اندیشه و عمل سیاسی شهید مطهری در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

1396/2/12 ۱۱:۰۷

اندیشه و عمل سیاسی شهید مطهری در گفت‌وگو با عبدالله ناصری

شهید مطهری از چهره‌های متفاوت حوزه علمیه قم بود كه این تفاوت جنبه‌های متفاوتی داشت، اولا در میان علوم حوزوی به فلسفه می‌پرداخت كه چندان مورد توجه علمای سنتی نبود و در برخی موارد طرد می‌شد، ثانیا علاوه بر حوزه می‌كوشید در دانشگاه نیز حضور یابد و با مباحث جدیدی كه در جامعه دانشگاهی مطرح می‌شد، آشنایی حاصل می‌كرد و ثالثا و مهم‌تر از همه اینكه نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی نه‌تنها بی‌تفاوت نبود كه سخت دغدغه‌مند بود و می‌كوشید با حضور در محافل روشنفكری در گفتمان سیاسی و اجتماعی زمانه خودش تاثیر بگذارد و جالب اینكه این اثرپذیری را با خود به نزد حوزویان نیز می‌برد و تلاش می‌كرد آنها را نیز نسبت به مسائل روز حساس كند. در گفت‌وگوی حاضر با عبدالله ناصری، شاگرد پیشین استاد مطهری و دانش‌آموخته تاریخ اسلام درباره اندیشه و عمل سیاسی- اجتماعی مطهری و مبانی نظری آن گفت‌وگویی صورت دادیم كه از نظر می‌گذرد.


اصلاح‌گر نه نواندیش

عاطفه شمس: شهید مطهری از چهره‌های متفاوت حوزه علمیه قم بود كه این تفاوت جنبه‌های متفاوتی داشت، اولا در میان علوم حوزوی به فلسفه می‌پرداخت كه چندان مورد توجه علمای سنتی نبود و در برخی موارد طرد می‌شد، ثانیا علاوه بر حوزه می‌كوشید در دانشگاه نیز حضور یابد و با مباحث جدیدی كه در جامعه دانشگاهی مطرح می‌شد، آشنایی حاصل می‌كرد و ثالثا و مهم‌تر از همه اینكه نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی نه‌تنها بی‌تفاوت نبود كه سخت دغدغه‌مند بود و می‌كوشید با حضور در محافل روشنفكری در گفتمان سیاسی و اجتماعی زمانه خودش تاثیر بگذارد و جالب اینكه این اثرپذیری را با خود به نزد حوزویان نیز می‌برد و تلاش می‌كرد آنها را نیز نسبت به مسائل روز حساس كند. در گفت‌وگوی حاضر با عبدالله ناصری، شاگرد پیشین استاد مطهری و دانش‌آموخته تاریخ اسلام درباره اندیشه و عمل سیاسی- اجتماعی مطهری و مبانی نظری آن گفت‌وگویی صورت دادیم كه از نظر می‌گذرد.

 

نخست بفرمایید آیا می‌توان برای شهید مطهری یك فلسفه سیاسی متصور شد؟

در اینكه شهید مطهری فلسفه سیاسی جامعی داشت، برخی تردید می‌كنند، اما واقعیتی را باید در نظر گرفت و آن این است كه بدون تردید استاد مطهری به تعبیر امروزی فیلسوفی متاثر از مكتب حكمت متعالیه بود كه گرانیگاه اصلی آن در فلسفه ملاصدرا مبحث حركت جوهریه است و اینكه انسان ذاتا تحول‌خواه و تحول‌پذیر است. بنابراین كسانی كه در فلسفه چنین می‌اندیشند، نمی‌توانند نسبت به مسائل انسان و جامعه دغدغه نداشته باشند. حلقه وصل این دغدغه‌مندی بروز و ظهور دغدغه‌های سیاسی است. بنابراین برخلاف نظر آن عده‌ای كه اشاره كردم، معتقدم ایشان اندیشه سیاسی داشت و به همین خاطر در شكل‌گیری انقلاب اسلامی نقش داشت و از سوی امام، رییس شورای انقلاب اسلامی هم شد و ما نسل انقلاب نقش محوری او را در یك سال منتهی به انقلاب به خوبی می‌بینیم.

 

 

با توجه به اینكه برای مطهری قایل به اندیشه سیاسی هستید، او را به كدام گروه از اندیشمندان دینی معاصر می‌توان منتسب كرد: نواندیشان و روشنفكران دینی یا مصلحان و احیاگران دینی؟

برخی معتقدند كه مرحوم مطهری به دسته روشنفكران و نواندیشان دینی تعلق داشت، در حالی كه گروهی معتقدند ایشان جزو اصلاح‌گرایان و احیاگران دینی بود. من به این دلیل كه مباحث نواندیشی دینی را متاخر و مربوط به دو، سه دهه اخیر می‌دانم، ایشان را جزو احیاگران و اصلاح‌طلبان دینی تقسیم‌بندی می‌كنم، یعنی هم به دنبال احیا و بازخوانی دین بود و هم به مسائل جامعه مثل آزادی، برابری و عدالت توجه داشت. علت توجه ایشان به بحث عدالت و برابری نیز این بود كه در روزگار مرحوم مطهری اندیشه ماركسیسم در مجامع علمی و دانشگاهی بین اساتید و دانشجویان و نخبگان بحث روز بود و همین هم باعث شده بود كه شهید مطهری تاكید می‌كرد كه حتی در درون دانشكده الهیات و در حوزه‌های علمیه باید بحث ماركسیسم‌شناسی را جدی گرفت و خودش نیز جزو نخستین چهره‌هایی بود كه فلسفه و اندیشه ماركسیسم را به خوبی مطالعه كرد و از این رهگذر دغدغه داشت و حتی در دانشگاه موفق هم شد. یعنی در تنها دانشكده دینی آن روز یعنی دانشكده الهیات (معقول و منقول آن روز) كرسی تدریس مباحث ماركسیسم‌شناسی بنیان گذاشته شد؛ به عبارت دیگر طرح مساله ماركسیسم در دانشگاه‌ها به خصوص در دهه 1350 دغدغه‌های مرحوم مطهری را نسبت به مباحث سیاسی نشان می‌داد، به خصوص كه اقتضای شرایط به گونه‌ای بود كه رویكرد ایشان به مباحث سیاسی عقلانی باشد.

 

 

غیر از تاكید بر تاسیس كرسی ماركسیسم آیا این دغدغه‌های سیاسی در آثار او نیز بازتابی داشت؟

بله، برخی آثار شهید مطهری این صورت‌بندی را به خوبی نشان می‌دهند. آثاری چون «مبانی اقتصاد اسلامی»، «انسان و سرنوشت» و «انسان در قرآن». كتاب اخیر
تحت‌تاثیر استاد او یعنی علامه طباطبایی نوشته شده و نگاهی فلسفی، كرامت‌خواهانه، تحول خواهانه و آزادی‌خواهانه به انسان و هویت او فارغ از اینكه تعلق دینی‌اش چه باشد، دارد. اینها شاه بیت رویكرد سیاسی مرحوم مطهری بود؛ به عبارت دیگر نخستین نكته در صورت‌بندی اندیشه سیاسی او بحث آزادی بود. مرحوم مطهری انسان كامل را از منظر دینی آزاد می‌داند. علامه جعفری در اشاره به این معنا از اصطلاح حیات برین یا حیات معقول استفاده می‌كرد. این تعبیر علامه جعفری به این معناست كه زندگی آزاد كجاست. هر كجا كه زندگی آزاد باشد كه انسان آزاد در آن زیست بكند، حیات معقول یا حیات برین تحقق پیدا می‌كند. این دغدغه مرحوم مطهری بود، یعنی به تعبیر امروزی‌تر یا آكادمیك هم به سنت توجه داشت و هم به جامعه. یعنی هم به اسلام تعلق خاطر داشت و هم متوجه جامعه بود. بنابراین اندیشه سیاسی او مبتنی بر فلسفه انسان‌شناسی‌اش بود.

 

 

عناصر اصلی این فلسفه انسان‌شناسی چه بود؟

او معتقد بود رشد انسان به این است كه آزاد باشد. آزادی و عدالت دو كلید واژه اصلی در آرا و اندیشه‌های سیاسی مرحوم مطهری است. اگر بخواهم به مجموعه آثار او در این زمینه ارجاع بدهم، در جلد ،24، صفحه 391 دقیقا در این زمینه بحث می‌كند و می‌گوید رشد انسان به این است كه او را آزاد بگذاریم، ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه كند. اگر صد بار هم اشتباه كند، باز باید آزاد باشد. یعنی آزادی انسان را اصل مسلم فراتر از هر نوع اندیشه و باوری گرفته و نظام سیاسی- اجتماعی هم كه بر این مبنا معرفی می‌كند، براساس احترام به آزادی‌های اجتماع است. این در جلد 25 مجموعه آثار او به شكل كامل‌تر دیده می‌شود. آنجا به روایت و جمله‌ای از امام علی (ع) در وصیت به فرزندشان اشاره می‌كند به این مضمون: «و لاتكن عبد غیرك و قد جعلك‌الله حرا» یعنی « و بنده دیگران نباش كه خداوند تو را آزاد آفریده است.» اینجا شهید مطهری كاملا بر مفهوم حریت تاكید می‌كند و در جلد 24 مجموعه آثار صفحه 205 تاكید می‌كند كه روح انقلاب كبیر فرانسه این بود كه انسان چون آزاد آفریده شده، باید آزاد نیز از دنیا برود.
بعد بر همین تعبیر امام علی (ع) تاكید می‌كند و می‌گوید این مفهوم حریت یا آزادی كه شاه‌بیت انقلاب كبیر فرانسه است، مورد توجه حضرت علی(ع) بوده است.

 

 

غیر از آزادی، وجه دیگر اندیشه سیاسی شهید مطهری چیست؟

عدالت وجه دیگری از اندیشه سیاسی شهید مطهری است. نگرش انسان به هستی نوع رویكرد جهان‌بینی انسان را مشخص می‌كند. در بحث تشریع و قانونگذاری بحث عدالت شاه‌بیت مرحوم مطهری است، یعنی می‌گوید روح قانونگذاری و تشریع باید بر عدالت مبتنی باشد و هیچ نوع قانونی كه در آن روح عدالت نباشد را نه باید تصویب كرد و نه به اجرا گذاشت. بحث دیگر اندیشه سیاسی شهید مطهری در حوزه مدیریت و رهبری جامعه است. ایشان عدالت را ویژگی اصلی ارزیابی شایستگی مدیریت جامعه می‌داند و معتقد است زمامدار جامعه اگر عادل نباشد، از رهبری ساقط می‌شود. همچنین جامعه مدنی از دید او بر پایه عدالت شكل می‌گیرد و به همین خاطر تمام قوانین و مقرراتی كه در هر نوع حكومتی شكل می‌گیرد، باید بر مبنای دو اصل عدالت و آزادی و مساوات باشد. این مطالب را شهید مطهری به تفصیل در جلد 19 مجموعه آثار بحث می‌كند. شهید مطهری تاكید می‌كند كه انسان فارغ از دین و رنگ و زبان و قومیت و نژاد و جنسیت یكسری حقوق طبیعی دارد. بعد اشاره می‌كند كه هیچ تضادی میان مذهب و حقوق طبیعی انسان وجود ندارد.

 

 

یكی از نكات مهم حضور این اندیشه‌ها در عرصه واقعی زندگی روزمره است. آیا بستری واقعی برای محك زدن اندیشه سیاسی مطهری به وجود آمد؟

از آنجا كه شهید مطهری بعد از انقلاب اسلامی چندان در قید حیات نبودند و فاصله میان پیروزی انقلاب تا شهادت ایشان خیلی كوتاه بود، در نتیجه ارزیابی اندیشه سیاسی او بر مبنای تجربیات پیشاانقلابی او ممكن است. بر این مبنا می‌توان گفت اگر شهید مطهری بعد از انقلاب عمری طولانی داشت و رخدادهای چهار دهه بعد از انقلاب را شاهد می‌بود، شاید موضع‌گیری سیاسی شفاف دیگری اختیار می‌كرد. اما به هر حال در همان زمان كوتاه بعد از انقلاب تا زمان شهادت نیز استنباطات خوبی در حوزه بنیانگذاری فكر سیاسی برای آیندگان خودش ارایه داد. به طور مثال، مرحوم مطهری به زمانی كه مرحوم امام (ره) حكم نخست وزیری مهندس بازرگان را صادر كرد، اشاره می‌كند كه در آن، امام صریحا می‌گوید من به پشتوانه اعتماد مردم به من، شما را به نخست‌وزیری منصوب می‌كنم. شهید مطهری می‌گوید این كاملا نشان می‌دهد كه ولی فقیه یا رهبری جامعه، ذاتا ماهیت انتخابی دارد و لذا وقتی درباره این جنبه انتخابی بحث می‌كند بسیار بر جنبه‌های سیاسی تاكید و آن را نسبت به جنبه انتصابی برجسته‌تر می‌كند. سپس به خطبه 207 حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه اشاره می‌كند كه در جنگ صفین، امام می‌فرمایند «هم من بر شما حقی دارم و هم شما بر من حقی دارید»، یعنی رهبری جامعه كاملا در یك جاده دوطرفه در تعامل با مردم قرار دارد لذا مباحثی كه بعضی از عالمان دینی امروز مطرح می‌كنند كه به طور مثال، مشروعیت ولایت فقیه الهی است و نمی‌توان مشروعیتی از سوی مردم برای آن قایل شد را شهید مطهری در اندیشه سیاسی خود كاملا رد می‌كند و از اساس با آن مخالف است و برای بحث خود به قرآن و نهج‌البلاغه استناد می‌كند كه اساسا وجه و جنبه انتخابی رهبری در جامعه به جنبه انتصابی آن ارجحیت دارد. به زبان امروز یعنی این مقبولیت عمومی است كه بر مشروعیت الهی می‌چربد؛ مشروعیت الهی نزد خدا مفروض است اما آنچه را مورد استناد قرار می‌دهد جنبه انتخابی و مقبولیت آن است و در آثار خود نیز متعدد اشاره می‌كند كه در تاریخ صدر اسلام و بعد از وفات پیامبر (ص) اتفاق افتاده كه مردم به هر دلیلی به حضرت امیر مراجعه نكردند و امام نیز به این مساله اعتراضی نكرد و با آنها همسو بود و مشاورت خلفای عصر را پذیرفت. در زمینه صورت‌بندی آرای سیاسی شهید مطهری به نكته دیگری نیز باید توجه كرد؛ اینكه آزادی اجتماعی با آزادی‌های معنوی، نفسانی و اخلاقی، پیوستگی عام و تمام دارد. در كنار آزادی‌های معنوی و نفسانی انسان باید آزادی‌های اجتماعی نیز مورد توجه قرار بگیرد. این كاملا در آموزه‌های دینی وجود دارد و كاملا برگرفته از نص صریح قرآن است. خداوند در سوره قریش می‌فرماید «فلْیعْبُدُوا ربّ هذا الْبیتِ»- خدای این خانه را بپرستید، «الّذِی أطْعمهُمْ مِنْ جُوعٍ وآمنهُمْ مِنْ خوْفٍ»-كسی كه هم عدالت شما را تامین و هم آزادی‌های شما را تضمین كرده است. بنابراین، در آموزه‌های قرآن نیز تاكید شده كه آزادی و امنیت بر هر نوع تكلیف دینی و حقوقی در جامعه بشری اولی است. این گرانیگاه اندیشه‌های سیاسی شهید مطهری است كه كاملا برگرفته از روح قرآن، دین پیامبر و شیعه نبوی و علوی است.

 

 

بیش از 38 سال از زمان شهادت استاد مطهری می‌گذرد. به نظر شما میراث سیاسی شهید مطهری در جمهوری اسلامی چیست؟

ببینید نخستین نكته‌ای كه باید به آن توجه كرد این است كه این میراث سیاسی مبتنی بر یك روش فلسفی و عقلانی است. مرحوم مطهری در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی كاملا از یك روش عقلانی تبعیت می‌كرد، لذا نخستین ویژگی شهید مطهری را می‌توان عقل گرا بودن او دانست و این نخستین میراثی است كه ایشان در كشور بر جای گذاشته است. دومین ویژگی استاد مطهری، اعتقاد به تهذیب و پاكسازی دین باوری و اعتقادات خرافی و نوعی بازنگری و بازاندیشی در دین بود. ایشان معتقد بود كه برخی باورها، اعتقادات و اندیشه‌های دینی مسخ شده است و مصداق این سخن امیرالمومنین (ع) در دوران اموی است كه پوستین وارونه‌ای است كه امروز اسلام بر تن كرده و با روح دین پیامبر (ص) سازگاری ندارد. بنابراین، دین باوری مبتنی بر تحلیل دین، دومین ویژگی ایشان است. دینی كه در نص صریح كلام وحی و قرآن جاری است. افراد زیادی در طول تاریخ از خلفا و عالمان دینی به روایات مراجعه كرده و بر اساس آن، از جامعه سیاسی ایده آل مسلمانی صورت‌بندی‌هایی ارایه داده‌اند. در صورتی كه ماهیت صدور بخشی از این روایات قطعیت ندارد یا گوینده آنها مورد اطمینان نیست یا حدیث صحیح و قابل استناد نیست اما درمورد قرآن اینگونه نیست، قرآن كلام وحی است. لذا آنچه از نظر شهید مطهری دین باور، در ساحت اجتماع موتور زندگی انسان می‌شود دین نبوی و دینی است كه آموزه‌های آن برگرفته از كلام وحی است. به همین دلیل ایشان دغدغه و تاكید زیادی نسبت به آموزه‌های خرافی كه در طول سال‌ها شكل گرفته دارد و می‌گوید اینها همه پژواك یا افیون جامعه هستند كه اصطلاح خاصی نیز در بیان ماركس و ماركسیست‌ها است. آنچه مبنا است و بسیاری از نواندیشان دینی نیز به آن اشاره می‌كنند آن دین تاریخی است كه در دوران تاریخی طولانی تا به امروز در اثر تعامل خلیفه یا سلطان با عالمان دینی شكل گرفته و ساخته و پرداخته شده است. شهید مطهری می‌گوید این باید تهذیب و پاكسازی شود. بنابراین دومین میراث او در ساحت اجتماع بعد از عقل‌گرایی، دین باوری اوست. سومین مساله نیز عدالت‌خواهی اوست؛ استاد مطهری معتقد است كه عدالت مقیاس دین است. اگر كتاب «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» را بخوانید كه در اوایل انقلاب انتشار آن به دلیل فضایی كه در بین فقها و عالمان دینی در قم ایجاد كرد به مدت یك سال متوقف شد، می‌بینید كه در همان صفحات اول می‌گوید- و این یكی از شاه بیت‌های اندیشه او است- كه عدالت مقیاس دین است، دین مقیاس عدالت نیست. به عبارت صریح‌تر، دینی كه عدالت را تامین نكند در اصالت آن باید شك كرد و هر نوع عدالت دینی یا تئوری از سوی عالمان دینی كه با ماهیت و روح عدالت ناسازگار باشد هیچ نوع پیام دینی ندارد. عدالت‌خواهی میراث دیگری است كه از نظر مرحوم مطهری باید در بطن دین و بلكه به استناد سوره قریش كه پیش‌تر ذكر كردم فراتر از آن باید مورد توجه قرار بگیرد. شهید مطهری معتقد بود كه علت انحطاط جامعه دینی و جامعه اسلامی در طول تاریخ، این بوده است كه درون انسان و بشر دچار یكسری نارسایی‌ها و ناهمسازی‌های فكری و دینی او شود. به خاطر دارم كه در یكی از شب‌های اول انقلاب وقتی كه شهید مطهری به تلویزیون آمد و مجری از او پرسید كه حال كه انقلاب به پیروزی رسید شما چه پیامی برای مردم دارید، ایشان آیه‌ای از سوره مائده را خواند كه به اعتقاد من امروز نیز می‌تواند سرلوحه رفتار دینی ما قرار گیرد: «الْیوْم یئِس الّذِین كفرُوا مِنْ دِینِكُمْ فلا تخْشوْهُمْ واخْشوْنِ» امروز دیگر به عبارت آیه قرآن، كفار همه مایوس شدند زیرا شما پیروز شدید اما از من بترسید. تفسیر شهید مطهری از آیه این است كه در واقع آنچه باید از آن بترسید نفس اماره‌ای است كه انسان را بعد از به قدرت رسیدن و پیروزی به بلایایی پایان‌ناپذیر مبتلا می‌كند و می‌گفت كه باید بحث جهاد اصغر و جهاد اكبر را كه در آموزه‌های دینی ما وجود دارد، تشریح كرد. او ادامه داد كه جهاد با رژیم سلطنت حكم جهاد اصغر را داشت و امروز آنچه حیات انقلاب و انسان مسلمانی كه علیه رژیم پهلوی قیام كرده را به خطر می‌اندازد نفس اماره‌ای است كه دوباره او را قدرت مدار و قدرت محور می‌كند و اگر قدرتی كه كسب كرده براساس آن آزادی‌خواهی، عدالت‌خواهی، تحول‌خواهی و دین‌باوری غیرخرافی نباشد، دوباره همان مسیر گذشته تكرار می‌شود. بنابراین، شهید مطهری بر این نكته بسیار تاكید داشت.

 

 

اگر بخواهیم علاوه بر آزادی خواهی، عدالت خواهی، دین باوری و عقل گرایی كه میراث شهید مطهری محسوب می‌شوند، ویژگی دیگری را برای ایشان بیان كنیم، به نظر شما آن ویژگی چیست؟

شاید بتوانیم بگوییم كه این ویژگی انسان گرایی او است.
در واقع، ایشان به انسان اهمیت زیادی می‌داد زیرا معتقد بود كه شاه‌بیت خلقت خداوند انسان است و همه‌چیز نیز برای انسان خلق شده است لذا آزادی، عدالت، مساوات، برابری، برادری و كرامت‌ ذاتی او همه مولفه‌هایی است كه باید در هر حكومت فارغ از گرایش سیاسی و دینی مورد توجه حاكمان قرار گیرد. بنابراین اگر بخواهم پاسخ خود را جمع‌بندی كنم؛ اول، او به اصلاح دینی یعنی عقلانی‌سازی دین اعتقاد داشت و به دلیل همین عقل‌گرایی معتقد بود كه باید به مدد عقل، دین تاریخی را از خرافات پاك كرد. دوم، معتقد به اصلاح اجتماعی بود كه توسعه و پیشرفت را مدد می‌رساند. سوم، معتقد به اصلاح سیاسی بود كه آزادی را تامین می‌كرد و چهارم، معتقد به اصلاح حقوقی انسان بود یعنی باید حقوق تعیین شود و در این صورت است كه می‌توان تكلیفی را بر او هموار و سوار كرد. بنابراین، تا زمانی كه حقوق انسان تامین نشده كه لازمه آن همان آزادی و عدالت است نمی‌توان تكلیفی را برای او در نظر گرفت.

 

 

وجه تمایز شهید مطهری با سایر شخصیت‌های انقلاب و شاگردان امام (ره) در چه بود؟

وجه تمایز خیلی روشن شهید مطهری نسبت به هم‌نسلان خود او و شاگردان امام (ره) این است كه شهید مطهری مثل خود امام (ره) تلفیق و تركیبی در اندیشه خود از جنبه معنوی و اجتماعی داشت. یعنی نه معنوی‌گرای صرف بود و نه سیاسی‌گرا و اجتماعی‌گرای صرف. این هنر تلفیق و تركیب مثل خود امام (ره) و استاد ایشان ابن عربی، عارف، فقیه و فیلسوف معروف قرن هفتم كه امام (ره) و شهید مطهری هر دو تحت تاثیر اندیشه او بودند، تركیبی از جنبه‌های معنوی و اجتماعی را مدنظر داشت كه در كمتر كسی دیده می‌شد زیرا تعدادی از همعصران شهید مطهری كه شاگرد امام نیز بودند یا گوشه عزلت گزیدند و به درس و بحث و جنبه‌های معنوی دین پرداخته و از جنبه‌های اجتماعی غافل شدند یا به عرصه سیاست غلتیدند و جنبه‌های معنوی و اخلاقی را نادیده گرفتند. این ویژگی بسیار بارزی بود كه شهید مطهری دارا بود. ویژگی دیگر، ذهن نقاد ایشان بود. به همین دلیل در پرورش شاگردان خود سعی می‌كرد قبل از اینكه ذهن او را انباشته كند كمك كند تا ذهن نقاد، پرسشگر و جست‌وجوگری پیدا كند. دیگر اینكه شهید مطهری معتقد به آزادی عقیده و بیان بود و سینه بسیار فراخی در شنیدن عقیده مخالف داشت. به طور مثال، در دهه 50 اندیشه ماركسیسم در دانشگاه و جامعه بسیار رشد پیدا كرد لذا به خاطر عدالت‌طلبی و عدالت‌خواهی و تحول‌خواهی كه تبلیغ می‌كرد حتی در بین بعضی از بچه‌های مذهبی در برخی محافل علمی و دانشگاهی نیز طرفدار پیدا كرده بود. اما در همین زمان مرحوم مطهری معتقد است كسانی كه در حوزه علمیه تدریس می‌كنند باید با فلسفه ماركسیسم آشنا شوند و هم در دانشگاهی كه خود نیز عضو هیات علمی آن بود یعنی دانشكده الهیات امروز دانشگاه تهران، تلاش می‌كند بنیان كرسی ماركسیسم‌شناسی گذاشته شود آن هم نه توسط یك مسلمان، بلكه پیگیری می‌كند تا فردی ماركسیسم مثل مرحوم آریان پور این كرسی را درس بدهد تا مسلمانان شركت كنند و خود آنها درباره محكم یا سست بودن بنیان اندیشه‌های ماركسیسم و ویژگی‌های آن قضاوت كنند. به همین دلیل بود كه امام (ره) درباره ایشان می‌فرمایند «مطهری پاره تن اسلام و حاصل عمر من بود.» متاسفانه شهید مطهری پس از پیروزی انقلاب، عمر كوتاهی داشت و من باور دارم كه در صورت حیات شهید مطهری، امروز كه سال‌ها از شكل‌گیری انقلاب گذشته و بعد از سپری شدن جنگ تحمیلی، در بسیاری از دیدگاه‌ها و روش‌های سیاسی كه در قالب حكومت شكل گرفته، بازنگری می‌شد.

 

 

به نظر شما برخی شباهت‌سازی‌ها با ایشان تا چه اندازه جواب داده است؟

شباهت‌سازی‌ها همیشه وجود داشته است ولی بیشتر اوقات قیاس مع‌الفارق بوده است. به طور مثال، كسی خود را به شكل شهید رجایی بروز می‌دهد و هشت سال كشور را مدیریت می‌كند اما هشتاد سال توسعه آن را به عقب می‌اندازد یا كسی در آستانه یك رقابت سیاسی- البته این قیاس كاملا مع‌الفارق و تفاوت از زمین تا آسمان است- خود را به شهید بهشتی تشبیه می‌كند؛ كسی كه درس حوزه را تا اجتهاد مطلق و درس دانشگاه را تا مقطع دكتری خوانده بود، دنیا را دیده بود و به چند زبان خارجی آشنایی داشت و با هر رقیب دینی و سیاسی دیگری در هر حد و قواره‌ای می‌توانست مناظره كند. نسل ما شاهد این مناظره‌ها و بحث‌هایی كه شهید بهشتی با مخالفان جمهوری اسلامی در دفاع از حقانیت آن انجام می‌داد، بود كه اوایل انقلاب، به طور مستقیم از تلویزیون پخش می‌شد.

 

 

آیا امروز نیز این شباهت‌سازی‌ها انجام می‌شود؟

بله، امروز هم این شباهت‌سازی‌ها رایج است و همیشه نیز وجود داشته است اما واقعیت این است كه اگر ما بتوانیم به گونه‌ای شبیه‌سازی كنیم كه نسل جدیدی كه شهید مطهری را نشناخته و به آثار او دسترسی دارد بتواند الگویی از نسل ما كه هم شهید مطهری و هم این نوع افراد هم نسل خود را درك كرده‌ایم، پیدا كند كه تا حدود قابل توجهی- نمی‌گویم مطلق- بتواند اندیشه ایشان را بشناسد، اگر چنین چهره‌هایی شناخته شوند و به نسل جوان معرفی شوند حتما آرای شهید مطهری بهتر می‌تواند در بین نسل جوانی كه سی یا چهل سال با او و دیدگاه او فاصله دارد، جا باز كند. اتفاقا من می‌خواهم از شخصی نام ببرم كه معتقدم بسیار تحت‌تاثیر اندیشه‌های شهید مطهری است و می‌تواند برای نسل امروز ما تا حدودی نقشی را بازی كند كه خود شهید مطهری برای نسل ما قبل از انقلاب ایفا می‌كرد. من شباهت زیادی بین شهید مطهری و محمد سروش محلاتی می‌بینم و معتقدم جوان امروز اگر بخواهد شهید مطهری و شهید بهشتی را به خوبی فهم كند، سروش محلاتی می‌تواند برای او الگوی بسیار خوبی باشد و تا حدودی همسان‌سازی دور از واقعیتی نیست. البته كسان دیگری نیز هستند اما ایشان بیشتر رسانه‌ای شده و در محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی نیز حضور فعالی دارد. البته بین جامعیت علمی شهید مطهری و سروش محلاتی، فاصله وجود دارد اما دغدغه‌های مرحوم مطهری امروز در
سروش محلاتی وجود دارد. خود او نیز شاگرد شهید مطهری بوده و در دستگاه فكری ایشان بالیده شده است و كاملا یك فهم عصری و امروزی از دین و باورهای دینی دارد لذا می‌تواند الگوی بسیار خوبی برای نسل جوان باشد. اما باید مواظب باشیم در دام این الگوسازی‌های پوپولیستی كه امروز اتفاق می‌افتد، گرفتار نشویم و با توجه به واقعیات و با بصیرت بیشتری الگوها را انتخاب و معرفی كنیم. البته خوشبختانه نسل جدید ما نسلی است كه خوب می‌فهمد و می‌تواند به درستی تمایزها را تشخیص دهد.

 

 

آموزه‌های استاد مطهری در كدام نحله سیاسی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؟

برای پاسخ به این سوال باید تقسیم‌بندی مدرن و قدیم را انجام دهیم، همان چیزی كه در بحث‌های قبلی تا حدودی به آن اشاره كردم. در تقسیم‌بندی مدرن و جدید، ما سه اسلام یا سه نوع صورت‌بندی داریم كه ماهیت اندیشه سیاسی را شكل می‌دهد؛ یكی، اسلام سیاسی- انقلابی است، دیگری اسلام اصلاحی و سومی اسلام نوگرا و نواندیشانه است. من معتقدم كه در این تقسیم بندی، شهید مطهری در گروه اسلام اصلاحی یا احیاگر قرار می‌گیرد زیرا استاد مطهری نگاهی كاملا اصلاح‌طلبانه و رویكردی احیاگرانه به دین داشت. اما اگر بخواهیم تقسیم‌بندی غیرمدرن و سنتی را در نظر بگیریم باید بگوییم از آنجا كه شهید مطهری پرورش یافته حوزه علمیه بود مكتب فكری و سیاسی ایشان بین حوزه قم، نجف و خراسان و اصفهان ذیل كدام مكتب دینی قرار می‌گرفت. ایشان البته اساتید زیادی داشت اما من معتقدم كه شهید مطهری بیشتر پرورش یافته مكتب قم و اصفهان است زیرا فقه و فلسفه را دوشادوش یكدیگر دنبال می‌كرد. شاید از بارزترین‌ها در این زمینه در بین عالمان متاخر قبل از انقلاب، مرحوم آیت‌الله منتظری، مرحوم آیت‌الله غروی و تا حدود بسیار زیادی خود امام(ره) بودند كه استاد آنها محسوب می‌شد. به این دلیل كه این بزرگان، علاوه بر فراگیری فقه، فلسفه را نیز كه در حوزه علمیه قم جدی گرفته نمی‌شد، كاملا آموخته بودند به علاوه اینكه كار دیگری انجام دادند كه شاید بر دیدگاه سیاسی آنها تاثیر زیادی گذاشت و آن توجه به نهج‌البلاغه بود كه میراث مكتب اصفهان و آمیرزا رحیم ارباب، استاد آنها به شمار می‌آمد. آیت‌الله منتظری و آیت‌الله مطهری، توحید، اخلاق و سیاست را از فرازهای نهج‌البلاغه فرا گرفتند. این آمیختگی فقه و فلسفه و توجه ویژه به نهج‌البلاغه از این دو بزرگوار شخصیت‌هایی ساخته بود كه تفكرات و اندیشه‌های سیاسی آنها با برخی همعصران‌ و همشاگردی‌های‌شان كه بعضی از آنها جزو علمای بزرگ امروز هستند، متفاوت بود.

 

 

كدام آموزه‌های ایشان در 38 سال پس از انقلاب مورد غفلت قرار گرفته است؟

اگر برگردیم به مباحثی كه گفتیم، معتقدم كه نخستین چیزی كه باید مورد توجه قرار بگیرد و شهید مطهری نیز بسیار بر آن تاكید داشت، آزادی بیان و عقیده است كه متاسفانه تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. دومین آموزه ایشان كه مورد غفلت قرار گرفته بحث چگونگی تعلیم و تربیت و پرورش انسان مسلمان است كه لازمه آن تغییر نظام تعلیم و تربیت است. زیرا نظام آموزش ما مبتنی بر آزمون و حافظه است اما شهید مطهری نگاه دیگری داشت و معتقد بود كه خروجی نظام تعلیم و تربیت باید انسانی باشد –چه مسلمان و چه غیرمسلمان- كه زیست انسانی و اخلاقی داشته باشد و لازمه آن، این است كه در درجه اول، نظام تعلیم و تربیت كاملا بر یك نوع مدارا و تسامح دینی مبتنی باشد و بتواند حقوق دیگران را به رسمیت بشناسد. به همین دلیل در كتاب «نظام حقوق زن در اسلام» شهید مطهری می‌توان كاملا این جلوه بارز مساوات و برابری را دید. شهید مطهری معتقد بود كه خداوند، برای هر انسان با هر دین و گرایشی، حقوقی را تعریف و تكالیفی را نیز برای او تعیین كرده است. بنابراین، تغییر نظام تعلیم و تربیت با آزادی بیان و عقیده و در نهایت، آگاه‌سازی‌های عملی كه بسیار مورد غفلت قرار گرفته است. در این زمینه ما در جمهوری اسلامی بسیار كلی‌گویی كرده‌ایم اما نتوانسته‌ایم آگاهی‌های عملی را به طور جدی شكل داده و آن را مبنا قرار دهیم. اگر نظام حكومتی ما به این سه مساله‌ای كه واقعا دغدغه شهید مطهری بود و مورد غفلت واقع شده، برگردد و در آنها بازبینی كند، حتما می‌تواند جامعه را به كمال مطلوبی برساند كه هم دغدغه مطهری و هم دغدغه همه انبیا و اولیای الهی بوده و هم روح قرآن نیز بر آن استوار است.

 

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: