حال مطالعات فرهنگی خوب نیست

1395/10/4 ۰۹:۴۰

حال مطالعات فرهنگی خوب نیست

انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با همكاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و انتشارات علمی و فرهنگی كشور «همایش دو سالانه مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ایران» را در سه پنل تخصصی با محورهایی چون مطالعات فرهنگی ایرانی، دانش ارتباطات در ایران و مسائل انجمن‌های علمی علوم اجتماعی در ایران برگزار كرد.

 همایش دو سالانه مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ایران با سخنرانی خانیكی،فرقانی، كاظمی، افخمی، منتظر قائم، رضایی، صمیم و ابراهیم‌آبادی

روشنفكر ارگانیك كافی نیست

 

انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با همكاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و انتشارات علمی و فرهنگی كشور «همایش دو سالانه مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ایران» را در سه پنل تخصصی با محورهایی چون مطالعات فرهنگی ایرانی، دانش ارتباطات در ایران و مسائل انجمن‌های علمی علوم اجتماعی در ایران برگزار كرد. در این همایش محمد رضایی، عباس كاظمی، جامعه شناس و استاد دانشگاه، رضا صمیم، حسین ابراهیم آبادی، هادی خانیكی، رییس هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، محمدمهدی فرقانی و حسینعلی افخمی، استادان علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مهدی منتظرقائم، استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران سخنرانی كردند. در بخشی از این همایش، كاظمی با تاكید بر اینكه مطالعات فرهنگی باید حال مردم را به هر شكل ممكن بهتر كند، گفت: ما پژوهشگران مطالعات فرهنگی تجربه داغ و رنج مردم را حس نمی‌كنیم؛ ما بخشی از جامعه نیستیم ما روشنفكرانی هستیم كه در آزمایشگاه‌ها نشسته‌ایم و نظریه‌سازی می‌كنیم. خانیكی نیز به رنجی كه مطالعات ارتباطی در ایران در حوزه آموزش از یك نوع گسستگی بین حوزه‌های درونی خود و نهادهای آموزشی، پژوهشی می‌برد، اشاره كرد و گفت: نگاه توسعه‌ای به رشد و گسترش آموزش‌های پژوهشی ارتباطی نیست و فاقد بسترهای آموزشی مرتبط با هم هستیم. خانواده ارتباطات نه‌تنها در بیرون پراكنده است بلكه در درون هم دچار گسستگی است. ویژگی ارتباطات این است كه پیوند برقرار كرده و دیوار‌ها را مرتفع كند اما در آن محصور شده است. فرقانی نیز در بخشی از سخنان خود با اشاره به فقدان ساختار حرفه‌ای در مطبوعات گفت ما نهاد مطبوعات و نهاد قانون مطبوعات را اقتباس كرده‌ایم اما این میراث ناتمام بود كه همچنان ناتمام مانده است. ما هیچ وقت صاحب قانون حرفه‌ای روزنامه‌نگاران نمی‌شویم زیرا هیچگاه در قوانین با مفهوم «روزنامه‌نگار» روبه‌رو نبوده‌ایم بلكه همه جا نام «مطبوعات» مطرح است.مهدی منتظرقائم یكی دیگر از سخنرانان این نشست بود كه با موضوع رادیو و تلویزیون صحبت كرد و گفت: ‌من نمی‌خواهم در مورد مطالعات رادیو و تلویزیون صحبت كنم بلكه می‌خواهم درباره مطالعات مربوط به رادیو و تلویزیون حرف بزنم زیرا مطالعات رادیو و تلویزیون رشته نبوده و مركزیت و عمق نداشته است. در ادامه گزارش این همایش را به نقل از «ایلنا» می‌خوانید.

پروژه بازاندیشی ابزاری/ محمد رضایی- استاد دانشگاه

محمد رضایی، در همایش دوسالانه مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ایران گفت: تجربه آموزش مطالعات فرهنگی به مثابه یك پدیده فرهنگی مساله‌ای است كه كار نشده و ساده هم نیست چون بار‌ها گفته‌ام با موجودیتی سر و كار داریم كه بسیار سیال است. رضایی با اشاره به طرح «مطالعاتِ مطالعات فرهنگی» گفت: اگر به تجربه عام بخواهیم نگاه كنیم چون پدیده فرهنگی و اطرافش كردارهای فرهنگی را سامان می‌دهد می‌توان آن را موضوع مطالعات فرهنگی كرد چون می‌تواند در ماتریس قدرت قرار بگیرد پس می‌تواند موضوع مطالعات فرهنگی باشد.
این عضو هیات علمی دانشگاه خاطرنشان كرد: دو علم متمایزی كه می‌توانند خود را موضوع مطالعه قرار دهند جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی هستند؛ كمتر علمی چنین توفیقی دارد. خصلت بازاندیشی ابزاری برای جامعه نیز وجود دارد كه در آن تامل كنیم. پروژه بازاندیشی یك پرسش را مطرح می‌كند؛ اینكه چگونه می‌توان دانشی اجتماعی تولید كرد كه متضمن خشونت نمادین نباشد.
 رضایی با اشاره به ایده پیوست فرهنگی برای طرح‌های بزرگ گفت: آیا می‌دانید همین طرح چه میزان منفعت مالی برای حوزه جامعه‌شناسی ایجاد كرده است؟ اتفاق خوب و بهترین كمكی كه مسوولان نظام به جامعه‌شناسی كرده‌اند گنجاندن همین پیوست فرهنگی بوده است كه رقم‌های میلیاردی و منفعت مالی داشته و طبیعی است كه علوم اجتماعی برای این منفعت می‌جنگد.
او با بیان اینكه نیاز به خدمات علوم اجتماعی برای ما حكم بقا در قلمروهایی را دارد كه باید برایش مبارزه كرد، گفت: برای همین ما چندان موضع خنثی و بی‌طرفی در این زمینه نداریم و در نتیجه بخشی از نزاع برای تعیین حدود قلمرو‌ها به دلیل همین منافع است و به همین دلیل بازاندیشی ضرورت دارد. این استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: مطالعات فرهنگی امتداد جامعه‌شناسی است و ما آن را در مقابلش تعریف نكردیم و ما باید به سمتی حركت كنیم كه با گفته‌های‌مان جامعه فرهنگی را شگفت‌زده كنیم زیرا هرچه تاكنون گفته‌ایم تكرار مكررات بوده است.

 

عبور از روشنفكر ارگانیك/ عباس كاظمی- جامعه‌شناس و  استاد دانشگاه

عباس كاظمی دیگر كار‌شناس و استاد حاضر در این پنل در رابطه با تجربه پژوهشی مطالعات فرهنگی در ایران سخن گفت و با اشاره به كتاب مطالعات فرهنگی در ایران از اینكه این علم چگونه در ایران بازنمایی و ساخته شده است؛ صحبت كرد. كاظمی با اشاره به اهمیت پایان‌نامه‌های دانشجویی گفت: پایان‌نامه‌ها جریان تعلقات دانشجویان و اساتید راهنمای‌شان را نشان می‌دهد و در واقع محل تلاقی این دو تعلق است.
این استاد دانشگاه با بیان اینكه در تجربه ١٠ ساله مطالعات فرهنگی چشم‌انداز مطلوبی از آنچه باید انجام شود به دست آمده، گفت: ما انتقاد‌هایی هم داریم تا بتوانیم یك قدم جلو برویم و ببینیم كجا به درد خورده است، به نفع دولت بوده یا ان‌جی‌او‌ها و یا وضع مردم را بهتر كرده است؟ اساسا تاثیر و نتیجه با آنچه جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی داشته متفاوت نبوده است ممكن است مطالعات فرهنگی به برخی مسائل با چابكی و شجاعت بیشتری پرداخته باشد اما از نظر موضوعی تفاوتی نداشته است. كاظمی فقدان اتصال با نهادهای اجتماعی و زندگی روزمره را مساله مهم مطالعات فرهنگی خواند كه این علم از آن غافل بوده است و گفت: بحث‌های سر كلاس دانشگاه به آنچه در خیابان می‌گذرد توجه نمی‌كند.
كاظمی تصریح كرد: ما پژوهشگران مطالعات فرهنگی تجربه داغ و رنج مردم را حس نمی‌كنیم؛ ما بخشی از جامعه نیستیم، ما روشنفكرانی هستیم كه در آزمایشگاه‌ها نشسته‌ایم و نظریه‌سازی می‌كنیم. اگر بخواهیم كار كنیم باید از آرزوی نظریه‌سازی دست بكشیم و اگر بخواهیم نظریه بسازیم نمی‌توانیم كاری برای جامعه انجام دهیم.
او با بیان اینكه نظریه‌سازی از طریق آشنایی با درد مردم حاصل می‌شود، گفت: مطالعات فرهنگی باید حال مردم را به هر شكل ممكن بهتر كند. هیچ روش مشخص و محدودیتی برای آن وجود ندارد تنها باید حال مردم را بهتر كند و برای این اتفاق باید حال مطالعات فرهنگی را بهتر كنیم زیرا آنچه اكنون هست حالش خوب نیست. این پژوهشگر مطالعات فرهنگی ادامه داد: پژوهشگر مطالعات فرهنگی فكر می‌كند روشنفكر ارگانیك است و بنابراین حالش خوب است اما باید خودمان را نقد كنیم و بدانیم برای بهتر كردن حال مطالعات فرهنگی باید از روشنفكر ارگانیك بودن فرا‌تر رفت. چراكه میان محقق عملگرا و ارگانیك فاصله زیادی وجود دارد. ما بیش از اندازه جزیی كار كرده‌ایم و از كلیات غافل بوده‌ایم. كاظمی خاطرنشان كرد: یكی از راه‌های مطلوب برای نجات مطالعات فرهنگی وارد شدن به پژوهش‌های مداخله‌گرانه است پژوهشگر باید گرفتار موضوعات عملی و جزیی شود زیرا تامل و بازگشت به كلیت، با كلی‌نگری ممكن نیست، اتفاقا از راه توجه به امر جزیی امكان‌پذیر است. او با تاكید بر اینكه ما به تحقیقات مداخله‌گرانه و عمل‌گرانه نیاز داریم، گفت: ما در مطالعات فرهنگی به تحقیقاتی نیاز داریم كه پیامدهای كوتاه‌مدت آن منجر به تقلیل دردهای مردم در زمان كوتاه شود تا بتوانیم به شكل بلندمدت به مسائل اجتماعی فكر كنیم.

 

ساختارگرایی افراطی  بزرگترین بحران جامعه‌شناسی / رضا صمیم- استاد مطالعات فرهنگی

رضا صمیم دیگر سخنران این پنل بود كه «مطالعات فرهنگی علم» را یك حوزه غیرآكادمیك خواند كه حول محور تحقیق و پژوهش شكل گرفته است و گفت: فایل‌آپ‌استادی محصول بحران است و مطالعات فرهنگی از این گونه است كه در نتیجه بحران جامعه‌شناسی معاصر به وجود آمده است. صمیم بزرگ‌ترین بحران جامعه‌شناسی علم را ساختارگرایی افراطی در علم خواند و گفت: به این سادگی‌ها نمی‌توان از هم زیستی مطالعات علم با جامعه‌شناسی گفت. او با بیان اینكه در مطالعات فرهنگی علم هم بیش از آنكه تولید علم مدنظر باشد مصرف آن مدنظر است؛ گفت: توده‌ای شدن آموزش عالی در واقع مساله مطالعات فرهنگی علم است نه جامعه‌شناسی علم و نقد هر گونه نهادی شدن علم از موضوعات مطالعات فرهنگی علم به شمار می‌رود.

 

مطالعه علوم اجتماعی درباره خود/ حسین ابراهیم آبادی- استاد دانشگاه

حسین ابراهیم آبادی نیز در این نشست تخصصی به مشكلات علوم اجتماعی در ایران اشاره كرد و گفت: مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی در ایران هنوز ساخت یافته نشده است و این ریشه در عدم تداوم و تمركز علوم اجتماعی در ایران دارد. ابراهیم آبادی تصریح كرد: یكی از مشكلات این است كه تحقیقات تمركز ندارد پس انتظار به نتیجه رسیدن آنها بیهوده است. این استاد دانشگاه با نگاهی موضوعی به این مساله گفت: گسترش آموزش عالی به معنای عام خودش موضوعیت پیدا می‌كند علوم اجتماعی همیشه مطالعه در پیرامون می‌كند اما اینجا نخستین بار متوجه می‌شود كه باید راجع به خودش هم مطالعه كند.
 ابراهیم آبادی با اشاره به اینكه در فاصله سال‌های ۷۸ تا ۸۲ مطالعاتی برای مساله‌یابی فرهنگی و آموزشی دانشگاه انجام شده، گفت: آسیب‌شناسی اجتماعی- فرهنگی و موضوعاتی مثل مهاجرت نخبگان، كانون‌های دانشجویی، مسوولیت اجتماعی دانشگاه و مسائل دیگر بررسی شده از سال ۹۰ پژوهشكده علوم اجتماعی دوباره راه‌اندازی شد و ابعاد فرهنگی اجتماعی آموزش عالی و مطالعات فرهنگی و اجتماعی در باب آموزش عالی دوباره رونق گرفت. او با بیان اینكه به‌رغم این تلاش‌ها هنوز ساختارنیافتگی داریم، گفت: دلیل آن این است كه علوم اجتماعی ما تمركز یا توان ندارد و این اتفاق رخ نمی‌دهد مگر اینكه امتدادی وجود داشته باشد.

 

ابرروندها ؛ مساله امروز ارتباطات/ هادی خانیكی- استاد علوم ارتباطات

هادی خانیكی با اشاره به برگزاری این همایش دوسالانه گفت: قرار شده است تا هر دو سال یكبار گزارشی از وضعیت مطالعات فرهنگی و ارتباطات در كشور داده شود تا ببینیم به كجا می‌رویم. امروز این نخستین تجربه است كه تصویری كلی ولو مبهم ارایه دهیم. خانیكی با بیان اینكه دانش ارتباطات در دو حوزه آموزش و پژوهش دارای سابقه تاریخی متفاوتی است، گفت: تقدم آموزش بر پژوهش از سال ۱۳۱۹ كه نخستین آموزش روزنامه‌نگاری اتفاق افتاد، شكل گرفت كه این مساله دو مورد را نشان می‌دهد؛ اینكه آموزش به صورت دولتی در ایران آغاز شده و با اولویت روزنامه‌نگاری در حوزه ارتباطات شكل گرفته است. عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: ۱۹ سال بعد این آموزش‌ها تبدیل به دانشكده ناكامی می‌شود كه نشان داد از اول سنگ بزرگی برداشته شده است و بعد كه تبدیل به تجربه‌ای ناموفق شد به این نتیجه رسیدند كه باید ابتدا استاد تربیت كنند.
خانیكی سیر تاریخی شكل‌گیری ارتباطات را در ایران تا دوره انقلاب بررسی كرد و گفت: بعد از وقوع انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی به‌رغم اینكه انقلاب نیازمند تبلیغات بود اما این رشته‌ها چون لوكس به شمار می‌رفتند دچار وقفه شده‌اند و دانشكده تعطیل شده و زیر سایه جامعه‌شناسی قرار گرفت البته آن فراز و فرود‌ها به فراز رسیده و شاهد رشد كمی بوده به‌طوری كه در دانشگاه‌های مختلف این رشته راه‌اندازی شد. رییس هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات مساله امروز ارتباطات را ابرروند‌ها خواند كه باید مورد توجه قرار بگیرد و گفت: برنامه‌های موجود ارتباطی دچار كهنگی است چون به دلیل خصلت میان‌رشته‌ای نیاز به تغییر و تحول دارد و كمتر به آن پرداخته می‌شود.
خانیكی یادآور شد: روزمرّگی در ارتباطات رشته‌های آكادمیك را مجبور كرد كه به دنبال فن آوری بدوند بجای آنكه دنبال فرهنگ باشند درواقع فن آوری خود را برجسته كرده و این غلبه را می‌توان دید. خانیكی همچنین یادآور شد: مطالعات ارتباطی در ایران در حوزه آموزش از یك نوع گسستگی بین حوزه‌های درونی خود و نهادهای آموزشی، پژوهشی رنج می‌برد. نگاه توسعه‌ای به رشد و گسترش آموزش‌های پژوهشی ارتباطی نیست و فاقد بسترهای آموزشی مرتبط با هم هستیم. خانواده ارتباطات نه‌تنها در بیرون پراكنده است بلكه در درون هم دچار گسستگی است. ویژگی ارتباطات این است كه پیوند برقرار كرده و دیوار‌ها را مرتفع كند اما در آن محصور شده است. این عضو هیات علمی دانشگاه با اشاره به گسست موجود گفت: بین آموزش و پژوهش جدایی افتاده، حصار دانش و فن‌آوری، حصار بین فرهنگ و فن‌آوری به وجود آمده و همچنین حصار بین ارتباطات و سایر بخش‌های علوم اجتماعی شكل گرفته است.

 

روزنامه‌نگاری در جست‌و‌جوی هویت/ محمد مهدی فرقانی- استاد علوم ارتباطات

محمد مهدی فرقانی نیز در این نشست تخصصی به بررسی مطبوعات و روزنامه‌نگاری پرداخت و گفت: وقتی صحبت از روزنامه‌نگاری می‌شود مطبوعات به عنوان رسانه مادر تلقی می‌شود. ما ۱۸۰ سال است كه در ایران روزنامه و ۵۰ سال است كه آموزش مستمر روزنامه‌نگاری داریم اما به‌رغم این تاریخچه طولانی، روزنامه‌نگاری ما همچنان در جست‌وجوی هویت است زیرا هنوز ساختارمند نشده است. فرقانی خاطرنشان كرد: وقتی بند اول قانون نظام رسانه‌ای رادیو تلویزیون را از مطبوعات جدا كرده و بخشی از شبكه مجازی را هم كنار می‌گذارد چطور می‌خواهیم قانونی جامع داشته باشیم درحالی كه مهم‌ترین رسانه‌ها از آن خارج شده‌اند.
این استاد علوم ارتباطات، نبود هویت منسجم برای ساختار روزنامه‌نگاری را دلیل فراز و فرود و كاركرد و نسبت رسانه با دولت، قدرت حكومت، جامعه با آكادمیك و... خواند و گفت: حداقل ۴ نوع گسست در این حوزه می‌توان برشمرد كه شامل گسست بین رسانه و دانشگاه، مطبوعات و جامعه، رسانه و حكومت و دانشگاه و جامعه است. فرقانی با بیان اینكه چندان قایل به فاتحه‌خوانی برای آموزش آكادمیك نیستم، گفت: چون معتقدم جدی‌ترین نقد‌ها به آموزش از همین طریق اتفاق می‌افتد پس دانشگاه نقش مهمی در بارور كردن ذهن و تغذیه فكری و بلوغ علمی ما دارد. فرقانی همچنین با اشاره به فقدان ساختار حرفه‌ای در مطبوعات گفت: ما نهاد مطبوعات و نهاد قانون مطبوعات  را اقتباس كرده‌ایم اما این میراث ناتمام بود كه همچنان ناتمام مانده است ما هیچ وقت صاحب قانون حرفه‌ای روزنامه‌نگاران نمی‌شویم زیرا هیچگاه در قوانین با مفهوم «روزنامه‌نگار» روبه‌رو نبوده‌ایم بلكه همه جا نام «مطبوعات»  مطرح است.
او ادامه داد: گویا روزنامه‌نگار در این قوانین شخصیت حقوقی ندارد و وقتی شخصیتی ندارد حقوقی هم ندارد و وقتی حقوقش تضمین نشود نمی‌توان از او توقع مسوولیت‌پذیری داشت. ما نمی‌توانیم بگوییم روزنامه‌نگار باید همه جا پاسخگو باشد اما شخصیت روزنامه‌نگار و حقوق آنرا به رسمیت نشناسیم.
فرقانی با بیان اینكه قایل به مطالبه وضعیت آرمانی نیستم، گفت: رسیدن به وضعیت مطلوب طولانی و زمانبر است و نیاز به مبارزه فرهنگی دارد اگر ما روزنامه‌نگاری درستی داشتیم كه صاحب حقوق بود و در نتیجه پاسخگوی اعمالش می‌شد بسیاری از اتفاقات ناگوار رخ نمی‌داد و این را حق روزنامه‌نگار می‌دانستیم كه جست‌وجو و افشا كند اما وقتی استقلال حرفه‌ای را به رسمیت نشناسیم و با كوچك‌ترین اشتباه روزنامه‌نگار شغلش را از دست داده و روزنامه‌اش تعطیل شود شاهد محافظه‌كاری و كمرنگ شدن محتوا خواهیم بود.

 

وارفتگی آموزش در ارتباطات/ حسینعلی افخمی- استاد علوم ارتباطات

حسینعلی افخمی نیز در بخشی دیگر از این نشست تخصصی در توصیف وضعیت كنونی آموزش گفت: من می‌خواهم به جای واژه گسست از كلمه «وارفتگی» استفاده كنم. او با بیان اینكه ما در حوزه ارتباطات درگیر فرم هستیم گفت: چه كسی گفته مطالعات فیلم و تئا‌تر و عكاسی نباید در حوزه ارتباطات قرار بگیرد این تعریف روی حاصل كار تاثیر می‌گذارد در كشور ما زبان و ادبیات به ارتباطات ربطی ندارد. ما سه نوع آموزش شامل نظری، حرفه‌ای و تركیب این دو داریم اما در كشور ما با تعریف‌های جدید وزارت علوم، آموزش حرفه‌ای فراموش شده است.
افخمی علت عدم رشد و توسعه را گسست علمی و جا به جایی اساتید و پست‌های سیاسی خواند و گفت: انبوه تولید كار این سال‌ها «انبوهِ اندوه» است ما مفاهیمی داریم كه ١٠ ترجمه متفاوت از آن شده است در واقع ما در این رشته گسست داریم به این دلیل كه به ما نگاه جزیره‌ای می‌شود. او همچنین با بیان اینكه ما در رشته ارتباطات در مقطع فوق لیسانس و دكترا در دانشگاه تولید علم نداریم؛ گفت: این رشته از نظر كادر علمی و ظرفیت اجتماعی دارد دست و پا می‌زند و فكر می‌كنم برای موثر بودن رشته ارتباطات باید رشته‌ای به نام «ارتباطات و شنوایی سنجی» را راه‌اندازی كنیم! این عضو هیات علمی دانشگاه خاطرنشان كرد: ما جزو معدود كشورهایی هستیم كه هنوز برای نشریات ما دنبال مجوز هستیم و دولت به اینها بسنده نكرده و می‌خواهد برای مجوز دار شدن رسانه‌های مجازی هم تصمیم بگیرد وقتی یك بشكه آب را در كوزه سفالی بریزید با آن همه آب سرریز می‌خواهید چه كار كنید؟
افخمی به مشكلات دیگر رشته ارتباطات اشاره كرد و نبود رشته‌ای به نام تبلیغات را به‌رغم بازار كار بسیار خوب آن ازجمله این مشكلات خواند و گفت: فناوری در حوزه ارتباطات حرف اول را می‌زند و دیگر هیچ كلاس دانشگاهی در دنیا بدون تكنولوژی روز وجود ندارد اما ما از تكنولوژی دهه ۴۰ و ۵۰ دانشگاه‌های خودمان هم عقب‌تر هستیم. افخمی همچنین به مساله فساد در پژوهش اجتماعی اشاره كرد و گفت: وقتی نهادی برای یك پژوهش می‌گوید «۵۰ – ۵۰ در خدمتیم» ما شرم‌مان می‌آید اما این مسائل وجود دارد. او اظهار داشت كه با این شرایط برای رشته روابط عمومی و ارتباطات تنها می‌توان دست به دامن ارتباط سنتی شد یعنی با دعا و نذر و نیاز منتظر باشیم این مشكلات حل شود.

 

جمهوری مستقل از جامعه/ مهدی منتظرقائم- استاد علوم ارتباطات

مهدی منتظرقائم یكی دیگر از سخنرانان این نشست بود كه با موضوع رادیو و تلویزیون صحبت كرد و گفت: ‌من نمی‌خواهم در مورد مطالعات رادیو و تلویزیون صحبت كنم بلكه می‌خواهم درباره مطالعات مربوط به رادیو و تلویزیون حرف بزنم زیرا مطالعات رادیو و تلویزیون رشته نبوده و مركزیت و عمق نداشته است. منتظرقائم با اشاره به روند شكل‌گیری مطالعات رادیو و تلویزیون در ایران به سیر تاریخی راه‌اندازی و رشد آن اشاره كرد و گفت: در دهه ۶۰ با اصل سكوت و غلبه تبلیغات از جنگ و با عرضه بینش جدید به صدا و سیما این سازمان آن را با آغوش باز پذیرفت و نقش بزرگ‌تری از عرصه سیاست را به عهده گرفت، در دهه ۷۰ بیشتر مطالعات رادیو و تلویزیون با تحصیلكرده‌های ارتباطات بود اما در دهه ۸۰ علوم سیاسی وارد صدا و سیما شد. این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: در دهه ۷۰ با ورود فارغ التحصیلان دانشگاهی شاهد ورود سنت رفتارگرایانه تا حدی به صدا و سیما و تزریق بهره‌وری و خرسندی و نقد ادبی به آن بودیم. در سنت رفتارگرا آنچه مهم است مخاطب انگیزه‌ها و نیاز رسانه‌ای است، سنت رفتارگرا وقتی از زاویه توسعه نگریسته شود در حد نظری می‌ماند ولی وقتی از زاویه توسعه‌گرا دیده شود نیاز و گرایش و خواست كسی را تعریف می‌كند و در پس ذهن ما باید‌ها و متر و معیارهای توسعه تزریق می‌شود.
منتظرقائم ادامه داد: در واقع جامعه رسانه را تشخیص نداده بلكه به او تزریق شده كه باید گرایش و نگرش خاصی داشته باشد آیا جامعه در مقام داور حق دارد بخواهد یا اصلا به بلوغی رسیده كه بخواهد؟ او خاطرنشان كرد: در دهه ۸۰ و ۹۰ با ورود رشته‌های دیگر و ورود مطالعات فرهنگی و تغییر رفتار با ویژگی عمق‌نگر و مساله‌محور، سنت در رادیو و تلویزیون غلبه پیدا كرد ما در آكادمی‌ها پیش و پس از انقلاب اسلامی مطالعات طولی نداشته‌ایم. پژوهش‌های حوزه رادیو و تلویزیون در صدا و سیما متمركز شد و آموزش و پژوهش را هم در آن ادغام كردند و جمهوری مستقلی را شكل دادند كه رابطه چندانی با جامعه ندارد.


منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: