1395/4/19 ۰۹:۰۴
چارلز هیل، دیپلمات و استاد دانشگاه ییل در رشته مطالعات بینالملل در مقالهای مفصل با عنوان «برک برای زمانه ما» به بررسی و کارایی و امتداد تاثیر و تاثرات اندیشههای برک درحال حاضر پرداخته است که در مجله علمی «newcriterion» منتشر شده است. در ادامه بخشی از این مقاله جالب را که چارلز هیل با زبانی ساده به نمودهای اندیشه این فیلسوف ایرلندی در تصمیمات و نوع اندیشه ما در دوران معاصر پرداخته، مطالعه میکنید.
ادموند برک برای زمانه ما به مناسبت سالروز مرگ این فیلسوف زهرا سلیمانیاقدم: چارلز هیل، دیپلمات و استاد دانشگاه ییل در رشته مطالعات بینالملل در مقالهای مفصل با عنوان «برک برای زمانه ما» به بررسی و کارایی و امتداد تاثیر و تاثرات اندیشههای برک درحال حاضر پرداخته است که در مجله علمی «newcriterion» منتشر شده است. در ادامه بخشی از این مقاله جالب را که چارلز هیل با زبانی ساده به نمودهای اندیشه این فیلسوف ایرلندی در تصمیمات و نوع اندیشه ما در دوران معاصر پرداخته، مطالعه میکنید.
ادموند برک، ایرلندی سیاستمدار و فیلسوف، نماد محافظهکاری است. وقتی سال گذشته در شورای محلی شهر نیوهیون بین دو تن از روسای دانشگاه ییل، بر سر تخریب یک دیوار بحث در گرفت، مخالفان از ایدههای برکی دفاع کردند: «ما حق نداریم آنچه پیشینیانمان ساختهاند و برایشان ارزشمند است را خراب کنیم. ما به همان اندازه که به نسلهای بعد تعهد داریم به نسلهای پیشین هم متعهد هستیم.» این دیوار بخشی از گورستان قدیمی است که در سال 1840 با سبک معماری مصری ساخته شده است. برداشتن این دیوار میتواند فضای بیشتری را برای تردد عابران فراهم کند. برای ادموند برک قرن هجدهمی که در مجلس عوام انگلیس خدمت میکرد، مشخصه یک جامعه سالم در آشتی و پیوند حال و آینده با گذشته است. ما درحال حاضر زندگی میکنیم، آن هم با زمانی که همیشه در حال پیشرفت روبه جلو در جهت خطی است.
منتقدی تند و محافظهکاری سخت برک از نظر همه یک محافظهکار بود. درواقع این احترام او به گذشته، او را یک محافظهکار میکرد. با توجه به اشتیاق بیشازحد جهان مدرن برای تغییر، تاکید برک بر تداوم و ثبات است که از او یک فرد عجیب میسازد. ولی بسیاری به او به چشم تردید مینگریستند، چون حرفهایش ظاهرا زیادی افراطی بود. محافظهکاری برک تند و آتشین بود و با سبک ارتجاعی بیان میشد. این مخالفان برک را به تعجب وامیداشت. کسانی دائما به برک مشکوک بودند به خاطر بعضی انگیزههای پنهان او و نفوذ موذیانهای که در بعضی از دستورات داشت. او به همان اندازه نیز برای دولت تهدید محسوب میشد. برک سقراط و خرمگس قرن هجدهم بود، البته از نوع خطرناک آن. او کسی بود که مفروضات مقرر شده بریتانیا را به چالش کشید. برک که در بحبوحه انقلاب فرانسه و بحران در بریتانیا زندگی میکرد، متهم بود که از خارجیها پول میگیرد یا با وجود اینکه در دولت سمت دارد اما وفاداریاش به کلیسای کاتولیک است نه انگلیکن. آرای برک بهواقع برای همه غریب بود: از استقلال آمریکا دفاع میکرد، خواستار آزادی انتخاب مذهب برای ایرلندیها بود، برای هند عدالت میخواست و از انقلاب فرانسه هم متنفربود.
اولین متفکر پستمدرن درواقع برک چالش سختی را به دوست و دشمن ارائه میدهد: او دارای قوه درک عالی، سخنوری خیرهکننده و پیشرو بود، آن هم با انرژی درونی قوی که کنترلکردنش راحت نیست. به نظر میرسید برک میتوانست در لحظه بر تمام قابلیت و تواناییهای خود تمرکز کند. گفته شده است وقتی شما خود را در گفتوگو با برک مییافتید این حس را داشتید که گویی یک ماشین قدرتمند پوست شما را میخراشد و از شما عبور میکند. جسی نورمن از اعضای پارلمان انگلیس و مدرس فلسفه در دانشگاه لندن یکی از بیوگرافرهای ادموند برک است. او میگوید برک موفق شد نشان دهد آنچه ارزشهای عصر روشنگری به همراه خود میآورد همه خوبی نیست و میتواند تناقضهای روسو و بحرانهایی به همراه داشته باشد. برک هشدار داده بود که ایدههای روشنگری میتواند آسیبهای عمیق اجتماعی ایجاد کنند از این نظر، او اولین متفکر پستمدرن بود. چنانچه نورمن میگوید این موقعیت برک را توانمند کرد برای تبدیل شدن به محور یا مدار مدرنیته سیاسی، اولین و بزرگترین منتقد عصر مدرن و اولین متفکر سیاسی عصر مدرن. او که خود ضدرادیکال بود، در نقادی از مارکس رادیکال و تندتر عمل کرد. برک برخلاف هابز، لاک و روسو از وضعیت طبیعی برای توصیف اجتماع شروع نمیکرد، از نظر او، جامعهای که در آن زندگی میکنیم، وضعیت نخستین است، جایی که انسانیت ما از آن مشتق میشود. او معتقد بود جامعه جایی است که ما بهطور طبیعی در طول زمان در آن تکامل یافتهایم و آزادی نتیجه یک جامعه منظم و خوشترکیب است.
فاجعهباری آزادی مطلق برک اولین کسی بود که توصیف امروزین از احزاب سیاسی ارائه داد. ادموند برک وجود احزاب سیاسی را برای جامعهای مدرن ضروری میدانست، چون آنها را محل برخورد ایدئولوژیها میدانست، در عین اینکه به مردم عادی هم فرصت بازی میدادند. برای برک نظم اجتماعی، در وسیعترین مفهوم، آن چیزی است که به منزله یک ملت ظهور و بروز دارد. مفهوم ملت بهعنوان نظم جامعه دلیلی است بر اینکه چرا برک فرانسه را بهعنوان کشوری میبیند که خودش را فراموش کرده است. نورمن در بیوگرافیهای خود برای ادموند برک مینویسد که کل فلسفه برک بر مبنای سرزنش و نکوهش استوار شده است، آن هم با نوعی خردگرایی انقلابی که از روسو الهام گرفته است. همچنین میتوان گفت این برک بود که انسان را مبنای مسئولیت سیاسی اخلاقی و اقتصادی قرار داد. بنابراین، اهمیت آزادیهای فردی نزد او بیاندازه مهم بود. چنانچه نورمن توضیح میدهد از اینروست که «فردگرایی لیبرال» در بیشتر زمینههای زندگی بشر ازجمله تحصیلات، نژاد، سلامت، دین، حقوق بشر، تجارت، توسعه و مهاجرت فراگیر شده است. با این حال او نقاط ضعف این فردگرایی را هم برمیشمرد. برک معنای بسیار ناچیزی برای انسان بهعنوان فردی فرای جامعه قائل است، درواقع فرد بدون جامعه معنا ندارد. وقتی فرد خودش را از جامعه به شکل مصنوعی جدا کند، خودخواهی فراگیر میشود. او توانسته بود نوعی هراس اخلاقی از جامعه غربی را احساس کند. درنهایت باید گفت برک درباره بسیاری از چیزها، درست حدس زده بود: اینکه انسانها درواقع افرادی اجتماعی هستند، این عواطف هستند که منطق را هدایت میکنند نه منطق عواطف را و اینکه آزادی مطلق، فاجعهبار خواهد بود.
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید