1395/2/7 ۱۰:۲۷
پیش از انقلاب و به هنگام افتتاح موزه هنرهای معاصر هنگامی که شاه به همراه ملکه و اعوان و انصار بهسان بازدید از کارخانجات صنعتی در موزه قدم میزد، در مواجهه با اثر معروف آرتیست ژاپنی با نگاهی حاکی از تحقیر وتغیر رو به ملکه گفت این فلز چیه که توی مرکز موزه هنرهای معاصره، شما اسم این رو هنر میذارید؟» و در همان حال اثر را لمس کرد و متوجه شد که مایع روغنی است و با خنده حضار مواجه شد. شاه غضبناک به فرح گفت که پول مملکت را به باد دادی و سریعا موزه را ترک کرد. علم در خاطراتش نوشته است آن شب سر میز شام درگیری لفظی سختی بین شاه و ملکه درمیگیرد و شاه معتقد بوده که آثار موزه معاصر، هنر نیست و قرتیبازی است.
ابوالقاسم اشرفی: پیش از انقلاب و به هنگام افتتاح موزه هنرهای معاصر هنگامی که شاه به همراه ملکه و اعوان و انصار بهسان بازدید از کارخانجات صنعتی در موزه قدم میزد، در مواجهه با اثر معروف آرتیست ژاپنی با نگاهی حاکی از تحقیر وتغیر رو به ملکه گفت این فلز چیه که توی مرکز موزه هنرهای معاصره، شما اسم این رو هنر میذارید؟» و در همان حال اثر را لمس کرد و متوجه شد که مایع روغنی است و با خنده حضار مواجه شد. شاه غضبناک به فرح گفت که پول مملکت را به باد دادی و سریعا موزه را ترک کرد. علم در خاطراتش نوشته است آن شب سر میز شام درگیری لفظی سختی بین شاه و ملکه درمیگیرد و شاه معتقد بوده که آثار موزه معاصر، هنر نیست و قرتیبازی است. موزه هنرهای معاصر در اوج خود هم زیر فشار تحجّر قبل از انقلاب بود. موزه هیچگاه مورد تأیید حاکمان وقت نبوده؛ زیرا معماری و تفکر غالب آثار خریداریشده به مذاق آقایان خوش نمیآمد و این، بهایندلیل است که آوانگاردیسم همیشه در تضاد با جامعه خودش بوده است. مارسل دوشان میگوید آشتیدادن هنر و مردم یک شوخی قشنگ است. موزه هنرهای معاصر با خرید ٧٥میلیون دلار از آثار آرتیستهای غربی امروزه با قیمت حداقلی که توسط کارشناسان مؤسسات حراجی کریستیز و بونمز اعلام شد بیش از پنج میلیارد دلار ارزش دارد. این در شرایطی است که حکومت وقت گذشته بیش از میلیاردها دلار در ساختن کارخانه ذوبآهن اصفهان هزینه کرد؛ درحالیکه امروزه اگر فولاد از هند و اوکراین خریداری شود قیمت آن از تولیدی ذوبآهن اصفهان بهمراتب کمتر است. در آن زمان تفکر عدهای که بیش از هفت نفر نبودند در انتخاب آثار هنری غرب به قدری دقیق و حسابشده بود که امروز نمیتوانید اثری پیدا کنید که قیمت آن حداقل به ١٠برابر قیمت خریداریشده نباشد، حتی آرتیستهایی که در قید حیات بودند یا در دهه ٨٠ و ٩٠ میلادی از دنیا رفتند، نظیر فرانسیس بیکن و دیوید هاکنی و جکسون پالاک و اندی وارهول و روتکو و... . امروزه قیمت این آثار به چندین و چند برابر رسیده است و ثابت شده که خریداری آنها ابدا ریسک به همراه نداشته و این به دلیل استفاده از افراد خبره و آگاه و شناخت و مطالعه کافی دراینزمینه بوده است. همه ما میدانیم که دولت، مدیر خوبی نیست اما این تفکر نمیتواند توجیهی برای واگذاری گنجینهای که متعلق به ملت است، به بخش خصوصی باشد. در هیچکجای دنیا، حتی در کشور کاپیتالیستی آمریکا موزههای هنر به بخش خصوصی واگذار نمیشود؛ البته بخش خصوصی علاقهمند به هنر به صورت حقیقی- مشابه ساچی در لندن یا به صورت حقوقی- نظیر برندهایی مانند لویی ویتون (که حداقل ١٠میلیارد آثار هنری خریداری کرده) یا شانل یا بانکها (مثل دویچه بانک)- موزههای مربوط به خودشان را ایجاد میکنند و دولتها با تخفیف در دریافت مالیاتها از اشخاص حقیقی یا شرکتها در جهت کمک به فرهنگ همکاری میکنند. اساسا موزه هنرهای معاصر به مثابه کارخانه فولاد نیست که به منظور افزایش تولید به بخش خصوصی واگذار شود. در مقایسه آثار موزه هنرهای معاصر با کالایی نظیر نفت، میبینیم نفت که در بازه زمانی دو الی سه سال گذشته به قیمت هر بشکه حدود ١٤٠ دلار در بازار جهانی فروش میرفته است، امروزه با قیمتی حدود ٤٠ تا ٥٠ دلار خرید و فروش میشود؛ یعنی با سقوط وحشتناک یکسومی و این در حالی است که اگر بگوییم آثار موجود در موزه در این مدت افزایش ٢٠٠درصدی قیمت داشتهاند، گزاف نگفتهایم؛ بنابراین بیشک میتوان آثار هنری موجود در موزه هنرهای معاصر را گنجینهای با ارزش تراز نفت دانست. به علاوه، هیچ کالایی را نمیتوان سراغ گرفت که هرساله رشد صعودی داشته باشد و از همه مهمتر نگاه زیستمحیطی را هم در نظر بگیریم؛ و در نهایت اینکه مردم میتوانند هرروز به تماشای این آثار بنشینند و میتوان به عنوان سرمایه ملی و فرهنگی به آن نگاه کرد. در کل کشورهای خاورمیانه هیچ کشوری را نمیتوان سراغ گرفت که چنین گنجینه باارزشی را یکجا داشته باشد. ابوظبی و قطر در ٢٠سال گذشته نتوانستهاند حتی میزان نیمی از این آثار را با قیمتهای بالا خریداری کنند و این سرمایه در دنیا برای ما عزتآفرین خواهد بود. مورد مقایسهای و پیشنهادی من اگرچه از لحاظ محصول؛به موضوع بحث بیشباهت است اما ساخت آن و رابطهاش با دولت و ملت و مجلس مشخص است. با نگاهی به روش اداره حوزههای علمیه میبینیم که تمام حوزههای علمیه در درجه نخست مستقل هستند و درعینحال که از طریق دولت بودجهشان را به مجلس میفرستند و مجلس نیز آن را تصویب میکند اما از نظر ساختار اداری زیر نظر وزارت ارشاد یا دولت نیستند؛ زیرا دولت، در این دوران سیوچندساله بین گروههای غالب سیاسی اعم از اصولگرا یا اصلاحطلب دستبهدست شده و این در حالی است که ریاست حوزه علمیه نمیتواند دستبهدست شود و بنابراین مهمترین ویژگی حوزه علمیه «ثابتبودن مدیریت» آن است. با توجه به جاافتادن این مکانیسم در دولت و مجلس بهتر است از این شیوه که روشی بومی است استفاده شود. با این مقدمه، پیشنهاد من برای اداره موزه هنرهای معاصر این است که در درجه اول موزه به شکل حوزههای علمیه مستقل شود و اداره آن مانند تیتمدرن یا جشنواره سینمایی توسط هیأت امنای غیردولتی باشد و فقط بودجه آن از طریق دولت به مجلس ارائه و با مصوبه مجلس پرداخت شود و با آییننامه داخلی اداره شود و از افراد شاخص در حوزه فرهنگ و اقتصاد، بهخصوص کسانی که از اقتصاد هنر سررشتهای دارند در مدیریت استفاده شود. به منظور جلوگیری از هرگونه اتفاق فسادآلودی هیأت امنا هرماهه گزارش عملکرد مالی و اجرائی خود را انتشار دهند و نهاد نظارتی آنها مطبوعات و رسانههای مجازی و هنرمندان و گالریداران خواهند بود؛ زیرا دیدهایم با وجود ١٧ سیستم نظارتی در وزارتخانههای نفت و صنعت و بانکها، توانایی جلوگیری از مفسدههای اقتصادی وجود نداشته است و بابکخانها بهوجود میآیند. پس بهتر است این یکی را به چشمان سالم هنرمندان و رسانهها بسپاریم. کلام آخر اینکه موزه هنرهای معاصر ناموس جامعه هنری یک مملکت است و این ناموس را نمیتوان خصوصیسازی کرد.
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید