1395/1/30 ۰۹:۳۳
مقوله یاریگری و همیاری اجتماعی، بر بستر تاریخ فرهنگی ایران همچون حلقههای محکم زنجیر به شمار میآید که پیوستگی زندگی مردم را بر جغرافیای آن رقم زده است. این مهم زمانی پررنگتر جلوه کرده، اهمیت خود را نشان میدهد که در نظر بگیریم موقعیت جغرافیایی ایران در گذر تاریخ مسیر گذار و حمله اقوام گوناگون بوده و سبب شده است در ایران قدرتهایی متعدد ظهور کنند. بیشک آمد و رفت این قدرتها حتی گاه استقرار و تثبیتشان موجبات ناامنی و نوسانها، انحطاطها و بحرانهای بسیار اخلاقی در صفحه زندگی اجتماعی پدید آورده است.
آمنه ابراهیمی: مقوله یاریگری و همیاری اجتماعی، بر بستر تاریخ فرهنگی ایران همچون حلقههای محکم زنجیر به شمار میآید که پیوستگی زندگی مردم را بر جغرافیای آن رقم زده است. این مهم زمانی پررنگتر جلوه کرده، اهمیت خود را نشان میدهد که در نظر بگیریم موقعیت جغرافیایی ایران در گذر تاریخ مسیر گذار و حمله اقوام گوناگون بوده و سبب شده است در ایران قدرتهایی متعدد ظهور کنند. بیشک آمد و رفت این قدرتها حتی گاه استقرار و تثبیتشان موجبات ناامنی و نوسانها، انحطاطها و بحرانهای بسیار اخلاقی در صفحه زندگی اجتماعی پدید آورده است. بنابر سختیها و رنجهایی که زندگی در چنین بستر جغرافیایی پدید میآورد میتوان انتظار داشت شعله زندگی در آن فروبنشیند یا تنها سوسویی از آن بر جای ماند. اما با در نظر گرفتن این که هنوز زندگی در ایران جریان سیال و پرقوت خود را دارد میتوان علتهای ماندگاری زندگی در چنین جغرافیای رنجافزا و پرزحمتی را در رفتارها و خصلتهای اجتماعی جست که یک سر ریشه در وجدان انسانی و سری دیگر در آموزههای مذهبی دارد. هجومهای گوناگون به ایران از روزگار دور تا دهههای اخیر، یورشهایی متعدد و توانفرسا است که گاه نَفَس زندگی را میربوده، رشته زندگی را میگسسته است. در میانه این برهوت زندگی اما جوانههای امید از گوشه و کناری همواره سبز میشد و سربرمیافراشت تا پیوستگی زندگی را در این سرزمین بار دیگر ممکن سازد. افزون بر همه اینها ِخَست زمین و کمبود آب و مشکلات داخلی موجب میشد نبض زندگی با کندی و آهستگی بتپد و گهگاه از حرکت باز ایستاد و در پی آن گاه با گره دستهایی یاریگر و همدلیهایی گرم و صمیمی دوباره به شماره افتد. بدین ترتیب است که ناامنی زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را میتوان عاملی دانست که از یکسو سببساز دیرکرد توسعه و پیدایی انحطاط اخلاقی شده، از سویی دیگر در وجهی متضاد موجبات شکلگیری پیوندهای محکم اجتماعی و یاریگریها و همراهیهایی فرهنگساز را فراهم آورده است. این رویکرد اجتماعی در واقع بسان یک راه حل انسانی و فرهنگساز جریان زندگی را دوباره ممکن میکرد، امید و آرزو را در دلها زنده میساخت و شیوهها و سنتهایی دیگر از زندگی را در کنار هم و برای هم رقم میزد.
هجوم ترکمانان و کشته شدن پیر شَبُویه
در زمانهای دور ترکانی از نژاد اورال آلتایی در جنوب سیبری سکونت داشتند. آنها بر اثر دگرگونیهای سیاسی و نیازهای معیشتی آهستهآهسته به سمت شرق پا گذاشتند و سرانجام به همسایگی امپراتوری بیزانس در اروپای کنونی رسیدند. هممرزی آنها با ایران و سپس ورودشان به این سرزمین، رخدادهایی بسیار و درهمتنیده رقم زد؛ تا آنجا که در ایران به سلطنت نیز دست یافتند. در نخستین سدههای اسلامی ورود ترکمانان از شرق به ایران از مهمترین مسایلی است که ترکیب جمعیتی و اوضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را دگرگون میکند. ترکمانان که با زندگی عشیرهای و قبیلهای همساز و خوگرفته بودند با ورود به ایران در تضاد با زندگی یکجانشینی مسایلی بسیار پدید آوردند که یک سویه آن ناامنیهای پیاپی بود. آنها که به کوچیدن عادت داشتند با جابهجایی خود و احشامشان موجبات اختلال و بینظمی امور و فشار بر مردم یکجانشین را فراهم میآوردند.
از جمله این هجومها در زمانه شیخ ابوسعید ابوالخیر، عارف و صوفی پرآوازه خراسانی در سدههای چهارم و پنجم هجری است. بر اساس آنچه که در کتاب «حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر» نقل است، روزی برای صوفیان مقداری گندم به آسیاب برده بودند. از ترس و واهمه ترکمانان کسی که با بار به آسیاب رفته بود یارای بازگشت نداشت. کسی نزد شیخ رفت و از او خواست چارهای کند. شیخ، پیر شَبُویه را که دایی فرزندانش بود و در بازار شهر میهنه دلالی میکرد با درویشی به یاری روانه کرد. ترکمانان به آسیاب حمله بردند و کسانی برای مبارزه با آنها به پشتبام آسیاب رفتند تا با انداختن سنگ ترکمانان را دور کنند. پیر شبویه پشت در آسیاب پنهان شد. در، سوراخی داشت. ترکمان متوجه پنهان شدن شخصی پشت در شد و با انداختن تیری که از سوراخ گذشت شبویه را کشت. خبر به ابوسعید رسید. وی دستهای از عیاران را به آسیاب راهی کرد. آنها جسد پیر را در حالی که همه محاسن سفیدش به خون آغشته شده و سرخگون بود نزد شیخ آوردند. شیخ گریست و گفت «یک روز بیافتی تو در میدانم/ زان روز هنوز در خم چوگانم ... گفتی سخنی و کوفتی برجانم / آن کشت مرا و من غلام آنم».
ناامنیها ادامه مییابد
یورش دستههای گوناگون ترکمانان در شرق و شمال شرق ایران، خطری بود که تا زمانهایی دراز زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم ایران را از خود متاثر ساخته بود. این خطر تا دوران صفویه و پس از آن نیز هنوز وجود و ادامه داشت. اگرچه دستجاتی از ترکمانان به یکجانشینی و تشکیل حکومتهایی موفق شدند، اما گروهها و طایفههایی از آنان به شیوه قدیم خوگرفته بودند. درباره خوی و خصلت خشونتآمیز آن ترکمانان به نوشته بارتولد در کتاب «ترکستاننامه» میتوان استناد جست؛ روایتی که به گونهای بر امتداد خصلت طایفههایی از ترکمانان ددر گذر تاریخ مهر تایید میزند «از قرن ١٧ میلادی [١١ هجری] همواره بین ازبکها و ترکها پیکارهای خونین رخ میداد و خانهای خوارزم هنگام درگیری با رؤسای قبایل ازبک، به ترکمنها متوسل میشدند و با کمک آنان کشتار ازبکها را بیرحمانه سازمان میدادند. این ترکمنها عادات جنگ خود را به گونهای گسترده و ریشهدارتر از ازبکها حفظ کرده بودند. ترکمنها، در این دوران، در همان بینظمی که در تمامی طول تاریخشان داشتند، میزیستند و شگفت آنکه مردمی که بنیانگذار قدرتمندترین امپراتوریهای ترک یعنی سلجوقیان و عثمانی از دل آنها برخاسته بودند، خود هیچگاه ساختار سیاسی خود را نداشتند». به جلوتر از این تاریخ که نظر میاندازیم رخداد تلخ و دردناک فروش دختران قوچانی در عشقآباد در سال ١٣٢٣ قمری در دوران حکومت آصفالدوله در خراسان و اسارت زنان باشقانلو در رمضان این سال در رویارویی با هجوم ترکمانان به بجنورد در زمان حاکمیت سالار مفخم از رخدادهای مشهور به روزگار قاجار است که در کتابی از افسانه نجمآبادی با نام «حکایت دختران قوچان» بررسی شده است. این رخدادهای تلخ اما گونهای همدلی میان مردم آفرید، دهان به دهان نقل شد، در منبرها و مجلسها و روزنامهها بر سر زبانها رفت و در شبنامهها، رسالهها، طنزها و مناظرهها بسیار بازتاب یافت. فضایی که چنین روایت اندوهزایی برساخت، خود به گونهای ضرورت انقلاب، دفع و سرکوب استبداد را در خود داشت. از جمله بازتابهای معروفی که گونهای همدلی و یاریگری را بازمیگوید، در تصنیف ستون چرند و پرند نشریه صور اسرافیل با قلم علیاکبر دهخدا است؛ تصنیفی که نقد عملکرد حکومت و گونهای دادخواهی را دربردارد «بزرگان جملگی مست غرورند/ ای خدا کسی فکر ما نیست ... ز انصاف و مروت سخت دورند/ ای خدا کسی فکر ما نیست ... رعیت بیسواد و گنگ و کورند/ ای خدا کسی فکر ما نیست .... هفده و هجده و نوزده و بیست/ ای خدا کسی فکر ما نیست».
نجات یک زنِ در بند تركمانان
نقل خاطرهای از سیداحمد فرهنگ در مجله «خاطرات وحید» میتواند به خطر ترکمانان در شمال شرقی ایران در تاریخ معاصر روشنی بخشد. وی در خاطرهاش به این مهم اشاره میکند که دشت گرگان همچون روزگار وي مرکز کشاورزی و تجارت است، نبوده و ترکماناني که با راهزنی زندگی خود را میگذرانند از شاهرود تا سبزوار را مورد هجوم و تجاوز قرار میدادند. از آنجایی که این مسیر به مشهد میرسید عدهای بسیار از زایران همواره در خطر قتل، اسارت و تجاوز قرار داشتند. زنان در این میانه بیش از دیگران به اسیری گرفته میشدند. وضع چنان شده بود که این راه و نقاط پیرامونش به قتلگاه شهره شدند. به نوشته سیداحمد فرهنگ، در زمان حکومت سردارسپه ترکمانان برای آخرین بار تا مزینان راندند و زایران را مورد حمله قرار دادند. دو زن در این میانه به اسارت آنها درآمدند. یکی از آنها همسر ماموری دولتی و زن دیگر همسر حاج علیاصغر تاجر یزدی بود که در قم اقامت داشت. تاجر یزدی که از آشنایان فرهنگ بود با پریشانی و اندوه بسیار از اسارت همسرش که در دوران بارداری نیز به سر میبرده از فرهنگ کمک میخواهد «از پریشانی او بینهایت متاثر شدم و به برادرم که در شاهرود سکونت داشت سفارش نوشتم که با مراجعه به پیلهورها و کسانی که برای معامله به دشت گرگان میروند و با ترکمانان داد و ستد دارند مراجعه کند و از وضعیت این زن تحقیق و تفحص نماید و پس از پیدا کردن او در مقام معامله برآمده موجبات استخلاص او را با خریداریش فراهم آورد». همسر تاجر سرانجام با تحقیقها و مذاکرههایی با قرار دویست و پنجاه تومان از ترکمانان خریداری و نزد شوهر بازگردانده میشود.
مسأله ناامنی را بدینسان میتوان در روزگاران گوناگون ایران و با در نظر گرفتن خطر ترکمانان و دیگر هجومهای دهشتناک چون مغولان و تیموریان، پدیدهای دانست که بر تاریخ فرهنگی ایران تأثیری شگرف و ژرف نهاده است؛ فرهنگی که از یکسوی در کشاکشهایی سخت با انحطاط اخلاقی و استبداد گره میخورد و از سویی دیگر در وضعیتی متضاد در پی آرمانهایی انسانی و در اندیشه امتداد زندگی، همدلیها و کمکهایی چشمگیر و زندگیبخش برمیسازد.
منبع: روزنامه شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید