1395/11/20 ۰۸:۱۹
جعبه جادو تصویرهایی غریب و شگفت از غرب آورد روایتی از پیوند و رویارویی طبقات گوناگون جامعه ایران با تلویزیون در عصر پهلوی
مهناز نگهی: «ما يک فاميل داشتيم که خيلي مومن بود. روزي يک روضه زنانه در منزل ما برقرار بود. قبل از آن مادرم گفته بود که «آبجي همدم» (نام همان پيرزن مومن بود) ميخواهد به منزل ما بيايد. روي تلويزيون چادرشب و پتو بيندازيد که آبجي همدم تلويزيون را نبيند و الا منزل ما نميآيد. خلاصه روي تلويزيون را کاملا پوشانديم. يکمرتبه زنگ در خانه به صدا درآمد و آبجي همدم وارد منزل شد. پس از سلام و احوالپرسي يکمرتبه رنگ و رويش عوض شد فوري گفت ميخواهم بروم. پس از اينکه علت را مادرم از وي پرسيد، آبجي همدم با دست اشاره به گوشه اتاق کرد که تلويزيون در آنجا جاسازي شده بود. گفت تا زمانيکه اين لانه شيطان در اينجا وجود دارد من پايم را نميگذارم. مادرم گفت که ما روي آنرا انداختهايم. ولي او گفت يک قسمتي از آن بيرون است. خلاصه هرچه تشک و لحاف و پتو بود روي آن انداختيم که معلوم نباشد. گفتيم آبجي همدم خوب شد؟ آبجي همدم با همان سادگي گفت: پايين آن هنوز بيرون است. خلاصه آنرا ناپديد کرديم تا بالاخره آبجي همدم وارد شد». این خاطره از يكي از جوانان ایرانی در سالهای پس از ورود تلویزیون به ایران، بازتابنده بخشی از نگاه جامعه سنتی ایران به این پدیده نو، نیز نمایانگر نگاهی میتواند باشد که برنامهریزان و تصمیمسازان فرهنگی و اجتماعی عصر پهلوی به این ابزار مدرن رسانهای و تصویری داشتند. بسياري از مردم در زمان ورود تلويزيون به ايران، آن را جعبه جادو ميپنداشتند كه تصويرهایي غريب و شگفت از سرزمينهاي دور پخش ميكرد؛ تلویزیون در نگاه آنان، گونهاي شهر فرنگ مدرن به شمار میآمد. بخشهاي سنتي و مذهبي جامعه به ویژه سالخوردگان اما در رویارویی با تلويزيون از پذيرش آن سرباز زدند. اين افراد تلويزيون را ابزاری كفرآميز ميدانستند كه فساد و كفر را در سطح جامعه رواج و گسترش ميداد. البته برنامههايي كه از تلويزيون پخش ميشد و با فرهنگ جامعه سنتي ايران تناسب نداشت، اين باور را تقويت ميكرد؛ به گونهای که بسياري از خانوادههای مذهبی تلویزیون نمیخریدند و داشتن آن از منکرات به شمار میآمد.
تیغ دو دم تلویزیون در فرهنگ، سیاست و اجتماع ايجاد نخستين فرستنده تلويزيوني در ايران به سال ١٣٣٧ خورشیدی بازمیگردد. همه کسانی که در اين سال دستگاه گیرنده تلويزيون داشتند، توانستند از برنامههاي اين فرستنده بهره برده، به تماشای آنها بنشینند. تلویزیون و برنامههاي آن، دنيايي تازه پيش روي ايرانيان گذاردند. اين دنياي جديد گرچه جذاب بود و مشتاقان و هوادارانی بسیار يافت اما از نظر برخي افراد غير قابل پذيرش و كفرآميز پنداشته میشد. علت اين رویارویی را در سياستهاي فرهنگي و اجتماعي پهلوي دوم ميتوان جست كه برآن شده بود برنامه يكسانسازي فرهنگي و رواج غربيگرايي را در جامعه ايراني به اجرا بگذارد. برنامههايي به همين منظور از تلويزيون پخش ميشد كه با بخشهایی مهم از ارزشهاي حاكم بر جامعه سنتي ايران ناهمخوان و رویاروی بود. اين مساله آرامآرام زمينه نارضايتي گروههاي مذهبي و سنتي جامعه را از سياستهاي فرهنگي و اجتماعي پهلوي دوم فراهم آورد. برنامههاي تلويزيون همچنین با پخش آگهيهاي جذاب تبليغاتي، رواج و گسترش مصرفگرايي را در جامعه به همراه داشت. اين پدیده گرچه با سياستهاي صنعتي حكومت و حمايت از صنايع مصرفي همخوانی داشت اما چون همه بخشهای جامعه نمیتوانستند بدان دست یابند، بستری مهیا برای نارضايتي طبقههای محروم جامعه پدیدار شد. تلويزيون و برنامههايي كه از آن پخش ميشد گرچه در راستاي سياستهاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي حكومت پهلوي دوم و برای بسترسازی اجرای آنها بود اما به يكي از عوامل شكلگيري نارضايتي اجتماعي در ايران و گسترش مخالفتهاي مردمي عليه حكومت پهلوي دوم بدل شد. نخستین جعبههای جادو چگونه بودند نخستین نمونههای تلویزیون، ابزارهایی مخابراتی براي دریافت و فرستادن عکسهای متحرک و صدا از فاصله دور به شمار میآمد. نهاد (ماهیت) اصلی سیستم کنونی تلویزیونی، از کشف قابلیت نوررسانی سلینوم در سال ۱۸۷۳ میلادی و اختراع یک دیسک اسکن در سال ۱۸۸۴ میلادی میلادی شکل گرفت. نخستین نمایش همگانی از یک سیستم فعال تلویزیونی در سال ۱۹۲۶ در لندن رخ داد؛ نخستین سرویس پخش برنامه منظم در جهان، ده سال بعد راهاندازی شد. نخستین کوششها براي ايجاد فرستنده تلويزيون در ايران به سالهای میانی دهه ٣٠ خورشیدی بازمیگردد. به گفته دکتر نیکروش در یک گفتوگوی رسانهای «فکر راهاندازی تلویزیون در ایران به سال ۱۳۳۵ برمیگردد. جوانی به نام آقای کازرونی، اهل اصفهان که از یک خانواده ثروتمند بود و در خارج کشور، کارگردانی سینما خوانده بود به این فکر افتاد که در ایران تلویزیون تاسیس کند و از این طریق یک منبع درآمد مطمئنی را برای خود ایجاد کند. حتی با شرکتهای خارجیای که فرستندههای تلویزیونی تولید میکردند وارد مذاکره شد اما این صحبتها به نتیجه نرسید و توافقی انجام نشد». پس از تلاشهاي اوليه و فراهمآوردن زمينههاي مناسب، مجلس شورای ملی قانون ايجاد يك فرستنده تلويزيوني را زیر نظر وزارت پست، تلگراف و تلفن، به سال ١٣٣٧ خورشیدی تصويب کرد. اين فرستنده تلویزیونی با نام «تلویزیون ایران» در یازدهم مهر ١٣٣٧ خورشیدی گشایش یافت. نخستین امکانات فنی تلویزیون به یک استودیو، سه دوربین و دو دستگاه ضبط مغناطیسی منحصر بود؛ همه دارندگان تلویزیون با سیستمهای گوناگون میتوانستند از این شبکه بهره بگیرند. ابزاری برای تبلیغ اندیشههای حکومت برنامههای پخششده در روز گشایش اين فرستنده تلويزيوني عبارت بودند از پخش پیام شاه، پخش فیلم مسافرت او به ژاپن، قرائت پیام نخستوزیر، صحبتهای وزیر پست و تلگراف و حبیبالله ثابت و پسرش ایرج مدیرعامل تلویزیون و پخش چند برنامه نمایشی و موسیقایی. پخش رسمی برنامههای تلویزیون ایران از ١٢ مهر ١٣٣٧ خورشیدی آغاز شد. برنامههاي تلويزيون در آغاز از ساعت ۶ عصر شروع میشد و تا ۱۰ شب ادامه مییافت. معمولا برنامههای ویژه کودکان، ورزشی، فیلم سینمایی، تدریس زبان، اخبار و مسایل روانشناختی در این چهار ساعت پخش میشد. روزنامه اطلاعات در ١٣ مهر ١٣٣٧ خورشیدی در نوشتاري درباره گشایش شبكه تلويزيون ايران چنين آورده است «صرفنظر از اختراعات وحشتانگیز جنگی، هنوز تلویزیون آخرین و جدیدترین اختراعی است که علم و تمدن انسانی به آن دست یافته ... تلویزیون تنها وسیله تفریح و تفنن نیست بلکه در درجه اول از حساسترین وسایل ارتباطی بوده و در تمام کشورهایی که از آن بهرهمندند مورد استفاده آموزشی و هنری قرار میگیرد». مرکزهای تلویزیونی آرامآرام یکی پس از دیگری فعالیت خود را در شهرهای گوناگون آغاز کردند و پیامهای سیاسی، فرهنگی و تفریحی را بر اساس ماموریتهایی که برنامهریزان حکومت معین داشته بودند، به تودههای گسترده مردم رساندند «با کثرت گرفتاریهایی که در زندگی جدید برای انسانها به وجود آمده است زمان آنقدر کوتاه به نظر میرسد که میتوان گفت دیگر ظرفیت دربرگرفتن تمام کارها را ندارد و باید بسیاری از کارها را در ضمن کار دیگر انجام داد. کارگری که ضمن کار در کارخانه فیلم تماشا میکند و یا سخنان یک شخصیت علمی و اجتماعی را که در اتاق خود سخن میگوید میشنود و خود او را هم میبیند، چندین کار را در آنِ واحد انجام میدهد، زن خانهداری که ضمن پرستاری کودک و انجام کارهای خانه خود از حضور در یک جلسه سخنرانی و یا مصاحبه مطبوعاتی محروم نمیشود از وقت خود چندین استفاده به عمل میآورد که اکنون با داشتن تلویزیون این قبیل استفادهها برای مردم کشور ما نیز میسر و ممکن میشود». تلویزیون، امیرارسلان نامدار و قهوهخانه با فعالیت نخستین فرستنده تلویزیوني، دستگاه شگفتانگیز تلویزیون به خانه ایرانیان راه يافت. تلويزيون در آغاز کالایی لوکس و گرانبها به شمار میآمد و بسياري از خانوادهها امكان بهرهگیری از آن را نداشتند. این جعبه جادویی اما آرامآرام با گسترش برنامههاي گوناگون تلويزيوني، جايگاهي ثابت و تاثيرگذار در خانههای ايرانيان يافت. برنامهریزان و مجریان دولتی از همان آغاز افزون بر خرید پارهای برنامهها همچون فیلم، میکوشیدند برنامهها و فیلمهایی را درون کشور تولید کنند. بیشتر برنامههای تلویزیون در سالهای نخست، محتواهایی سرگرمکننده داشت و امکانات مناسب مالی به همین منظور به سازندگان و تهیهکنندگان برنامهها واگذارده میشد. ساخت سريال با الهام از داستانهايي که ايرانيان با آنها آشنايي داشتند آرامآرام توانست جای تلویزیون را در میان خانوادهها بگشاید. «امیرارسلان نامدار» از نخستین سریالهای ایرانی بود که از تلویزیون پخش شد و هوادارانی فراوان یافت. صاحبان پارهای مشاغل نیز از تلویزیون برای جذب مشتری بیشتر بهره میبردند. تلويزيون همچنین توانست در برخی مکانها به ابزاری مهم برای سرگرمی بدل شود و ذایقه همگانی مردم را در این زمینهها دگرگون کند؛ مثلا در برخی قهوهخانهها جایگزین دیگر سرگرمیها همچون نقالي و پردهخواني، حتی راديو شد. تلویزیون، روایتگری نو بود و علاقهمندی تاریخی ایرانیان به شنیدن قصه و داستان را در این مساله بیتاثیر نمیتوان دانست. به نوشته محمدحسين ناصربخت در كتاب «سرگرمیهای مردم تهران در عصر پهلوی» قصهگويي از مهمترین سرگرمیهای مردم به شمار میآمد و اکنون توانسته بود با ابزاری نوین، خود را بنمایاند «علاقه شدید مردم به این هنر سنتی باعث شد تا در برنامههای رادیویی و تلویزیونی نیز جایی برای قصهگویی گشوده شود چنانکه برنامههایی چون قصههای شب، قصه آدینه و قصهگویی برای کودکان در برنامههای رادیویی و تلویزیونی با صدای افرادی چون صبحی مهتدی و مولود عاطفی تا پایان دوران حکومت پهلوی همچنان رواج داشت. از سوی دیگر رشد قشر تحصیلکرده موجب رشد قصههای مکتوب و توجه به رمان، داستان و به ویژه رشد پاورقینویسی در نشریات شد که همگی ریشه در سنت قصهگویی دارند و افرادی چون حسینقلی مستعان، حسین مسرور، جواد فاضل، ابراهیم مدرسی، عماد عصار، ارونقی کرمانی، احمد ناظرزاده کرمانی، حمزه سردادور، محمدحسین میمندینژاد، امیر عشیری، رجبعلی اعتمادی و پرویز قاضیسعید از صاحبنامان این عرصه بهشمار میآیند». تلویزیون برای همه؟ تلویزیون برای برخی! برنامههای تلویزیونی با پخش سرگرمیهایی جالب و متنوع، فیلمهای ایرانی و خارجي به ویژه امریکایی، ایرانیان را با دنیایی متفاوت و جذاب روبهرو کرد و گروههای تازه را در جامعه به سوی خود کشاند. این بینندگان مشتاق، زمینهای مناسب برای تبلیغات تلويزيوني فراهم ميساختند، از همینرو بود که از همان آغاز تبلیغات، بخشی مهم از بودجه فرستنده تلویزیون را تامین میکرد. اهمیت اقتصادی این مساله بسیار بود به همین منظور در نشریات آن دوران نیز تبلیغ کتابهایی درباره تلویزیون به چشم میخورد؛ کتابهایی چون «تلویزیون برای همه»، «رادیو و تلویزیون»، «سرویس تعمیر رادیو و تلویزیون» و «کلاس کارآموزی علمی و عملی رادیو و تلویزیون». کالاهايی چون تلویزیون، یخچال، انواع کولاها، خمیر دندان، پودر رختشویی و سیگار در میان برنامههای تلویزیون تبلیغ میشد. خود این آگهیها برای بینندگان بسیار جذاب بود و تاثیر چشمگیر در افزایش سطح توقعهای مردم در زندگی روزمره میگذاشت. این کالاها بیشتر وارداتی بودند و تا آن روزگار جایگاهي در سبد مصرف ایرانیان نداشتند اما تبلیغات جذاب تلویزیون موجب میشد نیاز به تهیه و مصرف آنها در میان مردم احساس شود؛ این مساله، خود رواج مصرفگرایی را به ویژه در شهرهایی بزرگ همچون تهران در پی آورد. با رواج روزافزون مصرفگرایی، توقعهای مردم در زندگی افزایش مییافت اما مهم آن بود که بخشی گسترده از جامعه امکان دسترسی به آن محصولات جدید را نداشتند و این مساله میتوانست آرامآرام نارضایتیهایی طبقاتی در جامعه ایرانی پدید آورده و گسترش دهد. پیادهروی آرمسترانگ روی ماه و مبارزه محمدعلی کلی در قهوهخانه! تلویزیون با پخش اخبار و برنامههای گوناگون آموزشی تاثیری مهم در افزایش آگاهی اجتماعی داشت. از مهمترین برنامهها به پخش مستقیم سفر سرنشينان آپولو ١١ به کره ماه در سال ١٣٤٨ میلادی میتوان اشاره کرد. پخش این برنامه رویدادی شگفتانگیز و رویایی به شمار میآمد. بیشتر مردم در تهران و دیگر شهرها در منزل بستگان و دوستانشان که تلويزيون داشتند گرد هم آمده بودند تا سفر نخستين انسان را به کره ماه ببینند؛ اوج هیجان برنامه، زمانی بود که نیل آرمسترانگ در سطح ماه راه پیمود. این اتفاق در ذهن مردم آن دوران بسیار شگفتانگیز و غیر قابل باور بود چنانچه برخی آن را دروغ پنداشته، از پذیرش آن خودداری ورزیدند. مسابقههای مشتزني محمدعلي کلي از دیگر برنامههایی بود که جذابیتی فراوان برای ایرانیان داشت. این مسابقهها هوادارانی بسیار در ایران داشت و شکست «کلی» ناراحتی فراوان در بینندگان ایرانی پدید میآورد. عکسهایی از ازدحام مردم در مکانهایی همگانی همچون قهوهخانهها برای تماشای مبارزههای محمدعلی در بایگانیها بر جای مانده است. همین برنامهها در کنار گرایش این بوکسور پرآوازه امریکایی به آیین اسلام شاید علت معروفیت بسیار وی در ایران به شمار آید. مسابقههای جام جهاني فوتبال در سال ١٩٧٠ میلادی نیز مستقیم از تلويزيون پخش ميشد. اين مسابقهها در كشور مكزيك برگزار شد و تيم برزيل براي سومين بار جام جهانی را فتح کرد. پخش مستقيم جشنهاي ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهي، از دیگر برنامههایی به شمار میآمد که بسیار تاثیرگذار بود. این برنامه مهم از نگاه حکومت، نخستين بار به گونه رنگي از تلويزيون پخش شد. البته با توجه به ناهمخوانی سیاستهای فرهنگی حکومت پهلوی دوم با بخشهایی گسترده از جامعه سنتي در ايران، پخش این برنامه، اعتراضهایی پدید آورد. يكسانسازي فرهنگي، ملیت ایرانی برنامههای پخش شده از تلویزیون در هماهنگی با سیاستهای فرهنگی حکومت پهلوی دوم، يكسانسازي فرهنگي و غربیسازی جامعه ایران را هدف داشت. سیاست یکسانسازی فرهنگی از دوره پهلوی اول در ایران آغاز شده بود و از خواستههای مهم روشنفکران و تجددخواهان به شمار میآمد. یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» به نقل از محمود افشار درباره اين برنامه چنین آورده است «منظور ما از کامل کردن وحدت ملی این است که در تمام مملکت زبان فارسی عمومیت یابد، اختلافات محلی از حیث لباس، اخلاق و غیره محو شود و ملوک الطوائفی کاملا از بین برود. کرد، لر، قشقایی، عرب، ترک و ترکمن و غیره با هم فرقی نداشته و هر یک به لباسی ملبس و به زبانی متکلم نباشند. به عقیدهی ما، تا در ایران، وحدت ملی از حیث زبان، اخلاق، لباس و غیره حاصل نشود، هر لحظه برای استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ما احتمال خطر میباشد». تلویزیون و برنامههای آن هماهنگ با سیاستهای حکومت پهلوي دوم، در انتقال مفاهیم فرهنگي، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایران در روزگار پهلوی دوم اهميتی فراوان داشت. برای مثال در این حوزه، به تلاشهای حکومت برای دگرگونی پوشش زنان میتوان اشاره کرد. حکومت پهلوی در تلاش براي مدرنسازي جامعه ايراني، در پي تغییر نقش و جایگاه زنان با بهرهگیری از الگوهای غربی در ايران برآمده بود، به همين منظور برنامهریزان و برنامهسازان تلویزیونی با تقلید و پیروی از فیلمهای غربی، به ساخت برنامههاي ویژه تلويزيوني روی میآوردند. این مساله اما در همان ظواهر برجای ماند و در شرايط اجتماعي زنان به ویژه در شهرهاي كوچك تاثيری چندان نداشت. همچنین حضور زنان با پوششهاي ویژه در تلويزيون، خوانندگي و بازيگري آنان که از سوی گروههای سنتی جامعه ايران نادرست و زشت برشمرده میشد، محدودیتهایی را برای پارهای زنان پدید میآورد، به گونهای که جز در تهران و برخي شهرهاي بزرگ در دیگر مناطق کشور، کمتر دگرگونی در وضع زنان ایرانی پدیدار شد. عاشقانههای آمریکایی در یک جامعه سنتی تلویزیون ملی ایران در هر هفته ساعتها فیلمهای خارجی به ویژه آمريكايي پخش میکرد. در این فیلمها صحنههایی از زندگي عاشقانه غربي، باغچهآرایی، پوشش ویژه زنان در غرب، شیوه سکونت و زندگی در خانه گرفته و تصویری از دنياي وسترن پخش میشد که گرچه با جامعه سنتی ایران چندان هماهنگ نبود اما به ویژه در میان جوانان تقلید از مدلهای آرایش مو و لباس و رفتارهای هنرپیشگان غربی را رواج میداد. اين امر به خودي خود تضادهاي فرهنگي را در جامعه ايران ميتوانست گسترش دهد. باری روبین در كتاب «جنگ قدرتها در ایران» درباره غربیگرایی در دوره پهلوی دوم چنین آورده است «در دوران پهلوی در عرضه و معرفی فرهنگ و تمدن غربی به مردم ایران، بدترین و مبتذلترین جنبههای این فرهنگ انتخاب شد که ضربه حاصل از آن برای جامعه مذهبی و سنتگرای ایران قابل تحمل نبود. فیلمهای آمریکایی که بیشتر از انواع مبتذل آن بودند، بیش از سی درصد برنامههای تلویزیونی و پردههای سینماها را اشغال کرده بود». همچنين سازمان امنیت و اطلاعات کشور به نقل از اسنادی که موسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی منتشر کرده است، در گزارشی به تاریخ ٢٨ آذر ١٣٥١ خورشیدی در اينباره آورده است «اخیرا سینماهای تهران فیلمهایی که باعث تحریک جوانان به فساد میشود بر روی اکران سینما آورده و این موضوع باعث عصبانیت اکثر مردم شده است». تلویزیون نیز از چنین تاثیرگذاری برکنار نبود. جشن هنر شیراز را در سال ١٣٥٦ خورشیدی شاید اوج کوشش حکومت در رواج مفاهيم غربی در ایران برشمرد که از نظر نمايش صحنههای ناهمخوان با فرهنگ جامعه سنتی در ایران بسیار پیش رفته بود. آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران در کتاب خاطرات خود «غرور و سقوط (ایران ١٣٥٢- ١٣٥٧)» درباره جشن هنر شیراز چنین روایت کرده است « صحنه نمایش، نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل آن بود. یکی از صحنهها که در پیادهرو اجرا میشد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) ... در مقابل چشم همه صورت میگرفت ... واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازهها با چنین صحنه مسخره و تنفرانگیزی روبرو میشدند، معلوم است، ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس هم اجرا می شد؛ کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمیبردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت».
نخستین تلویزیونهای ایرانی چگونه زاده شدند
بخش صنعت در دوره پهلوي دوم، دگرگونیهای گسترده یافت. به نوشته ابراهیم رزاقي در كتاب« آشنايي با اقتصاد ايران»، رشد صنايع مصرفي در اين دوره با حمايتهاي دولتي افزايش يافت «به تدریج رشتههای صنعتی گوناگون با برخورداری از حمایتهای همهجانبه دولت و مشاركت مستقیم و غیر مستقیم شركتهای انحصاری خارجی تاسیس شد. صنایع اتومبیلسازی و صنایع تولید رنگ، دارو، فرآوردههای پتروشیمی، لاستیك، رادیو و تلویزیون و غیره عرصههای مختلف فعالیت صنعتی در ایران را تسخیر كردند». تنها بدنه چوبي راديو و تلويزيون در آغاز در ايران ساخته ميشد اما صنعتگران ایرانی آرامآرام بخشهایی بیشتر از این دستگاهها را کشور تولید کردند. سرانجام در سال ١٣٤١ خورشیدی كارخانجات پارس الكتريك به منظور توليد و مونتاژ راديو و تلويزيون در ايران بنیانگذاری شد. پارس الکتریک در آغاز دستگاههای تلویزیون و رادیوی گروندیک را مونتاژ میکرد. تلویزیونهای پارس الکتریک ابتدا سیاه و سفید بود و سپس رنگی شد. نخستين گيرنده تلويزيون رنگي«تلويزيون پارس» نام داشت که در آن زمان ١٠ هزار تومان قیمت داشت. اين تلويزيون با سيستم سکام برنامه رنگي پخش ميکرد.
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید