غم برو شادی بیا

1394/12/24 ۰۷:۳۲

غم برو شادی بیا

بیكارم، قدری حكایت شب چهارشنبه‌سوری یا «كله چهارشنبه» را بنویسم عیب ندارد. مزید اطلاع بعدها می‌شود زیرا فُكلیهای ما میل دارند این رسومات قدیم را از خوب یا بد متروك دارند. در صورتی كه در انگلیس و امریكای متمدن هم هنوز عادات و رسومات قدیم را به خوبی حفظ نموده و مانع ترك آن شده‌اند، همین‌طور در سایر ممالك اروپ مثل آلمان و ایطالیا و غیره و غیره. آنها متمدن شده‌اند این رسومات را به شكل خوب‌تری جلوه می‌دهند

 سنت‌های ایرانی در شب آخرین چهارشنبه سال خورشیدی
 

 مژگان جعفری : «بیكارم، قدری حكایت شب چهارشنبه‌سوری یا «كله چهارشنبه» را بنویسم عیب ندارد. مزید اطلاع بعدها می‌شود زیرا فُكلیهای ما میل دارند این رسومات قدیم را از خوب یا بد متروك دارند. در صورتی كه در انگلیس و امریكای متمدن هم هنوز عادات و رسومات قدیم را به خوبی حفظ نموده و مانع ترك آن شده‌اند، همین‌طور در سایر ممالك اروپ مثل آلمان و ایطالیا و غیره و غیره. آنها متمدن شده‌اند این رسومات را به شكل خوب‌تری جلوه می‌دهند. ما به همان حال ... باقی هستیم به نظر اهل كمال پسندیده نمی‌آید. ... در ممالك ترك‌نشین ایران كلیة این شب را شب عید می‌دانند. هر لباس نوی دارند می‌پوشند. غذای خوبی دارند در این شب صرف می‌كنند. اول مغرب هم پشت‌بام رفته بوته آتش می‌كنند، تفنگ خالی می‌كنند. اعیان آتش‌بازی می‌كنند. به‌طوری كه شهر یك‌پارچه آتش می‌شود. در دهات رسم است جوانها به بام دیگران رفته شال كمر خود را از «باجه» داخل اطاق می‌كنند و صاحب‌خانه باید پول یا شیرینی یا كشمش، انجیر هرچه دارد در پارچه گذاشته به سر شال ببندد و بالا بدهد. لیكن در شهر آنها كه شأنشان نیست بام دیگری بروند كاغذ به هم نوشته در آخر كاغذ می‌نویسند «شال آتمه» [شال نینداز]. در جایزه به فراخورشان هم چیزی روانه می‌كنند، یعنی هركس سبقت به دیگری گرفته باشد». قهرمان میرزا سالور «عین‌السلطنه» در کتاب «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» ذیل عنوان «چهارشنبه‌سوری- كله چهارشنبه‌»، روایتی جذاب از سنت چهارشنبه‌سوری در دوره قاجار به ویژه در تهران به دست می‌دهد «اما در طهران اول مغرب در هرخانه توی حیاط نه پشت‌بام بوته آتش می‌زنند و از روی آن جستن كرده می‌گویند «سرخی تو از من- زردی من از تو» تا آتش تمام شود. آن وقت قلقلكهای كوچك‌كوچك كه عصر خریداری شده هركس یك پولی از سفید یا سیاه در آن انداخته و پرآب می‌كنند از پشت‌بام به كوچه انداخته می‌گویند غم برو شادی بیا. صبح فقرا با هركس زودتر بگذرد پول را برمی‌دارد. آجیل و بعضی تنقلات هم در شب صرف می‌كنند. ... اما بیشتر از زنها كه از درجه عالی نباشند اول غروب دخترهای خود را برداشته می‌برند میدان ارگ و از زیر توپ مروارید رد می‌كنند كه بخت آنها باز شود. شوهر كنند، یا شوهر كرده باشند سفیدبخت شوند، یا اولاد بیاورند. به‌طوری در این عصر آنجا جمعیت می‌شود كه حساب ندارد. ... از این كار فراغت حاصل كردند آن‌وقت دخترها را در جلوی حیاط خود توی كوچه می‌نشانند یك قفلی هم به لباس دختر كلید می‌كنند. هركس از مردها عبور كند آن پیرزالی كه نزدیك دختر ایستاده می‌گوید برادر زحمت كشیده این قفل را باز كنید. آن مرد هم این دعوت را با كمال میل قبول می‌كند نزدیك می‌رود كلید را از پیرزن گرفته بسم اللّه گفته قفل را باز می‌كند و می‌گوید انشاء اللّه سال دیگر شوهر می‌كند، سفیدبخت می‌شود. بعد نقلی، شكر پنیری یا شیرینی دیگری ضعیفه تعارف می‌كند كه حالا دهان خود را شیرین كنید. این مسئله هم تمام می‌شد. ... آن‌وقت فالگوش می‌روند. كسانی كه مانعی در خانه داشته باشند پشت در اطاق دیگری رفته گوش می‌دهند كه صحبت می‌شود به فال نیك یا بد می‌گیرند و این فالگوش منحصر به دخترها نیست بلكه پیرزن‌ها برای زیارت فال‌گوش می‌روند دیگران برای اولاد یا نیت دیگری لیكن اغلبی كوچه‌ها فالگوش می‌روند و این را صحیح‌تر می‌دانند و مجرب‌تر در گوشه كوچه ایستاده تا عابری بگذرد و تكلم كند. ... بعضیها نیك‌وبد حرف می‌زنند تا همه را نرنجانده باشند این مطلب هم كه تمام شد به خانه‌ها رفته صحبت فالگوش را می‌كنند و به خود نوید شوهر و زیارت می‌دهند».
نخستین منبع کهن درباره آتش‌افروزی در روزهای پایان سال
درباره چهارشنبه سوری، در کتاب‌ها و سندهای قدیم تاریخی، مطلبی یا اشاره‌ای چندان دیده نمی‌شود. تنها در یک سده اخیر در برخی خاطره‌نگاری‌ها و نیز پژوهش‌های نو در این‌باره سخن‌هایی رفته است. مرسوم‌ترین روایت از چهارشنبه‌سوری در همه مناطق ایران این است که شب آخرین چهارشنبه سال یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه‌شنبه بیرون از خانه و جلوی آن در فضایی مناسب آتشی می‌افروزند و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می‌پرند و با گفتن «زردی من از تو، سرخی تو از من» بیماری‌ها، ناراحتی‌ها و نگرانی‌های سال کهنه را به آتش می‌سپارند تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند. برخی شواهد نشان می‌دهد چهارشنبه‌سوری از رسم‌های کهن پیش از اسلام نیست. یک روایت هم بدینگونه وجود دارد که آتش افروختن شب چهارشنبه آخر سال یا چهارشنبه آخر صفر را به قیام مختار نسبت می‌دهند. مختار سردار معروف عرب آنگاه که از زندان رهایی یافت و به خون‌خواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای آن که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر دشمنان بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب با شب چهارشنبه آخر سال هم‌زمان بود. از آن پس این رسم رواج یافت.
نخستین و کهن‌ترین کتابی که در آن به آتش‌افروزی در روزهای پایانی سال خورشیدی اشاره شده است، کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی در سده چهارم هجری است. در این روایت هرچند به روشنی به زمان برگزاری جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» گویا به مراسم چارشنبه‌سوری اشاره دارد که شاید در آن زمان، انجام مراسم در شب چهارشنبه تثبیت نشده بوده است. دومین متن کهن که اشاره‌ای هرچند غیر مستقیم به جشن چارشنبه سوری دارد، شاهنامه فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه شاه آمده است هنگامی که هر دو سپاه آماده رزم بودند، ستاره‌بینی بهرام را پند می‌دهد که «ستاره‌شمر گفت بهرام را/ که در «چارشنبه» مزن کام را ... اگر زین بپیچی گزند آیدت/ همه کار ناسودمند آیدت ... یکی باغ بُد در میان سپاه/ از این روی و زان روی بُد رزمگاه ... بشد چارشنبه هم از بامداد/ بدان باغ که امروز باشیم شاد ... ببردند پر مایه گستردنی/ می و رود و رامشگر و خوردنی ... ز جیهون همی آتش افروختند/ زمین و هوا را همی سوختند».
زیباترین بقایای ایران باستانی
ايران باستان، آنگونه که تقویم‌های باستانی و برخی منابع روایت می‌کنند، از جشن و دیگر آیين‌های مناسبتی سراسر و سرشار بوده است به گونه‌اي كه هر روز براي خود هويتي مستقل داشت و به وقايع اساطيري و حماسي يا تاريخي عطف مي‌شد.

جشن‌های نوروز، مهرگان و سده اکنون بيش‌تر شناخته شده‌اند، اما از جشن‌هاي فراموش شده مي‌توان به آذرگان در نهم آذرماه و شهريورگان یا آذر جشن نام برد. آيين‌هاي نوروزي با «جشن سوري» كه امروزه در ميان مردم كوچه و بازار به چهارشنبه‌سوري معروف است، آغاز مي‌شود و با آيين سيزده بدر به انجام مي‌رسند. چهارشنبه سوري بنابراين هويتي جداگانه از جشن‌هاي نوروزي ندارد و بخشي از آن به شمار می‌آید. بر پايه پژوهش‌هاي انجام شده، زمان باستاني «جشن‌سوري» را مي‌توان در اين گونه جست؛ شب بيست و ششم از ماه اسفند يعني در نخستين شب از پنجه كوچك، نخستين شب پنجه بزرگ كه بدان پنجه وه نيز مي‌گويند و پنج روز كبيسه است و سرانجام نخستين شب و روز «جشن همسپهمديم»، شب پايانی سال است كه ارجمندترين روز«جشن همسپهمديم» يعني جشن آفرينش انسان بود.
«سعيد نفيسي» در این‌باره آورده است: «اين شب را براي جشن و سرور بنياد گذاشته‌اند. اين جشن ملي از قديم‌ترين زمان‌هاي تاريخ در ميان ايرانيان بوده است ... شب چهارشنبه‌سوري در ايران آیين خاص و تشريفات گوناگون دارد که هر يک از آن‌ها را در ناحيه ديگر مي‌توان يافت. آیين چهارشنبه‌سوري يا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است يک قسمت از آن عمومي و مشترک ميان تمام مردم ايران است که حتي بعضي از آن‌ها را در ملل ديگر نژاد آريا مي‌توان يافت و قسمت ديگر آیين خصوصي است که مردم تهران بدعت گذاشته‌اند و از اينجا کم و بيش به شهرهاي ديگر ايران رفته است. آن قسمت از آیين اين شب که در تمام ايران معمول است از کرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعني تمام اين دشت وسيع که ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقاياي ايران باستاني است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگي خاصي آشکار مي‌شود تمام مردم آذربايجان چه در شهر و چه در ده‌ها در آن شرکت دارند و حتي هنوز در ميان مردم قفقاز معمول است. ايرانياني که از ديار خود دور افتاده‌اند نيز آن را فراموش نمي‌کنند و ايرانيان مقيم ترکيه و مصر و هندوستان نيز در جامعه خود اين رسوم و آداب را معمول مي‌دارند».
بر سردر نقاره‌خانه‌ها در آرزوی دفع بلا
آنگونه که برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد، بر اساس باور ایرانیان در گذشته‌های دور، فروهر مردگان در پنج روز مانده به پايان سال براي سركشي بازماندگان خود به زمين فرومی‌آيند و در پايان شب سال كه پايان جشن گاهان‌بارهمسپهمديم است، روي بام رفته و فانوسی به لبه بام خود می‌گذاشتند كه تا بامداد روشن است.
مردم بدین‌سان سپيده‌دم روی بام می‌رفتند و آتش‌افروزی آغاز مي‌شد. اين آيين با دميدن نخستين پرتو خورشيد پايان می‌پذيرفت و نوروز آغاز می‌شد. گويا آيين آتش‌افروزی شب جشن چهارشنبه‌سوری، از آتش‌افروزی زرتشتيان يا ايرانيان باستان در شب پايان سال سرچشمه گرفته شده ولی آيين آن با سنت شب پايان سال بسيار متفاوت است.
در چهارشنبه سوري، پريدن از روی آتش تنها يكي از رسم‌ها به شمار می‌آید. این جشن رسومی بسيار دارد. آب‌پاشي و آب‌بازي، فالگوش‌نشيني، قاشق‌زني، كوزه‌شكني، فال كوزه، آش چهارشنبه‌سوري، آجيل مشگل‌گشا، شال‌اندازي و شير سنگی، از جمله سنت‌هایی برشمرده می‌شود که مردم در منطقه‌های گوناگون ایران بدان‌ها رفتار می‌کرده‌اند. همچنين در جاهايی همچون شيراز، كردستان و آذربايجان براي چهارشنبه‌سوري آداب و آيين‌هاي محلي با آميختگي فرهنگي افزون‌تر به چشم می‌آید. برای نمونه، سفره حضرت خضر يا آب‌پاشي در سعديه كه ويژه شيرازي‌ها است و سفره‌هايی رنگين از خوراكي‌هاي متنوع محلي كه در كردستان و آذربايجان براي ضيافت برپا مي‌دارند و سرانجام بايد بدان‌ها آيين‌هاي گوناگون شادماني همگاني مردم را افزود.  
مردم تهران در دهه‌های گذشته در این زمان از سردر نقاره‌خانه بالا مي‌رفتند و کوزه‌اي آب نديده با خود مي‌بردند و از آنجا به زمين مي‌افکندند تا بشکند. کساني که بدانجا دسترسی نداشتند از بام خويش کوزه را به زمين مي‌افکندند. اين کار در بسياري از نقاط ايران معمول بوده است. مردم عقيده دارند بلاها و قضاهاي بد را در کوزه متراکم کرده‌اند و چون بشکنند آن قضا و آن بلا دفع می‌شود.
همچنین کساني که حاجتي داشتند شب چهارشنبه‌سوري نيت مي‌کردند و بر سر چهارراهي يا اگر چهارراه نبود بر راه رهگذري به فالگوش مي‌ايستادند و نخستين رهگذری را که می‌گذشت به سخن او توجه مي‌کردند، هر چه از دهان او بیرون می‌آمد در اساستجابت مقصود خود به فال نيک يا به فال بد مي‌گرفتند.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: