1395/10/1 ۰۸:۳۲
اوج ارتباطات ایران و فرانسه به زمان قاجار برمی گردد به همان دورهای که ناصرالدین شاه قاجار هم به زبان فرانسوی صحبت میکرد. اینها را دکتر جمال کامیاب رایزن فرهنگی ایران در فرانسه میگوید.فرانسه که مهد هنر وادبیات غرب است و تأثیر بسیاری بر فرهنگ کشورهای همجوار خود گذاشته، قطعاً بر سایرفرهنگ ها و تمدنها نیز بیتأثیر نبوده است. گرچه روابط و تعاملات فرهنگی بین کشورها دوسویه است و اگر از ایران شناسان فرانسوی در این مورد بپرسیم آنها هم از تأثیر فرهنگ ایران بر کشورشان خواهند گفت...
گفتوگو با دکتر جمال کامیاب، رایزن فرهنگی ایران در فرانسه
حسنعلی ذکریایی: اوج ارتباطات ایران و فرانسه به زمان قاجار برمی گردد به همان دورهای که ناصرالدین شاه قاجار هم به زبان فرانسوی صحبت میکرد. اینها را دکتر جمال کامیاب رایزن فرهنگی ایران در فرانسه میگوید.فرانسه که مهد هنر وادبیات غرب است و تأثیر بسیاری بر فرهنگ کشورهای همجوار خود گذاشته، قطعاً بر سایرفرهنگ ها و تمدنها نیز بیتأثیر نبوده است. گرچه روابط و تعاملات فرهنگی بین کشورها دوسویه است و اگر از ایران شناسان فرانسوی در این مورد بپرسیم آنها هم از تأثیر فرهنگ ایران بر کشورشان خواهند گفت. تاریخچه ارتباطات ایران و فرانسه، تأثیر مراودات فرهنگی بر ایرانیان و همچنین مشترکات فرهنگی بین ایران و فرانسه از جمله مباحثی است که در گفتوگو با جمال کامیاب دربارهاش میخوانید.
فرانسه کشوری غنی در تاریخ اندیشه، ادبیات و هنر است. از طرفی کشور ایران و ایرانی را با هنر و تاریخ غنی تمدن و فرهنگش میشناسند. ارتباطات فرهنگی و هنری ایران و فرانسه از چه زمانی به لحاظ تاریخی شکل گرفت؟ هر چند در اسناد و مدارک تاریخی، پیشینه آغاز روابط دو جانبه میان ایران و فرانسه به قرن پانزدهم میلادی و حتی گاهی سیزدهم باز میگردد، اما آنچه مسلم است، این ارتباطات بویژه در حوزههای علمی و فرهنگی در قرن نوزدهم شتاب بیشتری به خود گرفته است. تأسیس مراکز مختلف آموزش زبان فرانسه در ایران و اعزام گروههای مختلف دانشجویان ایرانی به فرانسه برای تحصیل موجب شد که این کشور ازجایگاهی قابل توجه در نزد روشنفکران و فرهیختگان ایرانی برخوردار شود. در همین دوران، زبان فرانسه در بسیاری از مکاتبات و مراودات دولتی و دربار قاجار مورد استفاده قرارمیگرفت و به نوعی زبان دیپلماسی بینالمللی و علمی دانشگاهی به شمار میرفت و از سویی دیگر، کشور فرانسه از جمله مقاصد مورد علاقه پادشاهان قاجار بود. بهعنوان نمونه ناصرالدین شاه خودش به زبان فرانسه سخن میگفت، پزشک فرانسوی داشت، سه بار به این کشور مسافرت کرد و تا آنجا پیش رفت که حتی امتیاز حق انحصاری کاوشهای باستان شناسی را به فرانسویان داد. در همین دوران، در جریان تأسیس مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر، بسیاری از استادان و مدرسان این مرکز علمی و آموزشی، فرانسوی بودند و حتی چندین سال بعد دهها نفر از دانش آموختگان دارالفنون برای تحصیلات تکمیلی به فرانسه اعزام شدند. رشد و افزایش تعداد دانشجویان ایرانی در فرانسه به گونهای بود، که در نهایت منجر به شکل گیری عهدنامه مودت و قرارداد رسمی فرهنگی میان ایران و یک کشور خارجی در سال 1929 میلادی شد.
مفاد این قرارداد بیشتر شامل چهموضوع هایی میشد؟ از جمله مسائل اصلی در این معاهده که توسط وزیر مختار وقت ایران در پاریس و وزیر فرهنگ فرانسه امضا شد، مسأله ارزشگذاری مدارک تحصیلی تبعه دو کشور ایران و فرانسه بود. البته اعزام و تحصیل دانشجویان ایرانی فقط منحصر به دوران قاجار نیست و حتی در زمان سلطنت پهلوی اول با تصویب قانونی در مجلس شورای ملی، مقرر میشود که دولت هزینه اعزام و تحصیل سالانه یکصد دانشجو در کشورهای اروپایی و بخصوص فرانسه را به مدت شش سال، تأمین کند. وقوع انقلاب اسلامی و اقامت تاریخی و کوتاه مدت امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو فرانسه و همچنین نقشی که رسانههای وقت فرانسه در انتقال پیام انقلاب به سرتاسر جهان ایفا کردند از جمله نقاط عطف در روابط میان ایران و فرانسه به شمار میرود. باید این مطلب را اضافه کرد که آنچه از دیر باز بیشترین نقش را در حفظ و نگاهداشت روابط میان این دوکشور داشته است، عناصر فرهنگی بوده است، در غیر این صورت تعاملات ایران و فرانسه به دلیل مسائل سیاسی و اقتصادی دچار چالشها و فراز و نشیبهای بسیاری بوده است که متأسفانه خاطرات ناخوشایندی را درحافظه تاریخی ایرانیان باقی گذاشته است؛ از پیامدهای بسیار تلخ امضای معاهده تیلسیت بین ناپلئون و تزار روسیه گرفته، تا حمایت از رژیم صدام در مدت جنگ تحمیلی ایران و عراق، همچنین پناه دادن به برخی دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران و نیز اتخاذ برخی سیاستها در اعمال تحریمهای ظالمانه مرتبط با برنامه هستهای ایران. با وجود این در ذهن نخبگان و فرهیختگان ایرانی، فرانسه بیش از هر چیز به مثابه؛ مهد اندیشههای عصر روشنگری و با نمادهای فرهنگی، علمی و هنری، شناخته میشود، که این فرصت ارزشمندی را برای دو کشور در زمینه گسترش تعاملات دو سویه فراهم میکند.
با توجه با اشاره ای که در خصوص پیشینه مراودات علمی و فرهنگی میان ایران و فرانسه داشتید و مسائلی از قبیل تحصیل بسیاری از دانشجویان، هنرمندان و پژوهشگران ایرانی در فرانسه، حضور استادان فرانسوی در ایران و نیز ترجمه آثار نویسندگان فرانسوی در ایران، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی این مراودات در حیات فکری ایران چگونه بوده است. به مسأله بسیار مهمی اشاره کردید، موضوعی که از یکصد و پنجاه سال قبل تاکنون بسیاری از حوزههای فکری و فرهنگی جامعه ایرانی را دستخوش تغییر و تحولات مهمی کرده است. در واقع منظور من چگونگی و شرایط رویارویی ایران با مفهوم تجدد و تمامی مظاهر و تجلیات زندگی مدرن است. فرانسه از آنجا که از جمله نخستین مقصدهای دانشجویان ایرانی به شمار میرفته، نقش مهمی در آشنایی ایرانیان با بنیادهای اصلی گفتمان مدرنیته غربی داشته است، آشنایی ایرانیان با اندیشههای مدرن و فیلسوفان و اندیشمندان اصلی عصر روشنگری مانند دکارت، ولتر، مونتسکیو، دیدرو، روسو، ... بیش از هر چیز از طریق فرانسه بوده است. در واقع، مقصود من از مدرنیته نگرشی تازه به آدم و عالم است که برپایه مؤلفههایی مانند خردباوری، سکولاریسم، اومانیسم و علم باوری شکل گرفته است. بزرگترین دستاورد مدرنیته پیروزی خرد انسانی بر باورهای سنتی و اسطورهای است. به عبارتی، خردگرایی، سنجش گری انتقادی و فردیت، مهمترین پیامهای مدرنیته درغرب هستند.
بدین ترتیب رویارویی نخبگان و تحصیلکردگان ایرانی در فرانسه پیامدهای گوناگون و متفاوتی را به دنبال داشته است. کاملاً درست است، بهطور کلی میتوان گفت، طیف تحصیلکرده و روشنفکران ایرانی در برابر مسأله اندیشههای برخواسته از غرب واکنشهای گوناگونی را نشان دادند و مراحلی همچون «شیفتگی»، «تقلید»، «انتقاد» و حتی« نفی» غرب را میتوان به وضوح در آرا و اندیشههای روشنفکران و نویسندگان این یکصد و پنجاه سال مشاهده کرد. اما به نظر میرسد که نباید مفهوم غرب را کاملاً با مفهوم مدرنیته مترادف گرفت، اتخاذ رویکرد متضاد شیفتگی و نفرت نسبت به غرب، یافتن رهیافتی مناسب را نسبت به بنیادهای فکری مدرنیته دشوار میسازد. به هرتقدیر بدون شناخت گذشته تاریخی روابط نمیتوان به تصویر دقیقی از مناسبات معاصر دو کشور دست یافت و چشماندازی روشن از تعاملات آینده را ترسیم کرد.
اگر بخواهید یک فصل مشترک مهم فرهنگی و هنری بین دو کشور انتخاب کنید، به چه موضوعی اشاره خواهید کرد؟ هر چند میتوان به مشترکات فرهنگی هنری بسیاری میان دو کشور در زمینههای ادبیات، هنر و علم اشاره کرد، اما به گمان من موضوع میراث فرهنگی و گردشگری از اهمیت دو چندانی برخوردار است و میتواند زمینه همکاریهای مشترک گستردهای را میان مراکز فرهنگی، پژوهشی و دانشگاهی فراهم کند، کما اینکه در گذشته نیز این چنین بوده است.
زبان و ادبیات حامل فرهنگ و تمدن هر کشور است، در این خصوص، جایگاه و نقش زبان و ادبیات فارسی را چگونه ارزیابی میکنید؟ همان طوری که شما هم بدرستی اشاره کردید، زبان تنها وسیلهای برای ایجاد ارتباط میان انسانها نیست، بلکه بهعنوان پدیدهای زنده و پویا، ضمن بازسازی دائمی خویش، در طول تاریخ و در تمامی تمدنهای بشری قابلیتی بوده است برای خردورزی، ساخت هویت فردی و اجتماعی، ایجاد فرهنگ و نیز انتقال میراث تمدنی به نسلهای آینده. به همین ترتیب میبایست به ادبیات نیز به مثابه ساحتی از معرفت نگریست که در مواجهه با هستی، به بیان آموزههای والا و پاک انسانی، تلطیف احساسات بشری و آفرینش زیبایی میپردازد. با چنین رویکردی نسبت به کارکرد زبان و ادبیات، به سادگی میتوانیم به جایگاه و ارزش بسیار بالای زبان و ادبیات فارسی پی ببریم. در واقع، زبان و ادبیات فارسی گنجینهای است فاخر از شکوه اندیشه، مهرورزی، هنر و زیبایی بخش وسیعی از مشرق زمین که در طی هزارهها برای ما به ارمغان گذاشته شده است. به همین دلیل، به باور من، در روزمرگی و غفلت جوامع ماشینی و تکنولوژی زده کنونی، معرفی، پاسداشت و گسترش چنین گوهری معنوی از جمله وظایف مهم نمایندگان فرهنگی در تمامی کشورهاست، چرا که این میراث تنها منحصر به یک قوم یا حتی یک ملت نیست بلکه به نوعی میراث مشترک و متعلق به همه جوامع بشری است. همچنین باید اضافه کرد، بسیاری از مفاهیم و آموزههای فرهنگی، دینی و انقلابی که ما در صدد معرفی آن به دنیا هستیم در متون و آثار بجامانده از حکما و بزرگان ما به زیباترین شکل بیان شده است، که دانستن زبان فارسی همچون دروازهای است برای دستیابی به این چشمههای حکمت، معرفت و معنویت.
به نظر میرسد کتابهای فراوانی در ایران از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده است. برای تبادل فرهنگ و هنر کشورمان به فرانسه وضعیت ترجمه کتاب ایرانی به فرانسوی چگونه است؟ و بیشتر چه نوع کتاب هایی منتشر شده است؟ از گذشته تعداد بسیار زیادی از آثار ادبی مهم فرانسه به زبان فارسی ترجمه شده و حتی در حال حاضر هم همه ساله شاهد چاپ و انتشار بسیاری از کتابهای فرانسوی در بازار نشر و ترجمه کشورمان هستیم، که البته این امر در جهت آشنایی با آرا و اندیشههای دیگر اقوام و ملل از ارزش و اهمیت خاص خود برخوردار است. اما در بخش ترجمه و انتشار آثار زبان فارسی، هر چند بسیاری از کتابهای ما، نه تنها در حوزه ادبیات کلاسیک، بلکه ادبیات معاصر ایران نیز به فرانسه ترجمه و منتشر شده است، با وجود این، به نظر میرسد، که این حوزه نیازمند همت و تلاش بسیار بیشتری است، خصوصاً با توجه به برخی طرحهای حمایتی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مانند «طرح تاپ» در خصوص نشر و ترجمه، امیدوارم که فرهیختگان و تمامی کسانی که نسبت به جلوههای فرهنگی، هنری و دینی ادبیات فارسی تعلق خاطر دارند، با انگیزه و تلاشی دو چندان به این موضوع بپردازند. من بهعنوان کسی که به دلیل تحصیل، چندین سال در کشور فرانسه حضور داشته ام، تردیدی ندارم که در صورت معرفی و انتشار هر چه بیشتر آثار ارزشمند، فرهنگ معنوی و سترگ زبان فارسی به فرانسه، حتماً از سوی جامعه فرهنگی و تحصیلکرده فرانسه مورد استقبال قرار خواهد گرفت. به همین علت، از جمله برنامههای اصلی رایزنی فرهنگی ایران در پاریس، اهتمام ویژه به بخش نشر و ترجمه ادبیات کلاسیک و معاصر ایران به زبان فرانسه خواهد بود و مایلم از فرصت این گفتوگو استفاده کنم و از تمامی پژوهشگرانی که علاقهمند به ترجمه آثار فاخر ایرانی به زبان فرانسه باشند، مصرانه دعوت به همکاری کنم. فراموش نکنیم، بسیاری از فرانسویان به لحاظ علاقهمندی به تاریخ و تمدن ایران و ارتباط فرهنگی دیرینهای که با آن داشتهاند، به ایران علاقهمند هستند و در این میان نقش زبان فارسی راهبردی نیز هست، به این معنا که زبان فارسی عامل پیوند ما با کشورهای دیگر و تصحیح نگرشهای نادرست ساخته و پرداخته رسانهها در خارج از کشور میشود، در واقع، زبان فارسی یکی از ابزارهای قدرت ما در سطح بینالمللی خواهد بود.
بسیاری از مردم ما، فرانسه را بیش از هر چیز با حوزههای مختلف هنری مانند سینما، عکاسی، تئاتر، نقاشی، مجسمهسازی و... می شناسند و از سوی دیگر مردم فرانسه نیز ایران را با تاریخی کهن، شاعرانی بزرگ و هنرمندانی برجسته میشناسند. نقش دولت تاکنون در معرفی فرهنگ و بخصوص هنر ایرانی در همه عرصهها(سینما، تئاتر، ادبیات، صنایع دستی و...) چه بوده است؟ همان طور که اشاره کردید، در حال حاضر بیشترین شناخت مردم دو کشور از یکدیگر از گذر فرهنگ و جلوههای مختلف هنری است، با توجه به درخشش هنرمندان ما در حوزه هنرهای تجسمی، در حال حاضر آثار نقاشان، نگارگران و عکاسان ایرانی نزد هنرشناسان فرانسوی از جایگاه والایی برخوردار است. سینمای ایران کاملاً شناخته شده و باعث افتخار هر ایرانی است. اجرای موسیقی سنتی توسط چهرههای برجسته موسیقی ایران از استقبال خوبی برخوردار است و عموماً فرهنگ دوستان فرانسوی شیفته هوشمندی و ظرافتهای گنجانده شده در آثار هنری ایرانی هستند، که همه اینها در درجه نخست مرهون تلاش و تواناییهای خود هنرمندان کشورمان است. دولت نیز باید نقش حمایتی خود را ایفا کند، اما با توجه به ظرفیتهای بسیار زیاد حوزه فرهنگ و هنر ایران و خصوصاً فرصتهای ایجاد شده پس از توافقهای هستهای، متأسفانه امکانات و اعتبارات کنونی و همچنین وضعیت مراکز فرهنگی کنونی ایران در فرانسه به هیچ عنوان پاسخگوی انتظارات و توقعات بحق فرهیختگان و هنرمندان نیست.
اقدام های رایزنی فرهنگی ایران در برگزاری مناسبت های فرهنگی و هنری بخصوص در زمینه برگزاری کنسرت، هنرهای تجسمی، صنایع دستی و... چه بوده است؟ و آیا سیاست خاصی در جهت ارتباطات فرهنگی بیشتر با این کشور اتخاذ شده است؟ رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بر اساس وظایفی که برای آن تعریف شده است، تاکنون نهایت تلاش خود را متناسب با امکانات و اعتبارات اندک خود بهکار گرفته است تا نقشی در خورشأن ایران و ایرانی در زمینه معرفی، نشر و گسترش فرهنگ ایرانی اسلامی در شهرهای مختلف فرانسه ایفا کند. اما آنچه بیش از همه مورد تأکید ما است، نحوه و سطح کیفی حضور و اعتمادسازی خانه فرهنگ ایران نزد مخاطبان ایرانی و فرانسوی است، که در این رابطه برپایی برنامه های مختلف فرهنگی و هنری در مناسبتهای ملی و مذهبی با حضور استادان و چهرههای شاخص و برجسته ایران همچون؛ دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر حسین معصومی همدانی، استاد کیهان کلهر، استاد احمد سمیعی گیلانی، استاد کیوان ساکت، دکتر لیلی انور، استاد رضا کیانیان، دکتر داریوش طلایی، دکتر میرجلالالدین کزازی و.... طی یک سال گذشته نقش بسزایی داشته است. برگزاری فاخر هفته فرهنگ ایران همزمان با سفر ریاست محترم جمهوری اسلامی به فرانسه در سال گذشته، برپایی نمایشگاههای مختلف هنری مانند صنایع دستی، عکس و خوشنویسی، همایش ها و نشستهای تخصصی، برگزاری هفته قرآن، دورههای آموزش زبان فارسی، راهاندازی اتاق ایران در دانشگاههای فرانسه، تهیه گزارشهای تحلیلی رویدادهای مهم فرهنگی و هنری در کشور میزبان، اجرای کنسرتهای موسیقی سنتی، هفته فرهنگهای خارجی موسوم به فیسپ و.... برخی از برنامههای خانه فرهنگ ایران در پاریس بوده است، که امیدوارم با قوت و کیفیت بیشتری ادامه یابد. آنچه باید از دغدغهها و سیاستهای اصلی رایزنی فرهنگی به آن اشاره کنم، این است که در کنار برنامههای معمول و جاری که به آنها اشاره شد، در آینده بیش از هر چیز اهتمام جدی خود را در حوزه فعالیتهای بنیادی و پژوهشی مصروف کنیم، که هر چند پیامدهای آن عموماً در دراز مدت بهدست میآید، اما به نظر من نتایجی تأثیرگذار و پایدارتر را به دنبال خواهد داشت. فعالیتهایی از قبیل گسترش حوزه پژوهشهای بینا فرهنگی و تمدنی، ثبت تاریخ شفاهی مناسبات فرهنگی ایران و فرانسه، ترجمه و نشر کتب و آثار ادبیات کلاسیک و معاصر ایران در فرانسه، تأکید هرچه بیشتر در معرفی و آموزش زبان فارسی در دانشگاههای فرانسه، انتشار کتابهای نفیس هنری ایرانی به زبان فرانسه و مهم تر از همه معرفی و شناساندن اسلام به مثابه دینی سرشار از حکمت، خردورزی، عزت، عدالت، مهرورزی و انسان دوستی است در جوامعی که امروز بیش از هر زمانی به آموزههای معنوی و رهایی بخش الهی نیازمند هستند. منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید