اصالت عمل

1395/9/2 ۰۸:۵۷

اصالت عمل

گروه اندیشه زمانی که در یکی از روزهای پایانی نوامبر 1909 مفهوم «پراگماتیسم» به‌عنوان یک فلسفه آمریکایی وارد دایره‌المعارف فلسفه شد، شاید در سنت فلسفه تحلیلی تاثیرگذاری آن چنین به نظر نمی‌آمد. اما از قضا پراگماتیسم که محصول اندیشه و فلسفه آمریکایی بود، توانست خود را در مقابل سنت فلسفه اروپایی قرار دهد. صاحب اصلی این فلسفه را چارلز سندرس پیرس، دانشمند و فیلسوف آمریکایی دانسته‌اند که هر چند تنها پنج سال پس از ورود این مفهوم به دایره‌المعارف فلسفه زنده بود، توانست با نظرات خود بر کسانی چون ویلیام جیمز و جان دیویی تاثیر بگذارد و آنان نیز ادامه‌دهنده این سنت فلسفی شدند.


به مناسبت ورود پراگماتیسم به دایره‌المعارف فلسفه

       
گروه اندیشه زمانی که در یکی از روزهای پایانی نوامبر 1909 مفهوم «پراگماتیسم» به‌عنوان یک فلسفه آمریکایی وارد دایره‌المعارف فلسفه شد، شاید در سنت فلسفه تحلیلی تاثیرگذاری آن چنین به نظر نمی‌آمد. اما از قضا پراگماتیسم که محصول اندیشه و فلسفه آمریکایی بود، توانست خود را در مقابل سنت فلسفه اروپایی قرار دهد. صاحب اصلی این فلسفه را چارلز سندرس پیرس، دانشمند و فیلسوف آمریکایی دانسته‌اند که هر چند تنها پنج سال پس از ورود این مفهوم به دایره‌المعارف فلسفه زنده بود، توانست با نظرات خود بر کسانی چون ویلیام جیمز و جان دیویی تاثیر بگذارد و آنان نیز ادامه‌دهنده این سنت فلسفی شدند.
«اصالت نتیجه» را روشن‌ترین تعبیری دانسته‌اند که می‌توان درباره پراگماتیسم استفاده کرد. این جنبش هنگامی در آمریکا ظهور کرد که در دوره بعد از جنگ داخلی استعدادهای فرهنگی مردم کم کم بیدار شد. در مدتی طولانی، فعالیت‌های فلسفی در آمریکا صرفا در زمینه فلسفه‌های اروپایی بود. در آغاز قرن 19 الکساندر دوتوکویل گفته بود در ایالات متحده آمریکا به عنوان کشوری متمدن فلسفه جدی گرفته نشده است.  واژه پراگماتیسم مشتق از واژه یونانی Pragma به معنی عمل است. مقصود پیرس از به کار بردن این واژه روسی برای حل کردن ارزشیابی مسائل عقلی بوده؛ اما به تدریج معنای پراگماتیسم تغییر کرده است. در روش پراگماتیسمی مطلقا هیچ چیز تازه‌ای وجود ندارد. پراگماتیسم بیانگر رویکردی کاملا آشنا در فلسفه؛ یعنی همان رویکرد تجربه‌گرایانه است.
پراگماتیست‌ها، برخلاف سایر روش‌های فلسفی، از تحقیق و بررسی در کل عمل اجتناب می‌ورزند و به جای آن به آزمایش نتایج می‌پردازند؛ یعنی پس از عملی شدن فکر، نتایج به دست آمده را  می‌سنجند. به نظر آنان «نتیجه» اصل است؛ نه اصول لایتغیر و رفتن از راه‌های انعطاف‌ناپذیر معین برای رسیدن به «نتیجه مطلوب»؛ و به این ترتیب مقید به لایتغیر بودن اصول نیستند.  این مکتب اصالت عمل نامیده مى‌شود‌ و قضیه‌اى را حقیقت مى‌داند که داراى فایده عملى باشد. به دیگر سخن حقیقت عبارت است از معنایى که ذهن مى‌سازد تا به وسیله آن به نتایج عملى بیشتر و بهترى دست یابد. این موارد از جمله نکته‌هایى است که در هیچ مکتب فلسفى دیگرى صریحا مطرح نشده است.
عملى بودن براى فلسفه عمل‌گرایى جنبه محورى دارد. بنابر دیدگاه پیرس مفهومات در واقع «نقشه‌هاى علمى» و موازینى جهت ارائه «تفسیر» از تجربیات بوده و اعتقادات نیز «فرضیه‌‌هایى» براى توضیح آنها هستند. پیرس با رد این نظر که دانش را مى‌‌توان مستقیم و بدون اتکا بر تجربه کسب کرد «عادات» را پیش‌زمینه‌هایى ضرورى براى تفسیر و شناخت از تجربیات قبلى و ایجاد حرکت‌هاى آگاه و منطقى در حطیه فعالیت‌هاى علمى مى‌داند. به نظر وى فرضیه‌هاى بشرى عمدتا بر مبناى تطابق با «موازین عقلانى» شکل می‌گیرند و لزوما با واقعیات خوانایى ندارند.

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: