میراث فکری گذشته مبنایی برای آینده‌نگری

1395/4/1 ۰۹:۵۶

میراث فکری گذشته مبنایی برای آینده‌نگری

نشست تخصصی «دین، فرهنگ و اخلاق در جامعه ایران» با سخنرانی عبدالله صلواتی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید رجایی و رضا ماحوزی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در این نشست ماحوزی سخنانش را حول موضوع «پیوند فرهنگ با مجموعه دین (معارف وحیانی و آموزه‌های عرفانی و فلسفی)» ایراد کرد و به مساله اسلام در خاورمیانه اسلامی و ایران پرداخت. عبدالله صلواتی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید رجایی که دیگر سخنران این نشست بود، با موضوع «پیوند دین و اخلاق براساس نظریه سلولی» به ایراد سخنرانی پرداخت.

نشست تخصصی «دین، فرهنگ و اخلاق در جامعه ایران» با سخنرانی عبدالله صلواتی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید رجایی و رضا ماحوزی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در این نشست ماحوزی سخنانش را حول موضوع «پیوند فرهنگ با مجموعه دین (معارف وحیانی و آموزه‌های عرفانی و فلسفی)» ایراد کرد و به مساله اسلام در خاورمیانه اسلامی و ایران پرداخت. عبدالله صلواتی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید رجایی که دیگر سخنران این نشست بود، با موضوع «پیوند دین و اخلاق براساس نظریه سلولی» به ایراد سخنرانی پرداخت.
 
  شریعتی و ماجرای فلسفیدن
رضا ماحوزی | مساله مورد توجه در مواجهه خاورمیانه و ایران با اسلام در این است که چرا باید میراث فکری گذشته را به زبان آورد تا مبنایی برای حال و بینشی برای آینده‌نگری باشد؟ آثار فلاسفه در کجای زندگی و حال ما قرار دارند.  به نظر می‌رسد مولفه‌های بسیاری در ذهن و ضمیر انسان امروزی رخنه کرده است که دیگر «میرداماد» در گوشه‌ای از تفکر ما وجود ندارد. در این بین یک مساله اتهامی به نام «اسلام تاریخی» نیز وجود دارد. اگر ما اسلام ایرانی را در زمینه عربی و غربی د‌ر نظر بگیریم، می‌بینیم این امر ابعاد مختلفی دارد. ادعا بر این است که آنچه ایرانی‌ها با نام اسلام ساخته و پرداخته‌اند یک اسلام اعتقادی است که پوسته‌ای بر محتوای درونی آن قرار داده‌اند.   می‌خواهم به نمونه سترگی اشاره کنم و آن نگاه شریعتی به فلسفه است. وی در نوشته‌های خود از ما (خوانندگان) می‌خواهد تا فلسفه اسلامی نخوانیم. او برای اسلام الگوهایی مانند زینب‌(س)، امام حسین‌(ع) و ابوذر را معرفی می‌کند که هنوز عرفانی نشده‌اند. به عبارتی از نگاه شریعتی اسلام ناب را باید در علم زینب‌(س) و ابوذر جست. از نظر وی آثار و تفکر بوعلی، عین‌القضات همدانی و دیگر متفکران دردی از شناخت اسلام دوا نمی‌کند.  در مکاتب فلسفی فیلسوفان اسلامی چهار جریان عمده وجود دارد؛ هنگامی که به عمده آثار ابن‌سینا، خواجه عبدالله انصاری یا ملاصدرا رجوع می‌کنیم به خوبی می‌توانیم چهار جریان عمده را در تولید آرا و نظریات آنها ببینیم که در یک نقطه به هم رسیده‌اند. محور این چهار جریان نیز «برهان» یا «دیالوگ» است. با یک مثال بهتر می‌توان به این موضوع اشاره کرد. ملاصدرا «جوهر» را به سه قسم ماده، صورت و جسم تقسیم می‌کند و اعتقاد دارد جسم از ترکیب ماده و صورت به دست می‌آید، اما ما برای یک جسم یک هویت مستقل قائلیم.
 
  کمک دین به ارتقای فضایل اخلاقی
عبدالله صلواتی:
فضایل اخلاقی در زمینه دینی حالت صفر و یک خود را از دست می‌دهد، زیرا دین فضایل را ارتقا داده و با فضیلت حداقلی اغنا نمی‌شود. قرآن کریم فضیلت‌های بیشتری برای مفاهیمی که در دسترس بشر است متصور شده‌ است. به‌عنوان مثال مفهوم «سخاوت» مسبوق به درخواست انسان از کسی می‌شود؛ اما خداوند در قرآن فضیلت بالاتری را با نام «جود» مطرح می‌کند که مسبوق به درخواست نیست؛ به تعبیری در سطح بالاتری از سخاوت از انسان دعوت به بخشش می‌کند.  در دین اساس الگوها، الگوهای توحیدی است که با نیت فاعلی همسو هستند. اگر رفتارها برای تقرب و رضای الهی نباشد در سطح پایین‌تری می‌ماند. نظریه سلولی اخلاق را در دو وجه «اخلاق متعارف» و «اخلاق متعالی» بررسی می‌کند. در این نظریه اخلاق متعالی در پرتو دین و هسته غیرفروکاهشی اخلاقی قرار گرفته است. اگر ما بخواهیم اخلاق را ناظر بر جامعه ایرانی بررسی کنیم باید سلول سومی با عنوان «زیست‌بوم» به آن اضافه کنیم. شرایط اجتماعی، تاریخی و آداب و سنن از جمله مولفه‌های زیست‌بوم هستند. جامعه ایرانی با سابقه تاریخی مملو از ناپایداری‌های شرایط اجتماعی است. این ناپایداری، اخلاق اجتماعی خاصی را شکل می‌دهد. در این جامعه کدهای اخلاقی خاصی مانند هم‌رنگی با جماعت و سایر مسائل وجود دارد. پیش از تکثیر این کدهای اخلاقی، ژن اخلاقی دستکاری می‌شود؛ یعنی فضایل اخلاقی تفسیرهای خاصی پیدا می‌کند. دروغگویی می‌تواند یکی از آن تفسیرها باشد. کسی که دروغ می‌گوید اما کمتر به دروغگویی خود اعتراف می‌کند؛ زیرا اعتراف دارد حرفی را که زده منتسب به حزب، گروه و دیدگاهشان بوده و دروغ نیست. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌گوید استبداد در قرون وسطی فرانسه حق شاه بود و مردم آن را به‌عنوان حقوق شاه پذیرفته بودند؛ یعنی این مصداق اخلاقی تفسیری از حق شاه است. در هرج و مرج‌های اخلاقی یک ابزار برای رسیدن به حقیقت اخلاقی وجود دارد و آن مراجعه به خویشتن است.

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: