1395/2/20 ۰۷:۲۶
از اتفاقات اخیر در حوزه نشر ادبیات، چاپ مجدد آثاری از ادبیات کلاسیک، با ترجمه مترجمان بِنام ما است در انتشارات علمی و فرهنگی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی یادآور دوران پربار ادبیات ماست، دورانی که احمد میرعلایی، احمد سمیعی، بهآذین و بسیاری دیگر از چهرههای ادبی به ترجمه پرداختند تا جریانهای مهم روز و ادبیات مهم جهان را به مخاطب ایرانی بشناسانند. این میراث غنی سالها از انتشار مجدد باز مانده بود و حالا میراثِ بهجامانده آن دوران بعد از سالها در نشر علمی و فرهنگی، امکان بازنشر پیدا کرده است.
پانیذ زرتابی: از اتفاقات اخیر در حوزه نشر ادبیات، چاپ مجدد آثاری از ادبیات کلاسیک، با ترجمه مترجمان بِنام ما است در انتشارات علمی و فرهنگی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی یادآور دوران پربار ادبیات ماست، دورانی که احمد میرعلایی، احمد سمیعی، بهآذین و بسیاری دیگر از چهرههای ادبی به ترجمه پرداختند تا جریانهای مهم روز و ادبیات مهم جهان را به مخاطب ایرانی بشناسانند. این میراث غنی سالها از انتشار مجدد باز مانده بود و حالا میراثِ بهجامانده آن دوران بعد از سالها در نشر علمی و فرهنگی، امکان بازنشر پیدا کرده است. از این میان دو ترجمه از احمد سمیعی منتشر شده است: «چیزها» اثر ژرژ پرک و «برادرزاده رامو» اثر دنی دیدرو. رمان «چیزها» از همان آغاز مخاطب را یکباره به محیطی ناآشنا وارد میکند و با چند پیشنهاد نحوه نگاه خود را به مخاطب معرفی میکند: «خوب است نخست چشم بر قالی ماشینی خاکستریرنگی بیفتد که در راهرو دراز و باریکی با سقف بلند گسترده شده باشد». سطر اول رمان بهروشنی بیانگر شیوه داستاني یپرک است. در این رمان زندگی زوجی در نسبت با اشیای پیرامون آنها روایت میشود. این اشیا در روایتِ پرک بناست بارِ بازسازی ادورای را به دوش بکشند که این زوج در آنها سر کرده و زندگیشان دستخوش تحولات شده است. «برادرزاده رامو» اثر دنی دیدرو نیز بعد از حدود پنجدهه با ترجمه درخشان دیگری از احمد سمیعی منتشر شده است. این کتاب اولینبار در سال ١٣٤٦ توسط شرکت سهامی کتابهای جیبی منتشر شده بود و بنابر مقدمهای که انتشارات علمی و فرهنگی ابتدای کتاب آورده، قرار است این نشر در ادامه فعالیتهای مؤسسه سابق، به چاپ مجدد آثار شاخص آن دوران بپردازد و براساس همین ایده «برادرزاده رامو» بازنشر شده. «بردارزاده رامو» از آثار مهم ادبیات جهان است که با ترجمه گوته به زبان آلمانی شناخته میشود. گویا پیش از آنکه خود فرانسویان از چنین کتابی آگاه باشند یا اهمیت آن را درک کنند، گوته آلمانی آن را مهم یافته و به زبان خود برمیگرداند. ناشناختهبودن این اثر دیدرو تا پیش از ترجمه گوته از آن، تا مدتها این شائبه را ایجاد میکند که «برادرزاده رامو» اثری از گوته است، نه دیدرو. اما گوته در نامهای انتساب این اثر را به خود رد میکند. بعدها نیز نسخه دستنویس «برادرزاده رامو» کشف میشود و همین امر به تمام شائبهها پایان میدهد. «برادرزاده رامو»، روایت گفتوشنودی است که دیدرو با برادرزاده رامو داشته، گفتوگویی خیالی: «تنها علت و دلیل حضور رامو، ضرورت وجود مخاطبی حی و حاضر است تا مفاوضهای را که به برکت آن مرتبساختن اندیشهها میسر گردد انگیزه و محرک باشد. این وسیله بیان افکار، بهخصوص با استادی و چیرهدستی دیدرو سازگارتر بود و به نیازمندیهای مربوط به احتجاج بهتر پاسخ میگفت. اگر گفتوشنود، وهمی است، در ازا، وجود ژان فرانسوا رامو واقعی است؛ لیکن وی نه آن اوباش وقیح و بیآزرم و نه آن بافراست روشنضمیری است که دیدرو به ما معرفی کرده است...». جز این دو اثر مهم، آثار مطرح دیگری نیز بازنشر شده است: ازجمله «پدران و پسرانِ» ایوان سرگی یویچتورگنیف با ترجمه مهری آهی. تورگنیف در این کتاب تحولات اجتماعی و آداب و رسوم طبقات مختلف روسیه را روایت میکند. «در غرب خبری نیست» از اریش ماریا رمارک با ترجمه سیروس تاجبخش که جدا از ارزش ادبی، اهمیت اسنادی و واقعیتِ تلخ ماجرای کتاب است، ماجرایی که نویسنده را وادار میکند مدتی در ارتش آلمان خدمت کند. «چرم ساغری» اونوره دو بالزاک، ترجمه بهآذین. «تریستان و ایزوتِ» ژوزف بدیه ترجمه پرویز ناتلخانلری. که از معروفترین داستانهای عاشقانه قرن دوازدهم فرانسه است. و «یی.ام. فارستر» نوشته هری تورنتون مور با ترجمه احمد میرعلایی، که مروری است انتقادی بر آثار و جهانِ داستانی فارستر.
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید