1396/1/14 ۰۷:۳۲
در طول روزهای تعطیلات نوروزی یکی از مهمترین دغدغههای اهل علوم انسانی صحبت درباره زمینههای شکلگیری نوروز و هر آنچه به این بحث مربوط می شود در فضای مجازی و به ویژه کانالهای تلگرامی بوده است. یکی از کسانی که در این زمینه اطلاعات فراوانی به مخاطبان خود ارائه داده رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران بوده است که درباره نوروز و آیینهای مختلف آن از جمله چهارشنبه سوری مباحثی را مطرح کرده است.
شاه عباس، فرانسیس بیکن و فرق زنبورهای گرجستان و اردبیل
در طول روزهای تعطیلات نوروزی یکی از مهمترین دغدغههای اهل علوم انسانی صحبت درباره زمینههای شکلگیری نوروز و هر آنچه به این بحث مربوط می شود در فضای مجازی و به ویژه کانالهای تلگرامی بوده است. یکی از کسانی که در این زمینه اطلاعات فراوانی به مخاطبان خود ارائه داده رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران بوده است که درباره نوروز و آیینهای مختلف آن از جمله چهارشنبه سوری مباحثی را مطرح کرده است. اما جعفریان در روزهای پایانی تعطیلات بحثی تاریخی و در عین حال مهم درباره دو حکایت پیرامون شاه عباس - شاه قدرتمند صفوی - و فرانسیس بیکن - فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، حقوقدان و نویسنده انگلیسی - مطرح کرده که میتواند زمینههای مهمی از تاریخ علم در غرب و ایران باشد. جعفریان در ابتدای بحث خود به آنچه در غرب اتفاق افتاده اشاره میکند و مینویسد: «میگویند سرآغاز تحول در غرب، زمانی بوده است که روش فلسفی رایج یونانی که بخشی میراث قدیم یونان بوده و بخشی هم از مسلمانان به آنان بازسرایت کرده بود، به روش تجربی تغییر یافته است. این مهمترین یا دستکم یکی از مهمترین تحولات در روش معرفتی در غرب قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است. در این باره داستانی از فرانسیس بیکن (1561 - 1629) نقل میکنند؛ کسی که سهم عمدهای در شکستن بتهای ازلی دوره قرون وسطی دارد. مقدمه داستان مزبور این است که در قرون وسطی، اغلب به میراث علمی گذشته و اقوال حکمای قدیم بها میدادهاند اما به روش تجربی باور نداشتهاند. برای آنان آنچه از گذشتگان نقل میشد، مهمتر از آن بوده که همان مطالب با روش تجربی و حسی بررسی و نقد و ارزیابی شود. آنان قضایای مختلف در علوم و معارف را با کلیات و قواعد فلسفی ثابت میکردهاند و هرکجا کم میآوردهاند به اقوال گذشتگان از فلاسفه استناد کرده و برای سخن آنان اعتباری بیش از تجربه و استقراء قائل بودهاند. این روشی بوده است که در آغاز عصر جدید زیر سوال رفته و اروپا را متحول کرده است. میتوان گفت تحول یاد شده به صورت سمبلیک در قصهای که بسا واقعی هم باشد، بیان شده، و آن ماجرایی است که برای بیکن پیش آمده است. این ماجرا مربوط به یک مجلس علمی از دانشمندان معاصر وی درباره شمار دقیق تعداد دندانهای اسب بود. عقیده فلاسفه قدیم بر این بوده که تعداد دندانهای اسب مثلا فلان مقدار است و این بحث در آن محفل علمی که بیکن هم بوده مطرح شده است. هر کس مطلبی گفته و از قول فیلسوفی از گذشتگان عددی را نقل کرده و اینکه مثلا ارسطو گفته است که اسب چهل دندان دارد. فرانسیس بیکن از این رویه برآشفته و گفته بهتر است همین الان به طویله برویم، دهن اسبی را باز کنیم و تعداد دندانهایش را شمارش کنیم و اختلاف را برطرف سازیم. البته دیگران به سخن او خندیده و او را مسخره کردهاند.» جعفریان در ادامه با گفتن به این موضوع که «معنای سخن بیکن این بوده که در امور علمی، «تجربه» مهمتر از کلیگویی یا نقل اقوال دیگران است؛ حتی اگر ناقلان این اقوال از بزرگان یونان و فیلسوفان مشهور باشند» به این حکایت آشنا اشاره میکند. اما شاید بخش مهمتر بحث جعفریان حکایت دوم و کمتر گفته شدهای باشد که او درباره ایران و شاه عباس روایت میکند: «اما داستان دیگری در این زمینه و در زمین ما یعنی شرق و دقیقا ایران داریم که آن هم نیاز به مقدمه دارد. داستانی که مربوط به زنبور است و اینکه خانهاش را چگونه میسازد. از قدیم در میان حکمای ما شایع بود که زنبور خانهاش را مسدَس یا ششوجهی میسازد و در این باره مهندسی بسیار دقیقی دارد. این مساله به قدری مهم و مورد وثوق بود که در بحث علم الهی از این نکته یاد میشد که چطور زنبور که علم ندارد - چون فرض بر این بود که حیوانات شعور ندارند - این اندازه خانهاش را مستحکم و منظم میسازد؛ بنابرین این اشکال به علم الهی میشد که اتقان عالم نیاز به علم ندارد و جهان موجود نمیتواند علم خدا را ثابت کند! آن وقت متکلمان در این باره جوابهایی میدادند و از آن جمله میگفتند که این کار زنبور به الهام است یا مطالب دیگر.» جعفریان این ماجرا را به زنبور و شاهعباس (م 1038) و برخی اطرافیان او و به طور خاص به ملاجلال منجم باشی، دانشمند معروف وقت مربوط میداند و مینویسد: «در اینجا هم عینا یک نقل قول قدیمی مانند همین که زنبور خانهاش را مسدس میسازد مطرح میشود و شاهعباس عین فرانسیس بیکن به آن اعتراض میکند.» استاد تاریخ دانشگاه تهران این حکایت را به نقل از ملاجلال منجم، منجمباشی شاه عباس نقل میکند: «در گرجستان در خدمت نواب گیتی ستان کلب آستان علی علیهالسلام - یعنی شاه عباس اول - .... جلال منجم [یعنی خود نویسنده] معروض داشت که قواعد کلیه حکماست که خانههای زنبور مسدّس است و برهان طبق آن گفتهاند. نواب اشرف فرمودند که من به برهان نظری - شما بخوانید به تجربه عملی - ثابت کنم که این صورت ندارد و امر فرمودند که چند عدد شانه عسل حاضر کردند. حقا که خانههای زنبور بسیار مدور و مخمس به نظر رسید و مربع نیز گاهی دیده شد. بعضی عرض کردند که زنبورهای گرجستان از قواعد حکمت خبری ندارند. [!]مقارن آن عسلی چند از دارالارشاد اردبیل حاضر ساختند. آنجاها نیز مشاهده شد و گاهی به غلطی - اشتباهی - مسدس نیز بود. از مشاهده این [یعنی روش علمی تجربی] آن قاعده بر هم خورد.» نتیجهگیری جعفریان از این ماجرا درست همان بحثی است که میتوان درباره تجربهگرایی از غرب تا شرق عالم به آن اشاره تازهای داد: «ملاحظه میفرمایید که این دو ماجرا تا چه اندازه به هم نزدیک بلکه داستان شاه عباس جدیتر و تجربیتر است. اما اولی پایه رویکرد جدید در غرب نسبت به علوم تجربی شد و اما حکایت دوم منشا هیچ تحولی در میان ما نشد. جالب است بدانیم که شاه عباس در اواخر سال 1628 و فرانسیس بیکن در سال 1629 درگذشت و این یعنی آنکه سال درگذشت آنها تا این اندازه به هم نزدیک است، اما اتفاقی که در آن بلاد میافتد هرگز نه تنها اینجا نمیافتد؛ بلکه تا قرنها بعد هم و حتی تاکنون، همچنان از تفکر تجربی به عنوان تفکر جزئینگر پرهیز شده و بیاعتبار اعلام میشود. گاه و بیش از گاه، گفته میشود حتی غربیها دیگر به این حرفها باور ندارند و آنها را کنار گذاشتهاند... آن وقت شما... .»
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید