خیزش برای برون آمدن از پیله

1394/11/12 ۰۷:۱۲

 خیزش برای برون آمدن از پیله

تصویری از دگرگونی‌های علمی و اجتماعی ایران در دهه‌ها نخستین سده چهاردهم خورشیدی پرستو رحیمی تاریخ‌پژوه تکنولوژی امروزه واژه‌ای بسیار شایع است. زمانی که برای نخستین بار اتومبیل، تلفن، هواپیما و در درجه اول روشنایی و برق به جامعه ایرانی و زندگی عامه مردم وارد شد، شاید کسی نمی‌پنداشت سال‌ها بعد چه دگرگونی‌های بزرگی در جوامع بر اثر این دستاوردها و نمونه‌های پیشرفته‌تر آن‌ها رخ خواهد داد

تصویری از دگرگونی‌های علمی و اجتماعی ایران در دهه‌ها نخستین سده چهاردهم خورشیدی
پرستو رحیمی: تاریخ‌پژوه تکنولوژی امروزه واژه‌ای بسیار شایع است. زمانی که برای نخستین بار اتومبیل، تلفن، هواپیما و در درجه اول روشنایی و برق به جامعه ایرانی و زندگی عامه مردم وارد شد، شاید کسی نمی‌پنداشت سال‌ها بعد چه دگرگونی‌های بزرگی در جوامع بر اثر این دستاوردها و نمونه‌های پیشرفته‌تر آن‌ها رخ خواهد داد. انسان در گذر تاریخ برای رسیدن به رفاه و وضعیت بهتر همواره کوشیده، از این‌رو بهره‌گیری از تکنیک‌ و تکنولوژی، نقشی مهم در دگرگونی‌های زندگی بشر داشته است. این مساله تا اندازه‌ای اهمیت دارد که انقلاب تکنولوژیکِ آغاز شده از دو سده پیش، دگرگونی‌های ژرف در جهان پدید آورده است. جریان صنعتی شدن، رشد شهرنشینی، افزایش تولید و گسترش وسایل ارتباطی، تنها جلوه‌های بیرونی یا پدیده‌های ظاهری انقلاب صنعتی به شمار می‌آیند. هریک از این موارد، تغییراتی عمیق‌تر در زندگی انسان در پی آورد. ایران نیز از این دگرگونی‌ها در یک سده اخیر برکنار نماند. دولتمردان ایرانی اوایل حکومت قاجار بیش‌تر به جنبه‌‌های نظامی تکنولوژی غرب توجه داشتند. جامعه ايرانی هنوز به اهميت مصنوعات علمى اروپايى پى نبرده بود يا بدان‌ها كم‌تر دسترسى داشت اما تكنولوژى‏ فرنگى در زمینه مهندسی و ابزار و مهمات جنگى همچون توپ و خمپاره مورد نیاز و جست‌وجوى ايرانيان بوده است,١ نمونه‌هایی نخستین از اتومبیل، تلفن و هواپیما در سال‌های بعد به ایران وارد شد. بدین‌ترتیب ایرانیان به تکنولوژی غرب از جنبه نظامی آن به جنبه‌های دیگر روی برگرداندند؛ هرچند به علت گران بودن آن‌ها، نبودِ تعداد زیاد و گاه حتی مخالفت برخی قشرها با اینگونه وسایل، که رفاه بیش‌تر در زندگی را در پی می‌آورد، عملا استفاده از آن را به طبقه حاکم و گاه فقط شخص شاه منحصر می‌کرد. برای نمونه، نخستین نمونه اتومبیل به نام کالسکه آتشی برای مظفرالدین شاه به ایران وارد شد. این میهمان تازه البته بیش از یکی دو بار برای رفتن از قصر سلطنتی تا خیابان ژاله مورد استفاده وی قرار نگرفت. بنا به نوشته جعفر شهری، برخورد مردم موجب کنار گذاشتن آن شد «بچه و بزرگ به دنبالش دویده و هو و جنجال به راه انداختند و بنابراین کنار گذاشته شد». با این وجود، روند ورود آن‌ها، پس از پیروزی جنبش مشروطیت ایران، هم سرعت گرفت، هم دگرگونی‌های عمیق سیاسی، فکری و فرهنگی که پدید آمد، بهره‌گیری از آن‌ها را عمومی‌تر کرد.

روشنایی دنیای نو
به نوشته جعفر شهری «تا قبل از کودتای ١٢٩٩ و زمان صدارت سیدضیاالدین طباطبایی اگر شب‌ها در کوچه و خیابان روشنایی و نوری به چشم می‌آمد چند لامپ بود که کورسو می‌زد و بقیه شهر در ظلمت مطلق فرو رفته بود,١ ناصرالدین شاه در سال ١٢٩٦ قمری همزمان با غروب آفتاب با روشن کردن چراغی در کارخانه برقی که توسط میرزا علی خان امین‌الدوله جنب خیابان باب همایون دایر شده بود، نخستین کارخانه برق را در ایران افتتاح کرد.٢همچنین در سال بعد یعنی ١٢٩٧ قمری (١٢٥٨ خورشیدی) کارخانه چراغ گاز گشایش یافت. اعتماد السلطنه در این‌باره می‌نویسد «در سفر دوم فرنگ شاه میل کردند که در تهران ایجاد چراغ گاز شود به سبک فرنگستان، اما از کیسه خود خرج نفرمایند». از همین‌رو میرزا حسین خان سپهسالار به دستور و با کمک‌هزینه شاه در سال آن سال یک کارخانه چراغ گاز وارد و در خیابان چراغ گاز، امیرکبیر کنونی نصب کرد و به راه انداخت. این خیابان همان است که بعدها به نام «چراغ برق» تغییر نام داد. جعفر شهری درباره شیوه کار آن اینگونه روایت کرده است «دیگ‌های درداری که درهایشان با پیچ و مهره باز و بسته می‌شدند در آن کار گذاشته شده از آن‌ها لوله‌هایی به اطراف کشیده شده بود. که شاه‌لوله‌اش به خیابان ناصریه و خیابانی در اندرون، می‌رسیده و عمارت شاهی را غروب به غروب روشن می‌کرده است. غروب آفتاب، شیرهای دیگ‌ها باز شده، گاز "کاربیت" در لوله‌ها جریان می‌یافت و توسط عده‌ای چراغچی که با میله‌های بلند مشتعلی فانوس‌هایی که به دیوار زده بودند روشن می‌کردند».٣
دومین کارخانه برق ایران در سال ١٣٢٠ قمری (١٢٨١ خورشیدی) در مشهد به قصد روشن کردن حرم امام رضا (ع) ساخته شد و به راه افتاد,٤سومین، چهارمین و پنجمین کارخانه‌ های برق در ایران به ترتیب در سال‌های ١٢٨١، ١٢٨٢ و ١٢٨٤ خورشیدی، نزدیک مشهد، در رشت و تبریز ساخته شد. برق در آن زمان در خانه‌های مردم جز برخی اعیان و اشراف مورد استفاده نبود از این‌رو بیش‌تر تولیدات این کارخانه‌ها برای روشن کردن خیابان‌های مهم همچون لاله‌زار، خیابان لختی (سعدی کنونی) و شاه‌آباد مصرف می‌شد. به گواهی منابع تاریخی، برق و تولید آن موجب شگفتی مردم شده بود به گونه‌ای که به تماشای کارخانه برق حاج امین‌الضرب می‌رفتند و «به شگفتی لب به دندان می‌گزیدند و لاحول می‌گفتند».٥ تا سال ١٣٠٦ خورشیدی که لایحه‌ای درباره امتیاز کارخانه برق به مجلس رفت و امتیاز انحصاری تولید آن به شهرداری داده شد، هنوز هم در مصرف برق محدودیت وجود داشت. برق تهران از غروب آفتاب تا ساعت ١٢ شب به راه می‌افتاد، هرچند همه شهر را دربرنمی گرفت. بقیه معابر با چراغ‌های زنبوری و نقتی روشن می‌شدند.٦ بهره‌گیری مغازه‌ها و همچنین خانه‌ها از برق تقریبا از سال ١٣١٦ خورشیدی آغاز شد. برخی از مالکان مغازه‌ها و دکان‌داران در ابتدا از «شاه‌سیم برق خیابان، یک سیم به داخل مغازه می‌کشیدند و لامپ روشن می‌کردند و تحصیلدار کارخانه هر شب مطابق مصرف لامپ‌ها پول آن را از مغازه‌دار دریافت می‌کرد بدون آنکه کلید و کنتور جداگانه‌ای برای آن وجود داشته باشد. قیمت سوخت هر لامپ بر مبنای وات آن از شبی چهار شاهی تا ده شاهی متفاوت بود».٧ تقاضای مردم به موسسه برق که زیر نظر بلدیه تهران اداره می‌شد، کم‌‌کم آغاز شد. چراغ برق مسلما به دلیل دریافت حق اشتراک ١٠٠٠ ریالی برای هر کنتور، ابتدا مورد توجه طبقات مرفه و کسانی شد که میتوانستند هم هزینه اشتراک، هم آبونمان آن را بپردازند. به ویژه بسیاری از شرکت‌های خصوصی که کارخانه برق به راه انداخته بودند هزینه آبونمان را بسیار بالا تعیین می‌کردند و تا سال ١٣٣٤ خورشیدی نیز در آن تغییرات اساسی دادند به گونه‌ای که بسیاری از مردم از هزینه‌های مربوط به برق شکایت کردند.٨
 

چراغ عمرت روشن!
درباره نور و روشنایی عقایدی در میان مردم به ویژه در زمینه اعتقاد به مواهب الهی و خیر و برکت روشنایی وجود داشت، از این‌رو تاکید داشتند «هر کسی در شب باید چراغ خانه و دکان خود را تا موقعی که هنوز خورشید فروننشسته و قرمزیش بر آسمان است خاموش ننماید تا نور به نور دیگر بپیوندد. بر همین اساس هم معتقد بودند عروسان تا سه روز بعد از عروسی چراغ اتاق حجله خود را خاموش نکنند»,٩همچنین یکی از رسوم این بود که «هر کس تا یکی دو ساعت از شب گذشته وارد دکانی شود باید "چراغ روشن" بگوید و صاحب دکان جواب بدهد "چراغ عمرت روشن"، همینطور باید چیزی از دکاندار بخرد وگرنه می‌گفتند "دشت سرچراغ را کور کرده" یعنی تا آخر شب کار صاحب دکان را کساد کرده است». به دلیل همین اهمیت که برای نور و روشنایی قائل بودند، هنگام روشن کردن چراغ صلوات می‌فرستادند.١٠ هنوز هم این رسم در میان خانواده‌های سنتی ایرانی رایج است.

اتومبیل
اتومبیل پس از جنگ یکم جهانی به ایران راه یافت. این مسافر تازه‌رسیده از راه ابتدا در اختیار دربار و چند تن از وزیران قرار داشت و سپس به طبقات گوناگون جامعه رسوخ کرد. پس از کالسکه‌های آتشی ابتدایی، نخستین اتومبیلی که به ایران وارد شد سواری‌های فورد کروکی کلاچی بود. اتومبیل‌ها هنوز به آن اندازه پیشرفت نکرده بودند که بتوانند از سربالای‌ها بگذرند به گونه‌ای که برای مسافران مشکلی پدید نیاورند. اتومبیل‌هایی به نام «لاری» هم بودند که کف آن‌ها را از بار پر می‌کردند و مسافران را روی بارها به گونه فشرده می‌نشاندند. برخی از مسافران را رو به جاده و پاآویخته قرار می‌دادند و جلوی آن‌ها را طناب می‌کشیدند به همین دلیل مسافران داخل را «طالاری‌ها» و مسافران بیرون را «طنافی‌ها» می‌گفتند,٩ کرایه اتومبیل‌ها بسیار گران بود مثلا برای هر مسافر از تهران به قم که مسافتی زیاد نداشت، پنج تومان و از تهران به مشهد سی تومان بود. قیمت اتومبیل سواری میان ٣٠٠ تا ٣٥٠ تومان به همراه ٥٠ تومان پیش‌قسط بود که هر قسط ٢٥ تومان به صورت ماهانه می‌شد. مشهورترین اتومبیل «گراهام پیچ» بود که با قیمت دو هزار و پانصد تومان و با ٥٠٠ تومان پیش‌قسط به راننده تحویل می‌شد.١٠
 

راننده یا جادوگر
لفظ شوفر و کمی بعد راننده پس از مدتی رواج یافت. از آنجا که نامی برای آن نداشتند ابتدا کلمه اتومبیل‌چی را به راننده اتومبیل مظفرالدین شاه اطلاق می‌کردند,١١اتوموبیل افزون بر آن که برای بسیاری از مردم از جمله پیرزنان و پیرمردان، وسیله‌ای شگفتی‌آور بود و از وضعیت آخرالزمان خبر می‌داد، رانندگان خود را نیز از این باورهای خرافی برکنار نمی‌داشت. مردم به این جماعت به چشم معجزه‌گرانی می‌نگریستند که با یک اشاره هیولایی را به حرکت درمی‌آوردند. به همین دلیل نظر بسیاری از مردم به ویژه زنان را به خود جلب می‌کردند. این مساله و نیز از این نظر که درآمد رانندگان زیاد بود بسیاری از دختران به ازدواج با آنان تمایل نشان می‌دادند. به نوشته جعفر شهری، اجرت رانندگان با حقوق یک سرتیپ در دستگاه دولتی برابری می‌کرد.١٢با این وجود، مدت‌ها پس از آن که اتومبیل به ایران آمد، مردم از آن استقبالی چندان نکردند؛ هم از آن‌رو که وسیله‌ای گران‌قیمت به شمار می‌آمد، هم به دلیل ترس از آن، چنانکه بسیاری از مردم از صدای اتومبیل می‌گریختند و جرات سوار شدن بر آن را نداشتند.١٣ آنگونه که منابع تاریخی گواهی می‌دهند، مردم در آغاز آشنایی با اتومبیل، از سوختن و سقوط این وسایل می‌ترسیدند و استفاده از الاغ و اسب را عاقلانه‌تر می‌دانستند.
 

تلفن
تلفن در واقع پیش از آن که در تهران دایر شود در تبریز به راه افتاد. کار شرکت مسوول آن اما به زودی به اختلاف کشید. کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه نخستین بار تلفن را در تهران معمول کرد. راهنمای او در این کار فردی فرانسوی به نام بواتل بود,١٣پس از آن، گیلان نخستین شهرستانی بود که تلفن را تجربه کرد. تلفن ابتدا راه مهم ارتباطی میان مقر پادشاهی و خانه صدراعظم شد. سال‌ها زمان برد تا این ابزار شگفت‌انگیز ارتباطی در آن روزگار، به وسیله‌ای برای برآوردن نیازهای عامه بدل شود. اشتراک تلفن برای عامه تقریبا در سال ١٣٠٦ خورشیدی فروخته شد. مشترکان بابت هر اشتراک سه تومان می‌پرداختند. این نمونه‌ها فقط به مکالمات درون شهری مربوط بود. سیم مکالمه میان تهران و مازندران تقریبا از سال ١٣٠٧ خورشیدی و مسیر ارتباطی تا اصفهان در سال بعد یعنی ١٣٠٨ خورشیدی امتداد یافت. شماره‌های تلفن در ابتدا ٤ رقمی بود و کم‌کم از آذر ١٣٢٩ خورشیدی به پنج رقمی تغییر کرد. وزارت پست و تلگراف که از شهریور سال ١٣٠٨ خورشیدی اداره امور مربوط به تلفن را در اختیار داشت، برای آن که عامه مردم چگونگی کار با تلفن را فراگیرند، دستگاهی برای آموختن در عمارت شرکت نصب کرده بود. این وزارت‌خانه کمی بعد نیز آموزشگاهی تاسیس کرد که در آن یک مهندس آلمانی شیوه کار با تلفن را آموزش می‌داد.١٤هرچند بهره‌گیری از تلفن، شتاب در امور و سرعت انتقال خبرها را بالا می‌برد اما برای عامه مردم مشکلاتی به همراه داشت. مثلا زمانی که سربازان روسی در تبریز در حال سیم‌کشی تلفن بر پشت بام خانه‌های مردم بودند، این کار سوء تفاهمی موجب شد و مخالفت برخی را برانگیخت. مهدی ملک‌زاده در کتاب «تاریخ مشروطیت ایران» در این‌باره می‌نویسد: «افراد ما [سربازان روسی] با عدم توجه كامل به رسوم اين كشور، تا آنجا پيش رفتند كه داخل حياطهاى زنانه رفته، و زنان مسلمان متعصب "غریبه‌ها" را در "اندرون"هاى خود، در مقدس‏ترين مكان خانه كه حتى يك مسلمان غريبه نيز جرأت ورود به آن را ندارد، مشاهده مى‏كردند».١٥البته مشکلاتی فراوان نیز در بهره‌گیری از تلفن پیش می‌آمد. تلفن‌ها در آغاز خودکار نبودند. واسطه‌ای به نام تلفنچی حضور داشت تا بتواند دو طرف را به هم وصل کند. سرعت اتصال، بسته به این که تلفنچی بر سر پست خود حاضر است یا خیر، یا خطوط مورد نظر سالم‌اند یا نه، متفاوت بود. حقوق این تلفنچیان در ماه از ١٢ تا ١٥ تومان را دربرمی‌گرفت. از مشهورترین آن‌ها می‌توان به حسین ارباب و میرزاعلی اکبرخان اشاره کرد.١٦هرچند که این میزان حقوق برای دوران خود بسیار مناسب بود اما پس از رواج تلفن‌های خودکار و بی‌نیاز به تلفنچی، همه آنان بیکار شدند. پس از انجام امور اولیه و راه اندازی تلفن، تفاوت چشم‌گیر در جابه‌جایی خبرها و نیز احضارهای چندباره صدراعظم و بزرگان کشوری به وسیله تلفن به دربار را می‌توان در منابع دید.١٧
 

هواپیما
انسان در گذر روزگار همواره آرزوی پرواز را در سر داشته است. ساختن و پرداختن داستان‌هایی چون قالیچه سلیمان، از اهمیت این موضوع نشان دارد. نخستین بار حدود سال ١٣٣٢ قمری (١٢٩٢ خورشیدی) بالنی نزدیک میدان مشق در آسمان تهران نمودار شد. هرچند چندان پرواز نکرده و سقوط کرد اما توجه بسیاری از مردم حتی اعیان و شاهزادگان را به خود جلب کرد,١٨اما به نوشته جعفر شهری یکی از حضار شعری می‌سراید با این مضمون که «فرنگی آمد و بالون هوا رفت/ نشست در توش و تا پیش خدا رفت ... میخواست سر در کنه از کار سبحون/ خدا زد تو سرش افتاد تو میدون!».١٩توجه به هواپیما به نظر می رسد بسیار سخت‌تر از دیگر نمودهای تکنولوژی در ایران پا گرفت. همانگونه که از این سروده برمی‌آید، پرواز کردن را «سر از کار خدا درآوردن» می‌پنداشتند. هم‌زمان، با رخدادهایی مانند آتش گرفتن و سقوط هواپیما، ترسی شدید از سوار شدن بر آن داشتند. با این احوال، دو سال بعد که یک لهستانی با هواپیمای خود به ایران آمد و در ازای گرفتن سه تومان از هر فرد، مردم را به پرواز درآورد، شاید بتوان گفت استفاده از هواپیما ابتدا نوعی تفریح و سرگرمی برای مردم بوده است. کمی پس از آن مقاصد نظامی بیش از هر چیز دیگر توجه دولتمردان ایرانی به این تکنولوژی را برانگیخت. فرمان تشکیل دفتر هواپیمایی در ارکان حزب کل قشون با یک رییس در سال ١٣٠١ خورشیدی صادر شد. سپس یک دستگاه هواپیمای یونکرس آلمان خریداری و یک خلبان و مکانیک از همان کشور برای آن استخدام شد. سرپرسی کاکس در کتاب «تاریخ ایران» در این‌باره اینگونه نوشته است « تقريبا دو سال قبل شركت آلمانى يونكرس خطى به باكو در شمال، بغداد در غرب، مشهد در شرق و در جنوب به بوشهر ايجاد كرد. در سال اول‏ فقط سيصد نفر ايرانى جرئت پرواز پيدا نمودند، ولى در سال دوم اين عده به سه هزار نفر ازدياد يافت و هرساله بتدريج بر تعداد مسافرين و كالا افزوده خواهد شد. ايران با داشتن هواى خشك و نمايانى شگفت‏انگيز و نيز فواصل زياد آن بهترين كشور جهت توسعه هواپيمائى است».٢٠با این پیش‌زمینه، فرمان تشکیل هواپیمایی نظامی در خرداد ١٣٠٣ خورشیدی صادر شد. خط هواپیمایی به منظور استفاده از آن به قصد سفر کردن به اروپا تقریبا از سال ١٣٠٧ خورشیدی به راه افتاد.٢١ نیروی متخصص برای هواپیما تا مدت‌ها از کشورهایی دیگر مانند آلمان و فرانسه تامین می‌شد تا این که در سال‌های ١٣٠٧ و ١٣٠٨ خورشیدی گروهی از دانشجویان ایرانی برای فراگیری فنون آن به روسیه فرستاده شدند٢٢همچنین برای نخستین بار آموزشگاه خلبانی ایران در مهرآباد و آموزشگاه خلبانی فنی هواپیمایی در دوشان‌تپه به سال ١٣١٠شمسی تاسیس شد. این آموزشگاه‌ها زیر نظر یک خلبان سوئدی و چندین خلبان ایرانی فعالیت می‌کردند.٢٣دولت پس از آن که در سال ١٣٢٥ خورشیدی لزوم تشکیل اداره کل هواپیمایی کشوری را مورد توجه قرار داد، کوشید زمینه‌ای مناسب برای جابه‌جایی مسافران بین‌المللی فراهم آورد. شرکت‌های هواپیمایی پس از ساخت و تجهیز فرودگاه‌های مهرآباد و آبادان در سال‌های بعد فعالیت خود را آغاز کردند. شرکت هواپیمایی ملی ایران (هما) در سال ١٣٤٠ خورشیدی کار خود را آغاز کرد. ٩ سال بعد شرکت هواپیمایی دوم ایران به نام پارس ایر دایر شد که وظیفه جابه‌جایی مسافران داخلی را برعهده داشت.٢٤تا پیش از ظهور تمدن جديد و رشد افكار عمومى و پيدايش تكنولوژى‏ امروزى، بخشی زیاد از عمر انسان به تهيه ضروريات زندگى صرف مى‏شد و جز اقليت حاكم و صاحبان وسايل توليدى، بیش‌تر مردم وقت خود را در راه كشاورزى، گله‏دارى، پارچه‏بافى و تهيه ديگر ضروريات زندگى می‌گذراندند. پيشرفت علوم و كشف‌ها و اختراع‌های تازه چون تلگراف، تلفن‏، هواپیما در سده‌های نوزدهم و بيستم اما در رسانيدن اخبار و اطلاعات گوناگون اجتماعى و سياسى و فرهنگى و آوردن رفاه به زندگی به يارى انسان شتافت. این پیشرفت‌ها هرچند در کنار همه خوبی‌ها، آسیب‌ها و زیان‌هایی اساسی نیز برای انسان به همراه داشت اما پيشرفت‌هاى علوم طبيعى در ممالك مترقى، موجب فروريختن كاخ تصورات غير علمى درباره جهان و زندگى آدمى شد و زندگی انسان‌ها را دگرگون ساخت. ایران نیز از این دگرگونی‌ها برکنار نماند. ایرانیان در نخستین دهه‌های سده چهاردهم خورشیدی کوشیدند ضعف‌های گذشته در زمینه بهره‌گیری از پیشرفت‌ها و کشفیات و اختراعات را جبران کرده، از پیله‌ای که حکومت و جامعه ایرانی در دوره قاجار دور خود تنیده بود، بیرون آیند. این دگرگونی‌ها جامعه سنتی ایران را در آغاز یک جریان پیشرفت به ویژه در زمینه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی قرار داد.

منبع: شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: