1395/6/1 ۰۹:۰۱
یک سیاح گمنام روس در کتابی به نام «گزارش ایران»، توصیفی جذاب درباره قزوین آورده است. نویسنده این اثر، که ناماش مشخص نیست و درباره زندگی و دلیل سفرش به ایران ناآگاهیم، در سال ١٨٨٧ میلادی برابر با ١٢٦٥ خورشیدی از راه شمال دریای خزر به خاک ایران گام نهاده، پس از اقامتی در بابلسر به تهران وارد شده و با یاری سفیر روسیه به حضور ناصرالدین شاه قاجار رسیده است.
یک سیاح گمنام روس در کتابی به نام «گزارش ایران»، توصیفی جذاب درباره قزوین آورده است. نویسنده این اثر، که ناماش مشخص نیست و درباره زندگی و دلیل سفرش به ایران ناآگاهیم، در سال ١٨٨٧ میلادی برابر با ١٢٦٥ خورشیدی از راه شمال دریای خزر به خاک ایران گام نهاده، پس از اقامتی در بابلسر به تهران وارد شده و با یاری سفیر روسیه به حضور ناصرالدین شاه قاجار رسیده است. وی پس از ده روز اقامت در تهران از راه قزوین به روسیه بازگشته است. نویسنده، با وجود کوتاهی سفر اما توجهی زیاد به بررسی جزییات شهرها و آداب و رسوم مردم ایران داشته است. کلام وی نیز مختصر است و از پرداختن به حواشی پرهیز دارد. او پس از توقف در تهران هنگام بازگشت به کشورش توصیفی کوتاه نیز از شهر قزوین ارایه میکند «در وقت طلوع آفتاب بود که وارد شهر قزوین گردیدم. این شهر در اواسط راه تهران به طرف رشت واقع شده است. مختصر آنکه، پس از ورود به قزوین، چنین معلوم شد که این شهر زمانی پایتخت ایران بوده ولی حالا شهری است کثیف و دارای ساختمانهای پست که تمامی آنها از خشت ساخته شده است. قزوین چند بازار کثیف دراز مسقف دارد. فقط عمارت سلطنتی شاه و مسجدی که در آنجا از کاشی ساخته شده فیالحقیقه بسیار قشنگ است ولی افسوس که این دو بنا در وسط سایر ساختمانهای حقیر این شهر واقع شده است». به گفته سیاح روسی، ابنیه شهر قزوین از خشت و معماری و ساختمانسازی در آن بسیار بد است. وی تاکید میکند مدتی دراز با دقت فراوان به خانههای مردم این شهر توجه کرده و آن را نه خانه، که جعبهای بزرگ دریافته است «از صورت ظاهر این بناها چنین معلوم است که گویا این خانهها نه مانند مساکن انسان بلکه مانند جعبه بزرگی است که از دور ملاحظه میشود. تمام خانههای اینجا یک طبقه و دارای پشتبامهای مسطحی است که مسلمانان بر روی آنها در فصل تابستان و هوای خوب به خواب میروند. درهای خانههای قزوین بسیار کوچک و پنجرههای آن از شیشههای کوچک مختلفاللون ساخته شده است». همچنین ساخت درونی منازل که به بیرونی و اندرونی تقسیم میشده، برای وی اعجابانگیز بوده است. او اندرونی را محل زندگی زنان و جایی مناسب برای پنهان شدن از دست طلبکاران میداند «در خانه یک اطاق برای پذیرایی مهمانها که آن را بیرونی مینامند ساخته شده است. همچنین در همان محل بنایی که عبارت از چندین اطاق و موسوم به اندرونی باشد بنا نمودهاند. در این اتاقها که اندرونی نام دارد زنها زندگی میکنند و شخص خارجی به هیچوجه جرات نمیکند که در آنجا داخل بشود. به همین طریق صاحبخانه مزبور میتواند از دست طلبکار و از بازدید مهمان گستاخ خود را در اندرون پنهان بدارد. در اتاق بیرونی نیمکت و صندلی و میز و دولابچه دیده نمیشود مگر آنکه در زوایای آن مهمانخانه فقط رختخوابهایی دیده میشود که آنها را به نوعی پیچیده و با متکا به دیوار آن اتاق تکیه دادهاند».
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید