1395/12/17 ۰۷:۳۲
هر آنكه مینویسد دوست دارد كه دیگری نوشتهاش را بخواند. اصلا نویسنده برای این مینویسد كه یكی پیدا شود اثر خلق شدهاش را خوانده و نظر دهد. این یكی از انگیزههای اولیه انتشار است. او كلمات را كنار هم نمیگذارد كه در نهایت برود در گنجهاش پنهان شود، او مینویسد كه دنیای بیرونی او را بخواند. این میل بشر به انتشار نوشتههایش از دیرباز بوده است، حتی انسانهای اولیه وقتی روی دیوار غارها شكلهایی را حكاكی میكردند، به این خاطر بوده كه آنچه در ذهنشان شكل میگرفته را بیرون بریزند تا دیگرانی آنها را ببینند. شاید بتوان گفت كه نخستین خود ناشران، همان انسانهای غارنشین بودند.
پدیده خودناشری در یك نگاه خودناشر باید كفش آهنی بپوشد تاكتابش را توزیع كند زینب كاظمخواه: هر آنكه مینویسد دوست دارد كه دیگری نوشتهاش را بخواند. اصلا نویسنده برای این مینویسد كه یكی پیدا شود اثر خلق شدهاش را خوانده و نظر دهد. این یكی از انگیزههای اولیه انتشار است. او كلمات را كنار هم نمیگذارد كه در نهایت برود در گنجهاش پنهان شود، او مینویسد كه دنیای بیرونی او را بخواند. این میل بشر به انتشار نوشتههایش از دیرباز بوده است، حتی انسانهای اولیه وقتی روی دیوار غارها شكلهایی را حكاكی میكردند، به این خاطر بوده كه آنچه در ذهنشان شكل میگرفته را بیرون بریزند تا دیگرانی آنها را ببینند. شاید بتوان گفت كه نخستین خود ناشران، همان انسانهای غارنشین بودند. هرچه در دل تاریخ جلوتر آمدیم امكانات انتشار هم عوض شد، مولفانی بودند كه كتابهایشان را مینوشتند و نسخههای دستنویس را چند بار رونویسی میكردند و این نسخهها دست به دست میشد. بعدها كه امكانات انتشار گسترش یافت، دیگر نویسنده زحمت چاپ كتابش را خود متحمل نمیشد. با گسترش بنگاههای نشر، چاپ و انتشار كتاب به ناشران سپرده شد. اما در چند سال اخیر به دلیل گسترش تكنولوژیهای گوناگون و از سوی دیگر سنگاندازیهای ناشران برای انتشار كتاب، مولفان به تاریخ اولیه نشر بازگشت داشتهاند و پدیده خودناشری یا مولف- ناشر بابی تازه در دنیای نشر شده است. بیست سال پیش اگر نویسندهای میخواست كتابش را چاپ كند، همه راهها به ناشر ختم میشد. او باید كسی را پیدا میكرد كه قبول كند اثرش را چاپ كند. اما حالا او میتواند هر چه را كه دوست دارد خودش منتشر كند. نویسنده خودناشر دیگر مجبور نیست كه مدتها در انتظار آمادهسازی كتابش بنشیند تا اثرش منتشر شود، او از راهحلی به نام خود ناشری استفاده كرده و كتابش را چاپ میكند. همهچیز روی یك میز كار ساده جمع میشود تا نویسنده اثرش را چاپ كند. خود ناشری از جایی شروع میشود كه نویسنده تصمیم میگیرد كه كتابش را به شكل مستقل در یك نشر خانگی چاپ كند. همهچیز در دست نویسنده اگر بخواهیم از پدیده خود ناشری تعریفی جامع ارایه دهیم بهترین توصیف این است ؛ پدیده انتشار هر كتاب یا اثری، توسط خالق اثر، بدون اینكه مولف خود را درگیر پروسه نشر سنتی كند. انتشار كتاب توسط مولف به نوعی چاپ خصوصی هم محسوب میشود. در این حالت نویسنده خود مسوول كنترل همه پروسههای نشر است؛ مسائلی مانند طراحی، صفحهبندی، طراحی جلد، چاپ و صحافی و بازاریابی و روابط عمومی همه كارهایی هستند كه نویسنده یكتنه آنها را انجام میدهد. در گذشته به دلیل هزینههای چاپ، كتابهایی كه خود نویسنده آنها را منتشر میكرد قابل تشخیص از سایر كتابها بود؛ این آثار بیشتر به شكل افست چاپ میشد و اكثر آنها از چاپی نازل برخوردار بود، اما این روزها دیگر این طور نیست. نویسندگان كتابهای بسیاری را منتشر میكنند كه دقیقا مانند كتابهای منتشرشده از سوی ناشران سنتی هستند، با همان كیفیت چاپ و صحافی. خودناشران، جهان نشر را فتح میكنند عبدالحسین آذرنگ درباره این پدیده اعتقاد دارد كه مراد از خودناشری فقط این نیست كه پدیدآورندهای پس از پدید آوردن اثرش به سرمایه خود یا از راههای دیگر كتاب را شخصا چاپ و منتشر كند. خودناشری رویداد نوپدیدی است كه رهاورد تحول در نظامها و شبكههای اطلاعاتی-ارتباطی، تحول در نرمافزارهای رایانهای و تحول در تجهیزات، ابزارها و سختافزارهاست. این رویداد حدودا از دهه ١٩٨٠ و پس از رواج رایانههای شخصی و تولید نرمافزارهای مناسب برای پردازش و آمادهسازی متن آغاز شد. بنا به آمارها هماكنون در جهان توسعهیافته و صنعتی بیش از ١٠ درصد پدیدآورندگان خود ناشر شدهاند. خودشان پدید میآورند، برای چاپ آماده میكنند؛ با مراكز توزیع و پخش و فروش قرارداد میبندند یا از طریق كارگزارها و واسطههایی كه به اصطلاح از همین راه كسب درآمد میكنند اثر آماده شدهشان را در چاپخانه به چاپ میرسانند و به شبكه پخش و فروش میرسانند. در سال ٢٠٠٨ برای نخستین بار در تاریخ، كتابهایی كه از سوی مولف منتشر شده بود، بیشتر از كتابهای منتشر شده از سوی نشر سنتی بود. در سال ٢٠٠٩ آمار كتابهایی كه مولف منتشر كرده بود به ٧٦ درصد از كل آمار رسید. نویسندگان معروف خودناشر پدیده خودناشری در جهان پدیده نوظهوری نیست، بسیاری از نویسندگان معروف دنیا كتابهایشان را خودشان چاپ كردند؛ «تریسترام شندی» لورنس استرن در سال ١٧٥٩ توسط نویسنده منتشر شد. همچنین «در میان نقشها» آخرین رمان ویرجینیا وولف در سال ١٩٤١ توسط خود نویسنده انتشار یافت. ازرا پاوند در سال ١٩٠٨ «شعله رو به افول» را خودش چاپ كرد و هر نسخه را شش پنی میفروخت. جان راسكین پسر دوازهساله نیز كتاب شعرش را به كمك پدرش منتشر كرد. همچنین جین آستین، امیلی دیكنسون، ناتالی هاتورن، مارسل پروست و والت ویتمن دیگر خالقانی بودند كه كتابشان را خود منتشر كردند. جی كی رولینگ نیز نسخهایبوك «هری پاتر»ش را مستقیما از طریق وبسایتش میفروخت. در گذشته مولف- ناشر مجبور بود كه هزینه قابل توجهی را صرف آماده كردن كتابش برای چاپ كند. او باید برای جا دادن حجم عظیم كتابهای منتشر شده مكانی را پیدا كند. اما ظهور كتابهای الكترونیك تا حد زیادی این سنگ را از جلوی مولف - ناشر برداشت. از سوی دیگر انتشار كتابها در فضای مجازی به شكل ایبوك دروازهای جهانی را به روی نویسنده گشود و دیگر، مخاطبان او محدود به كشور خودش نمیشدند. انواع خودناشری خودناشری به دو گونه مطرح است؛ یكی از راهها این است كه نویسنده شخصا اقدام به انتشار كتابش میكند، از حروفچینی و صفحهآرایی گرفته تا چاپ و توزیع كتاب همه بر عهده خود اوست. این حالت ناشر- مولف یا مولف – ناشر نامیده میشود. در كشور ما مولفان زمانی به خودناشری روی میآورند كه پس از تلاش فراوان ناشری برای اثرشان پیدا نكردهاند یا ناشر از آنها مبلغ زیادی برای چاپ كتابشان خواسته است. از سوی دیگر مولفانی هم هستند كه قبلا كتابهایشان چاپ شده است اما دل خوشی از حقالتالیفی كه دریافت كردهاند ندارند یا از توزیع نامناسب كتابشان ناراضی بودند در نتیجه تنها راهی كه برایشان باقی مانده این است كه خودشان كتاب را چاپ كنند. این پدیده در ایران چندان باب نیست چرا كه بسیاری از پدیدآورندگان توان مالی كافی ندارند كه كتابشان را با هزینه شخصی چاپ كرده به این امید كه با فروش اثر، سرمایهای كه صرف كردهاند بازگردد. شكل دیگری از خود ناشری همان است كه پدیدآورندگان زیر عنوان یك ناشر یا سازمان كتابشان را منتشر میكنند، اما ناشر هیچ وظیفهای را در قبال فروش و توزیع كتاب نمیپذیرد. در این موارد مولف خود باید كتابش را توزیع كند. تحول اطلاعاتی رایانهای و الكترونیك، خودناشری دیگری را به وجود آورده است. نویسنده میتواند اثرش را به شكل پیدیاف درآورده و در دنیای مجازی منتشر كند. بزرگترین سایت انتشار كتاب از سوی مولف - ناشر سایت آمازون است. با پیشرفت تكنولوژی راههای خودناشری وارد مرحله تازهای شده است. با وجود نشر الكترونیك در جایگاه نشر مدرن، بسیاری از نویسندگان حالا میتوانند كتابشان را در فضای مجازی منتشر كنند كه این موضوع نیز یكی دیگر از انواع خودناشری است. امروز در دنیا بسیاری از نویسندگان در سراسر دنیا بااین روش به انتشار آثارشان اقدام میكنند. با این همه دلایل خود ناشری در كشورهای مختلف به لحاظ تفاوتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و ساختار سنتهای نشر كتاب مثل هم نیست. شاید یكی از چیزهایی كه میتواند پدیده خودناشری را گسترده كند، ابزار الكترونیك باشد؛ ابزاری كه پدیدآورندگان میتوانند بدون واسطه با مخاطب خود روبهرو شوند. یكی از گزینههای خودناشری كتابهای الكترونیكی انتشار مستقیم كیندل آمازون است كه این امكان را برای نویسندگان مستقل فراهم میكند تا نسخه الكترونیك كتاب خود را در سایت آمازون قرار داده و بفروشند. برای بارگذاری كتاب روی این سرویس هیچ هزینهای دریافت نمیشود و نویسنده بین ٣٠ تا ٧٠ درصد دریافت میكند. در این سرویس نویسنده خودش وارد سرویس بازاریابی كتابش میشود. در عوض، نویسنده باید نسخهای از كتاب دیجیتال خود را ٩٠ روز در اختیار آمازون قرار دهد. این سرویس به نویسنده سود بیشتری میدهد، ولی كتاب او را به كتابخانهای كه در اختیار مشتركان آمازون قرار دارد، اضافه میكند. این مشتركان كه حق عضویت میپردازند، میتوانند كتاب را برای مدتی امانت بگیرند و در ازای هر بار امانت بردن كتاب، مبلغی به نویسنده پرداخت میشود. یك داستان عجیب یكی از داستانهای عجیب در این حوزه مربوط به آماندا هاوكینگ، نویسنده اتریشی است كه از این راه میلیونها نسخه از كتابش را فروخت. او سالها داستانهای علمی تخیلی مینوشت اما كتابش را نزد هر ناشری میبرد ناشر چاپ كتابش را رد میكرد. روزی خبردار شد كه نویسنده محبوب او شش ماه دیگر به یكی از شهرهای اتریش خواهد آمد، او حساب كرد كه باید سیصد دلار داشته باشد تا بتواند برای دیدار با آن نویسنده به آن شهر برود، اما او هیچ پولی نداشت. در اوج ناامیدی یكی از كتابهایش را در سایت آمازون گذاشت، بعد از شش ماه او نهتنها سیصد دلار سفرش را درآورد، بلكه حدود ٢٠ هزار دلار كتاب فروخت. یك سال بعد ٥/١ میلیون نسخه كتاب فروخته بود و در آمد او به دو میلیون دلار رسیده بود. البته نویسندگان ایرانی این امكان را ندارند كه كتابشان را در آمازون بفروشند، مخاطبان ایرانی هم امكان خرید از این سایت را ندارند، برای خرید باید كارت اعتباری داشته باشیم كه بسیاری از ما نداریم؛ بنابراین این امكان از بسیاری از نویسندگان و مخاطبان ایرانی گرفته میشود. از سوی دیگر اگر نویسنده ایرانی بخواهد نسخه پیدیاف كتابش را روی فضای مجازی قرار دهد، كمتر پیش میآید كه مخاطبان پولی صرف خرید آن كنند. دلیل خودناشری نویسندگان ایرانی فرض كنید نویسنده، شاعر یا مترجمی كتابی را نوشته است، مدتها وقت صرف كرده به این امید كه اثرش به دست مخاطب برسد، اما وقتی كتاب را پیش هر ناشر میبرد، ناشر به هزار دلیل از چاپ كتاب سر باز میزند؛ نویسنده معروف نیست، كتاب اولش است یا از نظر او كتاب ضعیف است، برای او صرف ندارد كه كتاب یك پدیدآورنده جوان را چاپ كند. مولف از دفتر كار او بیرون میآید و نخستین فكری كه به نظرش میرسد این است كه خودش كتاب را چاپ كند. سختگیری ناشران در گزینش آثار، طولانی بودن روند آماده كردن كتاب برای انتشار، بدبینی نویسندگان به ناشران در مورد حقالتالیف، ناراضی بودن مولف از توزیع كتابش از جمله عواملی است كه باعث میشود كه پدیده مولف- ناشر در ایران گسترش یابد. اما نكتهای كه وجود دارد این است كه مولف- ناشر تا زمانی كه در پروسه انتشار كتابش قرار نگیرد، از سختیهایی كه در این راه وجود دارد باخبر نخواهد شد؛ مشكلات توزیع كتاب یكی از معضلات اساسی است كه در نخستین گام بعد از چاپ، پیش روی پدیدآورنده قرار خواهد گرفت. او باید كفش آهنی بپوشد تا كتابش را توزیع كند، باید صبور باشد تا اثرش فروش رود، زرنگ باشد تا كتابش را بازاریابی كند و منتظر نماند كه حالا یك كتاب نوشتهام و به نظرم خوب است بنابراین فروش میكند. ریش و قیچی دست مولف یكی از مزایای خود ناشری شاید همین باشد كه هر كس یك ناشر كوچك خواهد شد. از سوی دیگر خالق اثر میتواند بر چاپ كتابش نظارت داشته باشد. او میداند كه چند نسخه از كتابش فروش رفته و چقدر درآمد كسب كرده است؛ حالا دیگر ریش و قیچی دست خودش است. با این وجود ناشران سنتی با این نشر مخالف هستند، چرا كه اعتقاد دارند در پروسه چاپ باید هر كسی كار خود را انجام دهد، نویسنده باید بنویسد، ناشر چاپ كند. از سوی دیگر آنها بر این اعتقاد هستند كه چاپ كتاب مقولهای تخصصی است كه مولف از خیلی از پیچ و خمهای آن با خبر نیست و زمانی كه در پروسه آن قرار میگیرد تازه با مشكلاتی كه یك ناشر با آن مواجه است روبهرو میشود. دلایل خود ناشری در كشورهای توسعهیافته بزرگ شدن و تراست شدن ناشران كه سبب میشود بازار كتاب و سلیقههای نشر، انحصاری شود و منافع در حلقه بستهتری جریان یابد. رواج پدیده چند رسانهای كه پدید آوردن، تولید و انتشار آن به سرمایه هنگفت و امكانات فنی بسیار نیاز دارد و اینها معمولا در اختیار پدیدآورندگان منفرد و مستقل نیست. از دست رفتن مناسبات نزدیك انسانی كه ناشی از وضعیت جدید زندگی صنعتی و تولیدهای صنعتی اقتصادی در مقیاس جهانی است در شبكه پیچیدهای كه این روند به وجود میآید جایی برای مناسبات دوستانه میان دو پدیدآورنده، ناشر –پدیدآورنده، ویراستار- پدیدآورنده وسایر عناصر تولید كتاب نیست. ناخرسندی پدیدآورندگان از قراردادهای حقوقی نشر كه احساس میكنند اثر را آنان پدید آوردهاند اما منافع اقتصادی حاصل از آن بیشتر به جیب دیگران میرود. سودی كه مخاطب كتاب میبرد وقتی نویسندهای كتابش را خودش چاپ میكند، در واقع یك منبع درآمد برای خودش پیدا كرده است. نویسنده برای اینكه كتابش را بفروشد قیمت پشت جلد را كمتر میزند در نتیجه مخاطب ترجیح میدهد كتابی كه ارزانتر است را خریداری كند. نویسنده دیگر مجبور نیست كه ماهها در انتظار چاپ شدن باشد، در واقع پروسه رسیدن كتاب از نویسنده به مخاطب مسیر كوتاهتری خواهد داشت. اما این پدیده معایبی هم دارد. اگر قرار باشد كه هر كسی هر آنچه مینویسد را چاپ كند، كیفیت، كجای كار قرار خواهد گرفت. در این پدیده دیگر كسی نیست كه بر چاپ كتاب نظارت داشته باشد و این احتمال وجود دارد كه آثاری با كیفیت محتوایی نازل منتشر شود. وقتی نویسنده احساس كند كه از طریق خود ناشری هرچه دلش بخواهد را میتواند منتشر كند، با پدیده خطرناكی به نام كتابسازی نیز مواجه خواهیم شد. در این وضعیت كتابهای تولید شده فقط به درد این میخورد كه نویسنده، آنها را به دوستانش هدیه دهد. درست است بسیاری از نویسندگان موفق خارجی نخستین كتابشان را با هزینه شخصی چاپ كرده بودند اما در نهایت وقتی موفق شدند كه یك بنگاه انتشاراتی كتابشان را چاپ كرد. ویرجینیا وولف نخستین كتابش را خودش چاپ كرد اما در نهایت توانست با انتشارات هوگارت به موفقیت برسد. در هر صورت دنیای نشر دنیای پیچیدهای است. اگر نویسندهای میخواهد كتابش را خودش چاپ كند، باید سختیهای زیادی را هم به جان بخرد و منتظر این نباشد كه با چاپ كتابش به موفقیت زیادی دست یابد یا آدم مشهوری شود. مهدی غبرائی: هنرمند با مكانیزم بازار نشر آشنایی ندارد در طول سی و پنج ـ شش سالی كه فعالیت ادبی دارم، هرگز هیچ یك از آثارم را خودم منتشر نكردهام و اگر نویسنده یا شاعری هم، چنین تصمیمی داشته است، او را برحذر داشتهام. زیرا معتقدم در انتشار یك كتاب، بحث بازار مطرح است اما هنرمند اعم از نویسنده یا مترجم اصلا با مكانیزم بازار آشنایی ندارد و بهتر است همه ما كار حرفهای انجام دهیم. یعنی نویسنده یا مترجم كار نوشتن یا ترجمه خود را انجام دهد و مراحل گوناگون انتشار آن را به ناشر بسپارد. به این صورت كه ناشر حروف چینی، تصحیح و ویرایش آن اثر را انجام دهد، آن را برای چاپ آماده كند و صدور مجوز انتشار آن را با وزارت ارشاد پیگیری كند. همه اینها كار حرفهای ناشر است. خوب است به این سمت برویم كه همه ما، كار حرفهای انجام دهیم. اگر نویسنده یا مترجم وارد بازار نشر شود، چون مكانیزم آن را نمیشناسد، به احتمال زیاد دچار مشكل خواهد شد و شكست خواهد خورد. به همین دلیل است كه معتقدم باید این كار را به ناشر واگذار كند. ناشر مكانیزم بازار نشر را میشناسد، با مراكز پخش و شهرستانها ارتباط حرفهای و بده بستان دارد و اوست كه میتواند این امور را سر و سامان دهد. خود من شخصا تا به امروز هرگز كتابی را به صورت شخصی منتشر نكردهام و به دیگران هم توصیه میكنم این كار را انجام ندهند. البته ناشران هم باید انصاف را رعایت كنند. خوشبختانه ناشران صاحب عنوان، طبعا ملاحظات انسانی را دارند و امیدواریم این ملاحظات در آینده بیشتر هم بشود. درست است گاهی دوستان از برخی ناشران گلایههایی دارند اما گاه از این سوی ماجرا نیز مشكلاتی به وجود میآید یعنی اگر منصف باشیم، میبینیم گاهی از سوی طرفین، مشكلات یا برخوردهای ناروایی به وجود میآید كه امیدواریم این اتفاقات هم كمتر شود.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید