1395/3/12 ۰۸:۳۳
اینكه ادبیات ما خوانده نمیشود افسانه است. افسانهای كه جریان غالبِ بیرمق داستاننویسی ما ساخته و پرداخته تا ادبیات میانمایه را به مخاطبان اندكش قالب كند. این ادعا البته، بیمخاطبماندن و تیراژ ناچیز داستانهای ایرانی اخیر را رد نمیكند.
درآمدی بر كتاب «سبك» و ادبیات بیسبك
پیشدرآمد شیما بهرهمند: اینكه ادبیات ما خوانده نمیشود افسانه است. افسانهای كه جریان غالبِ بیرمق داستاننویسی ما ساخته و پرداخته تا ادبیات میانمایه را به مخاطبان اندكش قالب كند. این ادعا البته، بیمخاطبماندن و تیراژ ناچیز داستانهای ایرانی اخیر را رد نمیكند. اگر پدیده «ادبیات» را منحصر به كتابهای تازهطبع ندانیم و در چشماندازی وسیع هرآنچه را به زبان فارسی درآمده است از پیكره ادبیات بدانیم، آنگاه تمام داستانهای معاصر فارسی، از هدایت به این طرف و تمام ترجمههای فارسی و شعرها و حتی جستارها، بخشی از پیكره ادبیات معاصری است كه امروز بسیاری در سوگِ مرگ آن نشستهاند. «اما داوری آنسوی در نشسته است، بی ردای شوم قاضیان، ذاتش درایت و انصاف، هیئتش زمان» كه هنوز كه هنوز است آثار ادبی را، ادبیات جهانی فارسی را چون «بوف كور» صادق هدایت بر صدر مینشاند و قدر مینهد. اگرچه دیگر خودِ بوف كور نیز به كلیشهای برای مثالآوردن از ادبیات فارسی درخور، در جستارها و انواعواقسامِ كتابهای نقد/ مقاله درآمده است و هدایت را به پیرمرد خنزرپنزری بدل كرده كه راوی بوف كور مدام در خواببیداریهایش میدید به دار آویختندش، او كه جلو بساطش قوز میكرد و به حالتِ راوی بوف كور مینشست. خنزرپنزری، یكی از سایههای راوی بوف كور بود، همانطور كه سایه ادبیات ما نیز هست. ادبیات اخیر ما بهجای ردشدن و برگذشتن از صادق هدایت، با اشباع فضا از نام او، او را پس زد. و اینهمه، از هراسِ سایهای است كه روزگاری خارج از مرزهای ایران، در هند «بوف كور»ش را در پنجاهنسخه ناقابل چاپ كرد و از این نسخِ اندك هم چندتایی روی دستش ماند. ادبیات ما این روزها با خط تولیدهایش هنوز از پسِ همین تككتاب هدایت هم برنیامده است. این اشارات البته نزد راهاندازان خط تولیدهای ادبی، رنگوبوی نوستالژیك دارد. واقعیت امروز اما چاپ و فروش خروارها نسخه از بوف كور است در نشرها و اُفستیها. بخش غالب ادبیات ما كه حتی به ضرب و زور رونماییها و جوایز نورسیده و جشنامضاها به چاپ دوم هم نمیرسند یا ناباورانه میرسند و از آن برنمیگذرند، بهزودی سروكلهشان در بساط خنزرپنزری پیدا خواهد شد. باندرولها و روبانهایی كه اخیرا چند كتاب را بههم پیوند میزند و به حراج میگذارند شاید از گذار وجه غالب كتابها از ویترین كتابفروشیها به بساط خنزرپنزری خبر میدهند. البته كه این بدعت ناشران شاید برخی از كتابهای باكیفیت را نیز شامل شود. مسئله جدی همین وضعیت است، كه شاید تا مدتی تروخشك را با هم بسوزاند. خیل مشتاقان ادبیات كه خود را اخلافِ نامهای بزرگ ادبیات ما، خاصه رضا براهنی و هوشنگ گلشیری و یدالله رویایی میدانند، و پیامها و نامهای این استادان را به خود و كتابهاشان الصاق میكنند، چرا هنوز نتوانستهاند مقاله یا نقدی در قدر و قامت یا رد آثار اینان بنویسد. پاسخ روشن است. ادبیات ما از مدتهاست كه از «سبك» و سبكپردازی چشمپوشی كرده و آن را بهعمد ندید گرفته است. سوزان سانتاگ معتقد بود «ادبیات بدون سبك وجود ندارد» و برخی از منتقدان پیشرو سبك در ادبیات را همچون رخداد در سیاست میخوانند. اتفاقی كه ابدا خودخواسته نیست و به «قشنگ نوشتن» و مقولاتِ كارگاهی ادبی ربط ندارد. وجه غالب ادبیات اخیر ناتوان از سبكپردازی است و بسیاری از خیل داستاننویسان وجهاندیشیده مستمری ندارند تا در استمرار «آگونِ» خود، به خلق سبك برسند. البته همین وجهغالب است كه چندان التفاتی به آثار داستانی نویسندگان معاصر چون محمدرضا كاتب و كورش اسدی و علیمراد فدایینیا و در شعر نیز یدالله رویایی، شاعر دوران ما و چند نام دیگر ندارد. آخر اینان نویسندگانِ صاحبسبك ادبیات ما هستند، رخدادهایی كه شاید هر از چند سالی ممكن شوند یا اصلا نشوند. درآمد «رماننویسانی را میشناسم كه پاكیزه مینویسند و، سرانجام با گذشت زمان، حُسن شهرت ادبی یافتهاند. آنان بس پُركارند و به همه انواع ادبی، با سهلآفرینی دست میاندازند. جملهها خودبهخود از قلمشان تراوش میكند. كارشان این است كه هر روز صبح، پیش از صرف چاشت، پانصد ششصد سطری بهروی كاغذ آورند و، باز میگویم، كارشان شایسته و درخور است؛ در آن دستور زبان لنگ نمیزند؛ آهنگ حركت مطلوب است؛ آبورنگ گاه در صفحاتی جلوهگر میشود و خواننده را وامیدارد، از سرِ حرمتگذاری بگوید: قشنگ نوشته شده است. القصه، این رماننویسان، از هر جهت برخوردار از قریحهای تمامعیار مینمایند.» امیل زولا در بخشی از «رمان تجربی» به توصیف ایندست نویسندگان دست میزند و بعد از میانمایگی آنان سخن مینویسد: «نامُرادی این نویسندگان در آن است كه طرز بیانی از آنِ خود ندارند و همین كافی است كه هماره در میانمایگی بمانند.» احمد سمیعی اخیرا ترجمهای درخشان باعنوان «سبك و آراء فیلسوفان و سخنشناسان درباره آن» را منتشر كرده است، كه شامل مقالاتی است جامع در تعریف سبك و مصادیق آن. مرور این كتاب قابلتأمل كه آرای سخنشناسان از فلاسفه عهد قدیم تا نویسندگان، ناقدان قرن اخیر را در بر دارد، مجال و دقتی درخورِ دقتنظر مترجم كتاب طلب میكند. اما همین تكه از «رمان تجربی» زولا كه به نقل از «بیان شخصی» و با عنوان «قلم و رقم نویسنده» در كتاب آمده، باب بحث ما است. زولا از نویسندگان فوقالذكر به «املانویسان» تعبیر میكند. «بیهوده خروارها نوشته بر روی هم میانبارند و از باروری باورنكردنی خود بهره میجویند و زیاده كار میكشند. از آثارشان هیچگاه جز بوی بیاثر نوزاد مرده بهدنیاآمده به مشام نمیرسد.» زولا رأی به محكومیت آثارشان میدهد زیرا «آنان بیان شخصی ندارند». او معتقد است در بهترین حالت این نویسندگان سبك دیگران را از هوا میگیرند و جملاتی را صید میكنند كه به گِرد آنان در پروازند و «آنچنان مینویسند كه انگار كسی، پشتسرشان عبارت را املا میكند.» در نظر این نویسنده ادبیات، دیگر قواعد آیین سخنوری نیست. خواننده هم تنها بستهای از كاغذ چاپشده برابر چشم ندارد بلكه شاهد انسانی است – انسانی كه صدای ضربان را در هر كلمهای میشنود. دستآخر زولا نویسنده را چنین شناسایی میكند: «یك صفحه از نوشته او را در میان صد صفحه نوشته دیگران میتوان بازشناخت.» او از سنسیمون نام میبرد، نویسندهای كه در نظر زولا با خون و عصاره وجود خود نوشته است و «چنین نمینماید كه در بند و هوای نوشتن بوده باشد اما یكضرب به بالاترین سبك، به آفرینش زبان و بیانی زنده دست یافته است.» ما مخاطبان ادبیات نیز مدتهاست كه بیش از هر چیز با تلی از «كاغذ چاپشده» مواجهیم، پس شاید حق داشته باشیم كه همصدا با امیل زولا بگوییم: «رماننویسانی را میشناسیم كه پاكیزه مینویسند و، سرانجام با گذشت زمان، حُسن شهرت ادبی یافتهاند... اما طرز بیانی از آنِ خود ندارند.» آنان همان نویسندگان بدونسبكاند، نویسندگان حرفهای، متخصصان ادبیات كه از كلماتشان چندان ضربانی بهگوش نمیرسد.
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید