1395/9/21 ۰۸:۳۷
مهمترین وظیفه زن در اوایل دوره قاجار چه بوده است زنان ایلی، روستایی و شهری در تاریخ ایران اوایل عصر قاجار چه مشاغلی داشتهاند
پردگیان گمنام مهمترین وظیفه زن در اوایل دوره قاجار چه بوده است زنان ایلی، روستایی و شهری در تاریخ ایران اوایل عصر قاجار چه مشاغلی داشتهاند
مهدی یساولی: آگاهی از شیوه زندگی مردمان گذشته، از حوزههایی به شمار میآید که در سالهای اخیر تاریخنگاران به ویژه پژوهشگران تاریخ اجتماعی و جامعهشناسی تاریخی بدان توجه نشان دادهاند. زندگی روزمره زنان در این میانه بیش از دیگر حوزهها مورد توجه بوده است؛ زیرا با آگاهی از آن از دریچه منابع تاریخی، میتوان آگاهیهایی بیشتر درباره بخشی از جامعه ایران به دست آورد که اساسا در تاریخنگاری با بیتوجهی روبهرو بوده است. دکتر سیدهمریم عاملی رضایی، دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شهید بهشتی تهران دارد. او اکنون عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. این پژوهشگر و نویسنده در زمینه مطالعات میانرشتهای تاریخ و ادبیات با موضوعهای مرتبط به زنان، بسیار پژوهیده و مقالههایی منتشر کرده است. اثر مهم او اما در قالب کتاب تنظیم یافته است. این کتاب به بررسی جايگاه زن در نثر دوره قاجار اختصاص دارد؛ «سفر دانه به گل، بررسي سير تحول جايگاه زن در نثر دوره قاجار» در واقع بر اساس رساله مقطع دکترای این نویسنده و استاد دانشگاه نگارش یافته است. زندگی روزمره زنان در دوره قاجار، یکی از حوزههای علاقهمندی این پژوهشگر و نویسنده به شمار میآید. او در پژوهشهایش در اینباره کوشیده است در برهههای گوناگون دوره حکومت قاجارها بر ایران، به این مساله پرداخته، دادههایی سودمند از منابع دست اول تاریخی به دست آورد. بخشی از مطالعههای عاملی رضایی در زمینه زندگی روزمره زنان در دوره قاجار، بر دو دوره مشخص متمرکز شده است؛ نیمه نخست حکومت قاجار به ویژه دوران حکومت فتحعلی شاه و محمد شاه» و دوره دوم «دوران حکومت ناصرالدین شاه و مشروطه» است. او کوشیده تفاوتهای زندگی زنان را در دو دوره یادشده نشان دهد و توانسته است از دگرگونیهایی پرده بردارد که در میانه دوره قاجار، یعنی از زمان حکومت ناصرالدین شاه در شیوه زندگی زنان جامعه ایران پدید آمد. پیشدرآمد پژوهش او برای توصیف دگرگونی یادشده، بررسی زندگی روزمره زنان در نیمه نخست حکومت قاجار است. این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگوی پیش رو، تصویری از بخشهای گوناگون زندگی زنان ایرانی تا پیش از دگرگونیهای عصر ناصری ارایه میدهد.
سرکار خانم دکتر رضایی عاملی! دریافت کلی ما از زندگی و جایگاه زنان در نخستین دهههای حکومت قاجارها بر ایران، از دریچه منابع تاریخی آن روزگار، چگونه است؟ زنان این دوره با چه نشانههایی خود را نشان میدهند؟ یک زن، آنگونه که بررسی منابع تاریخی این دوره نشان میدهد، در نادیدن یا نامرئی بودن تجلی مییافت. زن در آن روزگار اساسا با سکوت و حضورنیافتن در جامعه معنا میشد. زنها معمولا اهل سخن فرض نمیشدند. جز چند رساله فقهی در سراسر دوره تاریخ ادبیات ایران، نمونهای دیگر از نوشتهها و مکتوبات زنان را به نثر نداریم؛ آنها حتی در تاریخها و تذکرهها هم حضور نداشتند. این موضوع البته تنها به ایران هم اختصاص نداشته؛ این حضورنداشتن در اجتماع و در فرهنگ مکتوب در همه کشورهای جهان معمولا رایج بوده است. ما نشانههای بیشتری از حضور زنان در تاریخ دوره قاجار داریم زیرا آن روزگار به زمانه ما و دوره معاصر نزدیکتر است؛ همچنین نوشتههایی مانند سفرنامهها را از آن دوره داریم که ما را در بازشناسی زندگی زنان در آن زمانه یاری میدهند. برخی از تاریخها در دوره قاجار به مساله زنان توجه نشان دادهاند. مثلا احمد میرزا عضدالدوله در کتاب «تاریخ عضدی» که البته در دوره ناصرالدین شاه نگاشته شده، درباره زندگی روزانه زنان در دربار فتحعلی شاه نوشته است. همچنین جهانگردان و سفرنامهنویسان خارجی که به ایران آمدند، کسانی که در دربار سمتی داشتند یا به عنوان سیاح به ایران آمدند، کسانی چون سر جان ملکم، گاسپار درویل، اوژن فلاندن و اولیویه، همه به زندگی زنان در دوره آغازین حکومت قاجارها در ایران اشارههایی کردهاند. همینگونه در کتابهای شرح حال و خاطراتی که در جریان خاطرهنویسی دوره قاجار وجود دارد، همچون خاطرات اعتمادالسلطنه یا خاطرات دوستعلی خان معیرالممالک، نشانههایی از زندگی و اوضاع عمومی زنان را میبینیم که مورد توجه قرار گرفته است.
این توجه در منابع تاریخی، آیا همه زنان جامعه ایران را در آن زمانه دربرمیگیرد؟ از آنجا که تاریخنگاری در ایران، بر اساس نگارش تاریخ شاهان و اشراف استوار بوده است، بیشتر در کتابهای تاریخی نشانههایی از حضور زنان درباری و اعیان و اشراف را میبینیم. زندگی عمومی و عادی زنان روستایی و ایلات و عشایر به گونه کلی مورد توجه بوده، از اینرو شاید دقیق نتوان آگاهیهای جزیی از زندگی آنها به دست آورد. بررسی زندگی زنان در دوره یادشده بدینترتیب با جداسازی طبقات اجتماعی ممکن خواهد بود. منابع تاریخی در واقع دادههایی بیشتر درباره زندگی روزمره زنان درباری به ما وامیگذارند که ما را در شناخت مساله یاری خواهند داد. اوضاع عمومی دیگر زندگی زنان جامعه در آن دوره، بیشتر از روی نوشتههایی به دست میآید که پراکنده و به شکل عمومی نوشته شدهاند.
با توجه به شیوه حکومتگری آغامحمدخان قاجار و دوره مستعجل پادشاهی وی، طبیعتا نمیتوان برداشت و دریافتی معنادار از حضور زنان در روزگار وی داشت. تاریخ، از دوره فتحعلی شاه، زندگی زنان را برایمان به تصویر میکشد. اینگونه نیست؟ حضور زن در دربار قاجار، از دوره فتحعلی شاه رنگی جدی به خود میگیرد. میرزا تقی خان سپهر روایت میکند فتحعلی شاه حدود هزار زن داشت که از آنها دویست و شصت فرزند متولد شدند و صد و یک تن از این فرزندان باقی ماندند. بخشی از زنان این حرمسرای بزرگ در واقع از خانواده سلطنت و دیگر شعبههای خاندان قاجاریه و بزرگزادگان معتبر ایران بودند که فتحعلی شاه به آنان بسیار احترام میگذاشت.
این زنان آیا در فرآیندی طبیعی به همسری شاه قاجار درآمده بودند؟ اینها را میتوانیم گروگانهای دربار نام ببریم؛ زنهایی بودند که به دلیل خروج پدر یا برادرشان از حاکمیت قاجار، جنگ فتحعلی شاه با آنها و مغلوبه شدن جنگ، به عنوان گروگانهایی در دربار نگهداری میشدند؛ آن زنان در واقع به عنوان تالیف قلوب به همسری فتحعلی شاه درآمده بودند. از این نمونه طبقه زنان نجیب و اصیل که میرزا تقی خان سپهر میگوید هیچیک طرف میل و رغبت پادشاه نبودند، فقط دو نفر مورد توجه و رغبت فتحعلی شاه بودند. حرمت اینها تنها برای تالیف قلوب ایل و عشیرهشان و اطمینان به مرحمت خاقانی، نگاه داشته میشد و مورد اظهار لطف قرار میگرفتند. این زنها در واقع هدیهای بودند که محض عذرخواهی، گاه به دربار فرستاده میشدند. مثلا نادر میرزا که بر فتحعلی شاه خروج کرد، با شکست از شاه قاجار و تسلیم بر او، آنگونه که میرزا تقی خان سپهر مینویسد علما و سادات را شفیع ساخت و چنین گفت «با این گناه که مراست دل آن ندارم که به درگاه آیم مگر در ازای این جرم خدمتی تقدیم رود که اطمینان را شاید. اینک خواستارم که دختر مرا مخدومه یکی از شاهزادگان فرمایید و مرا روزی چند مهلت دهید تا خدمتی به تقدیم رسانیده، آنگاه حاضر شوم. ملتمس او به اجابت مقرون شد. میرزا محمدشفیع صدراعظم مامور گشت که دختر او را از بهر نکاح شاهزاده حسینعلی میرزا به تهران کوچ دهد». این شاهزاده یاغیِ شکستخورده بدینترتیب دختر خود را به همسری یکی از شاهزادهها میدهد. سر جان ملکم هم به این رسم ایرانیان به عنوان شیوهای اشاره میکند که موجب رفع دشمنی و ایجاد رشته قرابت میشود. او مینویسد ایرانیان این شیوه یعنی ازدواج با زنان منسوب به دشمن خود را معمولا بهتر از هر شیوهای دیگر در رفع دشمنی موثر میدانند. فتحعلی شاه بنابراین با بهرهگیری از همین شیوه توانست یک شبکه گسترده فامیلی در کشور پدید آورد. اینها اما زنانی نبودند که از روی میل و رغبت شخصی برگزیده شده باشند.
اندرونی شاه طبیعتا نمیتوانسته است تنها این دسته از زنان را دربرگیرد! زنهای صیغهای، دیگر بانوانی بودند که در دربار حضور داشتند. سلسله مراتب قدرت بدینترتیب در اندرونی وجود داشت. اندرونی، در دورههایی که دربارهشان سخن میرانیم، در واقع نمونهای کوچک از یک اجتماع بود که تقسیمبندی قدرت در آن جاری بود. قاجاریه به اصل و نسبی که از راه مادر به فرزند میرسید بسیار اهمیت میدادند. منابع تاریخی به این موضوع اشاره کردهاند. مادر اصلی شاه معمولا اهمیتی بیشتر نسبت به دیگران داشت و از اختیاراتی فراوان برخوردار بود. یکی از اختیارات او این بود که شفاعتاش از دیگران در پیشگاه شاه همیشه پذیرفته میشد. افزون بر آن، زنان در دوران فتحعلی شاه و محمد شاه، تا اندازهای در امور مملکتی مداخله میکردند که این مداخلهها بیشتر حالت توصیه و سفارش داشت. این مداخلهها در امور سیاسی اما در دورههای بعد، مشخصا از دوره ناصرالدین شاه، جدیتر میشود. دیگر مادران شاه و زنان نزدیک مثل خالهها و عمهها در دوره نخستین شاهان قاجار، پس از مادر اصلی شاه از اعتبار زیادی برخوردار بودند؛ زنهای عقدی که از خاندان اشراف بودند و فرزندانشان به جانشینی شاه منصوب میشدند، در درجه بعدی جای میگرفتند. زنهای صیغهای در مرتبه پس از آنها بودند. کنیزان هم در مرتبه واپسین جای داشتند. این سلسله مراتب البته قراردادی بود؛ فتحعلی شاه گاه تمایلی بیشتر به زنهای صیغهای نشان میداد و این مساله دامنزدن به اختلافها و کینهها را در پی میآورد.
جز مداخله مادر شاه، آیا مسئولیتهایی نیز برعهده زنان درباری گذاشته میشد؟ خزانهداری اموال و اجناس، از جمله مسئولیتهایی بود که زنهای شاه در دوره فتحعلی شاه داشتند. این مسئولیت در آن روزگار برعهده یکی از زنان او به نام گُلبَدن باجی یا خازنالدوله بود. این زن، مُهری داشت که از اعتبار بسیار زیادی برخوردار بود و چند نفر میرزای زنانه در خدمت او بودند. این زن قدرتمند در نوروز خلعتهای شاهزادگان و حکمرانان را تهیه میکرد و به نظر پادشاه میرساند. همه این هدایا باید به گونهای حمل میشد که در شب تحویل سال به مقصد میرسید. پس میبینیم رسیدگی به اموال و دارایی پادشاه، که از امور حکومتی به شمار میآمد، در آن دوره برعهده زنان شاه بود. شاه در واقع به دلیل اعتمادی که به آنها داشت، این مسوولیت مهم را به اندرونی واگذارد. خدمات شخصی پادشاه و نظارت بر آشپزخانه و تقسیم غذا نیز از دیگر مسئولیتهایی بود که زنهای دربار داشتند.
تفریحات و مراسم آیینی، بخشی از زندگی روزمره ایرانیان را در گذر تاریخ همواره دربرمیگرفته است. این مساله زنان درباری در دوره یادشده چگونه بوده است؟ مراسم و تفریحاتی در اندرونی وجود داشت و برگزار میشد. زنان همچنین تکیه ویژه داشتند و منبرهای روضهخوانی برایشان برپا میشد. خیرالنسا خانم در روز عاشورا خود به منبر میرفت و اشعار سینهزنی میخواند. بازیگرخانهای هم حتی در اندرون وجود داشت که دو دسته پنجاه تایی از زنان زیر نظارت دو استاد زن به نامهای استاد مینا و استاد زهره، ضرب، نوازندگی، خوانندگی و بازیگری را تعلیم میدیدند. اینها مقرری و مواجبی جداگانه داشتند و هنگامی که درون حرمسرا میآمدند، آنجا قرق میشد. آنان وظیفه داشتند فتحعلی شاه و زناناش را سرگرم کنند.
آثاری از برخی زنان هنرمند اوایل دوره قاجار در برخی گنجینههای موزهای و کتابخانهای وجود دارد. از آن جمله میتوان به خوشنویسیهای ام سلمه دختر فتحعلی شاه اشاره کرد. گرایش زنان به حوزههایی همچون هنر در دوره یادشده آیا فراگیری داشته است؟ میتوان اینگونه پنداشت. آموزش زنان در دربار وجود داشت؛ زنهای درباری به دلیل برخورداری از شرایط مناسب، امکانات کافی و اوقات فراغت و تمایل شاه برای داشتن زنانی باسواد، دو معلم داشتند. آخوند طالقانی و میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط که دیوان اشعاری هم از او برجای مانده است، معلمان زنان شاه بودند. زنها از این دو نفر درس میگرفتند. تعدادی قابل توجه از زنهای دربار فتحعلی شاه شعر میسرودند و صاحب خط خوش بودند که نسخههایی از خط خوش آنها موجود است. فتحعلی شاه در واقع یکی از نخستین شوهران و حکمرانان در تاریخ ثبتشده ایران برشمرده میشود که زنهایش را به انجام فعالیتهای ادبی برمیانگیخت. یک تذکره از این دوره برجای مانده است؛ تذکرهای به نام «نُقل مجلس» که محمود میرزا یکی از پسران فتحعلی شاه به خواهش خواهرش ضیاءالسلطنه در چهار مجلس نوشته است؛ مجلس نخست «شاهزادگان»، مجلس دوم «پردگیان حرمسرای شهنشاه عالمپناه»، مجلس سوم «شعرای نسوان بلاد ایرانزمین» و مجلس تازه «شعرای نسوان که در روزگار سلف بودند»! جالب است که محمود میرزا نامهای صاحبان مجلس نخست یعنی شاهزادگان و پردگیان حرمسرا را آشکارا نمینویسد زیرا نامبردن از زنان به ویژه زنان شاه و دربار در آن دوره مرسوم نبوده است. او آنها را با تخلصهایی عام مانند مخفی، سلطان، عفت، عصمت، مستوره و عفاف نام میبرد. نام واقعی این زنها در تذکرههای بعدی نوشته شده است. پانزده نفر از زنانی که در تذکره «نُقل مجلس» نام برده میشوند از زنان یا دختران فتحعلی شاه قاجارند و اشعاری هم از آنها یاد شده که عمدتا اندک و به اندازه چند بیت است. بیشتر زنانی که در این دوره در دربار فتحعلی شاه هستند، به ترتیبی که منابع تاریخی روایت میکنند، یا شاعر یا خوشنویساند. در واقع میتوانیم بگوییم از این دوره در طبقات بالای اجتماعی تحول و تغییری در وضعیت فرهنگی و سواد زنها شکل گرفته است. ما اکنون نشانههایی هم از قرآنهایی در کتابخانهها داریم که با خط خوش این زنان کتابت شدهاند.
آموزشی که اشاره میکنید، آیا برای زنان طبقههای دیگر جامعه نیز وجود داشته است؟ دختران و زنان عادی از نظر آموزش در دوره یادشده اما معمولا وضعی بدتر از پسران و مردان داشتند. مکتبخانههایی اما بود که معمولا تا هفت سالگی دختران را میپذیرفتند. دختر پس از آن زیر نظر پدر یا برادرش به سوادآموزی مشغول میشد. آموختن سواد، بیرون از دایره شرعیات، در واقع یک کار تفننی به شمار میآمد و به ویژه درباره دختران خیلی جدی گرفته نمیشد. نخستین مدرسهای که در دوره قاجار برای دختران راه انداخته شد، به دوره محمد شاه در سال ١٢٥٤ قمری در شهر ارومیه بازمیگردد؛ یک مدرسه میسیونری بود که کشیشی آمریکایی بنیان گذارد و چهار کلاس دخترانه و پسرانه داشت و تنها دختران اقلیتهای مذهبی در آن درس میخواندند. باید توجه داشته باشیم که عموم جامعه ایران در آن دوره بیسواد بودند؛ به ویژه زنان از سواد بهرهای نداشتند، خرافات تا اندازهای زیاد میان مردم رواج داشت و از آنجا که شغل اصلی زن، ازدواج بود، معمولا سواد را برای زنان لازم نمیشمردند.
یکی از مسایل مهم در حوزه مطالعات تاریخ زنان، توجه به چگونگی انجام آیین ازدواج است. آگاهیهایی درباره این مساله به ویژه موضوعهایی چون سن ازدواج دختران و چندهمسری وجود دارد؟ آگاهیهایی که منابع تاریخی دوره قاجار درباره ازدواج دختران در نیمه نخست حکومت این دودمان به ما وامیگذارند، نشان میدهد سن ازدواج میان هفت تا سیزده سالگی بوده است. دختران را معمولا از پنج یا شش سالگی نامزد میکردند و بسیاری ازدواجها حتی پیش از سن بلوغ انجام میشد. سعادتمندترین دختران آنهایی بودند که در خانه شوهر به بلوغ میرسیدند. عقد دایم رایجترین شکل ازدواج به شمار میآمد اما ازدواج موقت نیز رایج بود. شکلی دیگر از ازدواج، زنها و دخترهایی را دربرمیگرفت که از راه جنگ، دزدیدهشدن یا تجارت برده، اسیر و فروخته میشدند. مثلا آغامحمدخان پانزده هزار دختر را در فتوحات قفقاز به اسارت درآورد که در بازارها به فروش گذاشته شدند. تعدد زوجات در آن دوره وجود داشت؛ اشراف، حکمرانان و شاهزادگان به دلیل این که توانایی مالی را داشتند زوجات متعدد اختیار میکردند. این پدیده در میان روستاییان و ایلات نیز دیده میشود؛ از آنرو که به نیروی کار ارزان زنها آسانتر دسترسی مییافتند.
زنان در نهاد سنتی خانواده، به ویژه در طبقههای متوسط و پایین، بخشی از کارکرد اقتصادی را برعهده داشتند. بررسی منابع تاریخی نشان میدهد حتی پیش از دوره مدرن تاریخ ایران، با اشتغالهای زنانه روبهرو بودهایم. این فعالیت و حضور در گستره اقتصاد خانواده، چه حوزههایی را دربرمیگرفت؟ مهمترین وظیفه زن در نیمه نخست دوره قاجار البته به دنیاآوردن و نگهداری فرزندان بود. همه فعالیتهای تولیدی در خانوادههای معمولی عمدتا به دست زنها انجام میشد، یعنی افزون بر خانهداری، فعالیتهای تولیدی همچون قالیبافی، پشمریسی، کشاورزی، پارچهبافی، نمدبافی، چرای دامها، تهیه علوفه و لبنیات در زمره کارهای زنها به شمار میآمد. زنها کارهای مربوط به پارچهبافی و صنایع دستی را انجام میدادند. این کارکرد موجب میشد مثلا در میان قبایل ترکمن، ازدواج با زنان بیوه به دلیل تجربهای بیشتر که در قالیبافی و دامپروری داشتند از اولویتی بیشتر برخوردار باشد. جامعه ایران در آن روزگار اصولا از زن انتظار داشت دستکم در یکی از صنایع دستی سررشته داشته باشد. در یک نمونه از نثر آن دوره چنین میخوانیم «اما پیشه زن که مقدم بر سایر تمایلات اوست بریدن و دوختن است. علاوه بر آن کمالات یدی از قبیل سکمه و سیاهک و شبکه و خامک و قلاب و غیره که به سوزن دوخته میشود و کذالک بافتنیها چه از ابریشم و چه از گلابتون که همه از ملزومات لباس و پوشاک است». قدر و قیمت یک زن در واقع تا اندازهای زیاد بر اساس مهارتهای تولیدی او مشخص و تعیین میشد. سیاحان اروپایی دوره فتحعلی شاه هم بارها به نقش سودمند زنها در تولید و تبادلات مادی آن زمان اشاره کردهاند. مثلا زنهای کرمان شالبافی و نمدبافی انجام میدادند، زنهای قزوین در قلابدوزی و روبندهدوزی شهرت داشتند و زنهای اصفهان در گلچهدوزی و سکمهدوزی و نقدهدوزی از مهارت برخوردار بودند. زنها در فعالیتهای کشاورزی هم شاغل بودند؛ آنها در مزارع به کشت، شخم و بذرافشانی میپرداختند.
این نمونهها بیشتر به جامعه زنان ایل و روستا بازمیگردد. زنان شهری چه پیشههایی داشتند؟ مشاغل زنان در شهرها اما بیشتر کارهایی چون دلاکی، نگهداری بچهها، خدمتکاری، دایگی و مشاطهگری را دربرمیگرفت. برخی از زنان اعیان و اشراف در این دوره البته حکمرانی میکردند. مثلا سفرنامهنویسان اروپایی از زنان ایلیاتی خبر میدهند که در منطقهشان با قاطعیت و حسن شهرت و درایت، ریاست و حکومت میکردند. حُسن جهان خانوم ملقب به والیه، از دختران فتحعلی شاه، سالها در کردستان با استقلال حکم راند. زنی واعظ در دوره محمد شاه به نام حاجی ام سلمه که به رابعه ثانی شهرت یافته بود، استعدادی در وعظ زنان داشت. شاه هنگامی که از ذوق و استعداد آن زن آگاه شد، او را به کرمان فرستاد تا اهالی کرمان هم از وعظ او مستفیذ شوند.
حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی آیا در مناسبات زندگی آنان تاثیر میگذاشت؟ سر جان ملکم، سیاح انگلیسی که در دوره قاجار به ایران آمد، احترام به زنان ایلیات و آزادی آنها را از زنان شهری بیشتر دانسته است. او علت این امر را چنان توصیف کرده است که این زنها در واقع شریک زندگی اقتصادی و اجتماعی همسرانشان بودهاند. او مینویسد «گرچه در حسن اندام و نزاکت طبع به زنان شهری نمیرسند اما در عفت و عصمت و زحمت خانهداری و سایر صفات لازمه از ایشان بهترند». او همینگونه مینویسد «در ایران اواسط و ادانی ناس را به زن اعتبار بیش است زیرا که زن را مُمِد خانهداری میدانند اما در طبقات اعالی و اعاظم همچو میدانند که زن به جهت اطفای حرارت شهوت آنان خلق شده است. در حقیقت نمیتوان گفت زنان را در میان این مردم چه مقام است». ملکم، زنان بزرگان را بیشتر در معرض ظلم و تعدی خانگی میداند تا زنان روستایی و ایلات که خودشان در تولید سهم داشتند.
منابع تاریخی از دگرگونیهایی در زمینه پوشش زنان از دوره ناصرالدین شاه آگاهی میدهند. بررسی مسایل زنان در آن دوره، موضوع گفتوگویی دیگر خواهد بود. توصیف پوشش زنان در نیمه نخست دوره قاجار، پایانبخش بررسی زندگی روزمره آنان تا پیش از دوره ناصری میتواند به شمار آید. پوشش و پوشاک زنان در این دوره، آنگونه که تاریخ روایت کرده است، درون و بیرون خانه تفاوتهای بسیار داشته است. زنهای ایرانی درون خانه پیراهنی کوتاه بدون یقه و جلوباز از ابریشم گلدوزیشده میپوشیدند؛ و نیمتنهای نیز به نام ارخالق بر تن میکردند. آنها یک لباس رویی به نام چاپکین داشتند که از چپ به راست، روی هم میآمد و سه دکمه در سمت راست میخورد. زنان ایرانی تا پیش از دگرگونیهای لباسشان در دوره ناصرالدین شاه قاجار، در زیر دامن شلوار میپوشیدند و پاچه شلوارهایشان بادکرده بود. این شلوارها چاقچور نام داشت. زنان بیرون از خانه چادر نیلی آبی پوشیده، صورتشان را با پارچهای شبکیهمانند به نام روبنده میبستند، به گونهای که از زن بیرون خانه به جز کفشهایش چیزی دیگر مشخص نبود. این لباسپوشیدن البته ویژه بزرگان و اعیان بود. طبقات متوسط و پایین از چادرهای کرباسی برای پوشاندن خود بهره میبردند که راهراه آبی و سفید بود.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید