1396/2/9 ۰۸:۳۵
گرافیستهای جهان و ایران، هشتم اردیبهشت ماه را که همزمان با روز جهانی گرافیک است جشن میگیرند. دور هم جمع میشوند و به بحث و گفتوگو میپردازند؛ دستاوردهای خود را به نمایش میگذارند یا به نقد و بررسی حوزه گرافیک میپردازند. در ایران نیز هر سال همزمان با این روز، هفته گرافیک توسط انجمن صنفی طراحان گرافیک با برنامههای مختلفی برگزار میشود که توجه بسیاری از گرافیستها را به خود جلب میکند.
ما میخواهیم نگاه رجعتی و بازگشتی داشته باشیم
صبا موسوی: گرافیستهای جهان و ایران، هشتم اردیبهشت ماه را که همزمان با روز جهانی گرافیک است جشن میگیرند. دور هم جمع میشوند و به بحث و گفتوگو میپردازند؛ دستاوردهای خود را به نمایش میگذارند یا به نقد و بررسی حوزه گرافیک میپردازند. در ایران نیز هر سال همزمان با این روز، هفته گرافیک توسط انجمن صنفی طراحان گرافیک با برنامههای مختلفی برگزار میشود که توجه بسیاری از گرافیستها را به خود جلب میکند. امسال علاوه بر برپایی هفته گرافیک، نخستین سمپوزیوم ملی روز جهانی گرافیک هم هشتم اردیبهشت ماه با سه رویکرد بخش علمی (مقالات)، بخش نمایشگاهی (پوستر)، بخش نشست تخصصی (سخنرانی، پرسش و پاسخ) در فرهنگستان هنر برگزار میشود. این همایش به دبیری منصور مهرنگار، دکترای تاریخ هنر «سمبل شناسی» دانشگاه میسور هندوستان، استادیار و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزش عالی ناصر خسرو برگزار میشود. او معتقد است بحث گرافیک دستی، در ایران منفعل مانده و بیشتر گرافیک رایانهای و ابزاری آموزش داده و مورد استفاده قرار میگیرد. وی، رجعت به گذشته و اهمیت دادن به بخش خلاقیت و ایده و توانایی طراحی یک گرافیست بهعنوان وجه تمایزش با سایر گرافیستهای تکنیکی، اهمیت دادن به بخش پژوهش در حوزه گرافیک و نیز توجه به جوانان را از اهداف این سمپوزیوم مطرح میکند. گفتوگو با منصور مهرنگار را در ادامه میخوانید:
هر سال همزمان با روز جهانی گرافیک، شاهد برپایی هفته گرافیک در تهران هستیم، با توجه به چنین برنامهای چه نیازی را برای برپایی این سمپوزیوم احساس کردید؟ مثل سایر مناسبتهای دیگری که در دنیا وجود دارد، ایکوگرادا (انجمن بینالمللی مجامع طراحی گرافیک) برای نخستین بار روز جهانی گرافیک را معرفی کرد. در ایران نیز انجمن صنفی طراحان گرافیک، کارهایی را انجام داده که دستشان هم درد نکند اما مسألهای که وجود دارد این است که این برنامهها، در قالب سخنرانی مقطعی و پشتیبانی بعضی از آثاری که بنا به صلاحدید دوستان هنرمند، اثرگذاری در جریان گرافیک و... بوده است و به گونهای بحث پیشکسوت محوری را در این هفته پیش میبرند. اما ما برای نخستین بار در این سمپوزیوم بحث پژوهش محوری را مطرح کردیم. در این همایش رویکرد جدی به جوانان داریم و نه در قالب حرف و شعار، بلکه بحث جوانان برای ما مهم است. در نتیجه بعضی از آثار رسیده به این همایش شاید شأن عرضه شدن هم نداشته باشند، اما ما این کار را برای حمایت از آنها کردیم. همچنین رویکرد سوم ما احترام به پیشکسوتان گرافیک ایران همچون قباد شیوا، فرشید مثقالی و مرحوم مرتضی ممیز است. این سه نکته از نیازهای برپایی این رویداد است.
یکی از اهداف برپایی این سمپوزیوم بحث ارتقای سطح کیفی دانشجویان گرافیک است؛ برای این موضوع چه راهکارهایی در نظر دارید؟ برای نخستین بار تمام چکیده مقالات فرستاده شده به همایش به شکل یک کتاب ارائه میشود. علاوه بر چاپ چکیده فارسی مقالات، چکیده انگلیسی آنها را نیز چاپ خواهیم کرد. بحث ما در پژوهش محوری در عرصه گرافیک ایران است که بازتاب آن در پایان نامههای دانشگاهی دیده میشود. دانشجویان گرافیک باید ساعتها دنبال مطالبی بگردند و آنها را از مجراهای هنری دیگری بیابند تا در نهایت بتوانند آنها را به هنر گرافیک ربط بدهند. بنابراین با چاپ این چکیده مقالات که منابع هر کدام نیز ذکر میشود، در مجموع حدود 2 تا 3 هزار منبع نیز به مخاطبان این رشته معرفی خواهد شد. در نهایت بحث ما ارتقای سطح بصری آنها است. موضوع دیگر این است دوستانی که در ایران در حوزه گرافیک مشغول به کار هستند، بشدت به عرصه ارتباطی نیاز دارند؛ ما برای نخستین بار با توجه به موضوعاتی که در این مجلد چاپ شده، این ارتباط را با هزاران فکر و ایدهای که به همایش ارسال شده، برقرار میکنیم. یعنی کسی که از زاهدان آمده با فکر بچههای تهران آشنا میشود و کسی که از شمال میآید با فکر گرافیستهای زاهدان آشنا میشود. همچنین موضوع سوم ما، این بود که تعدادی از استادان، میآیند و حرفهایی را به استادانی چون ممیز یا شیوا منتسب میکنند؛ برای نخستین بار با حضور خود استادان چون شیوا و چهره پرداز، بحثی را باز میکنیم که در آن، این استادان کلید واژههای اصلی در گرافیک ایران را که بهعنوان یک مؤلفه، راهکار و روش وجود دارد، از زبان خودشان به بچهها بگویند. بهعنوان مثال تعاریف بسیار بدی از کلمات شده است و گرافیک را ارتباطات تصویری معنا میکند در حالی که این یکی از بدترین تعاریف برای گرافیک محسوب میشود. در کلیه هنرها، ارتباطات بصری وجود دارد. برای همین ریشهیابی کلمات را نیز به چالش میکشیم.
درحالی که رشته گرافیک زیرشاخههای زیادی دارد، چرا در ایران زمانی که اسم گرافیک میآید تنها دو زیر مجموعه آن یعنی پوستر و لوگو (آرم) مطرح میشود؟ پیش از پاسخ به این پرسش، یادآوری میکنم که میخواهیم گرافیک را بهعنوان یک مؤلفه سنتی در قالب نقوشی که در هنرهای قدیم ایران، بخصوص در معماری بهعنوان یک بستر و مظروف، استفاده کردهایم تا در راهکارهایی که تعریف کرده ایم، این رویکرد را در ظرف امروز و معاصر بگنجانیم. در بحث دوم با رویکردهای جدید، بحث تعامل مطرح میشود. یعنی سنتهای تصویری گذشته که جلوههای گرافیکی بسیار نابی هم هستند، میتوانند بهعنوان یک مؤلفه مورد توجه بچههای امروز قرار بگیرند. متأسفانه امروز آنقدر موضوع تکنولوژی و تکنولوژی زدگی در قالب ابزار در دانشگاهها تدریس و باب شده که نگاه ارزشمندی به آن فراموش شده است. با توجه به این مؤلفهها، اصلاً لازم نیست دانشجویان بروند و سایتهای غربی را بررسی کنند؛ درحالی که اگر به یک مسجد بروند و بخوبی آن را ببینند، حداقل 60 اِلِمان و اثر گرافیکی همچون کتیبهها، نمادها، نقوش و... را مشاهده خواهند کرد. در بحث تعاملی، به دنبال این هستیم که چگونه میتوانیم از این سنتها بهره ببریم.
و بحث گرافیک دستی در اینجا مطرح میشود؟ بله. در عصری که بحران زدگی ابزار و رایانه و نرم افزارها وجود دارد، کار دستی و یدی که خود استاد ممیز و شیوا منتسب به این صفت هستند، مورد انفعال قرار گرفته و ما میخواهیم آن را مطرح کنیم. متأسفانه بسیاری از بچهها به این موضوع توجهی ندارند. چون زمانی که فرد با دست طراحی میکند، حتماً جریان سیال ذهن او درگیر میشود و طرح از مجرا و صافی ذهن میگذرد و بعد از آن هم توسط دست به اجرا در میآید.
و موضوع اهمیت پوستر؟ حساسیت روی پوستر به دلیل این است که در تمام زیر مجموعههای هنر-صنعت گرافیک، پوستر یک آگهی است که آگاهی میدهد. حالا استاد ممیز میگفت بگویید طراحی اعلان، فرانسویها آفیش میگفتند و انگلیسیها هم همین پوستر. این پوستر میتواند چکیده تمام زیرمجموعههای هنر گرافیک باشد که در قالب یک تفکر ناب و خلاق، تفکر مینیمالیستی خودش را نشان بدهد. شعار مینیمالیست این است بدون اینکه هویت اصلی داستان و موضوع بهم بریزد، تا جایی که ممکن است، ماهیتهای فرمی و رنگی طرح، زده بشود. در پوستر تمام چکیدههای ذهنیت هنرمند، جریان سیال ذهن، خلاقیت و ایدههای او به نمایش در میآید. همچنین تصویریترین بعد هنر گرافیک، در پوستر متجلی میشود و رسمیترین جریان در گرافیک، پوستر است که یک آگاهی بخشی میکند. کار پوستر اصولاً تبلیغات است. در این همایش بخش پوسترهای نمایشی یا همان پوسترهای هنری را نیز جا دادهایم. این پوسترهای هنری دغدغهها و چالشهای ذهن طراح هستند که هیچ سفارش دهندهای هم ندارند، به گونهای ساحت آن، به ساحت نقاشی، عکاسی یا تصویرسازی نزدیکتر است.
برای همین در پوسترهای هنری، آن هدف اصلی تعریف پوستر را که آگاهی دادن به مخاطب است کمتر میبینیم یا شاهد حالتهای دوگانه هستیم؟ بله. گفتیم که هدف پوستر آگهی است که آگاهی میدهد. پوستر باید با تبلیغ اثرگذارش پول از جیب مردم بیرون بیاورد. پوستر در اصل یک برند قطع بزرگ تصویری از محصول است که فرد به آن استناد میکند تا مردم بیشتر محصولش را بشناسند. حال جریان پوسترهای هنری را حتی در آثار ممیز نیز بشدت میبینیم. طرحهای اسکیسی وی برای رسیدن به یک پوستر خوب که برای تحویل به سفارش دهنده زده، به قدری از پوستر نهایی زیباتر است که میتوانیم به آن طرحهای ابتدایی، پوسترهای هنری بگوییم. برای همین سعی کردیم در این همایش با رویکرد به سنت پوستر، کار دستی بچهها را بیشتر مد نظر قرار بدهیم. زیرا اعتقاد داریم design از drawing میآید. گرافیست باید حتماً طراح باشد تا اجرای کاری با کامپیوتر.
با توجه به حجم بالای فارغالتحصیلان، بازار جوابگوی این همه گرافیست نیست؛ چرا این همه گرافیست تولید میشود؟ در مثلثی که در مدلاسیونهای ارتباطی ترسیم شده، پیام، مخاطب یا گیرنده پیام، هنرمند یا دهنده پیام وجود دارد. در بحث دانشگاهی، بیشتر دانشجویان، گرافیک رایانهای یاد میگیرند. این را هر کسی میتواند یاد بگیرد، چون نرم افزار، ابزار و تکنیک است. آنچه گرافیست را از دیگر افراد متمایز میکند، خلاقیت، ذهنیت و باورهای خوب گرافیکال او است که با کار دستی قوی، ارائه میشود. بنابراین هر کسی میتواند ابزار را یاد بگیرد اما هر کسی، دست قوی در کار ندارد. این یک شکاف بزرگ در دانشگاهها است که به آن توجه نمیشود. خود این موضوع باعث شده که فارغالتحصیلان رشته گرافیک براحتی در رقابت تکنیک و ابزار در قالب آموزشهای نرم افزاری افراد دیگر، قافیه را ببازند و بازار را رقیبهایی که تحصیلاتی هم در این خصوص ندارند و تنها تکنیک را بلدند، بهدست بیاورند. در دنیا دو شاخه گرافیک وجود دارد، گرافیک رایانهای و گرافیک خلاقانه. در غرب یک گرافیست طراح و خلاق، ایده و طرح را میدهد و در کنار او یک مجری وجود دارد که آن طرح را اجرا میکند. این موضوع در این همایش نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین بچههای گرافیک برای برقراری ارتباط با سفارش دهنده نیز روابط اجتماعی و ارتباط برقرار کردن را بلد نیستند. هنر گرافیک این نیست که هنرمند یک طرحی را اجرا کند و خوشش بیاید و اگر مردم آن طرح را نفهمیدند، آنها را کج فهم بداند.
که این موضوع در حوزه گرافیک غلط است؟ بله. معتقدیم هنر گرافیک آنقدر نافذ و اثرگذار است که میتواند بهعنوان یک مدیوم در کنار دیگر رشتهها قرار بگیرد و به آنها کمک کند. همانند استفاده از گرافیک در سینما. برای همین با دانشگاه علوم پزشکی در این خصوص تفاهمنامهای امضا کردیم یعنی گرافیستها با پزشکان ارتباطی برقرار کنند که چگونه در مورد بهبود یا درمان بیماری مثل افسردگی یا استرس، گرافیک یا هنر میتواند نقش داشته باشد، چنین مدلهای ارتباطی باعث میشود خود بچهها نیز افقهای دیگری در بازار را ببینند که همان تعامل و همکاری گرافیک و گرافیست با دیگر ارگانها و نهادها خواهد بود.
در بحث معرفی طراحان گرافیک معاصر، آیا ما شاهد نسل جوان گرافیک هستیم یا منظور تفکر جدید است؟ کسوت سنی برای یک نسل مطرح نیست، بلکه جریان پویای فکری در یک روند، جنبش و قالب، مطرح میشود. حدود 90 سال است که نسل گرافیک به معنای خاص آن، سابقه دارد. بحث این بود که چگونه گرافیک آنقدر رشد کرد که در تمام سطوح زندگی و اجتماع ما وارد شده که خیلی از شرکتهای تخصصی نیز از گرافیستهای خاص خودشان استفاه میکنند. زمانی که گرافیک ایران شروع شد، بسیاری از هنرمندان (نسل اول) که تحصیلات آکادمیک غربی هم داشتند، بسیاری از ایسمها و مکتبهای نقاشی غرب را در قالب ابژه و تصویرهای بسیار انتزاعی و ساده در نقاشی وارد کردند. در نقاشی سقاخانه که به نظر من، به معنی اخذ کلمه نقاشی نیست، هنرمندانی آمدند که دغدغه به روز بودن در نقاشی دنیا را داشتند، آنها برای نخستین بار همان ایده امروز ما، که نیاز به یک بازنمایی دارد را مطرح کردند. گفتند ایران بشدت از منظر نمادها، اسطورهها و نقشها و موتیفها و غیره انرژی فوقالعادهای دارد. آنها این ظرفیتهای نمادین را به غرب نشان دادند و سقاخانه بهعنوان یک مؤلف و مرجع مطرح شد. یعنی از کنار سنت هم میتوان به دنیای جدید نگاه کرد. در نسل دوم، وزارت علوم و یکسری آموزشگاهها برای جذب بیشتر دانشجوی گرافیک، آن هم نه در بعد کاربردیاش بلکه در بعد تبلیغاتی، دانشجو پذیرفتند. اسم گرافیک قشنگ و رشته خوبی هم هست، اما چند درصد از بچههایی که فارغالتحصیل شدند، به معنی درست کلمه آموزش گرافیک دیده اند؟ حتی در انتخاب استادان نیز دقت نمیشود. در نسل سوم و امروز، دوباره تفکرات خلاقانه که زمانی در مدرسه باوهاوس در آلمان مطرح بود و دورهای منفعل شد، رخ نموده است. یعنی در آن زمان میگفتند که گرافیستها فکر کنند تصویر ندارند، حروف را جایگزین کردند، یعنی انقلاب تایپوگرافی راه انداختند. حروف در ذات خودش دارای مفاهیم تصویری و بصری است. حالا دوباره برگشتی به این دیدگاه نیز شکل گرفته است. ما نیز دقیقاً به این استناد داریم و میگوییم که این جریان سیال گرافیک در دنیا، نمیگوید که یک کار، اجرای خوبی دارد بلکه میگوید تفکر خلاق خوبی دارد.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید