سیمرغ و نقش آن در عرفان ایران / دكتر محمد جواد مشكور

1394/12/10 ۱۳:۲۴

سیمرغ و نقش آن در عرفان ایران / دكتر محمد جواد مشكور

عظمت شاهنامه فردوسی و رواج اشعار و نسخ آن در سراسر ایران زمنی، موجب شد كه داستان های آن دهان به دهان بر سر هر كوی و بازاری نقل شود وعارف و عامی به یاد روزگار پرشكوه ایران پیش از اسلام، آن قصص حماسی را به خاطر سپارند و شاهنامه تنها كتاب ملی ایرانیان به شمار آید. تكرار این داستانها شرف انگیز و مرد پرور كه از روح بزرگمنش وافتخار آفرین دهقان طول حكیم ابوالقاسم فردوسی سرچشمه گرفته بود نه تنها، باعث تحریك حس غرور ایرانیان در احیای روح میهن پرستی ایشان در برابر تازیان و تركان شد، بلكه در دیگر شؤون اخلاقی وتخیلات عالی انسانی آن قوم نیز اثر گذاشت.

 

خلاصه: نام سیمرغ درفرهنگ پارسی، سیمرغ درشاهنامه، عنقادر ادبیات اسلامی ـ شرحی درباره رساله الطیر غزالی، منطق‌الطیر عطار ـ داستان سفرمرغان درطلب سیمرغ به نقل ازشیخ عطار و نتیجه ومفهوم عرفانی داستان.

عظمت شاهنامه فردوسی و رواج اشعار و نسخ آن در سراسر ایران زمنی، موجب شد كه داستان های آن دهان به دهان بر سر هر كوی و بازاری نقل شود وعارف و عامی به یاد روزگار پرشكوه ایران پیش از اسلام، آن قصص حماسی را به خاطر سپارند و شاهنامه تنها كتاب ملی ایرانیان به شمار آید.

تكرار این داستانها شرف انگیز و مرد پرور كه از روح بزرگمنش وافتخار آفرین دهقان طول حكیم ابوالقاسم فردوسی سرچشمه گرفته بود نه تنها، باعث تحریك حس غرور ایرانیان در احیای روح میهن پرستی ایشان در برابر تازیان و تركان شد، بلكه در دیگر شؤون اخلاقی وتخیلات عالی انسانی آن قوم نیز اثر گذاشت.

شعر و ادب و تاریخ تحت تأثیر شاهناممه قرار گرفت. هیچ كتابی از متون فنون مزبور خالی نماند كه نام یك یا چند تن از پهلوانان شاهنامه در آنها ذكر نشده باشد.

تصوف  ایران نیز از این موهبت برخوردادر شد، اشخاص حقیقی یا خیالی شاهنامه در عرفان ایران صوری رمزی و تمثیلی یافتند. از جمله آنها داستان سیمرغ است كه دیدار شخص او در كتب عرفان مقصد و مقصود سالكان طریقت گشت و در این زمینه داستان های فراوانی نگاشته آمد كه از آن جمله منطق الطیر عطار است.

نام سیمرغ

نام این مرغ افسانه ای در اوستا مرغوسئنه Mêrêghu Saêna آمده كه مرغی فراخ بال است، چنانكه در پرواز خود پهنای كوه را فرا میگیرد و لانه او بر درختی در دریای و رو كش یا فراخگرت (شاید دریاچه آرال یا دریای خزر باشد) قرار دارد، أی درختی درمان بخش است و تخم همه گیاهان در آن نهاده شده است.

شاید از این مرغ یكنوع عقاب عظیم الجثه اراده شده باشد. نام سیمرغ در سانسكریت سینا Syena به معنی شاهین است و با كلمه شاهین فارسی از یك ریشه می باشد.

كلمه Saêna یكبار به همراهی مره غو Mêrêghu در اوستا به كار رفته و بار دیگر تنها استعمال شده است. بعلاوه سئنه در اوستا نام مردی پاكدین است كه بنابر كتاب دینكرد صد سال پیش از ظهور زرتشت زائیده شد و دویست سال پس از دین مزدیسنی در گذشت.

در فرهنگ های پارسی و اشعار متقدمان گاهی كلمه ‹‹سیرنگ›› به جای سیمرغ به كار رفته و از آن به معنی سیمرغ و عنقا اراده شده است. در فرهنگ انجمن آرا تألیف رضا قلیخان هدایت در معنی این لفظ چنین آمده است: ‹‹سیرنگ بر وزن بیرنگ به معنی سیمرغ نام حكیمی بوده بزرگ. در میان عوام مشهور است كه مرغی بزرگ بوده در كوه قاف و با مردم آمیزش نداشته و زال را تربیت كرده و آموزگار و حامی رستم بوده، شیخ عطار در كتاب منطق الطیر از كامل او به رمز اشاراتی كرده، حقیقت آنست كه سیمرغ نام حكیمی بوده مرتاض و دركوه البرز مسكن  داشته، عبدالواسع جبلی گفته:

زین هر دو نام ماند چو سیمرغ و كیمیا

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

سیمرغ را سیرنگ نیز گفته اند:

جز حكگایت ندیدم از ‹‹سیرنگ››

جز خیالی ندیدم از رخ تو

لانه سیمرغ بنا به افسانه های ملی و شاهنامه در البرز كوه است و شاید دریای سیرنگ كه نام دیگر سیمرغ است از نظر نزدیكی به البرز همان دیای مازندران باشد، چنانكه فردوسی گوید:

 كه نزدیك دریای سیرنگ بود

از آن جایگه بازگشتن نمود

و نیز فرماید:

 به خورشید نزدیك و دور از گروه

یكی كوه بد نامش البرز كوه

كه آن خانه از خلق بیگانه بود

بدانجای سیمرغ را لانه بود

در زبان پهلوی سیمرغ به صوت سین و مورو و Sên-muruv یا سنه موروك Sênê-murük هر دو آمده است.

سیمرغ در شاهنامه:

چنانكه در پیش گفتیم سیمرغ در شاهنامه مرغی خارق العاده و كنام او بر سر البرز كوه است و چون به زمین نزدیك میشود هوا از پیكر سترگ او تاریك می گردد. همو بودكه زال پسر سام را در كودكی بپرورد و همو بود كه رستم را در جنگ با اسفندیار یاری كرد:

بر او بر یكی مرغ فرمانروا

یكی كوه بینی سر اندر هوا

چو پرنده كوهیست پیكار جوی

كه سیمرغ خواند ورا كارجوی

ز دریا نهنگ و ز خشكی هژبر

اگر پیل بیند بر آرد به ابر

ندارد زمین هوش و خورشید فر

چو او بر هوا رفت و گسترده پر

بنا به روایت شاهنامه سام نریمان كه زنش پسری سپید موی آورده بود به گمان آنكه كودكی اهریمنی و شوم است وی را به البرز كوه برد تا در آنجا تباه شود. سیمرغ سام را از كوه برگرفت و به آشیانه خود آورد و با جوجه های خویش پرورش داد، چون برومند شد او را به پدرش سام سپرد و آنگاه پری از بال خود بركند و به سام داد تا هر گاه لازم شود آن را در آتش افكند  و از شنیدن بوی آن سیمرغ بیاری او آید. از آن زمان خانواده سام و زال كه دست پرورده سیمرغ بودند و رستم پسر زال با آن مرغ نیرومند دوست شدند ودر حل بعضی از مشكلات خود از او یاری می خواستند. چنانكه  رستم چون از نبرد با اسفندیار روئین تن فرو ماند سیمرغ به استدعای زال به یاری رستم شتافت و به تدبیر او اسفندیار با تیر گزی كه سیمرغ به او نشان داده بود كور شد و بمرد:

بدان سان كه سیمرغ فرموده بود

تهمتن گز اندر كمان راند زود

عنقا:

در ادبیات اسلامی عنقا جای سیمرغ را گرفته و مانند وی باشگاه او در كوه قاف است. عنقا درعربی به معنی دراز گردن است و نام مرغ افسانه ای است كه آن را در پارسی سیمرغ گویند. و هما مرغی است كه در زبان های اروپائی گاهی به نام فنیكس Phenix و زمانی گریفین Girffen خوانده میشود. حالفظ فرماید:

كاینجا همیشه باد بدست است دام را

عنقا شكار كس نشود دام باز چین

كلمه عنقا در زبان های سامی پیش از اسلام نیز آمده است چنانكه این نام به صورت جمع در عبری قدیم عناقیم آمده كه به معنی گردن در ازان می باشد. در زبان سریانی عنقا به صورت enoqû و در یونانی Enakeim Evaker آمده است.

رساله الطیرها:

یكی از قصه هایی كه توجه صوفیان و عارفان ایران را جلب كرده و به اعتقاد ایشان بیانی رمزی و تمثیلی از سیر و سلوك معنوی سالكان طریقت به سوی حقیقت می باشد، داستان سفر مرغان به درگاه پادشاه خود عنقا یا سیمرغ است. این قصه به روایات و صور مختلفی در ادبیات اسلامی آمده و هر یك رساله الطیر نام گرفته است. این داستان عبارتست از رهایی مرغان از قفس و پرواز آنان به سوی بالا و گذشتن از بیابانها و دریاها و كوهها و سرانجام رسیدن به مقصود و دیدار پادشاه خود سیمرغ.

نخستین كسی كه در اسلام در نقل این داستان در سیر معنوی عرفانی پرداخته حكیم ابوعلی سینا (در گذشته در 424 هجری) است. ابن سینا نفس یا روح را به مرغی تشبیه می كند كه ر میان گروهی از مرغان در دام صیاد گرفتار می آید و به یاری دیگر مرغان از قفس آزاد می شود و از راههایی دراز و بیابانها و منزلها وكوهها عبور می كند وسرانجام پس از تحمل رنج فراوان به شهر پادشاه مرغان میرسد و به دیدار وی توفیق می یابد و از همه رنجها راحت می گردد.

رساله الطیر ابن سینا داستانی است لغز مانند و آن قصه مرغی است كه با جماعت مرغان دیگر به دام صیاد افتاده و اسیر قفس شده روزگاری بدان حال مانده تا از درون قفس مشاهده كرده است كه بعضی از مرغان قفس را در هم شكسته اند و در فضا پرواز می كنند. مرغ گرفتار از ایشان خواسته است تا او را به جهان آزادی رهنمون شوند و چندان زاری می كند تاراه رستگاری را به دو می آموزند. سپس به همراه یكدیگر سفر آغاز می كنند و از هفت كوه می گذرند و به سوی كوه هشتم به پرواز درمی آیند و در آنجا مرغانی زیبا می بینند كه با ایشان هم صحبت می شوند و رد می یابندكه در پس آن كوه شهری است كه شاه بزرگ مرغان در آن شهر جای دارد به سوی آن شهر می شتابند و شاه بزرگ را دیدار می كنند واز وی می خواهند تارشته تعلق را از پایشان بگشاید. پادشاه بزرگ می گوید آن رشته را آنكس باز تواند كرد كه بسته است و من كس بدو می فرستم تا بند از پای شما بگشاید. مرغان باز می گردند و همچنان در راهند تا به گشاینده بندها برسند.

پس از ابن سینا این داستان به بیانات گوناگون به شرح وتوضیح آمده است. عین القضات همدانی در یكی از نامه های خود می نویسد: ‹‹ مرغان چند سال در طلب سیمرغ بودند چون به درگاه او رسیدند سال های بسیار بار خواستند و بار نبود بعد اللتیار والتی جواب ایشان دادند كه ان الله غنی عن المالمین››.

روزبهان بقلی شیرازی (522-606) روح را به مرغ تشبیه كرده وبه گرفتاری وی در قفس تنگ ورهایی او و پروازش در آسمان ملكوت و ورود وی به سراپرده جبروت اشاره نموده است.

ابن سینا در قصیده عینیه خود كه از قصاید معروف فلسفی و عرفانی است از ورح تعبیر به ورقاء (كبوتر) می كند كه از مقام بالایی هبوط كرده و در این عالم خاكی نزول نموده است، چنانكه فرماید:

ورقاء ذات تعزز و تمنع

هبطت الیك من المحل الارفع

به قول خواجه شیراز:

كه در این دامگه حادثه چون افتادم

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق

آدم آورد در این دیر خراب آبادم         

من ملك بودم و فردوس برین جایم بود

رساله الطیر غزالی:

حجه الاسلام ابو حامد محمد بن محمد بن محمد الغزالی (در گذشته در 550 هجری) رساله ای دارد به زبان عربی به نام رساله الطیر كه خلاصه آن این است:

اصناف مرغان با اختلاف انواع و طبایعشان گرد آمده گفتند به ناچار ما را پادشاهی است كه او را عنقا است. پس از استخبار بسیار خبر یافتند كه تختگاه این شهریار در برخی از جزایر كشورهای غربی است. پس به شوق دیدار او به پرواز آمدند و از كوه های بلند و دریاهای پهناور بگذشتند و بر اثر انواع مصائب بسیاری از ایشان هلاك شدند و جز گروهی اندك نتوانستند خود را به درگاه پادشاه مرغان برسانند. شاه مرغان كه در كوشكی بس بلند و استوار جای داشت كس فرستاد و سبب آمدن ایشان پرسید. گفتند كه شوق دیدار ملك ما را بدینجا آورد. شاه گفت آمدن شما بدینجا بیهوده است، شما خواه بدینجا بیائید یا نیائید ما شاهیم و مارا به شما نیازی نیست. چون استغناء او را دریافتند نا امید شدند و شرمنده گشتند. ملك گفت حال كه ناتوانی خود را از معرفت و شناسائی مقام ما دریافتید برمست كه شما را منزل و مأوی دهیم زیرا اینجا خانه كرم است و هر كه حقارت خود را در این درگاه دریافت باشد شایسته است كه عنقا شاه مرغان او را دمساز و همنشین خود سازد.

یكی دیگر از صوفیان ایران كه رساله الطیری نظیر این رساله دارد احمد غزالی بردار امام محمد غزالی است كه شاید رساله الطیر او كه به نام داستان مرغان است و ترجمه رساله الطیر عربی برادرش امام محمد غزالی به زبان فارسی باشد.

یكی دیگر از صوفیان بنام ایران عارف شهید وشیخ اشراق شهاب الدین سهروردی یحیی بن حبش (در گذشته در 586 هجری) است كه نه تنها رساله الطیر ابن سینا را به پارسی برگردانیده بلكه در آثار دیگرش مانند عقل سرخ هم اشاراتی بهگرفتاری مرغ جان در قفس تن ونیاز وی به رهایی از آن نموده است. وی در رساله دیگر خود به نام الغربیه العربیه كه به عربی نوشته و آن را شیوایی بسیار است ومانند رساله الطیر ابن سینا است به حدیث نفس و احوال متعلقه به آن اشاره كرده است.

نظیر این رساله الطیرها بسیار است كه پس از رساله الطیرهای مذكور می توان از رساله الطیر بیهقی ابوالحسن علی بن زید معروف به ابن فندق (در گذشته در 565 هجری) و لسان الطیر امیر علی شیر نوایی متخلص به فانی (درگذشته 906 هجری)، به زبان تركی جغتائی نام برد.

منطق الطیر عطار:

شیخ فرید الدین عطار نیشابوری (در گذشته در 617 هجری) كه از عرفای قدر اول ایران در قرن هفتم است كتابی به نام منطق الطیر یا زبان مرغان دارد كه از میان مثنویهای عرفانی او دل انگیز تر و از همه شیواتر است و میتوان آن را تاج مثنویهای عطار دانست. این مثنوی منظومه ای است رمزی مشمتل بر 4458 بیت به بحر رمل مسدس مقصور محذوف.

موضوع آن گفتگوی مرغان از یك پرنده داستانی به نام سیمرغ است. مراد از پرندگان در این راه سالكان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق تعالی است.

اصطلاح منطق الطیر یا زبان مرغان كه در قصه سلیمان در قران كریم آمده و اشاره به آن است كه وی السنه همه حیوانات و مرغان را میدانست عنوان كتاب عطار در بیان این داستان شده است. عطال در تسمیه منطق الطیر بی گمان منظورش زبان و استعداد و ظهور مرتبه و مقام هر یك از مرغان و روندگان طریق حقیقت است، چنانكه در آن كتاب گفته است:

با تو گفتم فهم كن ای بی خبر

من زبان نطق مرغان سر بسر

 كز قفس پیش از اجل در میپرند

در میان عاشقان مرغان درند

زانكه مرغان را زبانی دیگر است       

جلمه را شرح و بیانی دیگر است

كو زبان جمله مرغان شناخت

پیش سیمرغ آنكسی اكسیر ساخت

داستان سفر مرغان در طلب سیمرغ:

شیخ عطار در این داستان چگونگی سفر پر رنج عارف سالك را در شاهراه وصول به حق شرح می دهد و می گوید:

پرندگان انجمن كردند تا پادشاهی برای خود برگزینند اما هدهد فرزانه گفت كه ایشان را خود سلطانی باشد و آن سیمرغ است و طالبان او و جویندگان آن پادشاه باید در راه طلب مقصود جد و جهد نمایند و بر مشكلات بسیار فایق آیند.

سالكان این طریق بایستی از هفت وادی یعنی هفت دره پر خطر بگذرند تا به مطلوب برسند.

پرندگان كه طالب دیدار سیمرغ بودند با وجود همه مشكلات راه طریق سفر اختیار كردند وبرای وصول به سر منزل سیمرغ كه در قاف حقیقت مسكن داشت هدهد را كه سالها درك محضر سلیمان  جان را كرده بود به راهنمائی برگزیدند. اما چون هدهد  باز به شرح دشواریها و سختیهای راه پرداخت بیشتر پرندگان هر یك به عذر و بهانه ای ترك سفر كردند. وادیهایی را كه می بایستی از آن بگذرند در این چند بیت خلاصه شده است:

  وادی عشق است از آن پس بی كنا

هست وادی طلب آغاز كار

هست چهارم وادی استغنا صفت

بر سیم وادی است آن از معرفت

پس ششم وادی توحید پاك

هست پنجم وادی توحید پاك

بعد از آن راه و روش نبود ترا

همچنین وادی فقر است و فنا

مرحله اول وادی طلب است كه سالك باید از اسباب دنیوی دست بشوید.

مرحله دوم وادی عشق باشد كه در آن سالك چنان به آتش عشق ایزدی افروخته می گردد كه گویی وجود خود را یكباره فراموش می كند.

مرحله سوم وادی معرفت است كه وادی بی پا وسر است یعنی بی آغاز و بی انجام است.

قرب هر كسی حسب حال او بود

سیر هر كس تا كمال او بود

عنكبوتی مبتلا هم سیر پیل

كی تواند شد در این راه جلیل

هم روش هرگز نگردد هیچ طیر

لاجرم چومن مختلف افتاد سیر

  آن یكی محراب و آن بت یافته است

معرفت اینجا تفاوت یافته است

مرحله چهارم وادی استغنا است و آن مكانی است كه سالك خود را از قید همه علایق دنیوی آزاد می كند.

مرحله پنجم وادی توحید است و در آن منزل سالك در می یابد كه خداوند یكتا بر همه اسرار واقف است و به سر وحدت پی می برد و دویی از در معشوق برمیخیزد و به وحدت و یكتایی می گراید.

مرحله ششم وادی حیرت است كه در آن سالك یكباره از خود بیخود و بیخبر می شود.

مرحله هفتم فقر است و فنا كه وصفش به زبان نیاید.سرانجام سالك در آن مفهوم بیارامد و فراغت گزیند.

دسته های بسیاری از مرغان كه طالب سیمرغ حقیقت بوند جان وتن سوخته و كوفته از طی طریق باز آمده اند یا اینكه به هلاك رسیدند و از آن همه فقط سی مرغ جان به سلامت برند و به كعبه مقصود رسیدند وبه قصر پادشاه در آمدند ور خصت حضور به درگاه وی یافتند.

پس از آنكه پاك و منزه شدند خورشید سرمدی برایشان بتافت و در برابر آیینه حق نما قرار گرفتند بیش از عكس سیمرغ در آن نیافتند كه به حقیقت سیمرغ با ایشان یكی است و در میان او ایشان جدایی نیست. آنگاه سیمرغ به ایشان خطاب كرده بفرمود:

كاینه است این حضرت چون آفتاب

بی زبان آمد از آن حضرت خطاب

تن و جان هم جان و تن بیند در او

هر كه آید خویشتن بیند در او

سی در این آیینه پیدا آمدید

چون شما سیمرغ اینجا آمدید

پرده ای از خویش بگشایند باز

گر چهل پنجاه مرغ آیند باز

خویش می بینید و خود را دیده اید

گر چه بسیاری بسر گردیده اید

وین همه مردی كه هر كس كرده اید

این همه وادی كه واپس كرده اید

تا بما در خویشتن یابید باز

محو ما گردید در صد عز و ناز

نتیجه و مفهوم عرفانی داستان:

رساله الطیرها بیشك تأثیر فراوانی در نفس شیخ عطار داشته است و او از آنها در سرودن منطق الطیر خود الهام گرتفه است. اما الحق عطار گوی سبقت از پیشینیان خود ربوده و این قصه را كه ابن سینا و غزالی و سهروردی كوتاه و خشك و فلسفی بیان كرده اند با تفصیل و به طرزی بدیع وشیرین و دلنشین ادا كرده است كه خوانده صاحب دل كمتر از خواندن آن سیر می شود. شاهكار عطار در بیان این داشتان گذاشتن كلمه سیمرغ به جای عنقا و بازی كردن با آن كلمه  از نظر فن بدیع و جناس آوردن سیمرغ با سی مرغ كه تنها راز هنر وی و دقت وی در این تجنیس است تا صدها مرغ طالب سیمرغ را در سفر پر مصائب خود به سی مرغ رسانیده و آنان را در برابر آیینه حقیقت بین وحدت وجود، محو در جمال خویش كند.

                       

‹‹ پاورقی ها››

1-    فرهنگ برهان قاطع (دكتر معین) ماده سیمرغ

2-    فرهنگ انجمن آرا، ماده سیمرغ.

3-    پورداود، یشتها ج 1 ص 575 طبع بمبئی.

4-    Gesenius P.778

5-    مجموعه رسائل فلسفی: رساله الطیر للرئیس ابن سینا و للشیخ الامام محمد الغزالی، عنی بنشر هما الاب لویس معلوف شیخو. بیروت 1911 م.

6-    عفیف عسیران: نامه های عین القضاه همدانی ، تهران 1969 م ج 1 ص 200.

7-    رساله القدس و غلطات السالكین ص 29 طبع تهران.

8-    حكیم الهی فریدونی: شرح قصیده عینیه ابن سینا، طبع تهران.

9-    مجموعه الرسائل با هتمام الشیخ محی الدین صبری الكردی الكانیمشانی، طبع مصر 1328.

10-دكتر سید حسین نصر: مجموعه آثار فارسی شیخ اشراق

11-خواجه احمد غزالی: داستان مرغان، باهتمام دكتر پور جوادی تهران 1396 قمری.

12-سه رساله از چهار رساله ای كه آقای سید محمد باقر سبزواری در سال 1340 بنفقه دانشگاه تهران منتشر كرده است، و نیز مربوط به داستان مرغان و شرح رساله الطیر ابن سینا می باشد.

13- دكتر محمد جواد مشكور: منطق الطیر مقدمه ص 28-31.

منبع: مجله هنر و مردم، دوره 15، ش 177و178 (تير و مرداد 56): 86 -90.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: