1395/1/31 ۱۰:۰۹
محمت نصرت، معروف به عزیز نسین (۲۰ دسامبر ۱۹۱۵- ۶ جولای ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل تركیه است. آثار او به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند و بیشتر به هجو دیوانسالاری و نابرابریهای اقتصادی در جامعه وقت تركیه میپردازند. پیشتر بسیاری از داستانهای كوتاه او را مترجمان نامداری مانند ثمین باغچهبان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه كرده بودند.
عزیز نسین شورشی بود! فرناز میری: محمت نصرت، معروف به عزیز نسین (۲۰ دسامبر ۱۹۱۵- ۶ جولای ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل تركیه است. آثار او به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند و بیشتر به هجو دیوانسالاری و نابرابریهای اقتصادی در جامعه وقت تركیه میپردازند. پیشتر بسیاری از داستانهای كوتاه او را مترجمان نامداری مانند ثمین باغچهبان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه كرده بودند. نسل میانسال كتابخوان ایرانی از طریق این نامداران عرصه ادبیات معاصر در دوران جوانی خود طناز شهیر ترك را شناختند و اینچنین شد كه عزیز نسین به بخشی از تاریخ معاصر ادبیات ما تبدیل شد. آنچه عزیز نسین را نزد نسل كتابخوان پیشین عزیز كرده بود، سانسورهای وقت و بیوقت آثار او و توقیف مجموعه «ما الاغها» با ترجمه صمد بهرنگی بود. البته سانسور و ممیزی آثار نسین در كشور خود و در مقاطع زمانی مختلف نیز صورت گرفته است و جالب آنكه ترجمههای جدید آثار نسین در ایران نیز مدتها در محاق ممیزی گیر افتاده بودند! همان طور كه اشاره شد، ترجمه و انتشار آثاری از عزیز نسین به پیش از انقلاب بازمیگردد. اما اسفند گذشته سه كتاب «مگه تو مملكت شما خر نیس؟»، «محمود و نگار» و «دیوانهای بالای بام» با ترجمه ارسلان فصیحی از سوی انتشارات ققنوس و همچنین «بچههای امروز معركهاند» با ترجمه داوود وفایی به همت نشر مركز منتشر شد. این چهار كتاب گزیدهای از بهترین آثار طنز عزیز نسین هستند. باتوجه به اینكه خلأ انتشار ترجمه جدیدی از آثار عزیز نسین و بازنشر ترجمههای پیشین از آثار او باعث شده بود كه نسل جدید كتابخوان ایرانی با این نویسنده غریبه بماند؛ انتشار این چهار كتاب میتواند گامی برای آشنایی مخاطب فارسیزبان جوان با آثار یكی از بزرگترین نویسندگان و طنزپردازان تركیه باشد. از طرف دیگر نزدیكی فرهنگ ایران و تركیه و اشتراكات این دو كشور در جلبتوجه مخاطب به آثار نویسندگان ترك و از جمله عزیز نسین موثر است. داستانهای عزیز نسین بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز برای جامعه تركیه تازه است. نقد اجتماعی عزیز نسین انگار كهنه نمیشود؛ از این رو با توجه به اشتراكات جوامع ایران و تركیه این نقدهای اجتماعی میتوانند بدون زمان و مكان بشوند و به جامعه ایرانی نیز تسری یابند. همانگونه كه اشاره شد اخیرا ارسلان فصیحی سه كتاب «مگه تو مملكت شما خر نیس؟»، «محمود و نگار» و «دیوانهای بالای بام» را ترجمه كرده است؛ فصیحی میگوید در مصاحبهای از رضا همراه خوانده كه آثار ترجمه شده او نوشتههای خود همراه بوده كه به نام نسین منتشر كرده است. از آنجایی كه بیشتر ترجمه از عزیز نسین در پیش از انقلاب به نام رضا همراه رقم خورده همچنین ویژگی تسری نقد اجتماعی جامعه تركیه به جامعه ایرانی و اعتراف رضا همراه به اینكه نوشتههای خود را نیز در مجموعههای عزیزنسین گنجانده بوده بازنگری به ترجمههای این نویسنده طنزپرداز تركیه بسیار ضروری به نظر میرسد؛ از این رو در این صفحه گفتوگویی داریم با ارسلان فصیحی و یادداشتی از داوود وفایی. عزیز نسین در یك نگاه عزیز نسین، نویسندگی را از سال ۱۹۴۵ با مقالهنویسی در مجلات شروع كرد و نوشتن را تا پایان عمر ادامه داد. عزیز نام پدرش بود و او این نام را به عنوان نام مستعار خود انتخاب كرد. پس از خدمت سربازی، سردبیری گاهنامه طنزی را عهدهدار شد. حاصل این سالها، دهها عنوان كتاب در زمینههای داستان، رمان، نمایشنامه، شعر، داستان كودك و خاطرات است. از داستانهای كوتاه نسین «دم سگ»، «قطعه یدكی»، «حمدی فیل»، «دیوانهای روی بام»، «صندلی دستهدار»، «مراسم دیگ»، «هیولای توروس»، «دیوانهها طلاق گرفتند»، «قسمت محله»، «خر مرده»، «كدام حزب میبرد؟»، «حرف از اینجا و آنجا»، «آقای سوت»، «دستگاه حساس»، «غلغلك»، «دعوای كور»، «محمود و نگار»، «آه، ما الاغها»، «خانههای مثل لانه بلبل» و «٧٠سالگیام، سلام!» و از رمانهای او «مردی كه زن شد»، «طاسی»، «بچههای امروزی معركهاند»، «لقب» و «تنها راه» هستند. علاوه بر اینها آثاری از او در قالب خاطرات، مقاله، سفرنامه و مجموعه سخنرانیها و نامهنگاریها نیز منتشر شده است. او طی سالهای ۱۹۵۶ و ١٩٥٧ توانست نخل طلا مسابقه بینالمللی طنز ایتالیا را برای داستانهای «حمدی فیل» و «مراسم دیگ» به خود اختصاص دهد. همچنین خارپشت طلایی مسابقه بینالمللی طنز در بلغارستان در سال ١٩٦٦ از دیگر جوایزی بود كه عزیز نسین توانست كسب كند. ارسلان فصیحی، مترجم و ویراستار متولد ١٣٤٠ است. او تاكنون حدود ۲۰ كتاب از فارسی به تركی ترجمه كرده است. «معرفت تلخ» از انیس باتور، «جودت بیك و پسران»، «نام من قرمز»، «زندگی نو»، «قلعه سفید»، «برف» و «رماننویس ساده و متفكر» از اورهان پاموك، «گرد ستاره» نوشته مصطفی كوتلو، «آدمهای بیرون از صحنه» از احمد حمدی تانپینار، «قصههای حسن كچل» از نورهان آیدینكال، «سلول ۷۲» از اورهان كمال و «خون حرف نمیزند» از ناظم حكمت از جمله آثاری هستند كه با ترجمه فصیحی راهی بازار نشر شدهاند.
*** برای شروع بحث میخواهم اشارهای به بحث سانسور داشته باشید. باتوجه به اینكه مدتی آثار عزیز نسین در ایران چاپ نمیشد... بگذارید برای جواب به این سوال خاطرهای را بگویم. در سال ١٩٨٨ یا ١٩٨٩ سفری به شوروی داشتم. بیرون از شهر در جادهای میرفتیم. یكی از جادهها، جادهای نوساز و دیگری جادهای قدیمی به موازات آن و در دید ما بود. جاده قدیمی پلی داشت، پای آن پل سربازی با تفنگ ایستاده بود. وقتی علت حضور آن سرباز در جاده متروكه را پرسیدم، گفتند زمانی كه روسیه تزاری این مكان را اشغال كرده است، جاده آبادی بوده و پست نگهبانی برای این پل تعریف شده است. الان سالهاست این جاده و پل اصلا استفاده نمیشود. اما پست نگهبانی همان طور كه از گذشته تعریف شده باقی مانده است. ما هم هیچ سازوكاری نداریم كه كسی همت كند و بیاید و بگوید اصلا نگهبانی از این پل دیگر موضوعیت ندارد، هزینه بیهوده است، درگیر بروكراسی و كاغذبازی است و همچنان باقی مانده است. اكنون وضعیت سانسور در ایران یا هر جای دیگر دنیا اگر وجود داشته باشد، همین است و در كل سانسور دیگر موضوعیتی ندارد. وقتی كتابی را غیرمجاز اعلام میكنند، در بدترین حالت آن كتاب جلوی دانشگاه در پیادهرو فروخته میشود و مخاطب مشتاق خواندن آن اثر میتواند آن را بخرد و در راحتترین حالت با جستوجویی سریع در اینترنت میتوان فایل پیدیاف یا هر فرمت دیگری از كتاب را دانلود و بدون سانسور مطالعه كرد. از طرف دیگر در حال حاضر كه تیراژ اغلب كتابها حدود ٣٠٠ یا ٤٠٠ نسخه است و در شرایط استثنایی و عالی به هزار یا هزار و ٢٠٠ نسخه میرسد، سانسور یا غیرمجاز اعلام كردن یك كتاب چه تاثیری دارد در برابر آزادی مطلق رسانهها در فضای مجازی و بردی كه آن رسانهها دارند؟ در دنیای مجازی مخاطب سه ساله تا ٩٠ ساله امكان دسترسی به همه مطالب را دارد. در حقیقت سانسور و غیرمجاز كردن یك كتاب به قول قدیمیها همان اسم بدنامی شده است. وقتی اعلام میكنند كتاب من غیرمجاز شد، من هم این موضوع را اعلام میكنم و میگویم چند كتابم غیرمجاز شده است و امیدم را از دست داده و دلسرد شدهام! البته باید تاكید كنم كتابهای من سانسور نمیشود، بلكه در كل غیرمجاز اعلام میشوند! در كل برای این قضیه باید فكری كرد. سانسور مثل همان سربازی است كه پای آن پل ایستاده؛ در حالی كه دیگر موضوعیتی ندارد. بحث همین است... خیلی درباره سانسور و حذف آن صحبت میشود اما اتفاقی نمیافتد... اتفاقی نمیافتد چون درگیر كاغذبازی و رقابتهای احتمالا جناحی است. ما كه در سازوكار حاكمیت نیستیم، اما احتمالا مساله همین است. نمیدانیم قضیه از چه قرار است. اما به هر حال باید فكری كرد؛ چراكه بین پدیدآورندگان كتاب نارضایتی پدید میآورد و سبب سرخوردگی آنها میشود. همچنین باعث میشود از زندگی ساقط شوند. برای بسیاری منبع درآمد و تامین معیشت زندگیشان همین نویسندگی یا ترجمه است. سانسور پیش از انقلاب و پس از انقلاب بهویژه در ارتباط با آثار عزیز نسین چه تفاوتی داشت؟ اگر بخواهیم سانسور را پیش از انقلاب با زمان حال مقایسه كنیم، باید بگویم زمان شاه و پیش از انقلاب در ارتباط با كتابهایی كه سانسور میشد بعضی كتابها به طوركلی چاپ نمیشدند. مثلا آثار ماركسیستی بهویژه آثار كلاسیك ماركسیستی و به طور كلی كتابهای احزاب منحله و غیرقانونی ممنوع بود. اما برخی كتابها هم با سانسور چاپ میشد اما مشخص بود دچار سانسور شده است. برای مثال با گذاشتن سه نقطه در متن یا نوشتن حرف اول و آخر آن كلمه. برای مثال به همین صورت آثار ایرج میرزا چاپ میشد. یا اگر میخواستند نام «لنین» را بنویسند فقط مینوشتند «ل» یا خودتان بدانید آن فیلسوف مشهور آلمانی كه مشخص بود [به ماركس اشاره میكند.] با این شیوه نویسنده از تیغ سانسور فرار میكرد! پس از انقلاب تا سال ١٣٦٣ و ١٣٦٤ سانسور و نظارتی نبود. یا سیستم نظارت هنوز خودش را بسط نداده بود تا به سانسور كتابها منجر شود و این موضوع چندسالی طول كشید. اما آییننامه ضوابط نشر از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ٦٤- ٦٣ منتشر شد. اگر این آییننامه درست اجرا بشود، بد نیست و تاحدی قابل تحمل است. اما اشكال كار این است كه هر كسی تفسیر خودش را از این آییننامه دارد. از همین رو نویسنده یا مترجمی كتابش را به یك ناشر میدهد و از سوی وزارت ارشاد غیرمجاز اعلام میشود اما ناشر دیگری همان كتاب را با نام دیگری به ارشاد ارایه میكند و مجوز چاپ میگیرد. اگر مبنا همان آییننامه ضوابط نشر است چرا درباره یك كتاب به طور مشخص گاهی دو اتفاق متفاوت از سوی همان اداره رخ میدهد؟! در ارتباط با همین مثالی كه میزنید خودتان تجربهای داشتهاید؟ برای مثال كتاب «ملت عشق» از الیف شافاك كه پنج سال پیش ترجمه كرده بودم از سوی وزارت ارشاد غیرمجاز شد. اما همین وزارت ارشاد براساس همان قانون هنگامی كه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر كرد، دوباره كتاب را بررسی كرد و كتاب توانست مجوز انتشار بگیرد. یا همین سه كتاب عزیز نسین یعنی «مگه تو مملكت شما خر نیس؟»، «محمود و نگار» و «دیوانهای بالای بام» كه به تازگی از سوی نشر ققنوس منتشر شدهاند هم حدود سه یا چهار سال از سوی وزارت ارشاد غیرمجاز اعلام شد. به چه دلیل غیرمجاز اعلام شده بودند؟ میگفتند ترجمه آثار عزیز نسین است! اما الان كه اعلام كردهاند هیچ نویسنده ممنوعالقلمی نداریم این كتابها هم مجوز نشر گرفتند؛ البته باید به این نكته هم اشاره كنم كه این سه كتاب بدون هیچ سانسوری منتشر شدهاند. در كل اگر قرار باشد كتابهای من سانسور شود اصلا آنها را چاپ نمیكنم. از سال ٧٢- ٧١ عزیزنسین مجله «آچیق سوز» به معنای سخن باز را در استانبول تركیه منتشر میكرد. من مصاحبهای از عزیز نسین میخواندم كه گفته بود اگر كتابی را غیرمجاز اعلام كنند من با آن مخالفم و آن را به صورت پاورقی منتشر میكنم. چون من با سانسور مخالف هستم و مخالفت خودم را این گونه نشان میدهم. عزیز نسین از آنجا كه همیشه از مسائل اجتماعی گفته و علیه حكومت بوده است موانعی كه بر سر راه او بود این محدودیتها و موانع چه اندازه بر قلم و آثارش تاثیر داشت؟ سانسور بر ادبیات عزیز نسین هیچ تاثیری نداشت چراكه میگفت اگر اثری را غیرمجاز اعلام كنید من آن را به صورت پاورقی منتشر میكنم! آدم محافظهكاری نبود، شورشی بود. طنز او هم برگرفته از همین روحیه او در مقابل نابرابریهای اجتماعی، تضاد طبقاتی و سرخوردگی اجتماعی است. اگر كل داستانهای او را با دقت بخوانید، میبینید طنز عزیز نسین بیشتر از آنكه خندهدار باشد، گریهدار است! به نوعی طنز تلخ است... دقیقا طنز تلخ است. فكر میكنید چرا عزیز نسین زبان طنز را برای نوشتن برگزیده بود؟ روحیه طنازی داشت یا صرفا به سراغ زبان طنز رفته كه بتواند دغدغههای اجتماعی را بیان كند؟ برخی ذاتا طناز هستند. اما در ارتباط با این موضوع چندان مطمئن نیستم. در گذشته هم آثار عزیز نسین ترجمه شده بود. چه ضرورتی برای بازترجمه آثار او دیدید؟ من نمیگویم این كتابها بازترجمه هستند. اصلا نمیدانم قبلا ترجمه شدهاند یا خیر. ترجمه رضا همراه یا صمد بهرنگی... یك اثر از عزیز نسین را صمد بهرنگی ترجمه كرده بود كه من آن را در دوره راهنمایی خواندهام. اما ترجمه رضا همراه را نخواندهام و در یكی از مصاحبههای او خوانده بودم كه گفته بود آن كتابها را خودم نوشتم اما به اسم عزیز نسین چاپ كردم. در این چند سال اخیر پس از آنكه دیگر ترجمههایم پشت سرهم غیرمجاز اعلام شدند، تصمیم گرفتم به سراغ عزیز نسین بروم و آثار او و عزیز نسین واقعی را معرفی كنم؛ چراكه گویا آثار قبلی او به زبان فارسی ترجمه نبوده یا اقتباس بوده است. یعنی معتقدید تمام ترجمههای رضا همراه اقتباس آزادی از آثار عزیز نسین بوده است؟ در این ارتباط نظری نمیدهم و فقط نقلقول میكنم. فكر نمیكنم دقیقا این گونه بوده باشد. مثلا همین كتاب «محمود و نگار» با ترجمه رضا همراه هم موجود است... وقتی این اثر را در دست ترجمه داشتم، احساس میكردم قبلا آن را خواندهام. شاید خیلی آزاد ترجمه میكرده و ترجمه دقیق نبوده است. یا شاید دریافتش از متن را میپرورانده و بعضی بخشها را از آثار نسین الهام میگرفته و برخی بخشها را خودش مینوشته است. فارغ از بحث ترجمه آثار عزیز نسین، معمولا ممكن است چند مترجم به سراغ ترجمه یك اثر بروند. تفاوت این ترجمهها و ضرورتی كه برای بازترجمه برخی آثار از سوی مترجمان احساس میشود از كجا شكل میگیرد؟ درباره عزیز نسین باید این كار میشد. كسی كه به اسم عزیز نسین كتابهایی را ترجمه و چاپ كرده خودش گفته كه ترجمه نبوده است. فارغ از اینكه چه اندازه این صحبت درست بوده است یا خیر، باید این كار انجام میشد. فراموش نكنیم عزیز نسین یكی از چهار نویسنده بزرگ تركیه است كه آثارشان به بیشترین زبانها ترجمه شده است؛ ناظم حكمت، یاشار كمال و اورهان پاموك دیگر نویسندگان این فهرست چهار نفره هستند. در زبان فارسی این خلأ دیده میشد تا امسال كه ترجمه آثار او منتشر شد. به جایگاه عزیز نسین اشاره كردید. به عنوان یكی از نویسندگان بزرگ تركیه چه تاثیری روی ادبیات تركیه داشته است؟ تاثیر عزیز نسین بر ادبیات تركیه این بوده است كه نسل طنزنویس خوبی با الهام از آثار او شكل گرفتهاند؛ از جمله چتین آلتان كه نویسنده زبردستی است یا نشریههای طنز خیلی قوی كه در تركیه چاپ میشود. اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم میان عزیز نسین و نویسندههای هم نسل او در ایران، كدام نویسنده آثارش بیشترین شباهت را به قلم عزیز نسین دارد؟ در ایران هر وقت آثار خسرو شاهانی، رسول پرویزی و فریدون تنكابنی را میخوانم با توجه به فضای داستانهایشان به نوعی با داستانهای عزیز نسین احساس نزدیكی میكنم. اما نویسنده طنزپرداز مانند عزیز نسین و به قدرت طنز او در در دنیا كم است. چند نفر در دنیا جایزه بهترین طنزنویس را بردهاند؟ بیشتر آثاری كه موجود است طنز نیستند بلكه لودگی و هجو است؛ طنزی كه بخواهد واقعیتهای اجتماع را جوری به رخ خواننده بكشد كه لبخندی بزند و بعد به فكر فرو رود! در حال حاضر آثار عزیز نسین چه جایگاهی در ادبیات معاصر تركیه دارد؟ آثار عزیز نسین همچنان در تركیه پرفروش است و به شیوههای مختلفی چاپ میشود. همچنین او یك موسسهای بنیان نهاده و وقف كرده است كه حق تالیف همه آثارش در آن بنیاد خرج میشود. این بنیاد وقفی به نوعی از كودكی تا دانشگاه از افراد كمبضاعت حمایت میكند. نكته جالب درباره این مركز این است كه هیچ برنامهای مانند مدرسه ندارد و فاقد هرگونه برنامه است. خود بچهها تصمیم میگیرند هر روز چه برنامهای را اجرا كنند؛ به عبارت دیگر هنجارهای اجتماعی را رعایت نمیكنند و تلاش میكنند كودكان در آنجا فارغ از نرمهای پذیرفته شده كه شاید همیشه به نفع خودشان نباشد، باربیایند و بدانند همهچیز همیشه درست نیست و باید به همهچیز شك كرد. فكر میكنید چه اندازه ضرورت دارد جامعه ما و مخاطب امروز با آثار عزیز نسین آشنا شود؟ باتوجه به آن خلأ كه در زبان فارسی اشاره كردید و نسبت به آثار عزیز نسین وجود داشت. جامعه بدون كتاب یا به عبارتی جامعهای كه كتاب نخواند، در كل جامعهای رو به زوال است. همیشه همه سلیقهها در یك جامعه یكسان نیست. همه افراد یك نوع كتاب نمیتوانند بخوانند. در كنار رمان و داستان جدی نیاز به آثار طنز هم وجود دارد. نیاز به مطالعه آثار طنز همیشه احساس میشود اما نزدیكی جامعه ایران و تركیه سبب میشود داستانهای عزیز نسین خیلی ملموس باشد. شاید مسائلی كه او در آثارش مطرح میكند آدمها، محیطها، حركات یا رفتاری كه توصیف میكند ٨٠ تا ٩٠ درصد میان جامعه ما و جامعه تركیه مشترك باشد؛ از همین روی آثار او خیلی برای ایرانیان و حتی كل خاورمیانه ملموس است. شما هم از آثار اورهان پاموك به زبان فارسی ترجمه كردهاید و هم از آثار عزیز نسین... تفاوت نثر این دو نویسنده در ترجمه به زبان فارسی چگونه بود؟ نثر پاموك پیچیده و غامض و بعضی وقتها از نظر نحو تركی نادرست است. اما نثر عزیز نسین از آنجا كه مخاطب عام را درنظر میگیرد نثر سادهتر و جملات كوتاهتر و بدون غلط است. راوی در داستانهای نسین مختلف است. گاهی راوی یك فرد روستایی در شرق یا گاهی ماهیگیری از شمال تركیه یا یك كارمند از جامعه شهری است. در ترجمه باید برای لحن راوی به لحنی مشابه كه در ایران و زبان فارسی میتوان پیدا كرد، نزدیك شد. اگر راوی ماهیگیر یا كارمند است چطور باید در ترجمه صحبت كند. اگر مترجم نتواند به این لحن نزدیك شود و نتواند آن را منتقل كند، كتاب شكست خورده است. اما راوی آثار پاموك فردی از جامعه شهری با همان نثر معیار است و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد كه شبیه نثر پروست است. به طور كلی وقتی ترجمه درست باشد، محتوا هم درست منتقل میشود. محتوای آثار عزیز نسین بیشتر آسیبها و كمبودهای اجتماعی و اختلاف طبقاتی است. این مسائل در ایران هم وجود دارد. به نوعی انتقاد از جوامع خاورمیانهای در آثار او موجود است. اما دشوارترین كتابی كه از نظر نثر به فارسی برگرداندهام «معرفتتلخ» انیس باتور است. مترجم در ترجمه این اثر پوست میاندازد و اوج دشواری در ترجمه این اثر بود نه در آثار اورهان پاموك، عزیز نسین یا الیف شافاك. نثر باتور بسیار دشوار اما بدون غلط است. بعضی جملههای باتور را چندینبار میخواندم تا بدانم به فارسی چه میگوید. در ترجمه اثری از انیس باتور مترجم پوستمیاندازد و حتی خواننده هم. در استانبول دیداری با او داشتم. از ترجمه كتابش به فارسی خیلی خوشحال شد. نویسندهای بسیار افتادهحال و باسواد است. اگر در كل زندگی كاریام هیچ كاری انجام نداده بودم و فقط «معرفت تلخ» را ترجمه كرده بودم همین اثر كافی بود تا در كارنامه كاری من باشد. با توجه به بحرانهای سیاسی و اجتماعی حال حاضر تركیه آیا عزیز نسین و آثار او همان قدر مورد توجه است؟ بعضی نویسندهها مثل صادق هدایت یا جلال آلاحمد و جمالزاده همیشگی هستند و نمیتوان آنها را حذف كرد. عزیز نسین سالها پیش درگذشته اما هنوز هم بر ادبیات تركیه تاثیر میگذارد. چنین نویسندگانی جزو تاریخ ادبیات هر كشوری هستند، چراكه راهی را رفتهاند كه پیش از آنها نویسنده دیگری نرفته است، مانند انیس باتور كه راهی در شعر و نثر باز كرده است. در نهایت چرا به سراغ ترجمه آثار عزیز نسین رفتید؟ میخواستم جامعه كتابخوان ایرانی، عزیز نسین واقعی را ببیند و بشناسد. امیدوارم با این آثار بتوانند او را بشناسند، چراكه عزیز نسین واقعی همین كتابها است بدون كلمهای سانسور. داستانها را به گونهای انتخاب كردهام كه گرفتار سانسور نشوند. اگر داستانی توصیفهای حساسیتبرانگیز زیادی داشت آن را انتخاب نكردهام و در نهایت از هشت مجموعه داستان او سه كتاب ٢٢٠ صفحهای را برای ترجمه و انتشار انتخاب كردهام.
منبع: اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید