1395/8/10 ۱۰:۴۴
«از او که چیزی ندارد، آنچه دارد نیز ستانده خواهد شد. (انجیل متا، 29:25)» و چه مخاطبی بهتر از هنرمند برای این جمله ایهام گونه انجیل متا، که در این جامعه از کمترین دارایی، دارایی به معنای حمایتی، معنوی و حقوقی اش، را داراست. این روزها جامعه چه اخص آن هنرمندانش و چه اعم آن مخاطبان آثار هنری اش، یک دست شاهد از دست رفتن به قول ژان بودریار امر واقعی و اصیل و تن دادن به امر غیرواقعی و تقلبی، در یک مشارکت منفعت طلبانه هستند. مشارکتی که هنرمند در آن به لحاظ حمایتی هیچ ابزار و اختیارات و پشتوانهای ندارد و آنها با علم به همین دست بستگی او، که عدم مالکیت معنوی، مادی اثر، ایده و طرحاش است را نیز از او به تاراج میبرند.
تاراج «هیچ»
حسین گنجی : «از او که چیزی ندارد، آنچه دارد نیز ستانده خواهد شد. (انجیل متا، 29:25)» و چه مخاطبی بهتر از هنرمند برای این جمله ایهام گونه انجیل متا، که در این جامعه از کمترین دارایی، دارایی به معنای حمایتی، معنوی و حقوقی اش، را داراست. این روزها جامعه چه اخص آن هنرمندانش و چه اعم آن مخاطبان آثار هنری اش، یک دست شاهد از دست رفتن به قول ژان بودریار امر واقعی و اصیل و تن دادن به امر غیرواقعی و تقلبی، در یک مشارکت منفعت طلبانه هستند. مشارکتی که هنرمند در آن به لحاظ حمایتی هیچ ابزار و اختیارات و پشتوانهای ندارد و آنها با علم به همین دست بستگی او، که عدم مالکیت معنوی، مادی اثر، ایده و طرحاش است را نیز از او به تاراج میبرند. این اتفاق با رشد و توسعه جوامع و آغاز به تعبیری مدرنیته، شروع شد و روز به روز با رشد جامعه مصرفی افسار گسیختهتر نیز میشود. جامعهای که میخواهد همه چیز را داشته باشد و برای خود کند و به نوعی مالکیت را با حرص طلب میکند، خود مالکیت را و حق داشتن را سلب میکند. این موضوع در تمامی رشتهها به وضوح دیده میشود و در رشته هنر به مراتب مشهودتر است. توماس هوینگ، مدیر سابق موزه هنر متروپولیتن به درستی اشاره کرده است، «چیزی که به نظر میرسد فقط تعداد محدودی از متخصصان هنر معاصر حاضر به اقرار آن هستند این است که دنیای هنری که امروز در آن زندگی میکنیم، دنیای جدید، فعال و بیقانون از جعل آثار هنری است.» جعلی که حال طعم خوشمزه کسب درآمدهای باد آورده نیز، به خود گرفته است. یک روز مسأله جعل و کپی آثار هنرمندان بود و امروز تجاریسازی این جعل و کپی است. امروز در کمتر فروشگاه مجازی و حقیقی وارد میشوی که از تندیسهای «هیچ» خود را محروم کرده باشد. «هیچ» ی که پرویز تناولی، عمر، اعتبار و هنر و خلاقیت و اندیشهاش را به پای آن ریخت تا امروز همه گیر شده و «هیچ»ی شود که دیگر میتوان گفت همه چیز اوست. پس باید هم دلخور باشد. زیرا چه در داخل و چه در خارج به هر کجا که بروید مجسمههای کوچک و بزرگ، یا دیگر آثار تجاری شده و نه تنها هنری شده را میبینید که از «هیچ» او کلاهی برای نمد خود ساختهاند تا نمد را گرانتر بفروشند و «هیچ» در تکثیر بیارزش شود. انگار در دنیای مدرن دیگر اصالت معنا ندارد و جای خود را به مالکیت و داشتن و خواستن بیقید و بند داده است و تجار و بازاریان و کسانی که در امر اقتصادی آثار هنری فعال هستند دیگر خود را قائل به حفظ موازین شرعی و اخلاقی و عرفی حق مالکیت هنرمند نمیدانند. این اتفاق در کشور ایران به دلیل اینکه همان قانون نیم بند رعایت حقوق مالکیت هنری هم نیست، به کل از بین رفته و غیر قابل دادخواهی است. این همان خطری است که دامن دیگر ایدههای هنرمندان مؤلف را دیر یا زود خواهد گرفت. این همان کارکردی است که اگر خانه هنرمندان، یا مجامع صنفی هنری بدرستی به نقش خود میپرداختند میتوانستند ورود کرده و نه تنها خانهای تنها برای برگزاری چند نمایشگاه که مأمن و مأوای امن برای هنرمندانی باشد که در ادامه میخواهند راه تناولیها را پی بگیرند و ایدههای مثل هیچ را که شعاع وسیع شناختی و برندی، برای خود و هنر و در کل کشور عزیزمان ایجاد کرده است، خلق کنند. این همان مسئولیت اجتماعی و عرفی و در جوامع ایمانی، مسئولیت ایمانی هر شهروند و مخاطب و خریدار هنری است که دست به خرید آثار غیر اصل و جعلی، کپی و سوداگرانه نزند. تاراج «هیچ» تنها تاراج «هیچ» پرویز تناولی نیست، بلکه تاراج مؤلف بودگی و تمامی هنرمندان مؤلف این سرزمین و آینده پیش روی ماست. هنری که هنرمندان جوانش همواره در معرض راهزنان ایده و اثر قرار دارند، چطور میتواند متعالی، پیشرو و مطرح در سطح بینالمللی باشد؟
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید