هویت فردی زنان در گفتمان مدرن تاریخ معاصر ایران شکل می‌گیرد

1395/11/12 ۰۸:۳۲

هویت فردی زنان در گفتمان مدرن تاریخ معاصر ایران شکل می‌گیرد

«امر روزمره» در زندگی زنان جامعه ایران پس از مشروطه؛ گفت‌وگو با دکتر سهیلا ترابی فارسانی


«امر روزمره» در زندگی زنان جامعه ایران پس از مشروطه؛ گفت‌وگو با دکتر سهیلا ترابی فارسانی

پیشنهاد مشاغل زنان، نخستین تابوشکنی نشریات زنان در دوره مشروطیت به شمار می‌آمد زنان لابه‌لای وظایف روزمره به «من» وجودی خود توجه نشان دادند

ماهرخ ابراهیم‌پور: بررسی سفرنامه سیاحان و برخی خاطره‌نگاری‌های رجال در روزگاران قاجار و پهلوی، ما را با گونه‌ای دیگر از تاریخ‌نگاری در ایران روبه‌رو می‌کند. لابه‌لای روایت‌های رسمی تاریخ و رخدادنگاری‌های سیاسی و نظامی، توجه ما در این منابع مهم به ثبت برخی نکته‌های عادی در زندگی روزمره مردمان روزگاران گذشته جلب می‌شود. جهانگردان تاریخی که در دوره‌های گوناگون به ایران آمده‌اند در پاره‌ای موارد بیش از تاریخ‌نگاران به این شیوه از روایت تاریخ توجه نشان داده‌اند. زندگی زنان در این میانه در دسته مسایلی جای می‌گیرد که سفرنامه‌نویسان، بسیار بدان پرداخته‌اند. این مساله به ویژه در نیمه پایانی دوره قاجار، مشخصا پس از پیروزی جنبش مشروطیت ایران، تصویری جذاب از دگرگونی‌های پدیدآمده را در زندگی زنان به نمایش می‌گذارد؛ زنانی که در آن روزگار با توجه به نقش‌های اجتماعی که برعهده گرفتند، آرام‌آرام توانستند به گستره اجتماعی به گونه‌ای فعال وارد شوند. دگرگونی‌های پس از پیروزی جنبش مشروطیت ایران اهمیتی فراوان در زمینه‌های گوناگون برای جامعه ایران داشت و زنان در این میانه وضعیتی دگرگونه یافتند. نشریات زنان در این زمانه زاده شدند؛ شکوفه، نسوان وطنخواه، کحال و هم‌سانانی دیگر که برآن شدند با بهره‌گیری از شرایط موجود، زمینه‌ها را برای دگرگونی‌های بنیادین در زندگی و جایگاه اجتماعی زنان در جامعه فراهم آورند. بخشی از این دگرگونی‌ها به زندگی روزمره آنان بازمی‌گشت. نشریات زنان با تمرکز بر رفتارهای زنان در «امر روزمره» کوشیدند دگرگونی‌هایی اساسی در سبک زندگی آنان پدید آورند؛ پدیده‌ای که می‌تواند اهمیتی بسیار در پژوهش‌های تاریخی حوزه زنان داشته باشد.  برای بررسی این کوشش‌ها و دگرگونی‌ها در زندگی روزمره زنان پس از پیروزی جنبش مشروطه و ورود فعال آن‌ها به گستره اجتماعی، با دکتر سهیلا ترابی فارسانی، نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی نجف‌آباد گفت‌وگو کرده‌ایم. ترابی فارسانی سال‌های پیاپی درباره تاریخ اقتصاد در دوره‌های قاجار و پهلوی به پژوهش و نگارش مشغول بوده اما در کنار این پژوهش‌ها از مسایل زنان در تاریخ برکنار نمانده است. این پژوهشگر تاریخ کوشیده است با تمرکز بر برخی زمینه‌های کم‌تر دیده‌شده زنان در دل تاریخ، روایت‌هایی تازه در این حوزه‌ها ارایه دهد. همچنین بررسی هویت زنان در جامعه مدرن نیز بخشی از دغدغه‌های ذهنی این نگارنده و پژوهشگر به شمار می‌آید که در این گفت‌وگو نیز بدان اشاره کرده است.

 

پژوهشگران حوزه تاریخ به ویژه تاریخ اجتماعی در سال‌های اخیر به زندگی جاری و امر روزمره در تاریخ توجه ویژه نشان داده‌اند. گرچه مراجعه به سفرنامه سیاحان تاریخی و برخی خاطره‌نگاری‌ها نشان می‌دهد که توجه به این مساله، به سده‌های پیش بازمی‌گردد. پرداختن به امر روزمره در تاریخ چه ضرورتی دارد؟
امر روزمره در تاریخ اجتماعی به ویژه از منظر «تاریخ از پایین» از اهمیتی ویژه برخوردار است و به تعبیری می‌توان آن را در سه ساحت رویکرد، عادت‌های ذهنی و کردار بازشناخت. مورخان در گذشته توجهی چندان به زندگی روزمره نداشتند و آن را ناچیز می‌شمردند. برخی پژوهشگران تاریخ اما امروزه صرفا آن را تاریخ واقعی می‌دانند. برخی جامعه‌شناسان نیز از جمله نوربرت الیاس، مفهوم امر روزمره را بیش از آنچه به نظر می‌رسد، پیچیده می‌دانند. الیاس معناهایی متداول از این اصطلاح را، از زندگی خصوصی تا جهان مردم عادی، مطرح می‌کند. برای تعریف این مفهوم، کردار، رویکرد، مناسک و آداب زندگی از عنصرهای امر روزمره برشمرده می‌شوند. کردار، همان قلمروی امر معمول و رویکرد، همان عادت‌های ذهنی است. مناسک نیز در موارد ویژه بر زندگی افراد و جماعت‌ها دلالت دارد. مساله ای که بنیاد امر روزمره در جهان مدرن به شمار می‌آید، آن است که جهان مدرن کاملا به وضعیتی موقت و تغییریابنده مبتنی است. آداب زندگی روزمره هر جامعه همچنین از باب نمونه، شیوه‌های احوال‌پرسی، غذا خوردن یا شست‌وشو، عمدتا مورد توجه سیاحان خارجی قرار گرفته است، در حالی‌که مورخان همان جامعه توجهی چندان به آن نداشته‌اند. مورخان اجتماعی کوشیده‌اند نشان دهند امر روزمره بخشی مهم از تاریخ است. از نکته‌هایی که مورد توجه مورخان اجتماعی است، از یک‌سو تعامل میان رویدادها و فرایندهای بزرگ و از سوی دیگر ساختارهای زندگی روزمره است. همچنین توجه به زنان در زندگی روزمره از اهمیتی ویژه برخوردار است.
 

پیروزی جنبش مشروطیت ایران و آغاز حرکت جدی جامعه به سوی نوخواهی، با پرداختن به مساله «زنان» در جامعه ایران همراه بوده است. این توجه البته با شکل‌گیری و گسترش نشریات زنان پررنگ می‌شود. بررسی‌های این منابع تاریخی از کوششی پرده برمی‌دارد که آن‌ها برای دگرگونی شیوه زندگی زنان ایرانی از رویکرد سنتی به سوی زنِ دارای نقش در جامعه مدرن، آغاز کرده بودند. این نشریات چگونه به این مساله پرداختند؟
پیروزی جنبش مشروطه که تقویت گفتمان مدرن را ممکن ساخت و در پی آورد، همچنین امکان حضور نشریات زنان را در دهه‌های پایانی حاکمیت قاجار و پس از آن فراهم کرد؛ نیز نشریه‌هایی که با بهره‌گیری از این فرصت در مطالبی پیوسته از موضعی انتقادی به وضعیت زنان و مجالس عمومی آن‌ها پرداختند. برخی نشریات، با بررسی برخی رفتارهای آنان، به انتقادهایی در این زمینه‌ها دست می‌زنند؛ از جمله این که بیش‌تر تجمع‌های زنان «مجالس گریه و زاری» است و آنان «مجالس خوشی و سرور» و «مجالس علم و دانش» ندارند. به عنوان نمونه خطاب به زنان می‌نویسند «خانم‌های محترم جهل و نادانی تا کی آخر شما هم انسانید باید دارای شرایط انسانیت باشید». نویسندگان این نشریات از «اخلاق ناپسند و حرکات نامطبوع» زنان چنین انتقاد کرده است که «هر مجلس و محفلی که فوق‌العاده مغشوش و رشته نظمش گسیخته می‌شود می‌گویند حمام زنانه»! این اصطلاح هرچند بسیار تحقیرآمیز بوده اما از آنجایی که از نظر نویسنده مقاله، یک واقعیت است، به آن ایرادی نمی‌توان گرفت. منتقدی باز جایی دیگر می‌نویسد، در تجمع‌های عروسی و مهمانی زنان «جز همهمه و هیاهو چیز دیگری دیده و شنیده نمی‌شود»، حتی خانم‌های طبقه متوسط و تربیت‌شده در جمع‌های خود فقط از «توری و روبان و لباس صحبت می‌کنند و صحبتشان منحصر است به عیب‌جویی از یکدیگر و تمسخر از لباس و توالت و نواقص عصرانه و ناهار میزبان». نویسنده معتقد است رفتار زنان «نامعقولانه» و «شرم‌آور» است و هر جا بروند نظم و ترتیب آن را به هم خواهند زد. مثلا زمانی که اجازه ورود زنان برای بازدید دارالصنایع کمال‌الملک داده شد، رفتار اجتماعی آنان بسیار ناشایست بود و حتی مجسمه‌ای را شکستند. بنابراین به زنان توصیه می‌شود برای برون‌آمدن از آن شرایط باید جهل و نادانی را از خود دور کرده، سنجیده سخن گویند و فهمیده عمل کنند. همچنین به زنان توصیه می‌شود از عقل، فکر ، وجدان، تربیت، ادب، حسن خلق، عفت، ظرافت، معاشرت، رعایت نزاکت در صحبت، معقولیت استفاده و از کلمات ناسنجیده و حرکات ناپسند احتراز کنند. گرایش زنان به باورها و عقاید مرسوم خرافی همچنین با دید انتقادی نگریسته شده است؛ این که این عقاید عمدتا در میان زنان شهری بیش از زنان روستایی و ایلی بوده که ریشه آن را «بی‌کار» بودن و «مهمل» گذراندن زندگی زنان شهری و فرصت زیاد برای پیگیری فکرهای مهمل دانسته‌اند. نویسنده این متن انتقادی پیشنهاد می‌دهد با کار و عمل می‌توان از بطالت و تنبلی دور شد.
نشریات بدین‌ترتیب با ایده‌های نو جایگزین روش‌های سنتی آموزش شدند که بیش‌تر تجربی بود و از «گیس‌سفیدان» به نسل بعد جابه‌جا می‌شد. گفتمان جدید امر روزمره، افق جدید دانایی را می‌طلبید که این نشریات کوشیدند آن پیکره جدید را ترسیم کنند. از آنجا که با وجود پیروزی جنبش مشروطه ایران، موقعیت واقعی زن در جامعه تغییر چندانی نکرده و بازتعریفی با رویکردهای نو از آن انجام نگرفته بود، این نشریات در گفتمان سنت، به دگردیسی وظایف سنتی زنان پرداختند و نه تنها نقش مادری و همسری را تایید کردند، که، کوشیدند مفاهیم مدرن را درون گفتمان سنت فعال سازند.
 

پیدا شدن مفهوم‌هایی مانند علم خانه‌داری، سیاست شوهرداری و مهندسی خانه‌داری در مطالب این نشریات، از چه نشان دارد؟ اساسا این اصطلاحات چرا در جامعه پس از مشروطه شکل می‌گیرد؟
این مفاهیم مدرن چون علم، نظم، قانون، عقل و وقت‌شناسی، از دستاوردهای مشروطیت برآمده شرایط جدید بودند که جنبه‌هایی تازه به امر روزمره بخشیدند. شعارهای مشروطه‌خواهان به امور خانه‌داری پیوند خورد و مفهوم‌ها و اصطلاحاتی همچون «قانون خانه‌داری»، «مهندسی خانه‌داری»، «سیاست خانه‌داری»، «علم خانه‌داری»، «علم شوهرداری» و «علم بچه‌داری» خلق شد که تلاش برای پیوند مفاهیم جدید با مسایل زنان و امر روزمره آنان را بیانگر بود. واژه‌ای که برای انجام بهینه امور خانه به کار می‌رفت، علم بود، در حالی که در گفتمان سنت در مواردی اینچنین، از واژه فن استفاده می‌شد؛ این نشان می‌دهد مفهوم علم به معنای جدید آن تشخص و اهمیتی بسیار یافته بود. نشریات زنان عمدتا بر امور خانه‌داری، بچه‌داری و شوهرداری زنان تمرکز داشتند اما ‌توصیه‌هایی نیز در راستای دگرگونی‌های جدید اجتماعی مطرح می‌کردند.
 

کاربرد واژه «قانون» در نشریات مربوط به زنان و گسترش آن به امور روزمره، از چه اندیشه‌ای برآمده است؟
شعار قانون‌گرایی برآمده از گفتمان مدرن موجب شد در امر روزمره نیز «قانون خانه‌داری» مطرح شود؛ «مملکت زن خانه اوست ... باید دستوری برای اداره نمودن مملکت خود تهیه کرده و به کار بندد». بنابراین پیشنهاد می‌شود «یک روز رخت‌شویی، یک روز اتوکشی، یک روز خیاطی، یک روز خرید، یک روز حمام و ملاقات دوستان، یک روز استراحت و عبادت خدا، هر روز هم باید پروگرامی داشته باشد مشتمل بر حاضر کردن خوراک، شستن ظروف، پاک نمودن اطاق‌ها، نفت کردن چراغ‌ها و سایر چیزها». توصیه می‌شود خانم‌ها به جای انجام امور روزمره بر اساس عادت، درنگ کرده، قانونی منظم برای خود پدید آورند زیرا به این شکل امور با سهولتی بیش‌تر انجام و از تلف‌شدن وقت جلوگیری می‌شود و شخص نیز از انجام آن «لذت قلبی» می‌برد. همچنین از آنجا که بی‌نظمی خستگی زیاد می‌آورد، برای جلوگیری از خستگیِ برآمده از کار روزمره، باید برای هر چیزی جایی تعیین شود تا زنان به منظم بودن عادت کنند. این نظم موقع‌شناسی و تلف نکردن وقت را دربرمی‌گیرد. همچنین به زنان تذکر می‌دهند که وقت گران‌بهای خود را بیهوده تلف نکنند «برای انجام هر کار که یک ساعت لازم است پنج ساعت صرف می‌کنیم و عاقبت هم از وقتمان استفاده صحیح نمی‌کنیم». یک عنصر مدرن در واقع اینجا آموزش داده می‌شود؛ ارزش‌گذاردن برای وقت و زمان، که پیش از آن برای زنان با توجه به شیوه زندگی‌شان اهمیتی چندان نداشت.
 

عقلانی‌کردن امر روزمره چه بازتابی در زندگی زنان داشت؟
نشریات زنان به اهمیتی که پدیده‌ها و کارهای جزیی در زندگی یومیه داشتند، توجه نشان دادند و با کم‌ترین لفظ‌پردازی به دگرگونی امور عملی در زندگی و دادن راه حل‌هایی در این‌باره پرداختند؛ از جمله آموزش بودجه‌بندی خانواده و طبقه‌بندی اولویت‌های زندگی مانند خوراک، کرایه منزل، مواجب نوکر، سوخت، پول روشنایی، آب و جارو، لباس و «مصارف روحی» مانند تربیت، تفریح ، کتاب، مدرسه و روزنامه و چگونگی اختصاص بودجه به آن‌ها تشریح می‌شود. نکته مهم آنجا است که در همه موارد بر عنصر عقل در امر روزمره تاکید می‌شود؛ نیز همدلی، محبت و مشورت زن و شوهر، این که همواره نباید به دنبال مد، لباس‌های جدید تهیه کرد و بیش‌تر باید بهداشت و آسایش را مد نظر قرار داد. این نشان می‌دهد از یک‌سو دگرگونی‌های سیاسی- اجتماعی که بهره‌ای بزرگ از جنبش مشروطه داشت با اقدامات حاد و انقلابی ملازم بود و از سوی دیگر در حیطه خانواده و امور زنان، پیشگامان نوخواهی برای زنان به گام‌های تدریجی و اصلاحی روی آوردند.
 

نشریات زنان در زمینه برانگیختن جامعه به مساله آموزش زنان برای ورود به جامعه مدرن، چه روش‌هایی در پیش گرفتند؟
به زنان توصیه می‌شد همچون«خانم‌های ملل متمدنه» در امور معیشت و زندگی مشارکت کنند که در ابتدا به صورت نظارت بر خرج و دخل خانه و به تدریج با ورود به مشاغلی همچون معلمی، پرستاری و پزشکی در امور اقتصادی و مالی خانواده باشد. افزون بر آن تاکید می‌شد زنان و دختران باید «علم خیاطی» و «علم آشپزی» بدانند؛ حرفه‌هایی که در صورت ثروتمندی همسر، موجب «مزید محبت» بود و در صورت تنگ‌دستی وی، کمک‌مایه‌ای برای گذران روزگار به شمار می‌آمد. همچنین واژه‌های علم و عقل بارها در نشریات به کاررفته است. این نشریات ضرورت آموزش زنان را طرح می‌کنند و تلاش می‌شود تعلیم و آموزش زنان کاربردی و با هنجارهای اجتماعی همخوان شود؛ این که چنان دانشی به مدرسه نیاز دارد و زنی که علم و عقل خود را می‌افزاید «علم شوهرداری» را نیز بهتر انجام می‌دهد. بنابر این با تاکید بر آیین شوهرداری، به این مساله تاکید شده که شوهرداری فقط آرایش کردن نیست، که اخلاق، عصمت، عفت، تقوا، رویه معاشرت آنان را ارتقا می‌دهد. همچنین ملاک‌های سنتی زن خوب یا «شایسته» را که فقط به آرایش خود و تمیزی خانه می‌پردازد و کم‌خرج و مطیع است، رشد می‌دهد. اینگونه نگرش در گفتمان سنت همچنین با عنصرهایی تازه درهم می‌آمیزد که آموزش زنان را ضروری می‌کند. زنی که آموزش می‌بیند و از علم و عقل بهره‌مند می‌شود، بچه‌داری به شیوه علمی را فرامی‌گیرد و در نتیجه کودکان کم‌تر آسیب می‌بینند و سالم‌تر می‌مانند زیرا مادران بدون آموزش چون علم ندارند، کودکان را تربیت نمی‌کنند و فقط نگه می‌دارند. حتی مواردی نیز که شیوه‌های سنتی در امور بهداشتی یا تغذیه کودکان مطرح می‌شود تایید آن را از روش‌های علمی و از «دوَل متمدنه» می‌گیرند. بر همین اساس است که جمعیت نسوان وطنخواه در نامه‌ای، از رئیس‌الوزرا می‌خواهند به آموزش و تربیت زنان توجه ویژه شود زیرا مادران قوی عنصر اصلی تربیت‌اند و عامل عمده تمدن خواهند بود.
 

پرداختن به نوع پوشش زنان و بهره‌گیری از طرح‌های مد و لباس چگونه انجام می‌پذیرد؟ اصولا پرداختن به لباس زنان، ضرورت و اهمیتی داشته است؟
در برخی از نشریات زنان، مدل لباس‌های اروپایی و پارچه‌ها و طرح‌هایی که مد بود، به لحاظ رنگ و جنس و دوخت، ارایه می‌شد که به گونه‌ای زمینه شکل‌گیری شخصیت و هویتی تازه برای زنان را فراهم می‌آورد. در کنار این طرح‌های اروپایی لباس، توصیه می‌شد لباس باید ساده و با وضع زندگی متناسب باشد. همچنین تفکیک انواع لباس کار، خانه و مهمانی شرح داده می‌شد. این تعریف‌ها، حوزه‌های تازه اجتماعی را پیش روی زنان می‌گذاشت و به شکل‌گیری هویتی تازه یاری می‌رساند که برای آنان تعریف می‌شد.
 

تشویق زنان به کار کردن، در جامعه آن روزگار ایران، یک سنت‌شکنی مهم برشمرده می‌شود. این مساله در حرکت به سوی دست‌یابی به یک هویت جدید چگونه انجام می‌گیرد؟
طرح مساله اشتغال زنان، پدیده‌ای دیگر بود که به شکل‌گیری هویت جدید زنان و معنابخشیدن به فردیت آنان یاری می‌رساند. طرح این مساله در نشریات البته با احتیاط همراه و آرام‌آرام بود. آگهی‌هایی مبنی بر معرفی خیاط‌خانه‌هایی برای آموزش خیاطی به زنان که آنان را توانمند می‌سازد، منتشر می‌شد. پیشنهادهایی همچنین مبنی بر ضرورت اشتغال زنان در کارهایی چون معلمی، پرستاری و پزشکی و لزوم داشتن «طبیبه‌های زنانه و عالمه»، حتی پیشنهاد تشکیل شرکت و تجارت‌خانه زنان مطرح می‌شد « اگر پاره‌ای از خانم‌های ما خانمیت خویش را به رخت زیباپوشی و تنبل افتادن در اندرون ... می‌دانند .. اگر به یک نظر به زنان دنیا نگاه کنیم خواهیم دید بانوها زنانی نامیده می‌شوند که دارای مشاغل و کارهای صنعتی و ... علمی می‌باشند». همه موارد یادشده در کنار نقش‌های مادری و همسری، بدین‌ترتیب به تقویت «فردیت» زنان و فهم و شناسایی «منِ خویشتن» آن‌ها یاری می‌رساند. همه نشریات زنان، شکل‌گیری هویت مستقل و قدرتمند زنان و دختران را با افزایش مدرسه‌های دختران و با تأکید بر نقش زن در تعلیم و تربیت و اخلاقیات کودکان و جامعه پی می‌گرفتند. بخشی بزرگ از مخالفت‌ها با آموزش دختران در گذشته، از آن‌رو بود که می‌گفتند علم‌آموزی به کار دخترانی نمی‌خورد که باید شوهر کنند و بچه‌دار شوند. آن نشریات با این که چنان آموزش‌هایی را در راستای شکل‌گیری هویت مستقل زنان سودمند می‌دانستند، می‌کوشیدند پیوندی هم‌سو میان علم‌آموزی و آموزش با وظیفه مادری و همسری برقرار و آموزش‌های علمی خانه‌داری و شوهرداری را ضرورتی برای دختران مسلمان مطرح کنند. بنابراین زنان به میزانی که تشویق می‌شوند به جرگه آموزش بپیوندند، مهارت‌هایشان را افزایش می‌دهند، همچنین نوع نگاه به کار در حال دگرگونی است و کارکردن، دیگر به معنای فقیر بودن نیست. مراکز آموزش خیاطی معرفی و مساله کار زنان در مشاغلی مثل معلمی، پرستاری و پزشکی نیز مطرح می‌شود؛ رویکردهایی جدید بدین‌ترتیب در زندگی واقعی زنان جایگزین می‌شود. همچنین پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مشروطه، رواج عناصر عقل‌گرایی و علم‌گرایی را در قالب اصطلاحاتی همچون «علم خا نه‌داری» و «علم بچه‌داری» نمایان ساخت. این دگرگونی، آرام‌آرام نه تنها بر مشارکت فعالانه زنان در امور خانه و همراهی و مشارکت با همسران‌شان می‌انجامید، که، هویتی تازه برای آنان پدید می‌آورد. همچنین یادگیری «علم اقتصاد خانه» زمینه را برای مشارکت مالی زنان فراهم می‌کرد. این برداشت و دریافت از کار تبلیغ و تعبیرهایی جدید از مفهوم کار طرح می‌شد که لزوما کسانی که کار می‌کنند، فقیر نیستند و کار ضرورتی است که تاثیر فراوان اجتماعی و فردی دارد و به ارتقای شخصیت فرد یاری می‌رساند. پیشنهاد مشاغل زنان در واقع نخستین تابوشکنی این نشریات به شمار می‌آمد. شکل‌گیری هویت جدید با تقویت فردیتِ برآمده از سپهر مدرن، افزون بر نقش‌های مادری و همسری، فردیت زنان را نیز تقویت می‌کرد.

 

در بررسی امر روزمره، زنان روستایی و زنان شهری چه نقش‌هایی برعهده داشتند؟ حضور یک زن ایلی، روستایی یا شهری در چه زمینه‌هایی یکسان یا متفاوت بود؟

نشریات زنانه در مطالبی پیوسته، به نقد رویکردها و عادت‌های ذهنی زنان روی آوردند. آن‌ها در این زمینه تنها زنان را در حیطه شهر خطاب قرار ندادند، بلکه این نشریات به زنان روستا و عشایر نیز گوشه‌چشم داشتند. زنان شهری، روستایی و ایلی البته در یک وضعیت مشترک بودند و آن تعریف هویتی آن‌ها به عنوان همسر و مادر بود. این نقش‌ها مسئولیت‌هایی را در قالب امور روزمره برای آنان تعریف می‌کرد. زنان طبقه بالای شهری وظایف مربوط به امور خانه و بچه را به خدمت‌کاران می‌سپردند، به همین دلیل اوقاتشان با ملالت و محدودیتی بیش‌تر همراه بود. زنان اعیان و اشراف که وقتی بسیار داشتند به طور معمول برای پرکردن وقت خود به مهمانی‌دادن و مهمان‌رفتن مشغول می‌شدند؛ در مواردی معدودی نیز پرداختن به امور هنری، بخشی از امور روزمره آنان بود. تعدادی اندک از آنان که در خانواده‌های ویژه بالیده بودند، سواد داشتند و با شعر و ادب و روخوانی قرآن آشنا بودند. در این که زنان یادشده تا چه اندازه به امور فرهنگی و یادگیری هنرها گرایش داشتند، در میان روایت‌هایی که سیاحان به دست داده‌اند، اختلاف نظر وجود دارد. زنان طبقات فرودست و متوسط شهری به همراه روستاییان و عشایر خود به امور خانه پرداخته، همه اوقات خود را به انجام این وظایف صرف می‌کردند و در واقع هویت خود را در این نقش‌ها بازمی‌یافتند.

 

نشریات زنان آیا به هویت فردی زنان جامعه ایران نیز توجه نشان می‌دهند؟

شکل‌گیری هویت فردی در زنان، یکی از مولفه‌های گفتمان مدرن است. پیش از این اشاره شد که زنان در سپهر سنت، در نقش‌های ویژه اجتماعی‌شان معنا می‌یافتند؛ نقش مادری و همسری به آنان هویت و معنای بودن می‌داد. نشریه‌های زنان در این زمان با وجود پذیرش این دو نقش و تاکید بر اهمیت آن‌ها، توجه به فردیت زنان را نیز مطرح و هویتی جدید از زن ترسیم کردند؛ این که زنان لابه‌لای وظایف روزمره، به «من» وجودی خود نیز توجه نشان دهند. نشریه عالم نسوان بر همین مبنا به زنان توصیه می‌کند ورزش کنند زیرا «ورزش روزانه برای صحت قوای کاری لازم است»، پیاده‌روی و دیگر ورزش‌ها مفید است و موجب آرامش و رفع ضعف و خستگی اعصاب می‌شود؛ همچنین یادآور می‌شود کسالت، یبوست و بدخوراکی و چاقی، حاصل ورزش نکردن است. نویسندگان این نشریه افزون بر شرح ضرورت انجام اعمال ورزشی، زنان را به انجام معاینه‌های سالیانه توصیه می‌کنند و یادآور می‌شوند این ابعاد گوناگون توجه به خویشتن است؛ همان پدیده‌ای که جدا از نقش‌های زنانه به فهم و شکل‌گیری «من فردی» یاری می‌رساند. آنگونه نشریات همچنین این نکته را طرح کردند و به فهم آن یاری رساندند که، پرداختن به جسم و روح، بخشی از افق دانایی جدید است. در سلسله مطالب مرتبط با هویت فردی، توجه به وضع ظاهری زنان نیز در «مهندسی خانه‌داری» جای می‌گیرد؛ افزون بر لزوم ورزش و بهداشت عمومی همچنین به مساله چاقی و لاغری بیش از اندازه زنان خانه‌دار پرداخته شده است؛ این که زنان یا خیلی چاق یا خیلی لاغرند. نویسندگان مقالات یادآور شده‌اند که چنین پدیده‌هایی را حتی برخی از زنان می‌دانند اما چندان اهمیت نمی‌دهند. در تقبیح چاقی زنان گفته شده است که این موضوع از چند وجه جالب نیست؛ یکی از نظر «منظر و پز»، تحرک و جدیت در امور را می‌کاهد و موجب تلفات می‌شود، از این‌رو به زنان توصیه می‌شود در برابر خوردن غذا باید فعالیت متناسب داشته باشند. در نتیجه، یکی از اموری که به تحقق خویشتنِ زنان یاری می‌رساند، توصیه و لزوم ورزش برای زنان خانه‌دار و پیشنهاد تشکیل کلوپ‌های ورزشی است. نویسندگان نشریات یادشده تاکید می‌کنند هوای بد، غذای بد، خوب کار نکردن معده و دفع‌نشدن سمومات و ورزش نکردن موجب خستگی و آشفتگی قوای فکری زنان می‌شود. آن‌ها همچنین لزوم یادگیری علم و دانش را یادآور می‌شوند که نه تنها جامعه را به «پیشرفت و ترقی» نزدیک می‌کند، بلکه، زنان را نیز به سعادت می‌رساند «زن نباید برای نفع مملکت تربیت شود بلکه باید برای سعادت خودش با علم و تربیت باشد». زن بدین‌ترتیب نه در راستای نقش‌هایش که همسو با دیدن «خویش» در مسیر فردیت مفقودشده‌اش پیش می‌رود.

 

منبع: شهروند

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: