نگاهی به فلسفه هیوم و واكنش‌های متفكران ایرانی به آن

1395/9/22 ۱۰:۲۷

نگاهی به فلسفه هیوم و واكنش‌های متفكران ایرانی به آن

ژیل دلوز، فیلسوف معاصر فرانسوی در مقاله‌ای كه در سال ١٩٧٢ برای مجموعه تاریخ فلسفه فرانسوا شاتله نوشت، دیوید هیوم را «فیلسوفی زودرس» خواند و فلسفه او را « فلسفه عامیانه- علمی، یك پاپ- فلسفه.» فلسفه‌ای كه آرمانش وضوحی بی‌چون و چراست كه نه وضوح ایده‌ها بلكه وضوح رابطه‌ها و عملكردهاست. این ساده و سرراست و صریح سخن گفتن كه در میان فلاسفه نادر است، بی‌هیچ عنوان سبب نشده كه این فیلسوف شكاك و پیگیر اسكاتلندی جدی گرفته نشود، بر عكس، هیوم بدون «شك» و تردید، یكی از فیلسوفان تراز اول در تاریخ فلسفه غرب به شمار می‌آید كه آثارش با وجود گذشت ١٥٠ سال از زمان حیاتش (١٧١١-١٧٧٦ م.) همچنان موثر هستند و مورد استناد.


فیلسوف پاپ زودرس
محسن آزموده: ژیل دلوز، فیلسوف معاصر فرانسوی در مقاله‌ای كه در سال ١٩٧٢ برای مجموعه تاریخ فلسفه فرانسوا شاتله نوشت، دیوید هیوم را «فیلسوفی زودرس» خواند و فلسفه او را « فلسفه عامیانه- علمی، یك پاپ- فلسفه.» فلسفه‌ای كه آرمانش وضوحی بی‌چون و چراست كه نه وضوح ایده‌ها بلكه وضوح رابطه‌ها و عملكردهاست. این ساده و سرراست و صریح سخن گفتن كه در میان فلاسفه نادر است، بی‌هیچ عنوان سبب نشده كه این فیلسوف شكاك و پیگیر اسكاتلندی جدی گرفته نشود، بر عكس، هیوم بدون «شك» و تردید، یكی از فیلسوفان تراز اول در تاریخ فلسفه غرب به شمار می‌آید كه آثارش با وجود گذشت ١٥٠ سال از زمان حیاتش (١٧١١-١٧٧٦ م.) همچنان موثر هستند و مورد استناد.
 در ایران نیز در تاریخ آشنایی و مواجهه ایرانیان با فلسفه غربی، آثار و اندیشه‌های هیوم واكنش‌های متفاوت و قابل توجهی برانگیخته است، اگرچه همه آثارش و بلكه مهم‌ترین آنها خیلی دیر به فارسی ترجمه شدند. انتشار دو ترجمه از آثار مهم هیوم به فارسی اتفاقی خوشایند برای فلسفه دوستان فارسی‌زبان است. به این مناسبت نگاهی مختصر به بازتاب‌های فلسفه او در زبان فارسی خواهیم داشت.  بدین منظور شرح مختصری از اندیشه‌های هیوم ضروری است با این توضیح كه این مختصر به هیچ عنوان شرح دقیق فلسفه  او نیست و جست‌وجوگر فلسفه ضروری است برای فهم تفكر او به آثارش مراجعه كند:
هیوم در زبان فارسی
دیوید هیوم اگرچه عمدتا به واسطه تجربه‌گرایی، طبیعت‌گرایی و شكاكیت ریشه‌ای فلسفی‌اش شناخته شده است، اما مورخ، اقتصاددان و جستارنویس شهیری نیز بود. در تواریخ فلسفه او را معمولا در كنار چهره‌هایی چون فرانسیس بیكن، توماس هابز، جان لاك و جورج باركلی در میان تجربه‌گرایان انگلیسی (British Empiricist) دسته‌بندی می‌كنند و البته از بزرگ‌ترین ایشان. مهم‌ترین آثار او به ترتیب انتشار عبارتند از:
١. رساله در باب طبیعت آدمی (١٧٤٠- ١٧٣٩)
 A Treatise of Human Nature: Being an Attempt  to introduce the experimental Method of  Reasoning into Moral Subjects
٢. جستارهای اخلاقی، سیاسی و ادبی (١٧٤١-٢)
 (Essays, Moral, Political, and Literary)
٣. كاوشی در خصوص فهم بشری (١٧٤٨)
(An Enquiry concerning Human Understanding )
٤. كاوش در مبانی اخلاق (١٧٥١)
( An Enquiry Concerning the Principles of Morals )
٥. گفتارهای سیاسی (١٧٥٢) (Political Discourses)
٦. چهار رساله (١٧٥٧) (Four Dissertations)
در زمینه‌های تاریخ طبیعی دین، انفعالات نفسانی، تراژدی و درباره معیار استحسانی و ذوقی.
٧. تاریخ انگلیس (١٧٦٢- ١٧٥٤)
( The History of England )
٨. تاریخ دین طبیعی (١٧٥٧)
( The Natural History of  Religion )
٩. زندگی من (١٧٧٦) خودزندگینامه هیوم كه اندكی پیش از مرگش برای چاپ تازه «رساله» نگاشته شد و نخستین‌بار توسط آدام اسمیت، دوست او منتشر شد.
١٠. گفت‌وگوهایی درباره دین طبیعی (١٧٧٩)
(Dialogues Concerning Natural Religion). بعد از مرگش توسط برادرزاده‌اش منتشر شد و به صورت گفت‌وگویی خیالی میان سه شخصیت درباره مسائل الهیات است. گفته می‌شود، دیدگاه‌های شخصیت فیلو، نزدیك‌ترین دیدگاه‌ها به هیوم است. ایرانیان نخست با ایمانوئل كانت (١٨٠٤-١٧٢٤) فیلسوف برجسته آلمانی كه به اعتراف خودش هیوم او را «از خواب جزمی بیدار كرد»، آشنا شدند و احتمالا اسباب نخستین آشنایی‌شان با او را محمد علی فروغی فراهم كرده است. البته میرزا فتح‌علی آخوند‌زاده در سال ١٢٤٣ تحت‌تأثیر كتاب گفت‌وگوها در باب دین طبیعی رساله كوتاهی با عنوان « جواب هیوم» نگاشته‌ بود كه قطعا نمی‌توان آن را معرفی هیوم به فارسی زبانان خواند اما فروغی  در حدود ١١ صفحه از جلد دوم كتاب سیر حكمت در اروپا (از آغاز سده هفدهم تا پایان سده هجدهم) كه نخستین‌بار در سال ١٣١٨ خورشیدی منتشر شد، كوشید هیوم را معرفی كند.  فروغی در این شرح مختصر بعد از معرفی اجمالی زندگی و اندیشه‌های هیوم و شكاك خواندن او می‌نویسد: «هیوم را می‌توان گفت فیلسوف نیست، بلكه نقاد فلسفه است هرچند نقادی هم قسمتی از فیلسوف بودن است و در نتیجه نقادی او تشكیك در وجود ذوات است... و در نتیجه در اكثر عقاید راسخ فیلسوفان و فلسفه جزمی ایشان تزلزل می‌اندازد و شكاك می‌شود.» اما تا پیش از انقلاب از میان كتاب‌های خود هیوم، از كتاب چهار رساله، بخش تاریخ طبیعی دین با عنوان «تاریخ طبیعی دین» توسط حمید عنایت در سال ١٣٤٨ منتشر شد و پیش از آن نیز  از كتاب كاوش درباب فهم بشری، هشت گفتار نخست در جلد دوم از كتاب فلسفه نظری توسط منوچهر بزرگ در سال ١٣٤٣ منتشر شد. چهار گفتار آخر این كتاب كه درباره دین، اخلاق، معجزه و خدا است، ترجمه نشده بود، البته بعدها ترجمه بخش معجزه در قالب ضمیمه كتاب تناقض‌نما یا غیب نمون: نگرشی نو به معجزه نوشته محمد امین احمدی منتشر شد (١٣٧٨). منوچهر بزرگمهر (١٢٨٩-١٣٦٥) از پیشگامان طرح مباحث فلسفه تحلیلی در ایران البته در همان سال‌ها، مقالات و نوشته‌هایی نیز درباره هیوم تالیف كرده بود كه از آن میان می‌توان به مقاله «مساله علیت در فلسفه هیوم» در كتاب فلسفه چیست؟ (١٣٥٦) و بخش هیوم از كتاب فلاسفه تجربی انگلستان (١٣٥٧) اشاره كرد كه كتاب اخیر، پیش‌تر در قالب جزوات آموزشی در اختیار دانشجویان فوق لیسانس گروه فلسفه دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران قرار گرفته بود. در سال‌های بعد از انقلاب توجه به آثار هیوم تا همین سال‌های اخیر همچنان محدود بود، اگرچه همان طور كه خواهیم دید، آرا و اندیشه‌هایش واكنش‌های جدی و اساسی‌ میان اندیشمندان ایرانی برمی‌انگیخت. در یكی- دو  دهه اخیر اما خوشبختانه چندین كتاب مهم از هیوم به فارسی ترجمه شده است ترجمه تحقیق در مبادی اخلاق توسط رضا تقیان ورزنه (١٣٧٧) درباب معیار ذوق و تراژدی با ترجمه علی سلمانی (١٣٨٨)، گفت‌وگوها درباره دین طبیعی با ترجمه حمید اسكندری (نشر علم، ١٣٨٨)، جستاری درباب اصول اخلاقی با ترجمه مجید داودی (نشر مركز، ١٣٨٧) .) . سال ١٣٩٢ نیز كتاب مهم هیوم درباره اخلاق با عنوان «كاوش در مبانی اخلاق» توسط مرتضی مردیها استاد پیشین فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی به فارسی ترجمه شد و  در همین سال كتاب كمتر شناخته شده هیوم با عنوان پیرامون خودكشی Essays On suicide and the immortality of the soul
 با مقدمه جان ولادیمیر پرایس و ترجمه محمد صادق رییسی منتشر شد. در سال جاری نیز ترجمه دو تا از مهم‌ترین آثار مهم به فارسی منتشر شد: كاوشی در خصوص فهم بشری با ترجمه كاوه لاجوردی استاد فلسفه تحلیلی (نشر مركز) و كتاب اول رساله‌ای درباره طبیعت آدمی با عنوان درباب فهم توسط جلال پیكانی (نشر ققنوس). بعد از انقلاب البته آثاری نیز در زمینه آشنایی با اندیشه‌های هیوم تالیف و ترجمه شده است، از آن میان غیر از بخش هیوم در جلد ٥ تاریخ فلسفه معروف كاپلستون می‌توان به این عناوین اشاره كرد: آشنایی با هیوم نوشته پل استراترن با ترجمه زهرا آروین و ویراستاری مسعود علیا (١٣٨٠)، اعتقاد‌شناسی هیوم نوشته حسین سلیمانی آملی (١٣٨٩)، بررسی افكار دیوید هیوم و برتراند راسل نوشته محمد تقی جعفری با تدوین و تنظیم عبدالله نصری (١٣٩٢)، پیرامون فلسفه دكارت و علیت در فلسفه هیوم نوشته احمد احمدی (١٣٧٨)، تجربه‌گرایی و سوبژكتیویته: پژوهش درباب طبیعت انسانی بر حسب نظر هیوم نوشته ژیل دلوز با ترجمه عادل مشایخی (١٣٨٨)، تحقیق در آرای معرفتی هیوم نوشته محمد حكاك (١٣٨٠)، جدال فیلسوفان: روسو، هیوم و حدود فهم انسان نوشته رابرت زارتسكی و جان تی. اسكات
با ترجمه هدی زمانی سرزنده (١٣٩١)، خدا و محدوده عقل: سی. اس. لوییس، دیوید هیوم و برتراند  راسل نوشته اریك جی. ویلنبرگ با ترجمه امیر سلطان‌زاده، زیبایی‌شناسی هیوم نوشته تد‌گری سیك با ترجمه نفیسه نمدیان و حبیب‌الله خسروی و مقدمه محمد ضیمران (١٣٨٨)، علیت از دیدگاه اشاعره و هیوم نوشته صدرالدین طاهری (١٣٨٥)، عقل در اخلاق از نظرگاه غزالی و هیوم نوشته حسینعلی شیدان شید (١٣٨٣)، فلسفه دین دیوید هیوم نوشته محمد فتحعلی خان (١٣٩٠)، نقدی بر هیوم: در تئوری شناخت و مابعدالطبیعه نوشته محمدرضا علوی سرشكی (١٣٨٩)، هیوم نوشته‌ای. جی. ایر ترجمه ابوالفضل رجبی (١٣٩٥).
معرفت‌شناسی هیوم
ترجمه دیرهنگام آثار هیوم البته سبب نشده كه اهل فكر و فلسفه در ایران به اندیشه‌های او توجهی نكنند. دلیل روشن آن هم اهمیت آرای هیوم و قدرت انتقادهایی است كه به فلسفه جزمی و مدرسی وارد كرده است. هیوم را می‌توان سرسلسله‌دار نسل سوم شكاكان غربی (نسل اول در یونان باستان و نسل دوم در رنسانس) دانست، اندیشمندی كه با بسیاری از اصول اساسی فلسفه‌های مدرسی از جمله اصل علیت، برهان نظم، عقل‌گرایی، اصل استقرا و... چالش كرد و به همین خاطر به خصوص طرفداران فلسفه‌های سنتی بر خود واجب می‌دانند كه به انتقادهای هیوم پاسخ دهند. هیوم در وهله نخست فیلسوف شكاكی است كه بسیار واضح سخن می‌گوید، شكاكیت او البته فراگیر یا همگانی (global) نیست بلكه موضعی (local) است و قلمروهای اخلاق و تئولوژی را دربرمی‌گیرد. نقطه آغاز و بنیاد فلسفه او مباحث معرفت‌شناسی (epistemology) است. او آنچه در ذهن بشر وجود دارد را ادراكات (perceptions) می‌خواند كه خود شامل تصورات و تصدیقات هستند. از نظر هیوم ادراكات دو دسته‌اند: دسته اول انطباعات و تاثرات (impressions) و دسته دوم تصورات (ideas) و افكار (thoughts) . انطباعات حاصل مواجهه مستقیم ذهن با عالم خارج هستند، در حالی كه تصورات و افكار ناشی از احضار انطباعات از دو طریق حافظه و خیال صورت می‌گیرند. به همین خاطر از نظر هیوم تصورات كپی انطباعات یا نمود آنها یا مشابه آنها هستند، اگرچه سرزندگی و قوت و نیروی آنها را ندارند. از سوی دیگر انطباعات و تصورات یا بسیطند یا مركب. ذهن این قوت را دارد كه با تخیل از انطباعات بسیط، تصورات مركب بسازد یا با تجزیه تصورات مركب، تصورات بسیط حاصل كند. تركیب و تجزیه تصورات كار قوه خیال است و قوه حافظه تنها می‌تواند انطباعات را به خاطر آورد. نكته مهم آن است كه النهایه از نظر هیوم همه ادراكات ریشه در انطباعات دارند و تصوراتی كه ریشه در انطباعات نداشته باشند، بی‌معنا هستند. هیوم با این نظریه بسیاری از مفاهیم ثانویه فلسفی نظیر جوهر، عرض، امكان، زمان، مكان و علت را زیر سوال می‌برد. به عبارت دیگر هیوم مفاهیم فطری كه از راه مواجهه با عالم خارج به دست نیاورده‌اند را رد می‌كند، او همچنین مفاهیم بدیهی كه فیلسوفان پیش از دكارت به آن قایل بودند را رد می‌كند. هیوم همچنین مفهوم جوهر نفسانی را با مثال كشتی شكسته رد می‌كند. این تمثیل می‌گوید كه یك كشتی را در نظر بگیرند كه از بندر الف به مقصد بندر ب حركت می‌كند، نام این كشتی ملكه است. فرض كنیم در طول مسیر قسمتی از این كشتی خراب شود و آن را با قسمت تازه‌ای تعویض كنند. حالا فرض كنید كشتی تا زمانی كه به بندر ب برسد، كل قطعاتش به همین ترتیب، به طور تدریجی عوض شود تا جایی كه در نهایت كشتی‌ای كه به مقصد ب می‌رسد، واجد هیچ قطعه‌ای از كشتی‌ای كه از مبدا  الف راه افتاده نباشد، در این صورت دیگر نمی‌توانیم بگوییم این همان كشتی ملكه مری است، اگرچه به اشتباه آن را به این نام می‌خوانیم. هیوم از این تمثیل برای رد جوهر نفسانی بهره می‌گیرد، بر خلاف فیلسوفان مدرسی كه می‌گفتند از ابتدای تولد تا لحظه مرگ یك من واحد وجود دارد. البته مصطفی ملكیان در گزارشی كه از فلسفه هیوم ارایه می‌كند، تمثیل كشتی شكسته را وافی به مقصود نمی‌داند و از ضرورت وجود ناظر برای نشان دادن این همانی یا این نه آنی كشتی شكسته بهره می‌گیرد و می‌گوید: «این ناظر واحد در مثال ما نمی‌تواند مادی باشد... در جای دیگری گفته‌ایم كه بر سخن هیوم پنج اشكال اساسی وارد است و حق با ابن سینا است كه قایل به جوهر نفسانی مجرد است.»
علم النفس هیوم
مبحث مهم دیگر در معرفت‌شناسی هیوم كه به خصوص در روان‌شناسی یا علم‌النفس اهمیت ویژه‌ای دارد، بحث تداعی معانی یا تصورات (association of ideas) است. به عبارت دیگر اگرچه هیوم نظم فرافكنده شده بر اشیا را بازتاب قاعده مندی‌های ذهن و در نتیجه من عندی می‌خواند، اما این بدان معنا نیست كه ذهن بشر عرصه آشوب (chaos) است بلكه از نظر او ذهن توانایی و نیرویی دارد كه همان برقراری قاعده‌مندی و نظم (cosmos) بر روابط میان تصورات است. او سه‌گونه مناسبت یا ارتباط را كه ذهن می‌تواند میان تصورات برقرار سازد از هم متمایز می‌كند: اول ربط و نسبت مشابهت (resemblance)؛ ربط و نسبت مجاورت مكانی یا زمانی و سوم ربط و نسبت علی و معلولی. این قوه یا نیروی ذهن، بشر را قادر به تفكر و استدلال می‌كند. بنابراین از نظر هیوم ذهن بشر دو كاركرد (function)
 اصلی دارد: نخست ادراك و دوم تعقل و استدلال. سر و كار ادراك با انطباعات و تصورات است، در حالی كه تعقل و استدلال با قضایا سر و كار دارد. هیوم پیش از كانت میان دو دسته قضایا تمایز قایل می‌شد: قضایایی كه روابط تصورات را بازگو می‌كنند (شبیه قضایای تحلیلی كانت) و قضایایی كه روابط میان امور واقع را بازگو می‌كنند (شبیه قضایای تركیبی كانت). در دسته اول صدق و كذب یا از طریق شهود یا از طریق برهان امكان پذیر است در حالی كه صدق و كذب دسته دوم با رجوع به عالم خارج امكان‌پذیر است. قضایای دسته اول ضروری هستند در حالی كه قضایای دسته دوم امكانی هستند و بنابراین نمی‌توان درباره امور واقع در آینده با قطعیت سخن گفت. بر همین مبنا هیوم اولا به نقد استقرا و نشان دادن ضروری نبودن آن و ثانیا به نقد رابطه ضروری علی میان امور واقع پرداخت.
مساله استقرا
شهید سید محمد باقر صدر كوشید با ابداعاتی به نقد دیدگاه هیوم درباره یقینی نبودن استقرا بپردازد. او سه معنا برای یقین از یكدیگر تفكیك می‌كند: یقین شخصی و خصوصی، یقین عینی و آزمون پذیر و یقین ریاضی و منطقی. شهید صدر می‌نویسد: «یقین ذاتی (شخصی و خصوصی) عبارت است از بالاترین درجه تصدیق، اعم از اینكه دلیلی خارجی برای آن تصدیق باشد یا نباشد. ولی یقین موضوعی عبارت است از تصدیق به اعلی درجه ممكن به شرط اینكه درجه تصدیق مطابق با درجه تصدیقی باشد كه قراین و مجوزهای عینی ایجاب می‌كند. به تعبیر دیگر، یقین موضوعی این است كه دلایل خارجی، تصدیق را به مرحله جزم برساند... و از این رو درمی‌یابیم كه یقین موضوعی خصلتی عینی دارد و مستقل از حالت نفسانی و محتوای روان شناختی این یا آن انسان است، ولی یقین ذاتی، جنبه روانشناختی معرفت را بیان می‌كند».
از نظر هیوم در باب علیت یقین ذاتی داریم و یقین ذاتی نیز چنان كه گفته شد، می‌تواند مطابق با واقع نباشد. در حالی كه از نظر شهید صدر یقین موضوعی حاصل تراكم یقین‌های ذاتی (فردی و شخصی) در مكان‌های مختلف، زمان‌های مختلف و احوال مختلف است. به همین خاطر اگر یقین ذاتی را نفی كنیم، یقین موضوعی را نفی كرده‌ایم و در واقع یقین در هر امری را رد كرده‌ایم. نویسنده قبض و بسط تئوریك شریعت، در مقاله مبانی منطقی استقرا از نظر شهید آیت‌الله صدر كه در كتاب تفرج صنع (١٣٧٠) منتشر شده، به رد نظر آیت‌الله صدر پرداخت، در حالی كه السید عمار ابورغیف از شاگردان شهید صدر در كتابی نظر او را رد كرد و بار دیگر نشان داد كه یقین موضوعی، چنان كه شهید صدر گفته، حاصل تراكم یقین‌های ذاتی است.
مساله علیت
فراتر از بحث استقرا، بحث علیت است. هیوم با امكانی خواندن قضایای مربوط به عالم واقع، به نفی رابطه ضروری میان امور واقع پرداخت. پاسخی كه برخی چون آیت‌الله مصباح‌یزدی (جلد دوم آموزش فلسفه) به این نقد هیوم داده‌اند، رابطه ضروری‌ای است كه با علم حضوری میان افعال ارادی
نفسانی مان در نظر می‌گیریم. هیوم البته به این ادعا پاسخی جدی دارد، از نظر او اینكه «می‌گویید من یك فعل نفسانی دارم مثل تخیل و حاصلش متخیل، نهایت چیزی كه از شما می‌پذیرم این است كه هر وقت تخیل هست، متخیل هم هست و هر وقت متخیل هست، تخیل هم هست، این را قبول دارم و به علم حضوری می‌یابیم ولی ما به واسطه علم حضوری تنها «همزمانی» را می‌یابیم نه «ایجاد و وجود» را.» بنابراین هیوم رابطه علی را به عادت ذهنی فرو می‌كاهد. البته بعد از او بسیاری فیلسوفان تلاش كردند، ضروری و یقینی بودن قضایای تركیبی را اثبات كنند كه سرشناس‌ترین ایشان كانت بودند.
بزنگاه مهم دیگر در منظومه معرفتی هیوم، مباحث او در فلسفه دین است. او به نقد برهان نظم می‌پردازد. او در كتاب گفت‌وگوهایی درباره دین طبیعی، دین طبیعی را دینی می‌خواند كه مدعی است با استدلال عقلانی می‌تواند مدعیاتش را اثبات كند. او در این كتاب به چنین دینی نقد وارد می‌كند و به برهان نظم هشت اشكال اساسی وارد می‌كند. شهید مطهری در كتاب علل گرایش به مادیگری (١٣٥٠) این ایرادات را پاسخ می‌دهد.
البته عباس یزدانی استادیار فلسفه دانشگاه زنجان در مقاله «نقدهای هیوم بر تقریر مبتنی بر تمثیل دلیل نظم و ارزیابی پاسخ‌های استاد مطهری» منتشر شده در نشریه متافیزیك دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان (شماره ٥ و ٦، ‌تابستان ١٣٨٩، ‌صص ١٠٥-١٢٠) پس از بررسی پاسخ‌های استاد مطهری به هیوم می‌نویسد: ‌«پاسخ به انتقادهای كوبنده هیوم چندان كار آسانی نیست و پاسخ‌های استاد به انتقادهای هیوم مقرون به توفیق به نظر نمی‌رسد.» او همچنین تاكید می‌كند: ‌«گرچه استاد مطهری در برخی آثار خود درصدد رد و ابطال نقدهای هیوم بر دلیل نظم برآمده‌اند و آن را دلیل غیرتجربی دانستند اما در برخی دیگر از آثار خود تلویحا بر بسیاری از ارزیابی‌های هیوم نسبت به دلیل نظم صحه گذاشته است». در میان غربیان نیز ریچارد سوئین برن می‌كوشد ضمن تقریر اشكال‌های هیوم، به آنها جواب دهد.
هست و باید: فلسفه اخلاق
هیوم در فلسفه اخلاق نیز ابداعات مهم و بحث‌برانگیزی دارد. او در اخلاق به جای عقل و خرد بر نقش عواطف و احساسات تاكید می‌كند و معتقد است كه عقل نباید حاكم بر همه احساسات و عواطف باشد، چرا كه حكومت عقل بر همه احساسات و عواطف نه ممكن است و نه مطلوب. از دید او گزاره‌های اخلاقی قابل توجیه (justification) نیست و در نتیجه امكان زیست اخلاقی با دلیل عقلی وجود ندارد. او در اخلاق مساله معروف و بحث بر‌انگیز «هست» و «باید» را مطرح می‌كند، به این معنا كه از هر تعداد ممكن گزاره‌های ناظر به امر واقع (factual) نمی‌توان گزاره‌ای ارزشی
 (evaluative) استخراج كرد. مساله هست و باید را در دوران معاصر جورج ادوارد مور فیلسوف اخلاق انگلیسی بر سر زبان انداخت. در ایران نویسنده قبض و بسط تئوریك شریعت در كتاب دانش و ارزش (١٣٥٨) این مساله را مطرح كرد. البته پیش از او علی قلی بیانی در كتاب دانش و آرمان (١٣٢٥) و رضا داوری اردكانی در كتاب مبانی نظری تمدن غرب (١٣٥٥) به این مساله پرداخته بودند. در مقابل آیت‌الله مصباح‌یزدی در كتاب دروس فلسفه اخلاق (١٣٦٧) سعی كرده با طرح ضرورت بالقیاس نشان دهد كه «باید» از «هست» قابل استنتاج است. از دید آیت‌الله مصباح «الزامات اخلاقی در جایی به كار می‌رود كه افعال اختیاری ما موضوع احكام اخلاقی هستند. مفاهیم الزامی یا به عبارتی «بایدها و نبایدها»، جزو مفاهیم فلسفی بوده و بیانگر رابطه واقعی و ضروری بین فعل اختیاری انسان و نتایج مترتب بر آن هستند، نه فاعل و فعل و این ضرورت از نوع ضرورت بالقیاس الی الغیر است. نتیجه مهم این نظریه این است كه تمام قضایای اخلاقی ناظر به واقعیات‌اند، حتی بایدها و نبایدها و مفهوم اعتباری ضرورت نیز منشا خارجی داشته و حاكی از واقعیت نفس‌الامری است، ازاین رو از نظر او مغالطه «هست- باید» در احكام اخلاقی رخت برمی‌بندد و بر این اساس، بایدها و نباید‌ها در واقع ریشه دارند و ابتنای قضایای ارزشی بر قضایای ناظر به واقع و حقیقی، ممكن است.» آیت‌الله مهدی حائری‌یزدی نیز در كتاب كاوش‌های عقل عملی (١٣٦١) با روش «ابداعی» خودش مساله هیوم را پاسخ دهد. «در این مورد ابتكار حائری در این است كه با روش منطقی ثابت می‌كند كه «بایدها» به «هست‌ها» برمی‌گردند، باید یكی از كیفیات هستی است و تفاوت بین آنها، تفاوتی مبنایی و معنایی نیست.»

منبع: اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: