1395/2/22 ۰۹:۰۹
آیا زندگی هر فرد منحصر به خود اوست؟ گفته میشود حتی پیشپا افتادهترین اتفاقات زندگی بازتاب نظام اجتماعی و فرهنگی ما هستند و نظامهای فرهنگی و اجتماعی در کشورهای متفاوت، تفاوتهایی دارند که در بستر فرهنگی خاصی اتفاق میافتند. علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب با بیان نکته فوق در نشست «فرهنگ اجتماعی ترکیه؛ فرهنگ و زندگی روزمره» افزود: نهتنها موقعیت اجتماعی فرد که شرایط فرهنگی وی نیز به فعالیتهای روزمرهاش شکل میدهد. وضعیت روزمره زندگی را میتوان زیستجهان نامید
آیا زندگی هر فرد منحصر به خود اوست؟ گفته میشود حتی پیشپا افتادهترین اتفاقات زندگی بازتاب نظام اجتماعی و فرهنگی ما هستند و نظامهای فرهنگی و اجتماعی در کشورهای متفاوت، تفاوتهایی دارند که در بستر فرهنگی خاصی اتفاق میافتند. علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب با بیان نکته فوق در نشست «فرهنگ اجتماعی ترکیه؛ فرهنگ و زندگی روزمره» افزود: نهتنها موقعیت اجتماعی فرد که شرایط فرهنگی وی نیز به فعالیتهای روزمرهاش شکل میدهد. وضعیت روزمره زندگی را میتوان زیستجهان نامید. باید در این نکته اندیشید که چگونه پدیدههای فرهنگی بر فعالیتهای جسمانی روزمره انسانها اثر میگذارد. ما امروز با مسأله جهانیشدن مواجهیم و در عین حال میخواهیم به هویت ملی نیز توجه داشته باشیم. جهانی شدن تا چه حد باعث از بین رفتن امنیت اقتصادی، هویت ملی و سنتهای فرهنگی میشود؟
محمدخانی با بیان این مقدمه و طرح پرسشهایی چند، سخن را به «سلیمان سیفی اوغون»، نویسنده، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه مالتپه ترکیه سپرد. سیفی اوغون نویسنده کتاب «بازتابهای فرهنگی زندگی روزمره» در حوزههای فرهنگ سیاسی، محافظهکاری و ناسیونالیسم پژوهش میکند و در بخش مناسبات بینالملل و اتحادیه اروپا، در دانشگاه مالتپه فعال است. او اکنون سمت سخنگویی ارشد نخستوزیری ترکیه را دارد.
سیفی اوغون گفت: از نظر نوع روششناسی علمی که برای من بسیار ارزشمند است، فرهنگ جایگاه والایی دارد. در آغاز گمان نمیکردم فرهنگ چنین اهمیتی داشته باشد؛ فکر میکردم فرهنگ بخش مشخصی از زندگی روزمره است؛ اما بعد دانستم که فرهنگ برای انسان، حکم آسمان را دارد برای پرندهها و حکم آب را دارد برای ماهیها. فرهنگ، تمام کارها، اندیشهها و تخیلات ماست. این نوع نگاه به فرهنگ را مدیون رومیان قدیم هستیم. در فرهنگ آنها کولتورالیسم یعنی کاشتن و برداشتن. ما امروز از خاک فاصله گرفتهایم و ماشین جای خاک را برای ما گرفته است.
فرهنگ متعلق به همه ماست، اما بهرغم اینکه ما همه از آن برخورداریم، چهارصد تعریف متفاوت از فرهنگ ابراز شده است. اکنون بر این باورم که زمینههای مشخصی به عنوان اقتصاد و سیاست وجود ندارد؛ بلکه هر چه هست، فرهنگ است. هنر هم بخشی مجزا نیست و زیرمجموعه فرهنگ محسوب میشود.
نویسنده روزنامه «ینی شفق» ترکیه، با اشاره به اینکه «پرندهها پرواز میکنند، اما فکری در مورد پرواز ندارند و ماهیها آب را درک نمیکنند» تصریح کرد: انسان قدرت اندیشیدن دارد و از همین رو فرهنگ را میآفریند و بهوجود آن پی میبرد. از طرف دیگر اندیشیدن منجر به بروز اختلافهای فکری میشود.
مرزها حاصل اختلافها و تفاوتها هستند، به تفاوت برداشت مسلمانان و مسیحیان از زمین بنگرید. مرزها را خداوند وضع نکرده است، بلکه ما آنها را ایجاد کردهایم. خدا میگوید ما شما را آفریدیم تا یکدیگر را بشناسید، نه اینکه بین همدیگر مرزبندی کنید. وجودِ تفاوت طبیعی است، ولی ما در باب تفاوتها مبالغه میکنیم. اما از طرف دیگر، مرزهای غیرمبالغهآمیز فرصت آشنایی را برای ما فراهم میآورد.
سیفی اوغون به تاریخ مناسبات ایران و روم پرداخت و افزود: نیاکان ایرانیان دوست داشتند که بر آسیای صغیر حکمرانی کنند و بنابراین با یونانیها جنگیدند؛ اما نتوانستند بر آنجا استیلا پیدا کنند. عثمانیها نیز بسیار مایل بودند که تبریز را تصرف کنند؛ اما نتوانستند. بعد بصره به محل اختلاف ایرانیها و عثمانیها بدل شد. بصره از نظر فرهنگی به ایران نزدیکتر بود. بر سر بصره جنگیدیم، اما این منطقه نصیب هیچ یک از ما نشد و تفاهمنامه قصر شیرین را که یکی از اولین قراردادهای مرزی دنیاست، امضا کردیم. بعد دیگر نه ما و نه شما به دنبال تغییر دادن مرزها نرفتیم. اکنون فصل آشنایی است.
اگر در ترکیه از دانشجویم بخواهم ایران را در یک جمله معرفی کند، با پاسخ سطحی او روبرو خواهم شد! تعریف ایرانیها از ترکیه هم تعریفی عمیق نیست. ما مذهب و زبان متفاوتی داریم و با هم تفاوت داریم؛ اما این تفاوت بر غنای زندگی میافزاید. وطن اصلی ترکها استپهای آسیای میانه است. ما در آغاز به چین، به عنوان منبع غنی ثروت نزدیک بودیم. چینیها از ترس این مردم جنگجو، دیواری بزرگ در سرحدات خود کشیدند. در سالهای بعد خشکسالیهای پیدرپی ترکها ناگزیر از مهاجرت کرد. ایران اولین سکونتگاهی بود که ترکها در مسیر کوچ به آن رسیدند. نیاکان ما در ایران با تمدنی عمیق روبرو شدند و از این منظر ایرانیها معلم تاریخی ترکها هستند.
مردم جنگجوی ترک بهواسطه ایرانیها با مفاهیم یکجانشینی، تجارت و سیاست آشنا شدند و زبان شکوهمند فارسی را شناختند. ایران ترکها را درون خود حل کرد و ترکها بهسرعت در دستگاه نظامی، اداری و پادشاهی ایران صاحب جایگاه شدند. سلجوقیان به همان اندازه که ترک هستند، فارسیزبان هستند و بالعکس. ترکان نزدیک به آناتولی دیگر امكان بازگشت به پشت سر را نداشتند، بنابراین جان بر دندان گرفتند و با ارتشی کوچک به سرکردگی آلپارسلان، ارتش بزرگ روم را شکست دادند.
ورود ترکان به آناتولی جغرافیای ترکان را تغییر داد. ترکها به ملتهای قدیمی آناتولی افزوده شدند. ما در دیار روم به داد و ستد فرهنگی پرداختیم. سرانجام طایفهای از اوغوزها استانبول را فتح کردند. استانبول در آن روزگار مرکز دنیا نامیده میشد و پایتخت حقیقی روم بود. ما آموختههایمان را از ایرانیان با آموختههایمان از رومیان در کنار هم قرار دادیم و به آنها عمق بخشیدیم.
خیال عثمانیها رنگ ایرانی دارد و زبان خیالپردازی عثمانیها نیز آکنده از واژگان فارسی بود. سرانجام ما به ایجاد زبانی نو اقدام کردیم. جاده ابریشم و جاده ادویه را احیا کردیم و تجار ایرانی دیگر بار راه آناتولی را پیش گرفتند. ترکیب بزرگی که ترکان آفریدند، تا شش سده ادامه یافت؛ اما عصر مدرنیته، پایان این دوره بود. عثمانی به دهها قسمت تقسیم شد و هر یک به کشوری مستقل بدل شدند که امروز در حال نزاعهای خونین با یکدیگرند.
ترکان مسلمان فقط در بنای سقاخانهها و مساجد از سنگ استفاده کردهاند و خانهها همه از چوب ساخته میشد. برخی معتقدند استفاده از چوب در ساختمانسازی نشان فانی بودن هرآن چیزی است که غیر الهی است. امروز دیگر از آن ساختمانها هیچ نشانی بر جای نمانده است. امروز بعد از مدتها سرگشتگی، در معماری ساختمانهای جدید داریم به نتایج خوبی دست پیدا میکنیم. میخواهیم بناهای جدید نشان معماری قدیم ما را داشته باشند. استانبول شهر معیار مردم ترکیه است. هرچه در استانبول رواج پیدا کند، در سراسر ترکیه رایج میشود و همه میخواهند از این شهر تقلید کنند. میزان مهاجرت به استانبول بسیار بالاست. روستاییان آناتولی میگویند سنگ و خاک استانبول از طلاست. استانبول فقط مورد توجه مردم ترکیه نیست، بلکه همه ساله از بسیاری از کشورها، چندین میلیون مسافر به این شهر میآیند.
زمانی اروپاییهای میخواستند آتن را در برابر استانبول عَلم کنند، اما امروز به اندازه جمعیت آتن توریست به استانبول میآید. استانبول شهری با شبهای بیدار و چشماندازهای زیباست. در شهری مثل پاریس که همه چیز با نظم ترتیب داده شده است، گردشگر بعد از چند روز چیز تازهای برای دیدن پیدا نمیکند؛ اما استانبول شهر تضادهاست و شما هر روز میتوانید با شگفتی جدیدی در این شهر روبرو شوید. استانبول شهر کشفهای روزانه است؛ شهر هویت، اصالت و تجدد.
مردم ترکیه عملگرا هستند و از خوابیدن لذت نمیبرند. بعد از بحران اقتصادی اروپا، ملت ما اهمیت زیادی در منطقه پیدا کرد. ما تفریح را میشناسیم؛ اما چرت نمیزنیم. هر صبح مردم استانبول با انگیزه سر کار میروند. ما بعد از چینی بزرگترین پیمانکاران جهان هستیم. ما در همه جا در حال ساختمانسازی هستیم. از طرف دیگر ما وقتی کاری را انجام میدهیم، چندان در قید عواقبش نیستیم؛ مثلاً خساراتی که به طبیعت و به میراثهای تاریخی میزنیم، جبرانپذیر نیست. ما مستقیم فکر میکنیم، مستقیم عمل میکنیم و از راهکارهای نرم دوری میکنیم!
در این نشست، تورقای شفق، مدیر مرکز فرهنگی یونس امره ترکیه در تهران، فعالیتهای این مرکز را معرفی کرد و گفت: تاکنون نزدیک به پنجهزار ایرانی در مرکز ما زبان ترکی استانبولی یادگرفتهاند و امیدواریم بتوانیم مناسبات دوسویه فرهنگی را هرچه بیشتر گسترش دهیم.
در پایان نشست، سیامک تقیزاده، مترجم کتاب «شهر یک نفره؛ استانبول را گوش میکنم با چشمان بسته» مجموعه شعرها و عکسهای مرتبط با استانبول را معرفی کرد. وی گفت: برای هیچ شهری در دنیا به اندازه استانبول شعر و ترانه نوشته نشده است.
منبع: اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید