1395/11/5 ۰۸:۵۰
روز پنجشنبه ٢٣ دیماه ١٣٩٥ دانشگاه محقق اردبیلی شاهد برگزاری «سمپوزیوم جامعهشناسی و مسائل اجتماعی» بود. در این سمپوزیوم سید حسین سراجزاده، رییس انجمن جامعهشناسی ایران، سیامك زند رضوی، عضو هیاتمدیره انجمن و سیدمحمدامین قانعیراد، استاد جامعهشناسی مركز تحقیقات سیاست علمی كشور در جمع دانشگاهیان و مدیران اجرایی استان سخنرانی كردند. متن زیر گزارشی از سخنرانی قانعیراد، استاد جامعهشناسی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با عنوان «سهم نهادهای اجتماعی در توسعه جوامع» است
گام اول توسعه، توسعه نهادها است
روز پنجشنبه ٢٣ دیماه ١٣٩٥ دانشگاه محقق اردبیلی شاهد برگزاری «سمپوزیوم جامعهشناسی و مسائل اجتماعی» بود. در این سمپوزیوم سید حسین سراجزاده، رییس انجمن جامعهشناسی ایران، سیامك زند رضوی، عضو هیاتمدیره انجمن و سیدمحمدامین قانعیراد، استاد جامعهشناسی مركز تحقیقات سیاست علمی كشور در جمع دانشگاهیان و مدیران اجرایی استان سخنرانی كردند. متن زیر گزارشی از سخنرانی قانعیراد، استاد جامعهشناسی دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با عنوان «سهم نهادهای اجتماعی در توسعه جوامع» است. قانعی راد در این سخنرانی مفهوم توسعه نهادین را در برابر توسعه ابزاری مطرح میكند. به باور او الگوی توسعه نهادی را میتوان با بیان مباحث انتزاعی و مفهومی توضیح داد یا نگاه نهادی را در كردار سیاستمداران ایرانی ارزیابی كرد. چند روز پس از رخداد درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی و سالروز شهادت امیر كبیر این سخنرانی به ارزیابی عملكرد این دو شخصیت سیاسی توسعه گرا در رابطه با الگوی توسعه نهادی میپردازد. اهمیت توسعه نهادها این سمپوزیوم با هدف كمك به توسعه و حل بهتر مسائل اجتماعی تشكیل شد. توسعه نگرش نهادگرایانه و بینش جامعهشناسی میتواند به مسوولان كمك كند تا در برخورد با مسائل اجتماعی بتوانند به شیوه موفقتری عمل كنند. واقعا نمیشود كه در یك استان بدون استفاده از ظرفیتهای علمی رشتههای علوم اجتماعی از جمله جامعهشناسی، جمعیتشناسی، انسانشناسی، مطالعات فرهنگی، ارتباطات، سیاستگذاری و برنامهریزی اجتماعی، علوم سیاسی و سیاستگذاری عمومی از توسعه سخن گفت. دانشگاه محقق اردبیلی فاقد رشتههای علوم اجتماعی از جمله جامعهشناسی است و محروم بودن استان از این رشتههای معطوف به تفكر توسعه جای تاسف دارد. توسعه در وهله اول باید معطوف به توسعه نهادها باشد. نهادها ساختارهای اجتماعی اصلی برای سازماندهی، هدایت و اجرای كارهای اساسی یك جامعه هستند. یعنی كاركردهای اساسی در یك جامعه معمولا از طریق نهادهای اجتماعی انجام میشوند و نهادها مجموعهای از راهحلهای معیار را برای مجموعهای از مسائل و نیازها به دست میدهند. نهادها دربرگیرنده ساختارهای اجتماعی و الگوهای فرهنگی هستند و مهمترین نهادهایی كه در جامعه وجود دارد، نهاد اقتصاد، نهاد سیاست، نهاد خانواده، نهاد آموزش، نهاد دین، نهاد رسانه و... هستند. سیاستگذاران باید رویكردی معطوف به توسعه این نهادها داشته باشند و سعی كنند كه نهادآموزش، حكومت و... را به نحوی توسعه بدهند كه كارهای اساسی جامعه به گونه مناسبتری صورت گیرد. اگر بخواهیم این نهادها را در یك تقسیمبندی دوگانه خلاصه كنیم، مجموعهای از نهادهای وابسته به بخش عمومی داریم و مجموعهای از نهادهای وابسته به جامعه. رویكردها باید در سمت توسعه این نهادها باشند. نهادهای دولتی و نهادهای اجتماعی در بخش دولتی نهادهای متعددی را داریم مانند نهادهای سیاستی، مدیریتی و اجرایی مثل بهزیستی، استانداری، سازمانهای مربوط به كار و رفاه اجتماعی، تا قوه قضاییه و نهاد دادگاه و نهاد پلیس و نهاد ارتش. در كنار اینها مجموعهای از نهادها هستند كه به جامعه تعلق دارند و نهادهای اجتماعی به معنای خاص به آنها گفته میشود. برای مثال نهاد خانواده، سازمانهای غیردولتی و نهادهای جامعه مدنی. مدرسه هم كه نهادی است كه معمولا در ادبیات جامعهشناسی به عنوان نهاد دولتی از آن یاد نمیشود و نهادی است كه به بخش اجتماعی تعلق دارد. رسانه نیز یك نهاد میانجی است كه میتواند این دو بخش را به همدیگر متصل و نزدیك كند. توسعه تنها محدود به نهادها نیست یكی از مسائل مهمی كه در جامعهشناسی نسبت به توسعه وجود دارد و باید تاكید ویژهای نسبت به آن شود این است كه صرفا توسعه را به معنای توسعه نهادهای بخش عمومی نباید تلقی كرد. صرف اینكه برنامههایی برای گسترش كاركرد نهادهای بخش عمومی داشته باشیم، در واقع اهمیت ندادن به یك دوگانه مهمی هست كه در جوامع معاصر مدرن وجود دارد و آن دوگانه دولت ملت است. و این یعنی بها دادن یكسویه و یكجهته و یكجانبه نسبت به دولت و غفلت كردن از شكل دادن به یك جامعه مقتدر و شكل دادن به یك جامعه مدنی. معمولا بر مبنای یك نگاه سنتی ما اقتدار دولت را در برابر اقتدار ملت قرار میدهیم و گمان میكنیم كه در هر جایی كه ما برنامهریزی میكنیم باید معطوف به این باشد كه دولت و حاكمیت قویتر داشته باشیم. نادیده میگیریم كه یك دولت قوی نیاز به جامعه قوی هم دارد و در غیر این صورت موفق نخواهد شد كه به اهداف خودش برسد. جنبشها و فرآیندهایی كه معطوف به تولید و ایجاد دولت قوی بوده ولی به مقوله جامعه قوی توجه نكردهاند، معمولا به شكست منتهی شدهاند. ما در سطح منطقه یك چنین پروژههایی را داریم كه عمدتا معطوف به ایجاد دولت مقتدر بودند نمونههایی مانند لیبی، سوریه و عراق بعثی وجود داشتند و به نحوی معطوف به ایجاد دولت مقتدر بودند. دولتی كه مقتدر باشد و بتواند كارها را به پیش ببرد و از طرف مردم هم صدایی درنیاید و هیچ اظهارنظری نشود. اتكا بر این است كه مسوولان دولت صلاح مردم را میدانند و دولتیان خودشان باید نیازها را تشخیص دهند و مسائل را مرتفع كنند. كار چنین دولتهایی در بهترین حالت این است كه مدیران بنشینند و برنامهریزی كنند و ببینند چه مشكلاتی در جامعه وجود دارد و راهحل ارایه كنند. در زمان صدامحسین یكی از دوستان سفر كربلا رفته بود؛ میگفت در عراق نظم خوبی وجود دارد و همه از حكومت حساب میبرند. برایش جالب بود كه همهچیز منظم است و همهچیز روی پایه خود میچرخد و مردم نمیتوانند دم بزنند! ولی شما الان عراق را نگاه كنید، عراق چندپاره شده است. به محض اینكه هیبت صدام شكست، چندپارگی در عراق شروع شد، چون جامعه مقتدری وجود نداشت؛ چون مناسبات اجتماعی بین بخشهای مختلف این جامعه ایجاد نشده بود. هر استانی از عراق برای خودش بود، سنی برای خودش بود، شیعه برای خودش بود و كرد برای خودش. شما میبینید كه كلیه تلاشهایی كه فقط به ساخت دولت قدرتمند معطوف شده به شكست و فروپاشی و حتی به ویرانی انجامیده است: ویرانی جامعه، از دست رفتن سرمایه اجتماعی، زوال اخلاق عمومی و البته ویرانی شهرها و آبادیها. بررسی پیامدهای توسعه در منطقه ما به طور خاص نشان میدهد كه چگونه نگاه توسعه تكبعدی و دولتگرا اغلب به ایجاد مصیبت انجامیده است. رویكرد نهادگرا میكوشد توسعه را از طریق استفاده از ظرفیتهای نهادین پیوندی یا ساخت نهادهای میانجی در میان فرد وجامعه، دولت ومردم، تكلیف و رضایت، آرمان و واقعیت، گذشته و آینده، سنت و نوآوری، پیشرفت و كیفیت زندگی، امنیت و آزادی، رفاه و عدالت تحقق بخشد. نسبت توسعه با جامعهشناسی ایامی كه در آن هستیم، مقارن با درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی است. میشود در این روز كه صحبت از توسعه و نسبتش با جامعهشناسی است یادی از دو مرد تاثیرگذار و مروج توسعه در كشور داشته باشیم كه همانا این دو مرد بزرگ امیركبیر و مرحوم آیتالله هاشمی هستند. البته نباید این افراد را به اسطورههای تردیدناپذیر یا اسطورههای مطلقی تبدیل كرد ولی باید در مورد الگوهای عملی توسعه كشور در دوران معاصر از برخورد با غرب- به ویژه در دوران قاجار- تاكنون تاملاتی داشته باشیم. الگوی توسعه نهادی را میتوان با بیان مباحث انتزاعی و مفهومی توضیح داد یا نگاه نهادی را در كردار سیاستمداران ایرانی ارزیابی كرد. آیا الگوهای توسعه نهادی در ایران، صرفنظر از مباحث نظری در عمل شكل گرفتهاند و سیاستمدارانی وجود داشتهاند كه به نحو وجودی حامل چنین نگاه و نگرشی بوده باشند. من به یك نحوی در شیوه كار امیركبیر این الگوی نهادی را تشخیص میدهم. همچنین میتوان روایتی سازگار با این الگو از هاشمیرفسنجانی ارایه داد؛ به ویژه روایتی اخیر از هاشمیرفسنجانی كه با تصدیق نقش مردم و اهمیت دادن به افكار عمومی همراه است و برای ابهامزدایی از شخصیت او میكوشد آن را در یك سیر وسیعتر ارزیابی كند. رویكرد نهادین گویا به طور نسبی در مشی و كردار این دو شخصیت سیاسی تاثیرگذار متبلور و متجلی شده و اینها به یك نحوی آن چیزی را حمل میكنند كه میشود در ادبیات علمی با یكسری مفاهیم انتزاعی از آن صحبت كرد. امیركبیر در موقعی حاكمیت را در دست میگیرد و كار خودش را شروع میكند كه- در كنار مسائلی همچون خزانه خالی، شورشهای عمومی، فقدان صنعت بزرگ و ورشكستی صنایع كوچك و دستی و دخالتهای گسترده دولت های روس و انگلیس در امور داخلی- كشور با یك فساد گسترده روبهرو است. این فساد گسترده از یك طرف در بخش دولتی و از طرف دیگر در بخش اجتماعی وجود دارد. این هر دو بخش به یك معنا در زمانی كه میرزاتقیخان با ناصرالدین میرزا از تبریز به طرف تهران حركت میكنند دو كلاننهاد دولت وجامعه نشانههای فروپاشی ازخود نشان میدهند. از یك طرف هیات حاكمه فاسد و اشراف فاسدی در جامعه وجود داشتند كه هر یك سعی میكنند به نحوی به استعمار تقرب پیدا كنند. ارتش فاسد، ناتوان و سركوبگر مردم وجود دارد. ارتشی كه موقعی كه حركت میكرد، به هر شهری و روستایی میرسید، هزینه خودش را به مردم تحمیل میكرد و به یك نحوی مردم را به بیگاری میكشید و با كوچكترین بهانهای رفتارهای خشونتآمیز نسبت به مردم داشت. این وضعیت دولت بود. وضعیت ملت هم یك نوع زوال اخلاق مدنی و اخلاق عمومی داشت. بحث من این است كه دولت و ملت با همدیگر به زوال و فروپاشی میروند. اهمیت تعیین حدود دولت و مردم امیركبیر بسیار تلاش میكند كه یك دولت منتظم و یك دولت به مفهوم مدرن خودش را پایهگذاری كند. او مرد دولتساز است و میكوشد مفهوم سلطنت را به تدریج تغییر دهد و به طرف مفهوم دولت نزدیك كند. امیركبیر در زمینههای مختلف برای افزایش اقتدار دولت كار میكند و «نظم میرزاتقی خانی» را پایهگذاری میكند. او یك ارتش حرفهای با لباس متحدالشكل، درجات نظامی و حقوق مشخص را ایجاد میكند. اودیوانسالاری جدید را نیز پایهگذاری میكند. اما امیركبیر در چنین شرایطی نمیگوید كه باید فقط دولت قوی داشته باشیم و به فكر ساختن ملت هم هست و به نقش واهمیت مردم هم توجه میكند. در اینجا است كه امیركبیر میگوید كه باید حدود رعیت و حدود شاه را تعیین كرد؛ این نگاه كه حاكمیت و دولت باید یك حدودی داشته باشد و در رفتارهای خود از این حدود تخطی نكند نگاه كاملا جدیدی است. او فراتر از حقوق حاكمیت و دولت به حقوق مردم نیز میاندیشد و مفهوم «حقوق ثابته» برای نخستین بار مطرح میشود: مردم حقوقی دارند و این حقوق هم حقوق ثابتی هست و حقوقی عزلنكردنی هست. شما نمیتوانید این حقوق را از مردم بگیرید. در همین دوره، - امیركبیر بر گسترش آگاهیهای اجتماعی و آموزش عمومی تاكید دارد. او روزنامه را به صورت گسترده در كشور رواج میدهد و حتی بسیاری از مسوولان و كاركنان دولتی را نیز موظف میكند كه مشترك روزنامهی وقایع اتفاقیه شوند و به همهشان این روزنامه بیاید و آن را بخوانند و سطح آگاهیهای عمومی افزایش پیدا كند. در شرایطی كه آذربایجان مشكلات خودش را دارد و در مشهد فتنهسالار وجود دارد، بخش مهمی از جنوب كشور دستخوش شورشهای متعدد است، امیركبیر در هنگام حركت از تبریز به تهران، سربازان را برحذر میدارد كه مبادا به مردم آسیبی برسانند و هزینه خود را به مردم تحمیل كنند. اینجا ما میبینیم كه امیركبیر به یك نحو نقش تقویتكننده دولت و تقویتكننده ملت را با هم و به موازات هم پیش میبرد. خوب شما «نظم تقی خانی» را مقایسه كنید با نظم رضاخانی؛ رضاشاه خیلی كارها كرد دیوان سالاری مقتدر و ارتش یك دست ایجاد كرد و به هر حال برنامههایی برای نوسازی داشت ولی هیچ جا در پی تقویت «اقتدار جامعه» و تثبیت حقوق مردم نبود و به همین دلیل است كه دولت رضاخان با همه عظمت ظاهریاش با یك تلنگر كشورهای دیگر فرو پاشید و تمام قدرتش از دست رفت. زمانی كه آیتالله هاشمی دولت را تحویل گرفت هاشمیرفسنجانی نیز در شرایط پساجنگ با رویكردی نهادین و البته با تاكید بر سازندگی و نوسازی اقتصادی با مقوله توسعه مواجه شد. برای تصور شرایط پساجنگ، سال ۱۳۶۸ را شما در نظر بگیرید؛ ما با چه كشوری مواجه هستیم؟ كسانی كه آن سال را به یاد دارند میدانند. بدون اینكه اسطورهسازی بخواهیم كنیم، باید واقعیتهای اجتماعی آن زمان را نگاه كنیم و ببینیم كه ما با یك خزانه تقریبا خالی مواجه هستیم و حتی سیلوها هم خالی است. نیروهای مسلح ما به یك ترتیبی خسته شدهاند و قدرت بسیج اجتماعی خودشان را در آن مقطع خاص از دست دادهاند. این را خیلی مسوولان آن زمان تایید میكنند. بسیاری از شهرهای ما در زمان جنگ ویران شدهاند؛ یك الگو روشن هم برای اداره كشور نداریم و نمیدانیم كه چگونه باید كشور را در شرایط پساجنگ اداره كنیم. خوب حالا جنگ تمام شده و باید كشور را اداره كرد. با كدام بوروكراسی، با كدام نظام دیوانسالاری با كدام نیروی تحصیل كرده؟ امروز شما نبینید كه همه وارد تحصیلات عالیه شدهاند. ما یك دیوانسالاری ناتوان و غیرمنضبط داشتیم و مردمی كه در شرایط پس از جنگ به سر میبردند و محاصره اقتصادی و تهدیدهای نظامی وجود داشت. ارزش كار هاشمیرفسنجانی را باید در همان چارچوب زمانی مورد بررسی قرار داد؛ تقویت دولت، ساختن یك نظام دیوانسالاری منضبط، تقویت سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی، برقراری دورههای آموزشی ضمن خدمت برای كاركنان دولت؛ صنایع راه میافتند و آموزش عالی گسترش پیدا میكند. به سرمایههای ملی توجه میشود. رسانهها و ارتباطات گسترش پیدا میكنند. احزاب گسترش پیدا میكنند. حزب، چیزی كه هنوز كه هنوز است ما با آن مشكل داریم! با رونق كتاب، نشر و آگاهیهای اجتماعی رونق پیدا میكند. در فاصله هشت ساله ١٣٦٨ تا ١٣٧٦ تحولاتی در كشور اتفاق میافتد و به تدریج جامعه ایران به سطحی از توسعه اقتصادی دست مییابد و برای ورود به مرحله توسعه سیاسی آماده میشود. در سال ١٣٧٦ شما با یك جنبش فرهنگی و سیاسی مواجه میشوید كه نشان دهنده سطحی از بلوغ یك ملت است. هاشمیرفسنجانی با میانجیگری و پیوندگری خود سعی میكند در میان نیروهای اجتماعی توازن برقراركند و از دو قطبیهای موجود فراتر رود. میخواهم عرض كنم این چیزی است كه ما در برنامهریزیهای توسعه كشور به آن نیاز داریم و نگاه توسعه نهادی در جامعهشناسی هم آن را تایید میكند. برنامهها و نگاه نهادگرایمان باید به سمت و سویی باشد كه بتوانیم بر چند پارگیها كه در جامعه وجود دارد فایق شویم؛ چند قطبیهایی كه در ظاهر ساكت است و صدایی از آن شنیده نمیشود ولی در زیر پوست كشور در جریان است. تا روز آخر معلوم نشد كه هاشمیرفسنجانی یك محافظهكار است یا یك اصلاحطلب! هر دو جناح با او ارتباط و نزدیكی داشتند و از هر دو سو هم نقد و گاه طرد میشد. در هر دو سو دوستان و دشمنانی داشت. او یك شخصیت سیاسی بود كه سعی میكرد نقش میانجیگری را بر عهده داشته باشد و در برهههای حساس گروههای اجتماعی و سیاسی را به همدیگر نزدیك كند. تصنعگرایی در برابر نهادگرایی هاشمیرفسنجانی به اهمیت نهادهای توسعه همچون مجلس و سایر نهادهای مشورتی، حزب، دانشگاه، روزنامه و... به خوبی آشنا بود. برای او سیاست به معنای مبارزه و در عین حال مصالحه بود كه از طریق فعالیت حزبی و انتخابات رقابتی قابل توجیه است. او پدر معنوی برخی از احزاب شناخته شده كشور بود. از نظر او حزب و نه هیات سینهزنی، كانون اصلی فعالیت سیاسی محسوب میشد. او در طی سالها متناسب با درك خود از اقتضائات زمانه، الگوی اصلاح نهادین را پیش میبرد و با توجه به افكار عمومی و وضعیت جریانات سیاسی و اجتماعی به نهادسازی میپرداخت. الگوی درك جامعهشناسی از توسعه بطور نسبی با الگوهای كنش برخی از شخصیتهای سیاسی ما در دوران نوسازی ایران سازگاری داشته است. یعنی برخی از این شخصیتهای سیاسی دارای نگرش توسعه نهادین بودهاند و برخی دیگر در مقابل این توسعه نهادی، دارای رویكرد توسعه ابزاری و نگاه تصنعگرایی (Artificialism) به توسعه بودهاند. مهمترین گزاره تصنعگرایی این است كه با فراهم كردن برخی ابزارها همه امور را با عزم و اراده مسوولان و بدون توجه به زمینه نهادی میتوان ساخت. دوره احمدینژاد را میتوان دوره نهاد زدایی از توسعه محسوب كرد كه با انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی كشور و ادغام و انحلال برخی از شوراهای عالی، كاهش یكپارچگی نهادی دولت، سلب استقلال نهادی از دانشگاهها، ایجاد محدودیت برای فعالیت سازمانهای غیردولتی و اتحادیهها و نهادهای مدنی مشخص میشود. احمدینژاد برخلاف هاشمیرفسنجانی نگاهی تصنعگرایانه به مقوله توسعه داشت و مقوله تغییر را با عزم فردی خود و نه با اهداف و ابزاره نهادین پیوند میداد. تصنعگرایی در برابر نهادگرایی یعنی مدیرانی بنشینند مسائل و نیازهایی را تشخیص دهند و برنامهای را تصویب كنند، اعتباراتی را اختصاص بدهند. خود مدیران به صورت مصنوعی در اتاق در بسته بنشینند و در غیاب مردم و بدون مذاكره با مردم و بدون گفتوگو با آنها برای مردم هدفگذاری كنند. بر اساس این رویكرد تصنعی، شما هرگاه منابع لازم را به اهداف تعیین شده خود اختصاص دهید، میتوانید از تامین اهداف خود مطمئن باشید. گویا ابزارها و به طور خاص منابع مالی ما را به هر هدفی میرسانند و مسائل ما را حل میكنند. متاسفانه یك چنین رویكرد تعیین اهداف و تامین ابزارها در مدیریت و برنامهریزی در كشور ما رایج است كه میتوان آن را نگرش مدیریتی، نگرش تكنوبروكراتیك یا نگرش مهندسی نسبت به توسعه نامید. تصور مهندس و مدیر با رویكرد تكنوبروكراتیك بر این است كه اگر یك سری ابزارها را فراهم كند به هدف مورد نظر خود میرسد. در حالی كه در این جا شما با دنیای انسانی و با انسانهایی مواجه هستید كه ارزیابی میكنند. اینكه ایده، آرمان، برنامه و هدف شما چه چیزی است این بحث عقل نظری است و این عقل نظری نباید تنها منبع سیاستگذاری و برنامهریزی و تصمیمگیری قرار بگیرد و ما باید به طرف نوعی عقل عملی هم حركت كنیم. به طرف نوعی مصلحت جامعهشناختی و ارزیابی اینكه در عمل- و نه فقط با توجه صرف به آرمانها- چه میتوان كرد؟ اینكه فرآیندهای اجتماعی چگونه حركت كنند و چگونه پیامدهایی داشته باشند، این بر اساس منطق خودش و براساس كار خودش و بر اساس بازی نهادها و نقش نهادها است كه شكل پیدا میكند و نه بر اساس اینكه فلان مدیر چه دوست دارد. آرمانها و اهداف فقط یكی از منابع تصمیمگیری و سیاستگذاری هستند و علاوه بر آن باید به پرسشهای دیگری نیز پاسخ گفت: چقدر این برنامه یا هدف دارای مطلوبیت سیاسی است؟ چقدر در افكار عمومی جای دارد و حتی چقدر مطلوبیت فردی برای آن وجود دارد؟ آیا ظرفیت نهادی و ابزارهای نهادی مناسب برای رسیدن به اهداف وجود دارد؟ برای موفقیت و پیروزی برنامه شما باید به افكار عمومی و اندیشههای مردم احترام بگذارید و آن برنامه را در تعامل با مردم تدوین كنید. در گفتوگوی اجتماعی با آنها باید برنامه بنویسید؛ در گفتوگوی اجتماعی است كه باید اهداف كار و ابزارهای مناسب را تعیین كنید. در گفتوگوی اجتماعی است كه باید ابزار مناسب را انتخاب كنید. وقتی شما امیركبیر را میخوانید، به ناصرالدین شاه میگوید من قرار گذاشتهام با تعدادی از تجار و بازاریان راجع به مسائل اقتصادی با هم قراری بگذاریم. امروز نشستیم، نتیجه نداده و قرار است فردا ادامه بدهیم تا بتوانیم به قراری برسیم. قرار یعنی چه؟ یعنی قرارداد اجتماعی، قرار یعنی استقرار و ثبات. قرار گذاشتن با همدیگر و گفتوگوی اجتماعی، ابزاری نهادین برای پیشبرد توسعه است. مگر امیركبیر نمیتوانست بنشیند و بخشنامه بنویسد و بعد بدهد بازرگانها اجرا بكنند و جامعه اجرا كند. ولی سعی میكند در عمل و گفتوگو با گروههای ذینفع به چارچوبی برای عمل برسد. پایهگذاری مجمع تشخیص مهمترین نوآوری هاشمی مهمترین نوآوری آقای هاشمیرفسنجانی پایهگذاری مجمع تشخیص مصلحت بود. مجمع تشخیص مصلحت، طبق تعریف، نگاه آرمانگرایانه ندارد. نگاه مصلحت عملی دارد و مبتنی بر عقل عملی است. شورای نگهبان مبتنی بر عقل نظری فقهی است. مینشیند میبیند آیا قوانین مطابق با اسلام است یا نیست. در مجمع تشخیص مصلحت این عمل صورت نمیگیرد، جای این در شورای نگهبان است. اینكه منافع ملت را تامین میكند یا نه، این هم علیالاصول در مجلس شورای اسلامی صحبت میشود. ولی بحث كردن و گفتوگو كردن در مورد اینكه انجام این كار وگذراندن این قانون و تصویب این قاعده چقدر مصلحت است، جایش در این مجمع است. مجمع تشخیص مصلحت یك كانون گفتوگو بود و امیدواریم كه به عنوان یك كانون گفتوگوی اجتماعی تداوم پیدا كند و در انحصار یك گروه و در انحصار یك جناح خاص- به ویژه كسانی كه اعتقاد به گفتوگوی اجتماعی ندارند- در نیاید. امیدواریم كه فردی كه دارای بلندنظری، سعهصدر و دارای نگرش وسیع است بتواند این رسالت توسعه مبتنی بر گفتوگوی اجتماعی را در جامعه ایجاد كند. توسعه نهادین نوعی توسعه ابزارگرایانه توسعه نهادین یك نوع توسعه ابزارگرایانه و با یك نوع نگاه از بالا و اقتدارگرایانه و دارای رویكرد ارادهگرایانه و خاصگرایانه نیست، بلكه توسعهای است كه از دل گفتوگوهای اجتماعی در بیاید. در همین استان اردبیل باید این را عملیاتی كنید. شما شرایطی فراهم كنید كه دانشگاهیان و مسوولان بنشینند و صحبت كنند با چه كسی؟ با آدمهای معتاد، با آدمهای سارق و با آدمهای دزد. این نیست كه فقط دزد و معتاد را باید زندان كرد، این یك نگاه اقتدارگرایانه است. باید با او گفتوگو هم كرد باید او را فهمید و درك كرد كه چرا به چنین كنشی دست میزند. انسان بالذات یك موجود اخلاقی است. هر جایی كه عمل غیراخلاقی انجام میدهد، ابتدا یك توجیه اخلاقی برایش دارد. شما میبینید طرف دزدی كرده، میروید سراغش میگویید چرا؟ میگوید زنم و بچهام گرسنه بودند و در برابر آنها خجالت میكشیدم. باور كنید در بسیاری از موارد این مسوولیت اجتماعی است كه توجیهی را فراهم میكند كه ما بتوانیم به طرف یكسری اعمالی برویم. بنابراین فقط مارك مجرم زدن مشكلی را حل نمیكند مردم را مجرم ساختن و محدود كردن هیچ مسالهای را حل نمیكند بلكه مساله را گسترش میدهد. لذا ما دانشگاهیان و شما مسوولان اجرایی باید از آن برج عاج و از بالا نگریستنمان فرود آمده و بتوانیم با مردم گفتوگو كنیم بتوانیم مردم و نهادهای اجتماعی را جدی بگیریم؛ دنبال ابزارها و اهداف نهادی باشیم، نه صرفا تصور بكنیم با یك سازمان با یك بخشنامه و تخصیص پول میتوانیم مسائل اجتماعی را حل كنیم. مسوولان، دانشگاهیان وجامعه مدنی باید با تشكیل یكسری كانونهای تفكر و كارگروهها و اتاقهای مشورت بنشینند و درباره مسائل و مشكلات با هم صحبت بكنند و ما میتوانیم از دل حرف زدنها و تعاملات با یكدیگر توسعهای را شكل بدهیم كه امكان استقرار و تداوم داشته باشد؛ الگویی از توسعه كه هم دانش جامعهشناسی آن را تایید میكند و هم مروجان اصلی توسعه در این كشور آرزویش را داشتند. پیشبرد الگوی اصلاح نهادین و نهادسازی هاشمیرفسنجانی با میانجیگری و پیوندگری خود سعی میكند در میان نیروهای اجتماعی توازن برقراركند و از دو قطبیهای موجود فراتر رود. تا روز آخر معلوم نشد كه هاشمیرفسنجانی یك محافظهكار است یا یك اصلاحطلب! هر دو جناح با او ارتباط و نزدیكی داشتند واز هر دو سو هم نقد و گاه طرد میشد. در هر دو سو دوستان و دشمنانی داشت. او یك شخصیت سیاسی بود كه سعی میكرد نقش میانجیگری را بر عهده داشته باشد و در برهههای حساس گروههای اجتماعی و سیاسی را به همدیگر نزدیك كند. هاشمیرفسنجانی با اهمیت نهادهای توسعه همچون مجلس و سایر نهادهای مشورتی، حزب، دانشگاه، روزنامه و... به خوبی آشنا بود. برای او سیاست به معنای مبارزه و در عین حال مصالحه بود كه از طریق فعالیت حزبی و انتخابات رقابتی قابل توجیه است. او پدر معنوی برخی از احزاب شناخته شده كشور بود. از نظر او حزب و نه هیات سینهزنی، كانون اصلی فعالیت سیاسی محسوب میشد. او در طی سالها متناسب با درك خود از اقتضائات زمانه، الگوی اصلاح نهادین را پیش میبرد و با توجه به افكار عمومی و وضعیت جریانات سیاسی و اجتماعی به نهادسازی میپرداخت.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید