1395/3/25 ۰۷:۱۷
ایران همچون فرشهایش، بافتی به هم پیوسته اما متنوع از رنگها و گلهای متنوع و رنگارنگ فرهنگ است که همه در عین تفاوت در رنگ و نقش درهم تنیدهاند و ترکیبی یکدست و زیبا را بهوجود آوردهاند. استانها، مناطق و شهرها و روستاهای ایران هرکدام نقش و رنگی متفاوت و منحصر به خود دارند. وجهی از اشتراکات ملی دارند و در عین حال تفاوتهای هویتی خود را نیز حفظ کردهاند. در این میان وقتی صحبت از رسانهها و مطبوعات محلی و استانی میشود، انتظار داریم که اشتراکات ملی و تمایزهای هویتی منطقهای و محلی را در این نشریات هم ببینیم تا باور کنیم که سیمای واقعی استانهای ایران نیز در این رسانهها نقش خورده است. در این صورت است که نشریات استانی، باور پذیر، قابل اعتماد و خریدنی و خواندنی میشوند.
بیرنگی تنوع فرهنگی در تابلوی مطبوعات استانی
محمد رضا عزیزی : ایران همچون فرشهایش، بافتی به هم پیوسته اما متنوع از رنگها و گلهای متنوع و رنگارنگ فرهنگ است که همه در عین تفاوت در رنگ و نقش درهم تنیدهاند و ترکیبی یکدست و زیبا را بهوجود آوردهاند. استانها، مناطق و شهرها و روستاهای ایران هرکدام نقش و رنگی متفاوت و منحصر به خود دارند. وجهی از اشتراکات ملی دارند و در عین حال تفاوتهای هویتی خود را نیز حفظ کردهاند. در این میان وقتی صحبت از رسانهها و مطبوعات محلی و استانی میشود، انتظار داریم که اشتراکات ملی و تمایزهای هویتی منطقهای و محلی را در این نشریات هم ببینیم تا باور کنیم که سیمای واقعی استانهای ایران نیز در این رسانهها نقش خورده است. در این صورت است که نشریات استانی، باور پذیر، قابل اعتماد و خریدنی و خواندنی میشوند.
در حال حاضر در کنار دست کم 4000 نشریهای که بهصورت سراسری در کشور منتشر میشوند، 1400 نشریه استانی، 300 نشریه منطقهای و 200 نشریه محلی دراستانهای مختلف بهصورت روزانه، یک روز در میان، هفتگی، دوهفته نامه، ماهنامه و... در حال انتشار هستند. نشریاتی که سابقه انتشار برخی از آنها از عمر بسیاری از نشریات سراسری بیشتر است. با این حال این سابقه و پیشینه، به معنای تضمین دوام، بقا و استمرار آنها در شرایط آینده نیست. در شرایط کنونی که رسانههای دیجیتال، استمرار رسانههای مکتوب را به چالش خواندهاند، نشریات استانی و منطقهای نیز به دور و مصون از ورود به این چالش نیستند. اما این فقط یکی از مشکلات نشریات محلی است... . مشکل اول؛ تولید محتوا محتوا و داشتههای یک نشریه برای ارائه به مخاطب مهمترین کالایی است که مطبوعات به مخاطبان میفروشند. برای تولید محتوا هم باید نیروی انسانی کارآزموده و متبحر داشت هم به شبکهای از نخبگان و صاحبنظران متصل بود و در موضوعات مختلف با آنها ارتباط گرفت. بسیاری از دستاندرکاران نشریات محلی معتقدند، مشکل اصلی این نشریات از همین جا شروع میشود ابراهیم محمدی سردبیر هفته نامه «ایلام فردا» معتقد است: نخبگان و نویسندگان این استان کمتر نشریات محلی را تحویل میگیرند. در عین حال او دست اندرکاران این نشریات را در کوتاهی و قصور برای استفاده از نظرات نخبگان مقصر میداند. در واقع تعامل دوسویه بین نخبگان و این نشریات میتواند معضل محتواسازی نشریات محلی را تا حد قابل توجهی حل کند. محمدی میگوید: در استان ایلام افراد تحصیلکرده و نخبه در سطوح بالای دانشگاهی فراوان یافت میشوند. کسانی که در کنگرههای مختلف علمی در سطح کشوری و بینالمللی شرکت میکنند و مطرح هستند اما باید آسیب شناسی شود که چرا این افراد کمتر تمایل دارند با نشریات محلی کار کنند. حسین یارزلو که سالهاست در مطبوعات استان گلستان فعالیت میکند و البته شغل اصلی او معلمی و تدریس در یکی از دبیرستانهای شهر گرگان است در صحبتهای خود به گونهای پاسخ این روزنامه نگار را میدهد: به نظر من پاسخ روشن است نخبگان فعال در استانها یا بهصورت حق التحریری و دریافت حق الزحمه با نشریات محلی کار میکنند یا اینکه بهصورت افتخاری و بدون چشمداشت مالی. در حالت اول به دلیل توان مالی ضعیف و اندک نشریات محلی و ناتوان در پرداخت حقالتحریر مناسب، این نشریات نمیتوانند جاذبهای در بین نخبگان برانگیزند. در حالت دوم هم نخبگان ترجیح میدهند که مطالب خود را به رسانههای سراسری با تیراژ بالاتر ارائه کنند تا به یک نشریه استان در تیراژ محدود. وی میافزاید: ما با همین مشکل در جذب نیروهای حرفهای و کارآزموده در نشریات استانی مواجهیم. به این معنا که بسیاری از خبرنگاران، به نشریات محلی به عنوان جایی برای کارآموزی و جمع کردن پوشهای از نمونه کارها و رزومه اولیه کاری نگاه میکنند. تلاش و اولویت آنها وصل شدن و همکاری با رسانههای سراسری است و نشریات محلی برای آنها محل گذر و ایستگاه موقت است. به محض اینکه جایی در یک رسانه سراسری برای خود دست و پا کنند با نشریه محلی خداحافظی میکنند. مشکلی در ادامه مشکل اولی زنجیره مشکلات به همین شکل است که بهوجود میآید و حلقه به حلقه طولانی تر میشود. وقتی یک نشریه محلی با نخبگان استانی ارتباط خوبی ندارد و از سویی نیروی حرفهای و کارآمد برای تولید محتوا در اختیارش نیست، صفحات خود را چگونه میتواند پر کند؟ مدیر این نشریه به دنبال تولید محتوا با قیمت ارزان و با کمیت زیاد است. از این رو، دست به دامن سایتها و خبرگزاریها و فضای مجازی میشود، جایی که میتواند مطالب رایگان و بدون مدعی را بردارد و حداکثر، به منابع اشارهای کند و تمام! اما نتیجه چه میشود؟ به گفته مهدی ساقینژاد فعال رسانهای در استان مازندران و مدرس دانشگاه، در حال حاضر نشریات محلی با معضلی به نام مرکزگرایی و توجه به پایتخت مواجه هستند. در واقع بسیاری از آنها رنگ و بوی محلی بودن ندارند و مشکلات جایی را که در آن منتشر میشوند یا نمیشناسند و نمیبینند یا نادیده میگیرند. به اعتقاد این فعال رسانه ای، کسی که یک نشریه محلی را میخرد توقع ندارد در این نشریه سخنان آقای ظریف در دیدار با وزیر امور خارجه فرانسه یا آخرین خبرها از اجلاس اوپک یا اینکه داعش در موصل و فلوجه چه میکند را بخواند. وی میافزاید: مخاطبان نشریه محلی اگر میخواستند از این قضایا مطلع شوند پولشان را میدهند و یک روزنامه سراسری با قیمت معمولاً ارزانتر از یک نشریه محلی میخرند. مخاطب نشریات محلی در درجه اول به دنبال یک پرسش است: درجایی که در آن زندگی میکنم چه خبر است؟ در شهر یا استانم چه میگذرد و... این مدرس دانشگاه میافزاید: بنابراین محلی گرایی عمده ترین چالش نشریات محلی است. نشریات محلی و استانی باید راوی مسائل منطقهای خود باشند. استناد به سخنان چند مسئول استانی از استاندار گرفته تا شهردار و مدیرکل استانی و... که حرفهای خود را در خبرگزاریها زدهاند و باز نشر آنها محلی گرایی نیست. نشریه محلی باید چشم و گوش شهروندان و ساکنان آن منطقه برای دیدن و شنیدن مسائل آن ناحیه باشند. باید دید، توصیف کرد و نوشت. نیازهای مخاطبان با پشت میزنشینی تأمین نمیشود. یک نشریه محلی برای اینکه هویت داشته باشد باید با روایت و لهجه خود محتوا تولید کند. اتفاقاً اگر چنین کاری کند، بسرعت مورد اقبال قرار گرفته و مصداق همان جمله معروفی میشود که: «برای جهانی شدن باید محلی بود.» باز هم مشکل مالی و نیروی حرفهای نشریات محلی و استانی مدتهاست که نسبت به درد خود آگاهند و میدانند نقطه آسیبشان چیست. هر از گاهی مشکلات و آسیب هایی که این نشریات به آنها مبتلایند از زبان خودشان به شکل گزارش یا یادداشت گفته میشود. پایگاه خبری و تحلیلی «آذرقلم» در استان آذربایجان شرقی در گزارشی که هفته گذشته منتشر کرد، سعی کرده است با مراجعه به دستاندرکاران نشریات فعال در این استان، بخشی از مشکلات مطبوعات محلی در آذربایجان شرقی را توصیف کند. این سایت به نقل از اسد بابایی رئیس خانه مطبوعات آذربایجان شرقی نوشت: افزایش بیرویه نشریات و پایگاههای خبری بدون در نظر گرفتن ظرفیت استانی باعث ناهنجاری در این حوزه شده است. اسد بابایی افزود: ورود عدهای به عنوان خبرنگارنما به فضای رسانهها بدون آموزشهای مدون، مشکلات بسیاری را در این حوزه به وجود آورده است. محمدحسن علملو روزنامهنگار پیشکسوت تبریزی و سردبیر نشریه محلی «حیدربابا» در این خصوص میگوید: نشریات محلی اغلب به زور نفس میکشند و با کمترین فشار از پا میافتند. علملو که حدود چهار دهه کار روزنامه نگاری را در چنته دارد، معتقد است کمکهای جزئی دولتی از بابت یارانه کاغذ نیز که میتوانست بخشی از هزینهها را تأمین کند، همواره در حال کاستن و حتی از بین رفتن است. وی اظهار کرد: این در حالی است که بیشتر مسئولان انتظار توسعه فعالیتها، چاپ و انتشار نشریاتی در اندازه، قد و قواره کشوری را مطرح میکنند و این انتظار در شرایط فعلی، یادآور ضربالمثل معروف ترکی «نه ایستیر سن باجینان، باجین اولور آجیندان» (چه میخواهی تو از خواهرت که خواهرت جان میدهد از گرسنگی).
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید