1395/9/6 ۰۸:۲۰
از ارامنه تهران است اما خودش را در اقلیت نمیداند؛ میگوید: «تفاوت در دین و نگاه موجب آن نمیشود که ما ارمنیان خودمان را جدا از دیگر هموطنانمان بدانیم.» عاشق این مرز و بوم است و بیوطن بودن را امری محال میداند؛ آنقدر که وقتی خاطرات روزهای جنگ تحمیلی را به یاد میآورد از یادآوری درد و رنجی که آن روزها مردم شهرهای مرزی و رزمندگان تحمل میکردند چشمهایش غرق اشک میشود. «آندرانیک خچومیان» یکی از مترجمان کشورمان است که مدتهاست در زمینه بازگردان آثار داستانی و نمایشی ارمنی به فارسی فعالیت دارد.
مریم شهبازی: از ارامنه تهران است اما خودش را در اقلیت نمیداند؛ میگوید: «تفاوت در دین و نگاه موجب آن نمیشود که ما ارمنیان خودمان را جدا از دیگر هموطنانمان بدانیم.» عاشق این مرز و بوم است و بیوطن بودن را امری محال میداند؛ آنقدر که وقتی خاطرات روزهای جنگ تحمیلی را به یاد میآورد از یادآوری درد و رنجی که آن روزها مردم شهرهای مرزی و رزمندگان تحمل میکردند چشمهایش غرق اشک میشود. «آندرانیک خچومیان» یکی از مترجمان کشورمان است که مدتهاست در زمینه بازگردان آثار داستانی و نمایشی ارمنی به فارسی فعالیت دارد. از او بتازگی بواسطه سالها فعالیت برای معرفی فرهنگ ایرانیان و ارمنیان به یکدیگر با اعطای نشان ویژه «کانتق»از سوی کشور ارمنستان قدردانی شده است؛ البته کمی قبلتر هم موفق به دریافت نشان طلا از وزارت فرهنگ و هنر همین کشور شده است. با آنکه آثاری از فارسی به ارمنی هم ترجمه کرده اما عمده فعالیتهایش ترجمه آثار ارمنی به فارسی است. از او تا به امروز نزدیک به 30 عنوان کتاب منتشر شده و پنج- شش اثر دیگر هم آماده چاپ دارد که تا پایان سال در دسترس علاقه مندان قرار میگیرند. او در حال حاضر عضو انجمن نویسندگان ارمنستان و عضو هیأت مدیره کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر ایران است.
از نشان ویژهای که از کشور ارمنستان دریافت کرده اید و دلیل دریافت آن بگویید. این نشان «کانتق» نام دارد و به معنای فانوس است. کانتق جایزهای است که از سوی کانون نویسندگان ارمنستان و کلیسای جامع «اچمیازین» به مترجمان اعطا میشود. بواسطه فعالیتی که طی این سالها در ترجمه آثار ارمنی به فارسی داشتهام موفق به دریافت آن شدم. البته دو سال قبل هم مدال طلای وزارت فرهنگ و هنر ارمنستان را دریافت کردم.
رفت و آمدهای ارمنیان ایران و ارمنستان بواسطه دیدار با آشنایان اتفاقی است که اغلب طی سال رخ میدهد. این تعاملات پی در پی تأثیری در شناخت ساکنان ارمنستان از ادبیات فارسی داشته؟ اغلب مردم ارمنستان با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی دارند و حتی برخی آثار شاخص ادبی فارسی از جمله شاهنامه چندین بار در این کشور تجدید چاپ شدهاند. در زمان حکومت شوروی سابق فیلم «رستم و سهراب»در ارمنستان پخش شد که مردم بسیاری را به این اثر سترگ فردوسی علاقهمند کرد. آنچنان که اگر به ارمنستان بروید با نامهایی مانند تهمینه، تحت تأثیر این علاقهمندی مواجه خواهید شد. از سوی دیگر دیوان سعدی و خیام هم بارها در این کشور تجدید چاپ شدهاند.
این شناخت تنها به ادبیات کلاسیک فارسی محدود میشود؟ با اینکه عمده این آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی است اما این اواخر حرکتهای خوبی از سوی مترجمان مجرب ارمنی آغاز شده است. آنچنان که آنان به ترجمه ادبیات معاصر فارسی علاقهمند شده و کارهای متعددی در این زمینه انجام دادهاند؛ از جمله اینکه آقای «گئورک آساتوریان» کلیله و دمنه، قصههای عامیانه و آثار زویا پیرزاد را به ارمنی ترجمه کرده است. «ادوارد حقوردیان» هم آثار بسیاری از بزرگان ادبیات معاصر همچون شاملو و فروغ را ترجمه کرده و اغلب جوانان امروز ارمنی فروغ را بواسطه ترجمههای او میشناسند. علاوه بر فعالیت مترجمان خوشبختانه رایزن فرهنگی و سفارت ایران در ارمنستان همکاریهای خوبی در این رابطه دارند.
گویا شما هم نمایشی ایرانی در ارمنستان به روی صحنه برده اید! بله. اجرای این نمایش به زمانی بازمی گردد که آقای ابوطالبی رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان بود. او از من خواست تا نمایشنامهای ایرانی را در ارمنستان اجرا کنم و ما هم با همکاری چند بازیگر ایرانی و ارمنی این کار را انجام دادیم.
چرا آشنایی با ادبیات فارسی در کشور ارمنستان همچون کشورهایی که در قارههای دیگری واقع شدهاند تنها به ادبیات کلاسیکمان محدود شده! حداقل از کشورهایی که در همسایگیمان هستند انتظار تبادلات فرهنگی بیشتری میرود. نباید از این نکته غافل شد که این رفت و آمدی که میان ساکنان هر دو کشور وجود دارد تنها به چند دهه اخیر محدود میشود. حدود 25 سال قبل که ارمنستان هنوز مستقل نشده بود، رفت و آمدهای بسیار کم و محدودی انجام میشد. اما در شرایط فعلی حداقل روزی سه اتوبوس میان دو کشور در رفت و آمد است. حالا در ایام تابستان و عید نوروز که این تعداد به مراتب بیشتر هم میشود. البته بعدها بواسطه استقلال ارمنستان از اتحاد جماهیر شوروی و حتی انقلابی که در ایران رخ داد زمینههای بیشتری برای تعامل فراهم شد.
پس با این تفاسیر آشنایی جوانان ارمنی از فرهنگ و ادب معاصر ایران بیشتر از نسلهای گذشته آنان است؟ بله و اگر بررسی کنید خواهید دید که هماکنون گروههای تئاتری مختلفی از هر دو کشور در رفت و آمد هستند. البته این تعاملات تنها به تئاتر محدود نمیشود و تمام بخشهای فرهنگ و هنر را دربرمی گیرد. در حال حاضر ارتباطها خیلی راحتتر شده؛ دنیای مجازی هم به کمک اهالی فرهنگ و هنر شتافته و از همین ابزارها هم میتوان برای آشنایی هر چه بیشتر جوامع با فرهنگ و هنر یکدیگر استفاده کرد.
تعداد ایرانیان ارمنی که از ایران مهاجرت کرده و در این کشور زندگی میکنند چقدر است؟ چقدر میتوان روی علاقه آنان به ایران و کمک به گسترش فرهنگمان در آن کشور حساب کرد؟ در پاسخ این سؤالتان باید بگویم حتی ارمنیانی که از ایران رفتهاند هنوز به این مرز و بوم علاقه بسیاری دارند. هیچ کدام از ارمنیان در فراز و فرودهایی که برای این کشور اتفاق افتاده خود را کنار نکشیدهاند و نگفتهاند به ما ربطی ندارد. حتی در جنگ تحمیلی هم شمار بسیاری از ارمنیان در میان شهدا بودند و با جان و دل از کشور دفاع کردند. با وجود این سال 1946 بعد از پایان جنگ جهانی دوم، بیشتر از دو سوم ساکنان ارمنستان جان خود را از دست دادند و برخی از ارامنه ایران برای جبران این تعداد دست به مهاجرت زدند. طبیعی است که این افراد و فرزندانی که آنان تربیت کردهاند همچنان به فرهنگ و هنر ایرانی علاقه داشته باشند.
وجود این افراد منجر به افزایش اشتراکات فرهنگی میان مردم دو کشور هم شده؟ بله و جالب اینجاست که میان هر دو ملت اشتراکات فرهنگی و حتی ارزشهای مشابه بسیاری وجود دارد. به عنوان نمونه در هر دو، خانواده از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. شاید جالب باشد بدانید همین طور که ما ایرانیان برای درگذشتگان خود شب هفت و چهلم میگیریم آنان هم چنین کاری میکنند.
با وجود تأکیدی که بر علاقهمندی ارمنیان به ایرانیان و از سویی اشتراکات فرهنگی دارید پس چرا آشنایی مردم دو کشور با ادبیاتشان چندان زیاد نیست! اتفاقاً برای خودم نیز این سؤال مدتهاست که مطرح شده. نه مردم ما با ادبیات ارمنی آشنایی چندانی دارند و نه آنان اطلاع چندانی از داشتههای معاصرمان دارند. نمیدانم شاید به خاطر نظامی باشد که در دوران اتحاد جماهیر شوروی بر ارمنستان حاکم بوده. حتی زمان شاه هم از سوی ایران تمایل چندانی به ایجاد این تعامل نبوده است. در خاطرم هست که در دوران شاه اگر کتابی از ارمنستان به ایران میآمد به هیچ وجه برخورد خوبی نمیشد و در این رابطه نگاههای امنیتی حاکم بود. قبل از انقلاب تنها به افراد بالای50سال اجازه سفر به ارمنستان داده میشد؛ تازه آن هم در شرایطی که فرد متقاضی برای دیدن فامیل درجه یک قصد سفر داشت. اما الان خوشبختانه دیگر خبری از آن سختگیریها نیست و شرایط خیلی خوب شده است.
کرسیهای آموزش زبان فارسی چقدر در این کشور مورد توجه هستند؟ ارمنستان یکی از بهترین دانشکدههای شرق شناسی را دارد و در میان جوانان ارمنی، علاقه مندان بسیاری به فراگیری زبان و ادبیات فارسی دیده میشود. شما اگر حدود 25 سال قبل به ارمنستان میرفتید با کمتر فردی روبهرو میشدید که فارسی بلد باشد. اما در شرایط فعلی که سفر به ارمنستان راحتتر شده با افراد بسیاری روبهرو میشوید که فارسی صحبت کرده و خواهان در اختیار گذاشتن محلی برای اسکان به شما هستند. با توجه به همین شرایط در ارمنستان مشکل چندانی با زبان نخواهید داشت.
آشنایی عامه مردم ارمنستان بیشتر با کدام بخش از فرهنگ و هنرمان است؟ در حال حاضر این علاقهمندی بیشتر در ارتباط با ادبیات است. البته یکسری کم کاریها شده وگرنه میزان این آشناییها بسیار بیشتر از این میشد.
قدری هم از وضعیت ادبیات در ارمنستان بگویید؛ کدام یک از بخشهای ادبیات با استقبال بیشتری از سوی فعالان ادبی آنان روبهرو هستند؟ خوشبختانه اغلب ژانرهای ادبی از سوی اهالی ادبیات با استقبال روبهرو میشوند. یکی از نکات مثبت در ارتباط با ادبیات ارمنستان این است که سانسور در این کشور جایی ندارد و بیمعناست. از همین رو خود مردم تصمیم میگیرند که چه اثری را بخوانند یا نه. فعالیت کانون نویسندگان ارمنستان هم تأثیر بسیاری در ارتقای بخشهای مختلف ادبیات این کشور دارد. چراکه برای آثار مختلف مراسم رونمایی، نقد و بررسی و... برگزار میکنند.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید