1395/11/2 ۰۸:۲۲
روزگاری فرانسیس بیکن، پدر علم نوین به شمار میرفت. اما امروز دیگر این تاریخنگاران هستند که از اسطوره بیکن سخن میگویند. چنانچه نیکولاس کاپالدی در کتاب خود با عنوان «فیلسوفان علم» مینویسد: «فرانسیس بیکن را با این وجود همچنان میتوان نقاد گذشته و پیامبر آینده به حساب آورد.» بیکن در مشهورترین اثر خود «ارغنون جدید» که در سال 1620 منتشر شد، از روش استقرایی بحث و ادعا میکند که انقلابی در علوم به پا خواهد کرد
نگاهی به اندیشههای فرانسیس بیکن در سالروز تولدش روزگاری فرانسیس بیکن، پدر علم نوین به شمار میرفت. اما امروز دیگر این تاریخنگاران هستند که از اسطوره بیکن سخن میگویند. چنانچه نیکولاس کاپالدی در کتاب خود با عنوان «فیلسوفان علم» مینویسد: «فرانسیس بیکن را با این وجود همچنان میتوان نقاد گذشته و پیامبر آینده به حساب آورد.» بیکن در مشهورترین اثر خود «ارغنون جدید» که در سال 1620 منتشر شد، از روش استقرایی بحث و ادعا میکند که انقلابی در علوم به پا خواهد کرد. همچنین او در کتاب «آتلانتیس نو» که پس از مرگش منتشر شد، محیطی آرمانی را توصیف و در آن نخستین نهادی را برپا میکند که به پژوهش علمی اختصاص دارد. تفکر بیکن یک سیمای عمومی دارد که به سه بخش تقسیم میشود: «اول اینکه بیکن نیاز به پیشرفت معرفت یا دانش را مورد بحث قرار داد. دوم، موانع پیشرفت دانش را خاطرنشان کرد و سوم اینکه از روشی جانبداری کرد که موجب پیشرفت دانش میشود.» او در دو اثر خود به پیشرفت دانش میپردازد. در کتاب اول، بیکن بحث میکند که اهمیت معرفت در توانایی آن برای بهزیستی بیشتر بشر است. در کتاب دوم، طبقهبندی کارآمدی از علوم ارائه میکند، به این منظور که اثبات کند در کجا علوم به تدریج دچار سکون میشوند و دلیل سکون آنها چیست. بیکن علوم را بر حسب تقسیمبندی روانشناختی سنتی که بعدها متداول شد بر اساس حافظه، مخیله و عاقله تقسیم میکند. او معتقد است که حافظه، موجد تاریخ است. بیکن تاریخ را به شعبههای فرعی تقسیم می کند و از تاریخ مدنی و تاریخ طبیعی نام میبرد. تاریخ مدنی بررسی تاریخ انسان است و تاریخ طبیعی تاریخی است که رویدادهای طبیعت را ضبط میکند. تاریخ طبیعی نقش مهمی در علم برای بیکن ایفا میکند؛ چون واقعیتهایی که به کار استقراء میآیند، در آن گردآوری میشوند. همچنین بیکن مخیله را موجد شعر یا مسبب برانگیختن اندیشههای مهار نشده عنوان میکند. درواقع این عاقله ما است که خطه فلسفه است. اما فلسفه از نظر بیکن بر سه نوع است: خدا، انسان و طبیعت. بیکن درباره خدا بحث نمیکند و آن را موضوعی غیرقابل بحث مییابد. بیکن با این روش، سنت طولانی فلسفه بریتانیا را که از اکام آغاز میشود، استمرار میبخشد. فلسفه انسان او هم به دو بخش فردی و جمعی تقسیم میشود. انسان در موضوع جمعی به حکومت مربوط میشود و در وجه فردی به دو نوع نفس بازمیگردد. فلسفه طبیعت او نیز به دو بخش نظری و عملی تبدیل میشود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید