1395/4/5 ۱۱:۳۹
مصطفی کمالپورتراب، تئوریسین صاحبنام موسیقی سحرگاه چهارشنبه در ۹۲ سالگی بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت. مصطفی کمالپورتراب فرزند نخست خانواده افسری از فرماندهان نظامی روسی بود که بعد از انقلاب اکتبر سال 1917 به ایران آمد و ازدواج کرد.
ای دوست قبولمکن و جانم بستان
سیدحسین رسولی: مصطفی کمالپورتراب، تئوریسین صاحبنام موسیقی سحرگاه چهارشنبه در ۹۲ سالگی بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت. مصطفی کمالپورتراب فرزند نخست خانواده افسری از فرماندهان نظامی روسی بود که بعد از انقلاب اکتبر سال 1917 به ایران آمد و ازدواج کرد. پورتراب خودش نقل میکند که پدرش در پنج سالگی برای او یک فلوت میخرد که با آن برای بچههای محله آهنگهایی را که شنیده بود، مینواخت. پورتراب در هنرستان عالی موسیقی تحصیل کرد و بعد از اخذ دیپلم، سازهای متنوعی نظیر فاگوت را از یاروسلاو بیزا، ویولن را از حشمت سنجری و عطاءالله خادممیثاق و تار را از موسی معروفی فرا گرفت و تئوری موسیقی را از روحالله خالقی آموخت. دورهای تکمیلی آموزش تئوری موسیقی را نیز در فرانسه گذراند. از سال 1324 تدریس موسیقی را شروع کرد که امروزه بسیاری از چهرههای مهم موسیقی در ایران از شاگردان او محسوب میشوند. قطعهای در چهارگاه (۱۹۵۵)، سونات ویولن و پیانو در دومینور (۱۹۵۹)، سه قطعه برای گروه خیام (۱۹۶۹) سوئیت هفت پیکر در 9 قسمت برای ارکستر سمفونیک (۱۹۷۰)، مارش در ماژور برای ارکستر سمفونیک (۱۹۷۳)، رقص پریان در فامینور (۱۹۸۰)، آواز بیگفتار دو قطعه برای ارکستر زهی (۱۹۸۰) و.... از جمله آثار مهم این استاد موسیقی است. پورتراب آثار مکتوبش نیز زبانزد اهالی موسیقی است که از آن میان باید به این تالیفات اشاره کرد: تئوری موسیقی، مبانی آهنگسازی، تجزیه تحلیل موسیقی برای جوانان (ترجمه اثر لئونارد برناشتاین از انگلیسی)، حلالمسائل تئوری (ترجمه اثر اثر پرتسولی از ایتالیایی)، هارمونی مدرن (ترجمه اثر ایگل فیلد هال از انگلیسی)، هارمونی کلاسیک (ترجمه اثر سی.اچ. کیتسون از انگلیسی)، آهنگهای برگزیده ایگلفیلد هال، کنترپوان به زبان ساده (ترجمه اثر استاکز از انگلیسی) و... . او که نایب رئیس شورایعالی خانه موسیقی بود قرار است صبح جمعه از جلوی تالار وحدت تشییع و رهسپار قطعه هنرمندان شود. صبح دیروز پس از رسانهای شدن خبر درگذشت مصطفی کمالپورتراب، استاد بزرگ موسیقی با داوود گنجهای تماس گرفتیم تا این استاد کمانچه و ویولن و یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران درباره وجوه شخصیتی استاد خود سخن بگوید. گنجهای از ردیفنوازان قهار است که شاگردی مصطفی پورتراب را در نیم قرن پیش در کارنامه خود دارد.
شما درگذشت کمالپورتراب، و نبودش در میان موسقیدانان ایرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟ واقعا چگونه میشود جای خالی این معلم بزرگ را پر کرد؟ واقعا یک ضایعه بزرگ بود. این اتفاق برای فرهنگ و هنر ایران نیست؛ بلکه باید این مصیبت را برای تمام فرهنگ در نظر بگیریم. ایران زمین یک مرد بزرگ و مهربان را از دست داد. یک جهان به او افتخار میکرد. او مردی بود که در ۹۲ سالگی با انضباط و نظمی که داشت توانست کنسرت خود را برگزار کند. پورتراب هفته گذشته سر صحنه موسیقی بود؛ باید قدرت او را میدیدید. جوانها باید چنین شخصیتی را الگوی خود قرار دهند. از سیگار و این جور چیزها پرهیز کنند و ببینند کمال پورتراب در ۹۲ سالگی چقدر قبراق و چست و چابک بود.
شخصیت علمی مصطفی پورتراب را که از استادان تئوری موسیقی بود، چگونه میبینید؟ مصطفی کمالپورتراب سال 1303 در تهران زاده شد و از همان دوران به علم و هنر علاقه فراوان داشت. او نزد استادانی چون یاروسلاوبیزا، حشمت سنجری و عطاالله خادم میثاق، روبیک گریگوریان، روحالله خالقی، موسی معروفی، فریدون فرزانه و پاتما گریان دانش موسیقی آموخت. دکتر پورتراب رشته موسیقی علمی را برای ادامه تحصیل در هنرستان برگزید و در این زمینه به استادی تمام رسید. ایشان از هر نظر یک چهره ماندگار بود. از سال 1340 سرپرستی یکی از ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر را برای ساخت آهنگ، رهبری آن و اجرای برنامه در تلویزیون را بر عهده گرفت و در زمینه رهبری ارکستر مدتی با حشمت سنجری کار کرد. پورتراب در سال 1346 راهی فرانسه شد، پس از چند ماه به ایران بازگشت و نزدیک چهار سال از تجربیات کریستین داوید در آهنگسازی استفاده کرد. پورتراب از سال 1324 به صورت مستمر تدریس میکرد و مدت دو سال؛ یعنی در سالهای 1350تا 1352 مدیر هنرستان موسیقی بود. در هر زمینهای که شما بگویید اسم پورتراب میدرخشد. اگر تئوری موسیقی را در نظر بگیرید باولین اسمی که به میان میآید نام پورتراب است. در زمینه مبانی آهنگسازی نیز باز هم کتاب درخشان ایشان مهم است. در زمینه زبان و ترجمه هم او بر چندین زبان مسلط بود. کتابهایی که تالیف و ترجمه کرده همچنان مهم هستند. پورتراب واقعا یک چهره ماندگار است و این مقام را هم با تلاش به دست آورده بود. او یک طلبه واقعی علم و هنر بود. در زمینه خانواده باید بگویم واقعا مرد درجه یکی بود. همسر ایشان خدابیامرزد قبل از اینکه از این جهان برود زندگی بسیار خوبی در کنار او داشت. پورتراب از چهرههای مهم در عرصه اجتماعی و مدنی هم بوده است. نظرتان در این باره چیست؟ باید به جامعه هنری ایران تسلیت بسیار بزرگ و غمانگیزی بگویم. ایشان یکی از ستونهای استوار و راسخ نهادهای مدنی و از موسسان خانه موسیقی بود. من هم افتخار داشتم که نایبرئیس و در کنار این فرد بزرگ باشم. هر موضوعی که در موسیقی پیش میآمد ایشان متواضعانه حل و فصلش میکرد و تقریبا هیچ کس نبود که از پورتراب ناراحت شده باشد. هر گرفتاریای که پیش میآمد با تواضع ایشان حل میشد. اصلا یک چیز استثنایی بود.
کتاب تئوری موسیقی کمالپورتراب مهمترین منبع آموزشی برای هنرجویان موسیقی بوده و هست. حالا مهم نیست که در زمینه موسیقی سنتی قدم برداشتهاید یا در زمینه موسیقی غربی؛ در هر شاخهای که ساز را در دست بگیرید و بخواهید تئوری آن را بیاموزید اولین قدم تئوری موسیقی با نام پورتراب عجین شده است. این کتاب چقدر اهمیت دارد؟ واقعا میتوانم بگویم پنج نسل از جوانان اهل هنر و علم شاگرد ایشان بودند. پورتراب ۵۰ سال پیش استاد من بود. فکر کنید که در این 50 سال از چه موهبت بیامانی نصیب بردم. در آن سالها کتابهای علمی به این شکل در دسترس نبود. همین کتاب تئوری موسیقی به شکل یک جزوه بود که دست به دست میگشت و من با همین جزوه در کنکور موسیقی شرکت کردم. میتوانم بگویم تمام موسیقیدانان این کتاب را در ایران خواندهاند. او نهتنها یک ادیب بود؛ بلکه باید او را یک فیلسوف موسیقی خواند. ترجمههایش در زمینه تئوری موسیقی هم درجه یک است. این نکته را بگویم تا فراموش نکردهام؛ پورتراب واقعا بیریا زندگی میکرد و هیچ چشمداشتی به چیزی نداشت. وقتی صبح خبر فوت پورتراب را شنیدم واقعا فهمیدم این دنیا بسیار کوچک و گذراست و تنها نامی از ما بر جای خواهد ماند که از استاد پورتراب نام نیکی بر جای مانده است.
یک سوال اساسی که پیش میآید این است که بسیاری او را پدر موسیقی علمی و مدرن ایرانی میدانند. نظر شما در این باره چیست؟ ایشان پدر موسیقی مدرن ایران است و خواهد بود. پدر بودن به داشتن سن زیاد نیست؛ بلکه به دارا بودن فهم و درک و شعور است که پورتراب در همه این موارد اول بود. در مورد او خیلی میتوان حرف زد و نکتههای مختلف را آورد ولی به قول استاد نظامی گنجوی؛ سخن بسیار داری اندکی کن، یکی را صد مکن صد را یکی کن، چو آب از اعتدال افزون نهد گام، ز سیرابی به غرق آرد سرانجام. به همه مردم ایران تسلیت میگویم.
لوریس چکناواریان: همیشه زنده است او استاد بزرگ موسیقی بود و خدمت بزرگی به موسیقی این کشور کرد. وجود ایشان، الهامبخش بزرگی برای همه موسیقیدانان بود. او با کتابهایش خدمت بزرگی به موسیقی و شاگردهایش کرد. کتابهای پورتراب همیشه میمانند. همه ما یک روز از این دنیا میرویم؛ پورتراب بهواسطه کتابهایش همیشه زنده است.
نادر مشایخی: شاگرد ایشان بودم سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ در هنرستان موسیقی پسران شاگرد ایشان بودم. البته من کمی دیر فهمیدم که او چقدر باارزش است. پورتراب هیچگاه سعی نمیکرد مسیر مشخصی را برای شاگردانش تعیین کند. مثلا نمیگفت باید حتما هارمونی و کنترپوآن یاد بگیرید. این خیلی مهم بود و تاثیر بسیار خوبی روی شاگردانش میگذاشت.
میلاد کیایی: مجوز تدریسم را امضا کردند حدود سال ۱۳۴۲، یعنی بیش از ۵۰ سال پیش، برای گرفتن مجوز تدریس موسیقی از آموزشگاهی که در آن درس میدادم، به شورای موسیقی وزارت فرهنگ و هنر معرفی شدم. من هم که آن زمان ۱۸ سال داشتم، از سوی این هنرمندان پذیرفته شدم. هنوز هم مجوز تدریسم را که توسط این هنرمندان امضا شده است، نگه داشتهام...»
علی رهبری: از معدود حامیان راسخ ارکستر سمفونیک تهران چقدر حیف، استاد مصطفی پورتراب نهتنها به عنوان یک دوست و همکار بلکه بهعنوان یکی از معدود حامیان راسخ ارکستر سمفونیک تهران در کنار ما بود. این استاد فقید، برخلاف اکثر موسیقیدانهای ایرانی در اغلب تمرینها و اجراهای ارکستر سمفونیک شرکت داشت و همیشه و همواره ما را تشویق و به ادامه راه ترغیب میکرد.. شخصیت ایشان آنقدر والا بود که با وجود اینکه من در ۲۵ سالگی جانشین ایشان به عنوان ریاست هنرستان عالی موسیقی ملی انتخاب شده بودم؛ ایشان در ۴۰ سال دوریام از ایران هم با من در تماس بود و مرا تشویق به آمدن به ایران میکرد. آخر هم ایشان بود که در دی ماه گذشته بعد از نارضایتیهای من از رفتار بنیاد رودکی به جوانان، برای من نوشت که ایران نمانم. جایشان خالی.
شهرداد روحانی: آخرین اجراى زنده استاد پورتراب این هنرمند عزیز و ارزشمند ماه گذشته در چندین مراسم مختلف که براى تولد من گرفته شده بود شرکت کرد و به من افتخار داد و چندین بار قطعه «تولدت مبارک» را با پیانو اجرا کرد و این خود بهترین هدیه تولد براى من بود. استاد پورتراب همیشه درکنسرتهایم حضور داشت. به خاطر دارم در آخرین کنسرتى که ١٧ خرداد با ارکستر سمفونیک تهران داشتم بعد از معرفى از وی خواهش کردم که روی صحنه حضور پیدا کرده و قطعهاى را با پیانو اجرا کند و ایشان با مهارت فراوان قطعه اى سخت و زیبا را اجرا کرد به طوری که سالن مملو از جمعیت تالار وحدت را به وجد آورد و این آخرین اجراى زنده استاد پورتراب بود. استاد مصطفى کمالپورتراب فقط یک موزیسین جهانى نبود، ایشان یک عالم، دانشمند و فیلسوف بزرگى بود که با عزت زندگى کرد و با عزت هم از دنیا رفت...
منبع: فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید