1395/7/14 ۰۸:۱۰
چشمان استاد پر از نور و امید به زندگی است، اما دستان او دیگر توان ندارند تا قلمموی نقاشی به دست بگیرند. برای یک نقاش روزهای سختی است اگر نتواند دیگر نقاشی بکشد و مهین عظیما نیز درحال سپری کردن این روزهاست. عظیما 21 آذر ماه سال 1308 در تهران و در خانوادهای اهل قلم به دنیا آمد. سال 1327 به عنوان چهاردهمین دختر دانشکده هنرهای زیبای تهران پذیرفته شد و پس از فارغالتحصیلی بر اثر یک اتفاق در شهر آبادان با نقاشیهای پشت شیشه عبدالجلیل آشنا شد، با اینکه در فضای مدرنیته مشغول به تجربه بود، تصمیم گرفت این دنیای مدرن را به شیوه پشت شیشه نقاشی کند و از آن زمان تا امروز که دیگر نمیتواند قلم به دست بگیرد
میخواستم نقاش زبان خود باشم
صبا موسوی : چشمان استاد پر از نور و امید به زندگی است، اما دستان او دیگر توان ندارند تا قلمموی نقاشی به دست بگیرند. برای یک نقاش روزهای سختی است اگر نتواند دیگر نقاشی بکشد و مهین عظیما نیز درحال سپری کردن این روزهاست. عظیما 21 آذر ماه سال 1308 در تهران و در خانوادهای اهل قلم به دنیا آمد. سال 1327 به عنوان چهاردهمین دختر دانشکده هنرهای زیبای تهران پذیرفته شد و پس از فارغالتحصیلی بر اثر یک اتفاق در شهر آبادان با نقاشیهای پشت شیشه عبدالجلیل آشنا شد، با اینکه در فضای مدرنیته مشغول به تجربه بود، تصمیم گرفت این دنیای مدرن را به شیوه پشت شیشه نقاشی کند و از آن زمان تا امروز که دیگر نمیتواند قلم به دست بگیرد، با کوشش این مسیر را تنها به عشق زنده نگاه داشتن شیوهای قدیمی در نقاشی ایران طی کرد. نگرانی او، فراموش شدن نقاشی پشت شیشه است که دیگر خیلی به آن پرداخته نمیشود. استاد عظیما یکی از آخرین بازماندگان نقاشی پشت شیشه ایران است. وی تاکنون نمایشگاههای مختلف انفرادی و گروهی را در ایران و کشورهایی چون بلژیک، فرانسه، یوگسلاوی و ترکیه برپا کرده است و سال 2002 نمایشگاهی از آثار او در دانشگاه هاروارد برگزار شده است. به بهانه برپایی نمایشگاهی به منظور بزرگداشت این هنرمند در هفته اول پاییز، «ایران» به گفتوگو با استاد مهین عظیما نشست که متن کامل آن را میخوانید.
***
با توجه به شروع فعالیت شما در دوره مدرنیته ایران، چه شد که به نقاشی پشت شیشه علاقهمند شدید؟ در دانشکده هنرهای زیبا، هنرجو بودم، اما چیزی که ما با آن تماس و آشنایی نداشتیم، متریال شیشه بود. سفر زیاد میرفتم و نقاشیهای پشت شیشه توجهام را به خود جلب میکرد. تنها یک دوست که اسمش به خاطرم نمیآید برای من چند عکس از نقاشیهای پشت شیشه فرستاده بود. پس از ازدواج با مسعود برزین به آبادان رفتیم و مدتی آنجا زندگی کردیم. در آن دوران سیلی در آبادان آمد، من به همراه تعدادی از خانمها رفتیم به سیلزدگان رسیدگی کنیم، در آن وقت در خانهای نقاشی ای توجهم را به خود جلب کرد و از صاحب آن خانه پرسیدم که این چیست؟ گفتند نقاشی پشت شیشهای است که توسط عبدالجلیل کشیده شده است. آنها از اینکه نقاشی آسیب ندیده بود بسیار خوشحال بودند و از نگاه مردم ساکن آن منطقه، نقاشی پشت شیشه چیز قشنگی بود. به خانه که بازگشتم فکرم خیلی درگیر آن اثر شده بود و پس از آن بود که تصمیم گرفتم نقاشی پشت شیشه کار کنم. خودم نقاش بودم و همان نقاشی که میکشیدم را روی شیشه منتقل کردم.
پس به جای بوم و مقوا و کاغذ از شیشه استفاده میکردید؟ بله، البته عیب شیشه این بود که زود میشکست، بنابراین به دنبال چیزی میگشتم تا به جای شیشه از آن استفاده کنم. پلکسی گلاس که گرانتر از شیشه بود را پیدا کردم. آن را در ورقههای بزرگ از پامنار تهران میخریدم. پس از آن تا آخرین نقاشی ام، همان کاری که روی شیشه میکردم را عیناً روی پلکسی گلاس انجام دادم.
از رنگ ویترای برای نقاشی استفاده میکردید؟ نه، با رنگ روغن و آکرلیک و گاهی هم رنگ شیشه نقاشی میکردم.
نقاشی پشت شیشه را تجربی آموختید یا زیر نظر استاد کار میکردید؟ به شکل خودآموخته آن را کار کردم؛ شروع به تجربه کردن کردم. همان طراحی و نقاشی را که در دانشگاه آموخته بودم ، روی شیشه میکشیدم و سپس رنگ میکردم. نقاشی پشت شیشه کار مشکلی است، نقاش باید طرحش را پشت شیشه بکشد و بعد از آن سوی شیشه آن را نگاه کند. فکر کنید اگر نقاش نباشید چطور میخواهید این کار را انجام دهید؟
در نقاشی پشت شیشه بیشتر طبیعتگرا بودید یا فیگوراتیو میکشیدید؟ طبیعت کشیدهام و آن را دوست دارم البته انسان را هم میتوانید در نقاشی هایم ببینید.
یکی از تکنیکهای مورد استفاده در نقاشی پشت شیشه دورگیری است. چرا؟ بله، دورگیری را اصولاً با رنگ سیاه انجام میدهند تا فرم درست از آن سوی شیشه خودش را نشان دهد.
زمانی که انتخاب کردید نقاشی پشت شیشه بکشید، مکتب سقاخانه جان گرفته بود، جنبشهای جدید، بهمن محصصها، فضای مدرنیته و غیره، با توجه به این موارد برخوردها و بازخوردها با شما که نقاشی که رو به فراموشی بود را احیا کردید آن هم به شیوهای نوین، چگونه بود؟ هر نقاشی، هر هنرمندی برای خود یک فکری دارد. فکر من این بود که نقاش زبان خود باشم. این نقاش زبان بودن، در زنده کردن یک هنر ایرانی بود که من آن را انجام دادم. حالا چقدر در آن موفق شوم یا شده باشم را خدا میداند.
در این راه آیا از هنرمندی یا بهطور مثال از نقاشیهای پشت شیشه کلیساها تأثیر گرفتید یا بر نسلهای پس از خودتان چقدر تأثیر گذاشتید؟ در دانشکده استادی به اسم علی محمد حیدریان داشتیم که از شاگردان کمال الملک بود. ریزهکاریها در نقاشی را از او یاد گرفتم، بعد محمود جوادیپور به دانشکده آمد و ما هنرجویان را بیشتر در فضای مدرنیسم وارد کرد. اما خیلی چیزها را از مهندس هوشنگ سیحون آموختم. او از پاریس آمده بود و خیلی جوان (نو) فکر میکرد و همان فکرهای جوانش را به شاگردانش انتقال میداد. البته دو سال در دانشکده الزهرا درس دادم. اما اگر کسی کار کرده یا ادامه داده باشد را نمیدانم. تنها کسی که در این سالها پیش من آمد تا نقاشی پشت شیشه یاد بگیرد دختربچهای بود به اسم لیلا.
در این راه چقدر مشکل داشتید؟ یک وقت هایی، رنگهای مورد نیازم را گیر نمیآوردم یا پلکسی گلاس در بازار نبود. این موارد خیلی من را آزار میداد و ناراحتم میکرد. اما با این موضوعات میساختم و صبر میکردم. چارهای جز این نداشتم البته از کارم استقبال میشد، اروپا خیلی میرفتم، ترکیه، یوگسلاوی، خیلی اسمها یادم نمیآید. حتی دانشگاه هاروارد نیز که عکس نقاشی هایم را در اینترنت دیده بود، از من برای سخنرانی دعوت کرد. آنها هر سال یک زن هنرمند را برای سخنرانی دعوت میکردند. در نامه ای که به من نوشته بودند، آمده بود که استادان آنها از شیوه نقاشی کردن من تعجب کردهاند.
نقاشی پشت شیشه درحال فراموشی است، چرا فکر میکنید که این شیوه نقاشی خیلی مورد توجه جامعه هنری امروز قرار نگرفته است؟ برای اینکه کار سختی است، هنرمندان حوصلهاش را ندارند که این کار را بکنند و مردم هم این نقاشی را فراموش کردهاند. خیلیها نقاشی پشت شیشه را با نقاشی با ویترای اشتباه میگیرند و هر دو را یکی میدانند، در حالی که این دو با هم فرق دارند.
پس نقاشی پشت شیشه با ویتراهایی که در کلیساها میبینیم متفاوت است و داستانش به دورهگردهایی که اواخر صفویه و دوره قاجار زندگی میکرده و این نقاشیها را به شکل ساده، با رنگهای تخت و خام و با موضوعات اسطورهای، غنایی، مذهبی و غیره میکشیدند و در کنار نمایش آنها به گونهای برای مردم کوچه بازار قصه سرایی میکردند، بازمیگردد؟ می گویند ریشه آن از چین است و در دوره صفویه از طریق جاده ابریشم به ایران وارد شده است، هستند کسانی که امروزه کار میکنند اما تنها همان موضوعات زمان قدیم و قاجاریه را تقلید میکنند و خلاقیت ندارند.
چه پیشنهادی در مورد زنده نگاهداشتن نقاشی پشت شیشه دارید و دوست دارید در این خصوص به مسئولان و خوانندگان چه بگویید؟ همیشه در دلم هست تا همه بفهمند نقاشی پشت شیشه چیست. در مورد نبود شناخت بین مردم یک خاطره میگویم، حدود سه سال پیش در یکی از نمایشگاههایم، خانمی از بازدیدکنندگان به من گفت «که چرا گفته اید این نمایشگاه نقاشی پشت شیشه است. هر نقاشی و عکسی را که قاب میکنند، پشت شیشه میگذارند، طبیعی است که نقاشی کشیده اید و آن را قاب کرده اید باید پشت شیشه قاب قرار دهید» تا این حد مردم از این شیوه کاری بیاطلاع هستند.
و شما چه به او گفتید؟ شیشهای را آوردم و به او و دیگر بازدیدکنندگان نشان دادم، توضیح دادم که نقاشی را پشت آن میکشیم، رنگ را میزنیم و بعد شمای مخاطب از سوی دیگر شیشه، تصویر را میبینید، برای ماندگار شدن این شیوه نقاشی همه باید دست به دست هم بدهیم.
با توجه به نمایشگاه آخرتان که هفته اول مهرماه سالجاری در گالری ایوان برپا شد، این همه امید و عشق برای کار کردن از کجا نشأت میگیرد؟ متأسفانه دست راستم، خیلی به کار نمیآید و حتی گرفتن یک قاشق هم برایم مشکل است. الان نمیتوانم راه بروم و با صندلی چرخ دار جابه جا میشوم. هر کاری که تا الان بوده که باید انجام بدهم را انجام داده ام. الان نوبت جوانهاست که باید یک فکری برای این هنر بکنند، بروند و کار را شروع کنند. نقاشی پشت شیشه کار ناموفقی نباید باشد و نیست اما زحمت میخواهد.
آنچه در دلتان هست و میخواهید به خوانندگان این گفتوگو بگویید، چیست؟ مریضم به گونهای که دیگه نمیتوانم راه بروم یا حتی بایستم. برای رفتن به نمایشگاه مرا با آمبولانس بردند و بازگردانند. خدا رو شکر مغزم کار میکند و اطرافیانم را کاملاً میشناسم، فقط میگویم که خوشحالم از اینکه سه فرزند بسیار خوب دارم.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید