داریم. درست است، به خصوص كه نخستین انقلاب قرن بیستم را ما ایرانیان انجام دادیم، یعنی در سال ١٩٠٦ (١٢٨٥ خورشیدی) مشروطه كردیم و آخرین انقلاب قرن بیستم را نیز باز ما ایرانیان در سال ١٩٧٩ (١٣٥٧ خورشیدی) انجام دادیم و لابد باید ملت مدرنی باشیم كه دو انقلاب بزرگ سیاسی و اجتماعی را در ابتدا و انتهای قرن بیستم انجام دادیم. اما پارادوكس ما این است كه با معیارهای مدرنیته خیلی فاصله داریم. یكی از نشانه‌های فاصله ما از مدرنیته این است كه به تاریخ كم توجه كرده‌ایم. تاریخ را در معنای وسیع آن مد نظر دارم.

دهقانی تاكید كرد: تاریخ فقط تاریخ سیاسی و اجتماعی نیست. مورخان ما در قرن بیستم متاسفانه تاریخ را به تاریخ سیاسی و تا حدودی تاریخ سیاسی-اجتماعی تبدیل كردند. اما هر چیزی كه مربوط به انسان می‌شود، تاریخ دارد. من این ایام به لطف و بركت دكتر موحد ترجمه سفرنامه ابن بطوطه را به قلم شیرین ایشان می‌خوانم. اگر ما در هر صد سال فقط یك ابن‌بطوطه می‌داشتیم، الان بیشتر به درد تاریخ مردم می‌خورد تا این همه كتاب‌های تاریخ عربی و فارسی كه نوشته‌اند و همان زمان قدرت بوده است.

 

ادبیات ما بنده قدرت بوده است

دهقانی با تاكید بر تخصصش در زمینه ادبیات گفت: شواهد ادبیات فارسی نشان می‌دهد كه ادبیات و زبان فارسی بنده و برده قدرت بوده است و حكومت‌ها و دولت‌هایی بر سر كار آمده‌اند كه اصلا حامی زبان فارسی نبودند، بلكه می‌خواستند زبان فارسی و زبان مردم را در خدمت هژمونی و اقتدار خودشان بگیرند. كارهایی هم كه كرده‌اند، از منظر امروز حمایت خوانده می‌شود، در حالی كه حمایت نبوده است. آنها می‌خواستند زبان را در اختیار خودشان بگیرند. كاری كه در این مجله انجام می‌شود، نشان دادن آن بخش مغفول زبان و ادبیات فارسی است و بهتر است این مجله این بخش مغفول را نشان دهد.

وی گفت: اگر سعدی و حافظ در غزلیات خودشان چند كلمه و عبارت از زبان مردم شیراز، زبانی كه مردم با آنها صحبت می‌كردند، برای ما باقی نگذاشته بودند، ما همان‌ها را هم نداشتیم. اگر عبید زاكانی در حكایت‌های خودش به مناسبت طنزها و هزل‌هایی كه مثلا از زبان یك جوان اصفهانی بیان می‌كند، عبارت‌هایی را بیان نمی‌كرد، ما امروز آن عبارت‌ها را مثلا از زبان مردم در عصر سلجوقیان نمی‌داشتیم. راستی در دانشكده‌های ادبیات ما یغمای جندقی یا خیام مشهورترین شاعر جهان كجاست؟ غیبت او به این‌ خاطر است كه جزو زبان مردم است و به زبان قدرت تعلق ندارد. اینها زبان مردم است. از انوری به سراغ قصاید مطنطن او در مدح فلان و بیسار می‌رویم، اما می‌بینیم كه جایی كه انوری نمی‌خواسته پول بگیرد یا به او پول نداده‌اند و ظاهرا بیكار مانده است، اشعاری از اوضاع و زبان مردم آن روزگار به جا گذاشته است.

 

قدرت زبان را كنترل می‌كند

دهقانی در ادامه شعری از انوری كه در آن به زبان مردم اشاره شده، خواند و گفت: ما متاسفانه اشعاری از این دست را كه در آنها زندگی مردم بازتاب یافته كمتر می‌خوانیم. این در مورد سنایی و عطار نیز هست. نقدهای عجیب و غریبی كه عطار از زبان تئولوژی قدرت می‌كند را در دانشكده‌های ادبیات و كتاب‌های‌مان نمی‌خوانیم و در میان مردم رواج نمی‌دهیم و البته این دعوا همچنان ادامه دارد. قدرت زبان را كنترل می‌كند. این استاد ادبیات نخستین شرط زبان و فرهنگ مردم را آزادی خواند و گفت: ما در این زمینه خیلی راه داریم. ما هنوز جلد اول تذكره خلاصه الاشعار تقی‌الدین كاشانی را حتی تصحیح هم نكرده‌ایم. ما باید سراغ این جنبه‌های تاریخ برویم. در شرایط حاضر رفتن به سمت تاریخ مردم كار بسیار دشواری است و در عین حال كاری بسیار ارجمند است. منصوره اتحادیه نیز در پایان جلسه به توضیحی درباره اشاره دهقانی درباره مشروطه پرداخت و گفت: ما وقتی از مردم در مشروطه می‌گوییم، نمی‌دانیم كه مثلا مردم در لرستان و كردستان و... چه می‌كنند و صرفا به تهران می‌پردازیم. یعنی فقط به تهران توجه می‌شود. بنابراین باید جامعه را بشناسیم و ببینیم كه مشروطه ما چه شد.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: