دكتر علی شریعتی و اندیشه اجتماعی در سی و هفتمین سالمرگ او در انجمن جامعه‌شناسی ایران

1393/3/31 ۰۹:۳۶

دكتر علی شریعتی و اندیشه اجتماعی در سی و هفتمین سالمرگ او در انجمن جامعه‌شناسی ایران

امسال در سی و هفتمین سالمرگ متفكری كه در 42سالگی در گذشت، تنها یك نشست در عصر چهارشنبه 28 خردادماه در انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد. نشستی كه قرار بود در آن یوسف اباذری و سارا شریعتی هم حضور داشته باشند اگرچه هیچ یك نیامدند. همچنین این نشست قرار بود به بررسی نسبت شریعتی با اندیشه اجتماعی هم اختصاص داشته باشد، در حالی كه عمدتا به بررسی نسبت او با امروز و آینده تفكر در ایران پرداخته شد. این مراسم پر‌ازدحام و شلوغ چنان كه انتظار می‌رفت، با بحث و جدل میان سخنرانانی كه از شاگردان مستقیم شریعتی بودند و مخاطبانی از نسلی پس از ایشان، به پایان رسید و نشانه آن بود كه حتی میان سخنران‌ها نیز درباره میراث شریعتی و نسبت او با ایران امروز و تفكر آینده اتفاق‌نظر وجود ندارد، امری كه فی حد نفسه نشانگر آن است كه مساله شریعتی همچنان پایان نیافته.

 

شریعتی و تفكر آینده ایرانی

محسن آزموده: امسال در سی و هفتمین سالمرگ متفكری كه در 42سالگی در گذشت، تنها یك نشست در عصر چهارشنبه 28 خردادماه در انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد. نشستی كه قرار بود در آن یوسف اباذری و سارا شریعتی هم حضور داشته باشند اگرچه هیچ یك نیامدند. همچنین این نشست قرار بود به بررسی نسبت شریعتی با اندیشه اجتماعی هم اختصاص داشته باشد، در حالی كه عمدتا به بررسی نسبت او با امروز و آینده تفكر در ایران پرداخته شد. این مراسم پر‌ازدحام و شلوغ چنان كه انتظار می‌رفت، با بحث و جدل میان سخنرانانی كه از شاگردان مستقیم شریعتی بودند و مخاطبانی از نسلی پس از ایشان، به پایان رسید و نشانه آن بود كه حتی میان سخنران‌ها نیز درباره میراث شریعتی و نسبت او با ایران امروز و تفكر آینده اتفاق‌نظر وجود ندارد، امری كه فی حد نفسه نشانگر آن است كه مساله شریعتی همچنان پایان نیافته. در این جلسه مومنی و علی قلی، شریعتی را متفكر آینده ایران می‌دانستند و بر توسعه گرا بودن او تاكید داشتند در حالی كه تقی آزاد ارمكی او را متفكر دیروز می‌خواند و معتقد بود كه اندیشه‌هایش ربطی به توسعه ندارد. هادی خانیكی اما رویكردی متعادل‌تر داشت، او از سه چهره شریعتی سخن می‌گفت و معتقد بود كه مسائل او همچنان پیشروی ما است، به ویژه معضلاتی كه شریعتی روشنفكر با آنها درگیر بود. با این همه مخاطبان جوان حرفی دیگر داشتند، می‌گفتند از خاطره‌گویی و روضه خوانی درباره شریعتی خسته شده‌اند و می‌خواهند كه مفاهیم و ایده‌های او به بوته نقد گذاشته شود. در این جلسه همچنین قرار بود كه از دو كتاب بیژن عبدالكریمی با نام‌های «شریعتی و آینده تفكر ما» و «نوشته‌های اساسی شریعتی» رونمایی شود و به این مناسبات غیر از نویسنده این آثار چهره‌هایی چون حسن محدثی، محمد‌علی مرادی، جواد ‌میری و عباس منوچهری نیز حضور داشتند. حسین راغفر و امین قانعی راد از دیگر حاضران این نشست بودند. آنچه در ادامه می‌یابد، روایتی از پانل نخست نشست است.

 

شریعتی نمی‌تواند متفكرآینده ما باشد / دكتر تقی آزاد  ارمكی

برای پاسخ به اینكه آیا اندیشه شریعتی با تفكر آینده ما ارتباطی دارد باید بفهمیم كه شریعتی چه تناسبی با دیروز ما داشته است؟ درباره تاثیر شریعتی بر تفكر دیروز ما گروهی معتقدند كه او چندان تعیین‌كننده نبوده و عناصر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگری در تحولات ایران در دهه 50 تاثیرگذار بوده‌اند حتی گروهی می‌گویند شریعتی یك روشنفكر غرب‌زده بیگانه است و آمده فضای فرهنگ اسلامی- ایرانی را به هم بریزد.

در مقابل نگاه كاملا متضادی وجود دارد كه تمام حیات فرهنگی و اجتماعی ایران را متاثر از اندیشه شریعتی می‌داند اما واقعیت اجتماعی جامعه ایرانی چیز دیگری می‌گوید و معتقد است كه شریعتی در یك فرآیند افت‌و‌خیز اندیشه‌یی ظهور می‌كند و در آن فرآیند هم دچار یك افت و خیز ثانویه می‌شود.

اندیشه شریعتی در دهه 1340 در تعامل با اندیشه‌های دیگر در ایران مطرح می‌شود و خودش به عنوان راوی تحولات گذشته ایران و شیعه و فرهنگ اسلامی وارد عمل می‌شود و در ساختن انقلاب اسلامی و تحولات امروز نقش‌آفرین بوده است. این ساختار هم به لحاظ مفهومی و هم از نظر نیروی اجتماعی‌ای كه تولید می‌كند و متاثر از فضای شریعتی است، اهمیت دارد. برای فهم ویژگی‌های این ساختار باید به محتوا و دال مركزی اندیشه دكتر شریعتی توجه كرد.

شریعتی به عنوان یك كنشگر فعال و فرد، به عنوان یك متفكر و جریان فكری و به عنوان یك جریان اجتماعی در ایران دیروز تاثیر داشته باشد. در روزهای ابتدای انقلاب اسلامی شریعتی به هر سه عنوان در فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران در مقابل آدم‌ها و جریان‌های فكری و جریان‌های اجتماعی دیگر حضور داشت حتی گفته‌اند كه شریعتی معلم انقلاب است یعنی بیان‌كننده ایده‌های مركزی انقلاب است.

برای بازبینی رابطه شریعتی با تفكر فردا اما شرایط امروز تعیین‌كننده‌تر از شرایط دیروز است زیرا آن شرایط جنبه تاریخی یافته و كسی چندان تمایلی به بازخوانی آن ندارد. امروز شریعتی كجای جامعه ایرانی است؟‌ به نظر من شریعتی امروز به عنوان نماد جریان روشنفكری دینی در بدو این جریان قرار گرفته است. به همین دلیل ارجاعات به او محدود، مشروط و منتقدانه و كمتر ایجابی است و بنابراین به عنوان یك متفكر حاشیه‌یی در ایران

امروز است. با این توضیح برای بیان رابطه او با فردا باید مختصات اجتماعی و فرهنگی مردم در فردای جامعه ایران را ترسیم كرد و پرسید كه آیا شریعتی امكان بازخوانی و بازگشت به عنوان یك متفكر كانونی را دارد یا خیر؟ با توجه به وضعیت آینده جامعه ایرانی، به نظر من در این آینده شریعتی عمدتا به عنوان یك متفكر تاریخی قلمداد خواهد شد تا یك جریان، كنشگر فعال و تاثیرگذار. آنچه از شریعتی روایت خواهد شد، به عنوان یك متن تاریخی برای طراحی جریان فكری و اجتماعی آن روزگار است زیرا شرایط فردای ایران بسیار متفاوت از شرایط امروز و دیروز آن است. ما ایران كاملا متفاوتی از ایران در پیش خواهیم داشت و آینده ایران نیز از همه نظر متفاوت خواهد بود، به همین دلیل شریعتی نمی‌تواند متفكر آینده ایران باشد.

 

در تاریخ متفكران ایران شریعتی منحصر به فرد است / علی رضاقلی

علی رضا قلی، سخنران دوم این نشست بود كه در ابتدا به خاطرات جوانی خود اشاره كرد و گفت: در سال 1346 كه به دانشگاه تهران رفتم، در آن سال‌ها فضای دانشگاه‌ها تحت سیطره جریان‌های چپ بود و دیگر جریان‌ها تقریبا حرفی برای گفتن نداشتند. نخستین آثار چهره‌هایی چون بازرگان، طالقانی، شریعتی و مطهری نیز در پاسخ به همین جریان‌ها بود. من در تمام سخنرانی‌های دكتر شریعتی حضور مستقیم داشتم و در متن حسینیه ارشاد بودم. قبل از شریعتی سطح آگاهی افراد در بحث‌های ایدئولوژیكی در جامعه به خصوص در مباحثه با چپ‌ها بسیار كم بود اما با حضور ایشان در یك فاصله كوتاه دكتر شریعتی سطح فكری جامعه را به جایی رسانده بود كه فصل‌الخطاب شد.

تا جایی كه اسم «دكتر» به اسم علم تبدیل شده بود. دبی ایدئولوژیكی كه شریعتی با این سخنرانی‌ها و خطابه‌ها به جامعه می‌داد، تنها با دبی رود آمازون قابل مقایسه بود و دیگر جریان‌های فكری توان مقابله با او را نداشتند. در تاریخ ایران شریعتی منحصر به فرد است و نسخه دوم ندارد. كسی كه یك مبنای ایدئولوژیك تاسیس كند و با آن بتواند اینچنین در جامعه تاثیر بگذارد كه در نهایت به سهم خودش به واژگون كردن رژیم منجر شود. وی دغدغه اصلی دكتر شریعتی را به بیان خودش توضیح عملكرد ضعیف اقتصادی و سیاسی ایران در طول تاریخ و راهی برای برون شو از آن دانست و گفت: عملكرد اقتصادی ضعیف به این معنا كه این كشور به مسیر توسعه وارد نشد و عملكرد ضعیف سیاسی نیز به این معنا كه حكومت در طول تاریخ نه با مردم كنار آمد و نه توانست روابط بین‌المللی قدرتمندی ایجاد كند.

شریعتی در پی پاسخ به این عملكرد ضعیف و راه برون شو از آن بود و بر آن متمركز شد. او به این فكر رسید كه با بازسازی دینی و یك دین متحول پویا و یك ایدئولوژی توانمند پاسخگو می‌تواند این مساله را حل كند، در زمان خودش هم این كار را كرد. از این حیث قابل مقایسه با فردوسی و امام محمد غزالی است. نویسنده «جامعه‌شناسی نخبه‌كشی» در ادامه به اهمیت تاریخ از دید شریعتی پرداخت و گفت: شریعتی با بازخوانی تاریخ به این نتیجه رسید كه ما می‌توانیم حسینی شویم و هر كس نمی‌تواند این كار را بكند، زینبی است و اگر این دو كار را نكند، یزیدی است.

وی در پایان بر ضرورت تداوم پرسش بنیادی شریعتی تاكید كرد و گفت: ما همچنان در آن سوال گرفتاریم و باید راه برون شو از این دو مشكل پیدا شود. این مساله در دانشكده علوم اجتماعی كه در آن بحث نهادها به معنایی كه نهادگرایان می‌گویند، مطرح می‌شود، اهمیت پیدا می‌كند. زیرا اگر ما به نهادها (فرآیندهای زمان خور كه جلوی تغییر اجتماعی را می‌گیرند) توجه كنیم، باید توضیحی عالمانه و روشمند از گذشته بیابیم تا راه برون شو را بیابیم. دكتر شریعتی ابعاد ایدئولوژیك مساله را گفت و مثلا بحث شیعه به عنوان حزب تمام را مطرح كرد اما شرایط این حزب شدن را نگفت و توضیح نداد كه آیا حزب شدن به صورت صرف ایدئولوژیك ممكن است یا خیر؟ این مسیر را بقیه باید ادامه دهند.

 

شریعتی متفكر توسعه است / دكتر فرشاد مومنی

فرشاد مومنی نیز در ابتدای سخنرانی به تاثیر‌پذیری نسل خودش از شــریــعتی اشاره كرد و در ادامه به آغازگاه‌های پای نهادن مساله توسعه در ایران اشاره كرد و گفت: برخی جنگ چالدران و گروهی جنگ‌های ایران و روس و عبارت‌پردازی تكان‌دهنده عباس میرزا در گفت‌وگو با دیپلمات غربی را نخستین مواجهات جدی ایرانیان با تمدن جدید می‌دانند و طرح مساله توسعه را به همان زمان می‌دانند اما در زمان ما از دهه 1320 به این‌سو كسانی كه دغدغه دین داشتند، جدای از این مواجهه با رقبای غربی، با رقبای بسیار مهمی به لحاظ فكری در داخل نیز مواجه شدند كه نظام باورهای ایشان را به چالش می‌كشاندند و می‌كوشیدند به این چالش‌ها پاسخ دهند. پرسش اصلی این منتقدان آن بود كه چه نسبتی با نظام باورهای دینی با كارنامه عملی ایران هست؟ از همین زمان اسلام‌شناسان بزرگ روی مفهوم علل انحطاط مسلمین تاكید داشتند كه ما آن را توسعه‌نیافتگی می‌خوانیم.

بحث‌های اصلی شهید مطهری بر همین نكته تاكید داشت. محور بحث‌های شهید بهشتی نیز بحث توسعه‌نیافتگی است، ایشان با به كارگیری یك متدولوژی و ترمینولوژی متفاوت از شهید مطهری، بیان ایشان را درباره عدالت تكمیل می‌كند.

مومنی در ادامه شریعتی را در مقام مقایسه با سایر این اندیشمندان دینی موفق‌تر خواند و گفت: وقتی جلد چهارم از مجموعه آثار دكتر شریعتی كه بحث از بازگشت به خویشتن در آن مطرح می‌شود را می‌خوانیم و آن را با آثار كسانی چون امه سزر، فرانتس فانون، عمار اوزگان و... مقایسه می‌كنیم، در‌می‌یابیم كه شریعتی از ایشان بحث‌های عمیق‌تری را مطرح می‌كند. اگر از این زاویه به آثار شریعتی نگاه كنیم و وجوه آنتولوژیك و معرفت‌شناختی آنها را از بحث‌های متدولوژیك جدا كنیم، بسیاری از سوءتفاهم‌هایی كه درباره او مطرح شده، از بین می‌رود. البته شخصا نقدهای متدولوژیك به شریعتی را می‌پذیرم اما معتقدم كه در زمان او كه مباحثش را مطرح می‌كرد، دو پارادایم نوسازی و

وابستگی وجود داشت. شریعتی برخوردی انتقادی به پارادایم نوسازی با توجه به خصلت‌های نژادپرستانه، فرافكنانه و مسوولیت‌گریزانه این پارادایم داشت و از این حیث به پارادایم وابستگی تعلق‌خاطر داشت اما تحت تاثیر آموزش‌های دینی به‌تدریج در دوره میانی تلاش‌های علمی‌اش، به این وقوف روش‌شناختی رسیده بود كه این هر دو پارادایم تحت تاثیر آموزه نیوتنی هستند، یعنی مسائل را این یا آن می‌بینند. شریعتی از نیمه دوم آثارش به آموزه كوانتومی نزدیك می‌شود.

آنچه تحت عنوان سه شعار محوری شریعتی یعنی عرفان، برابری و آزادی مطرح شده، از دیدگاه نیوتنی فاصله می‌گیرد و به سمت نگاه كوانتومی حركت می‌كند. این استاد اقتصاد در ادامه به نسبت شریعتی با آینده تفكر ایران پرداخت و گفت: بر اساس آنچه گفتم و با توجه به آنچه امروز در جهان رخ داده، معتقدم كه میراث شریعتی می‌تواند برای همه روشنفكران دنیا و به ویژه مسلمانان دنیا می‌تواند منبع فكری بزرگ باشد. البته نباید از شریعتی به عنوان یك رساله عملیه بهره گرفت، بلكه اصول و منطق نظری اوست كه اهمیت دارد.

این منطق كه اگر هر تحولی بخواهد در دنیا در هر جامعه‌یی پدید بیاید، نقطه عزیمت آن تحول در نظم فكری انسان‌ها و جوامع هست، امروز در جوامع فكری دنیا پشتیبانی‌های بیشتری پیدا كرده است. این هم كه شریعتی پالایش دینی و بستن راه فرصت‌طلبی از دین و جایگزین كردن راه مسوولانه به جای آنها را در دستور كار خود قرار داده بود، در آینده اهمیت مرتبا بیشتر خواهد شد.

مومنی در پایان به طرحی كه از سوی كلوپ رم درباره تحولات آینده بشریت و جهان صورت گرفته اشاره كرد و گفت: در جهان آینده مطابق این طرح كارهای فكری گسترش خواهد یافت و رابطه اوقات كار و اوقات فراغت به سمت اوقات فراغت تغییر خواهد كرد. انقلاب دانایی با انقلاب بهره‌وری گره خورده و از یك سو رفاه و از سوی دیگر اوقات فراغت بشر بیشتر خواهد شد. در نتیجه قرن بیست و یكم، قرن مواجهه بی‌سابقه با دین و باورهای دینی است. البته این هم جنبه فرصت دارد و هم تهدید اما سه‌گانه عرفان، آزادی و برابری شریعتی را هیچ كوشش معطوف به توسعه‌یی نمی‌تواند نادیده بگیرد. یعنی به اعتبار همین تحولات انقلاب دانایی اتفاقا پروبلماتیك علوم اجتماعی هم در حال تمركز تمام‌عیار روی مساله برابری است. به این ترتیب هر سه مساله‌یی كه شریعتی مطرح می‌‌‌‌‌‌كند همچنان مساله‌های اصلی سرنوشت‌ساز در زمینه توسعه هستند و بنابراین دكتر شریعتی همچنان برای آینده ایران می‌تواند منبع الهام باشد.

 

شریعتی روشنفكر به ما نزدیك‌تر است / دكتر هادی خانیكی

هادی خانیكی دیگر سخنران نشست انجمن جامعه‌شناسی ایران بود كه سخنرانی‌اش را بیان وامداری به دكتر شریعتی آغاز كرد و بر این نكته تاكید كرد كه بهتر است در نشست‌های نقد و بررسی شریعتی از نسل‌های جوان‌تر نیز حضور داشته باشند كه از زاویه جدیدتری به او پرداخته‌اند. وی گفت: به نظر من در عالم تفكر، سیاست و روشنفكری در ایران نام دكتر شریعتی را نمی‌توان نادیده گرفت. زمانی گارودی درباره ماركس گفته بود كه ماركس از جمله كسانی است كه هیچ كس نمی‌تواند در برابرش موضعی نداشته باشد. درباره شریعتی هم همین سخن را می‌توان بیان كرد. زیرا سیر تفكر چنین اقتضایی دارد.

وی در پاسخ به سوال نسبت شریعتی با تفكر آینده ما بر زیسته‌های خودش تاكید كرد و گفت: از آنجا كه زیسته‌های خودم در سه حوزه سیاست، فرهنگ و دانشگاه بوده است، مبنای فهم خودم درباره شریعتی را كه او نیز در این سه حوزه فعالیت داشته، نسبت آنها با یكدیگر قرار داده‌ام. بر این مبنا سه شریعتی داریم: شریعتی آكادمیسین، شریعتی روشنفكر و شریعتی انقلابی. در هر سه حوزه نیز به او نقدهایی شده است. شریعتی از هر سه حوزه مهربانی ندیده است. در دانشگاه گفته‌اند كه شریعتی استاد خوبی نبود زیرا مدارك علمی‌اش متناسب با مباحثی كه مطرح می‌كرد، نبود، خوب حضور و غیاب نمی‌كرد و كلاس‌هایش نامنظم بود؛ در حوزه روشنفكری نیز با شریعتی نامهربان بودند، او روشنفكری دیندار بود و روشنفكرانی كه تعلقی به دین نداشتند، بعد از مرگش چند روز تامل كردند كه آیا در مرگ او بیانیه‌یی بدهند یا خیر؟ شریعتی انقلابی نیز مورد نقد انقلابیون بود. روزی كه گفت آنها كه رفتند كاری حسینی كردند و آنها كه ماندند باید كاری زینبی كنند و گرنه یزیدی‌اند. دختری چریك خطاب به او گفت: دكتر خودت یزیدی هستی یا حسینی هستی یا زینبی. یعنی در آن زمان انتظار از شریعتی این بود كه چریك شود و یك چریك خوب هم كسی بود كه خوب موتورسواری كند و خوب ضامن نارنجكش را بكشد.

خانیكی در ادامه به سه پارادوكسی كه شریعتی در آن فهمیده می‌شود، اشاره كرد و گفت: شریعتی تاثیرگذارترین جامعه‌شناس ایرانی است كه كمتر از همه در گروه‌ها و مكان‌های جامعه شناختی ایران به او پرداخته شده است. بر سر نامگذاری یك سالن در دانشكده علوم اجتماعی به نام شریعتی بحث‌های فراوانی بوده اما در الجزایر در همان اوایل كرسی شریعتی‌شناسی در گروه علوم اجتماعی تعیین شد و استاد شریعتی‌شناس داشتند. این پارادوكس را هم در شریعتی و هم در حوزه علوم اجتماعی ایران می‌توان درك كرد كه دچار یك موضع بلاتصمیمی است، یعنی این سوال كه آیا رویكرد انتقادی مساله‌یی جامعه‌شناختی است یا روشنفكری؟ در پذیرش این مساله بحث‌های جدی در دانشگاه هست. شخصا همه جا چوب این بلاتكلیفی را می‌خورم كه اگر بحث علمی هم مطرح می‌كنم، چون آدمی سیاسی هستم، اعتبار كار علمی‌ام زیر سوال می‌رود. این می‌تواند ضعف آكادمی هم باشد كه چرا در علوم اجتماعی دنبال كسانی است كه دغدغه مساله اجتماعی ندارند. آیا كلاس‌های اسلام‌شناسی شریعتی كه به جای 30 دانشجو، 3000 مخاطب داشت، كلاس است یا خیر؟ آیا انقلابی بودن فقط یك شكل دارد یا صورت‌های مختلف دارد؟ آیا در عالم روشنفكری اگر كسی مذهبی بود، از روشنفكری كلاسیك خارج می‌شود. اینها پرسش‌هایی است كه همچنان وجود دارد و از این حیث می‌توان گفت كه مكان تاثیرگذاری شریعتی همه این حوزه‌ها هست و هیچ یك به تنهایی نیست. به تعبیر فوكویی، هتروپیای شریعتی نه دانشگاه است، نه كافه است و نه حزب و نه زندان، بلكه همه اینها هم هست. یعنی افقی در تفكر و عملكرد شریعتی می‌بینیم كه آن افق امكان گفت‌وگو میان سه حوزه دانشگاه و سیاست و روشنفكری را باز می‌كند. این گفت‌وگو می‌تواند انتقادی نیز باشد. این گستره یا افق گفت‌وگویی هم حوزه تاثیرگذاری و هم تاثیرپذیری از شریعتی بود. به این اعتبار می‌توان گفت كه شریعتی اگرچه واژه‌های دموكراتیك را كم به كار برد یا با نقد به كار برد، اما از نظر من دموكرات‌ترین روشنفكری بود كه در سال‌های عمرم با او برخورد داشتم. اگرچه روشنفكران دیگری هم هستند كه این واژه‌ها را بیشتر از او به كار بردند، اما از او كمتر دموكرات هستند. او اخلاقی‌ترین روشنفكر ایرانی بود، اگرچه كمتر این واژه‌ها را به كار برد. نوع برخورد او با منتقدانش شاهد این مدعاست. او با منتقدانش به جای نالیدن، نوعی برخورد كارناوالی و باختینی داشت و با ایشان شوخی می‌كند و به نقدشان می‌پردازد.

دكتر خانیكی در پایان به مساله اجتماعی شریعتی پرداخت و گفت: این مساله گشوده كردن و گشودگی اندیشه دینی و بازكردن یا بازشدن دایره ذهنیت تجربه ایرانی در مواجهه با جهان مدرن و جهان دستخوش تغییر بود. او به مقوله‌های جامعه شناختی به جد اصرار داشت و آنها را مطرح می‌كرد، اما زبانش جامعه شناختی نبود و تقیدی به قواعد آكادمیك نداشت. او بر مقوله‌های جامعه شناختی مثل تفكیك میان زمان جامعه شناختی و زمان اجتماعی و مساله ناهمزمانی میان این دو در جامعه در حال توسعه و به‌طور خاص در ایران تاكید دارد و به همین دلیل به نقد روشنفكران، آكادمیسین‌ها و سیاست‌ورزان می‌پردازد. همین طور جامعه در حال گذار بودن ایران را مطرح می‌كند و عوامل مساعد و نامساعد آن را بیان می‌كند. او از آنجا كه روشنفكر امیدواری است، معتقد است كه ما بر سر پیچ هستیم. او می‌كوشد مشخصه‌های این پیچ را بیان كند كه ممكن است انحطاط‌آور باشد یا ارتقابخش. شریعتی به صورت‌های مختلف به تنگناهای گفت‌وگویی بودن جامعه ایرانی یا انسداد اندیشه و تصلب‌های ساختاری و ناموزون بودن رفتار در جامعه ایرانی - اسلامی می‌پردازد. بنابراین بعضی از مشخصه‌ها را سریع مطرح می‌كند. به همین خاطر است كه معتقدم از میان سه چهره شریعتی، پس از سی و چند سال شریعتی روشنفكر از بقیه به شرایط ما نزدیك‌تر است. او خودش را روشنفكر مذهبی می‌نامد و برخی او را روشنفكر مولد یا منجی یا درمانگر (تعبیر ویتگنشتاینی) می‌نامند. او خودش به نقش روشنفكر كه هم با آكادمی كار دارد و هم با سیاست، نزدیك‌تر بود. البته معتقدم كه باید او را در چارچوب گفتمانی فهمید. او را بدون گفتمان مسلط زمان خودش نمی‌توان فهمید. برخی می‌پرسند كه اگر شریعتی امروز زنده بود كجا بود؟ به عنوان یك روشنفكر متعهد سیاسی آیا در مقام یك مشاور حكومت بود یا به دست‌گیرنده رسمی حكومت بود یا منتقد آن؟ آیا شریعتی امروز نصیحت‌الملوك خواجه نظام را می‌نوشت یا راه سوم گیدنز را مطرح می‌كرد یا مثل سارتر منتقد قدرت بود؟ یا مثل هاول و خاتمی به سیاست وارد می‌شد و به برنامه سوم توسعه فكر می‌كرد؟ به نظر من اگر شریعتی بود در روند جریان‌های فكری كشور بی‌تاثیر نبود. بنابراین نمی‌شود او را از آن زمان و مكان جدا كرد و به زمان و مكان ما آورد. شریعتی در آینده تفكر ما نیز تاثیرگذار خواهد بود. این تاثیر به دلیل آن است كه در هتروپیایی كه به وجود آورده بود، دایره تاثیرگذاری‌اش را هم در ایران و هم خارج از ایران خواهد گذاشت. حتی تاثیری كه بر خارج می‌گذارد، بار دیگر بر ما تاثیرگذار خواهد شد. تحولات تركیه نشانه این امر است. برخی منتقدان ترك نوشته بودند كه ما اگر به جای منابع غربی، شریعتی را خوانده بودیم، بهتر می‌توانستیم تاثیرگذار باشیم. در نشست تفكر اجتماعی در جهان اسلام نیز به ما نقد می‌كردند كه چرا در ایران اینقدر زود بحث عبور از متفكران و روشنفكران مطرح می‌شود؟ بنابراین به دلیل حضور مساله مواجهه با سنت و مدرنیته از منظر یك جامعه دینی همچنان بازخوانی و فهم نو از شریعتی وجود دارد. این نه فقط به شریعتی كه در مورد بازرگان و نسل اول روشنفكری دینی هم مطرح شده است. بخشی از مساله آینده هم همین موضوع است.

روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: