آرمان اجتماعی این‌جهانی

1394/12/2 ۰۹:۰۲

آرمان اجتماعی این‌جهانی

در تقویم‌های جهانی بیستم فوریه به‌عنوان روز جهانی «عدالت اجتماعی» معرفی شده است. این نامگذاری از سوی سازمان ملل صورت گرفته است. سازمان ملل به‌منظور توجه به مسائل انسانی و اجتماعی، روزهایی از سال را به برخی از موضوعات اختصاص داده است


 

 سجاد صداقت: در تقویم‌های جهانی بیستم فوریه به‌عنوان روز جهانی «عدالت اجتماعی» معرفی شده است. این نامگذاری از سوی سازمان ملل صورت گرفته است. سازمان ملل به‌منظور توجه به مسائل انسانی و اجتماعی، روزهایی از سال را به برخی از موضوعات اختصاص داده است. در این میان شاید آنچه به‌عنوان هدف سازمان ملل برای نامیدن بیستم فوریه به نام روز عدالت اجتماعی بیان شده، جالب‌توجه باشد: «رعایت حقوق برابر میان همه مردم صرف‌نظر از جنسیت، گروه سنی، نژاد، قومیت، مذهب، فرهنگ و نقص‌عضو و رعایت حقوق پناهجویان و مهاجران». دنیای امروز با همه مسائلی که درگیر آن است شاید روز جهانی عدالت اجتماعی را چندان مهم نپندارد اما اساس عدالت و عدالت اجتماعی خود اندیشه‌ای مستقل در دنیای علم جدید بوده است.

  عدالت در طول تاریخ
عدالت در طول تاریخ به دو شکل متفاوت به تصور درآمده است. همچون اندیشه فرازمینی ابدی که مستقل از انسان است و همچون آرمان اجتماعی که ساخته بشر و این‌جهانی است. به این دو معنا نشان‌دهنده تفاوت میان تامل نظری و عملی، باریک‌اندیشی فلسفی و رفتار عملی است اما یک دیدگاه حد وسط هم وجود دارد که در آن نظریه و عمل درهم آمیخته شده است. در دیدگاه اول اندیشه یا سنتی از عدالت بنا بر تصور جدا از انسان وجود دارد که از منشایی والاتر نشات می‌گیرد، اگرچه انسان در طلب دانستن ماهیت آن است و در اعمال خویش از آن الهام می‌گیرد. دیدگاه دوم درکی از عدالت که کاملا وابسته به انسان است را مطرح می‌کند؛ چه در شروع و شکل‌گیری اندیشه‌اش و چه در عمل و در دیدگاه حد وسط دو برداشت قبلی را در اشکال مختلط مورد بررسی و استفاده قرار می‌دهد.
هریک از این درک‌ها و برداشت‌ها را می‌توان در نوشته‌های نویسندگان باستان و مدرن سراغ کرد. اما آن درک و برداشت حد وسطی است که امروز سنت عدالت خود را در شکل ایمان، اعتقاد اخلاقی و نهادهای اجتماعی انسان و نیز در اعمالی که منعکس‌کننده ماهیت دوگانه عدالت هستند، باز می‌نمایاند.

  مفهومی مناقشه‌برانگیز
عدالت و به‌طور مشخص عدالت اجتماعی از مفاهیم مناقشه‌برانگیزی است که هر مکتب فکری می‌تواند تعریف خاص خود را از آن ارائه دهد. در فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد به قلم ایان مک‌لین در تعریف عدالت این‌چنین آمده است: «وجود تعادل مناسب». عدالت در حقوق بیانگر کاربردهای مفهوم تعادل مناسب است؛ یعنی محاکمه‌ای منصفانه که ازجمله میان توان مدعی‌علیه به اثبات بی‌گناهی و توان پیگرد قانون به اثبات جرم یک تعادل صحیح برقرار می‌کند. محکومیت عادلانه‌ای که میان خطای مسبوق به سابقه با پاسخ کنونی تعادل ایجاد می‌کند.
در نظریه سیاسی، عدالت هم به شرایط عضویت در یک گروه اجتماعی مربوط می‌شده است و هم به توضیح مشکلات و منافع داخل آن گروه. در زمینه حقوقی توزیع گاهی با جبران خسارت و با اعاده تعادل صحیحی که قبل از انجام خطا وجود داشت، مقایسه و مقابله می‌شود و این دیدگاه در برخی از نظریه‌های مجازات بازتاب یافته است. افلاطون در کتاب «جمهور» جامعه عادل را جامعه‌ای تصویر می‌کند که در آن کارکردهای گوناگون اجتماعی به‌طور صحیح انجام شده و میان آنها تعادل برقرار می‌شود و به این ترتیب می‌خواهد فضلیت عدالت را به پیگرد خیر عمومی تشبیه کند. این شبیه‌سازی عدالت را به فضیلت اساسی نظم سیاسی تبدیل می‌کند اما برخی با این نظر مخالف هستند؛ نظیر کسانی که برای نمونه ممکن است بگویند حتی اگر یکی از افراد آن جامعه به نامطلوب‌بودن زندگی در آن اشاره کند، چگونه این جامعه می‌تواند عادلانه باشد.

  عدالت و وجود اجتماعی
شاید به همین دلیل باشد که در تعریف عدالت اجتماعی گفته می‌شود، عبارت است از کاربرد لوازم موردنیاز عدالت در چارچوب وجود اجتماعی. این اصطلاح به خاطر برخورداری از حشو مورد حمله قرار گرفته است چون عدالت لزوما یک مساله اجتماعی یا بین‌شخصی است. بنابراین آوردن پسوند اجتماعی پس از آن حشو به حساب می‌آید. معمولا منظور از عدالت اجتماعی در نظرگرفتن کاربرد لوازم عدالت به نفع یک وجود مشترک است و به این تعبیر عدالت اجتماعی لزوما به توزیع مربوط می‌شود. اما عدالت اجتماعی بر ماهیت بنیادین عدالت در زندگی اجتماعی تاکیدی ویژه دارد. در نظریه‌های مدرن این مساله مطرح می‌شود که باید از «مفهوم» عدالت دور شده و به طرح اساسنامه‌ها، دیدگاه‌های انتقادی از سازمان اجتماعی و به نظریه‌های نافرمانی مدنی نزدیک شویم. در این راه عدالت اجتماعی چارچوبی را تعریف می‌کند که کاربردهای خاص عدالت توزیعی از درون آن بیرون می‌آید. به‌طور مثال نگرانی در مورد توجیه و توجه به شرایط عادلانه همکاری اجتماعی به ویژگی عمده لیبرالیسم معاصر تبدیل شده است. هرچه باشد تعیین روزی به‌عنوان روز جهانی عدالت اجتماعی باید بستری را به وجود آورد تا خواست و فکر عدالت اجتماعی در ابعادی گسترده به صورت قانون درآمده و در عمل واقعیت پیدا کند. اتفاقی که در دنیای امروز تبدیل آن به واقعیت کاری دشوار می‌نماید.
 

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: