رونمایی از تمبر يادبود استاد باستاني پاريزي

1393/2/6 ۱۳:۰۴

‌آيين بزرگداشت استاد دکتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي با عنوان «عصر پاريزي» همراه با رونمايي از تمبر ياد بود او با حضور شعرا، نويسندگان، اهالي فرهنگ و هنر و خانواده ايشان در تالار عماد کرمان برگزار شد.

فرشيد فلاح مدير کل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان کرمان در اين آيين گفت: در وادي فرهنگ مهم نيست اديب يا سخنور باشي تا با آثار و نوشتار بزرگان فرهنگ و ادب آشنا شده باشي ولازم نيست کرماني باشي تا نام بزرگي چون استاد محمد ابراهيم باستاني پاريزي را شنيده باشي چرا که او وراي انتصاب مکاني به کرمان و کرمانيان يکي از مفاخر بزرگ عصر ما بود.

او افزود: بزرگمردي که در عمر پر بار خويش به گواه خاطرات و نشانه هاي ارزشمندي که دليل آشکار تلاش‌هاي خستگي ناپذير اوست، هيچگاه از تلاش باز نايستاد و در طي قريب به هفت دهه از عمر پر بار فعاليت‌هاي فرهنگي و ادبي و هنري خود بيش از 60 عنوان کتاب ارزشمند را به يادگار گذارد تا نام خويش را در زمره مفاخر اين مرز و بوم به يادگار نهد.

وي ادامه داد: شيوه منحصر به فرد استاد در روايت تاريخ و آميختن کلام به شعر و نغز و حکايت ،کتاب تاريخي او را از علمي خشک و کسل کننده به مجموعه اي از علوم و معارف بدل ساخت و محتوايي دلنشين به اين کلام مکتوب بخشيد که در اين ميان 14 عنوان کتاب خاص کرمان بخشي از اداي دين اين استاد فرزانه به تاريخ و ادب زادگاه خويش است.فلاح با اشاره به اين سخن سيد محمود دعايي که ايشان هيچ سخنراني را بدون ذکر نامي از کرمان به پايان نبرد گفت: اين ابراز علاقه و ارادت استاد به وطن سهم ما را در ارج گذاري به مقام شامخ اين فرزند حق شناس کرمان دو چندان مي سازد.

حجت الاسلام و المسلمين نيکي ملکي مشاور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هم با بيان اينکه قدر پاريزي هارا زماني‌که زنده هستند، بدانيم اظهار داشت:زماني از ايشان پرسيدم بدترين روز زندگيتان چه روزي بود و ايشان فرمودند روزي که مرا از داخل آب بيرون انداختند.

او افزود: اين درد است که يکي از بزرگترين مفاخرمان را که از سال 38 تا سال 87 به طور شبانه روزدر تدريس بود به اجبار از استادي دانشگاه بازنشسته کردند و هيچ کس هم صدايش در نيامد وهمه سکوت کردند.

*پيام وزير فرهنگ و ارشاد

وي آنگاه به قرائت پيام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي که به همين مناسبت صادر شده بود پرداخت که در بخش‌هايي از اين پيام آمده است :استاد باستاني پاريزي پير شيرين سخن تاريخ ايران بود که از ميان ما رفت، اما ميراث فکري و اخلاقي او همواره بر تارک ايران زمين مي درخشد .

فرزانه اي والا مقام که تمام عمرش به تحقيق و تاليف و تدريس گذشت از اين رو جايگزيني براي او متصور نيست .

در بخش ديگري از اين پيام آمده است :او روستا زاده اي دانشمند بود که سر گذشت ملت ايران را از لا بلاي صفحات فراموش شده تاريخ بيرون کشيد و آن را در معرض چشمان مردم کوچه و بازار نهاد. اين پژوهشگر

نام آور روزگار معاصر به جاي اينکه همچون ديگر تاريخ نگاران روايت گر پيروزي ها و شکست هاي فرمانروايان و حاکمان باشد از زندگي مردم عادي کوچه و خيابان سخن گفت و تاريخ تلخ و غمبار ايران زمين را چنان با قلم شکر خاي خود در کام خوانندگان شيرين ساخت که تو گويي آنچه وي فراهم مي آورد قند مکرر است نه روايت تلخکامي هاي مردم فرودست جامعه ايراني.

وزير فرهنگ و ارشاداسلامي در پيام خود آورده است:استاد پاريزي هم ساده مي نوشت هم درباره مردم ساده سخن مي‌گفت از اين روست که مخاطب آثارش نه فقط پژوهشگران و استادان دانشگاه بوده اند بلکه کافه مردم نيز از کتاب هايش حظ وافر

مي بردند و نکته ها مي آموختند.شيفتگي اش به زادگاهش پاريز و کرمان درتک تک آثارش موج مي‌زد همچنان که به حق لقب شناسنامه کرمان را از آن خود ساخت. هيچ نويسنده و هنرمندي وجود ندارد که به اندازه باستاني پاريزي با تاريخ زادگاهش گره خورده باشد بدين ترتيب بايد گفت که تاريخ ايران بويژه مردم کرمان به اين فرزانه بي ادعا بدهکارند و اين بزرگداشت شايد بخش ناچيزي از اداي دين باشد. اين استاد ممتاز تاريخ براستي يکي از استوانه هاي فرهنگ و ادب در روزگار ما بود بي ترديد دوستان و شاگردان و اهل قلم در باره ژرف نگري هاي تاريخي اش، شيرين زباني ها و نکته گويي هايش و قلم سحر گونه وتعهد بالايش به سرنوشت مردم جامعه، داد سخن خواهند داد.

دکتر محمد بقايي مورخ و پژوهشگر ادبيات نيز در اين آيين با بيان اينکه صحبت در باره فرزانه ايمثل استاد باستاني در اين مدت کم کار مشکلي است گفت:مرحوم باستاني از چهره هايي بود که داراي شخصيت‌هاي مختلف بودند که در يک فرديت به نام باستاني پاريزي جمع آمده بود و پرداختن به همه آنها کار محالي است.

سالها بايد كه.....

وي افزود:اما اينقدر مي توان گفت که چهره هايي مانند باستاني پاريزي دقيقا

ياد آور اين بيت معروف سنايي هستند که «سالها بايد که تا يک سنگريزه زآفتاب لعل گردد در بدخشان يا عقيق اندر يمن»

بقايي ادامه داد :به واسطه دوستي پنجاه ساله با ايشان از من بپذيريد که اين مرد بزرگ دلخوش از اين جهان نرفت نه از اين جهت که خانواده مورد رضايت خود نداشت و نه از اين جهت که دوستاني موافق طبع خودش نداشت که بسيار هم داشت بلکه دلخوش نبود از شرايطي که بر اوضاع فرهنگي سرزمينش و مديريت کلان فرهنگي مي‌گذرد.

وي افزود: من بعد از فوت ايشان در زماني کوتاه سه مقاله در سه روزنامه درباره ايشان چاپ کردم و سه سخنراني راجع به ايشان داشتم و شگفت اينکه هيچ کدام مثل هم نشد علت اين امر در توانايي صاحب قلم نبود بلکه در گستردگي ابعاد شخصيت ايشان بود.بقايي تاکيد کرد:چنين شخصيتي را بايد از منظر هاي مختلف موردتوجه قرار داد و دانست که او چه پايه و مايه اي بلند در فرهنگ ما داشته است اما قدر او چنان که بايد دانسته نشد نه اينکه او به زبان آورده باشد اين را ما مي‌فهميم.

وي افزود: اگر در اين ملک مدير روزنامه اي معتبر در تهران کرماني نبود مقاله و حرفي از او در جايي چاپ و درج نمي‌شد يا اگر در دولت جديد رئيس دانشگاهي کرماني نمي شد و ارگان وابسته به او هم از اين ملک نبود نه ويژه نامه اي راجع به او منتشرمي کردند و نه سخني از او در آن دانشگاه به صورت حد اقل يک همايش به ميان مي آمد.بقايي افزود:متاسفانه دراين خاک پر گهر احترام گذاشتن به اهل فضل هم قبيله اي شده است و بايد به گروهي وابسته باشيد تا ارج ببينيد و گر نه مي خواهيد باستاني باشيد مي‌خواهيد نباشيد .

وي ادامه داد:البته مثالي درد آور تر از اينها هم هست و آن فروختن قبر مرحوم فروزان فر است، مگر اين فرهنگ و اين تاريخ و اين ملک چند فروزان فر ديگر و چند باستاني ديگر خواهد داشت که اين همه به آنها نامهرباني مي شود.!وي افزود: اهل فرهنگ ما هم عافيت طلب شده اند قبر فروزان فر را به قيمت يک ميليون تومان مي فروشند و کسي اعتراض نمي‌کند .!

بقايي گفت: آيا ما ازباستاني پاريزي چهره معتبرتري داريم که جزو چهره هاي ماندگار باشد اما در طول اين 35 سال هيچ نامي از او در رسانه به اصطلاح ملي نيامد اما همين که ايشان فوت کردند يکباره ميکروفن به دست ها و دوربين به دست‌ها پيدايشان شد.

وي ادامه داد:آيا چنين مديريتي در فرهنگ کلان کشور به اين معنا ست که ما ديگر نيازي به فروزان فر ها و باستاني ها نداريم.

وي افزود: درشهري به نام تهران که نه بدايتش پيداست و نه نهايتش نه يك شاهراه نه يک خيابان و نه يک کوچه به نام دهخدا نيست و دهخدا کيست؟ نفر دوم پس از فردوسي که بيش از 30 سال در تحکيم و استواري زبان فارسي رنج برد.

*پيام استاندار

دكتر عليرضا رزم حسيني استاندار كرمان نيز به مناسبت مراسم بزرگداشت دكتر باستاني پاريزي پيامي به اين شرح صادر كرد:

بسم الله الرحمن الرحيم

ابتدا لازم مي دانم درود بي پايان و مراتب سپاس و قدرداني خويش را به همه برگزارکنندگان و مهمانان گرانقدري که در مراسم يادبود استاد فرزانه ي اين ديار و ايران بزرگ گرد هم آمدند تقديم نمايم:

عصر پاريزي گستره اي به وسعت همه ي انديشه هايي دارد که از خاکدان طبيعت ميزيند و آن گاه که بارور و شکوفا و پر ثمر مي شوند همچون شاخه هاي سبز بيد سر فرومي آورند تا مکتبي بگشايند فرا روي فرزندان اين سامان که :

سر به زير مي آورد هر شاخه از بارآوري

مي کند افتادگي انسان اگر دانا شود

به راستي روانشاد دکتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي با ابعاد برجسته ي شخصيتي ،فروتني و تلاش مداوم صحيفه اي از عشق و احساس را برجاي نهاد که نه تنها با پروازش از فروغ آن کاسته نخواهد شد بلکه بلندآوازگي آن در گذر ايام و در اين گنبد دوار بالنده تر مي شود.

خدايا سپاس مي گويم که آسمان کرمان پر از ستارگاني ست که تلالو انوار هرکدام چراغي ست منور و گشاينده ي راه به جويندگان و سالکان طريق پيشرفت و عظمت و بدون ترديد انساني کم مانند و بي جانشين همچون دکتر باستاني پاريزي که نماد بارز خلق و خوي کرمان و کرماني بود در زمره ي نورافشان ترين اختران سپهر اين خطه ي ديرپاي است و بوته ي فراموشي در دشت و گلستاني که نام بلندش را پرورده است جايگاهي ندارد.

اميد آن دارم اين نگرش و اقدام مناسب زمينه ي پراثري براي شناساندن و تکريم از مفاخر و نام آوران کرماني در عرصه هاي مختلف به جامعه فراهم سازد.

ارديبهشت 1393

عليرضا رزم حسيني

مدير کل موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز در اين آيين به بيان خاطراتي از استاد باستاني پرداخت و گفت:ما شخصي را دراصفهان داشتيم به نام نايب اسدالله که شبان بود و خودش افتخار مي کرد که ني را از آغل گوسفندان به دربار شاه برده و دکتر تحليل جالبي راجع به اين داشت ومي گفت که مجموعه گنجعليخان يک مجموعه عامي است و براي مردم ساخته شده و جنبه عاميانه دارد اما ميدان نقش جهان اصفهان کاربرد شاهانه دارد و مردمي نيست و همين را به موسيقي ربط مي دادند که اتفاقا اين نايب اسدالله اشتباه کرده که اين حرف را زده چون موسيقي زماني ارزش دارد که در بين مردم باشد.دکتر پيروز ارجمند افزود: ايشان به من ياد داد که چگونه ازطبيعت انرژي بگيرم و چگونه طبيعت را دست مايه خلق هنر بگيرم و به خيلي ها اين را توصيه مي کردند و معتقد بودند تمام خلقت هنري بر گرفته از طبيعت است و هر جا که بر گرفته از طبيعت نباشد آن هنر فاقد وجه ارزش هنري است وي ادامه داد:ايشان مي‌گفتند وقتي شما از طبيعت چيزي مي گيريد، مناعت طبع پيدا مي‌کنيد و همان ميزان که طبيعت بخشنده است، هنر مند هم بخشنده مي شود.

ارجمند افزود:شما مي بينيد در مقام معلم دکتر باستاني معلمي است که به گواه تمامي دانشجويانش هيچ چيزي را نداشت که بداند و ياد ندهد وي ادامه داد: ايشان براي هنر هيچ مرزسياسي، قومي و جغرافيايي قائل نبود و اين را در کتابهايشان تاکيد مي کنند که هنر مند بايد از سياست بر حذر باشد وتحليلشان هم بدين گونه بود که سياست عالم بي رحمي است و سياسيون بازي را بلدند اما هنرمندان بلد نيستند و زود آسيب مي بينند و زود از هنر بري مي شوند.دكتر حسن زنديه مدير گروه تاريخ دانشگاه تهران نيز با بيان اينکه باستاني پاريزي يک معلم بود، گفت:ايشان چند ويژگي داشت و آن تقواي قلم بود وحقيقت و حرمت قلم را نگه داشت.

دکتر زنديه ادامه داد: وي 53 سال 53 پله دانشگاه ادبيات را بالا آمد هيچگاه ازآسانسور استفاده نکرد اين كار را و با همان قامت بر افراشته اي که يک روز از ميان شما مردم کويري به دانشگاه تهران رفته بود انجام مي داد .وي افزود: تکاپوها و تحقيقا ت ايشان مثال زدني است و حق بزرگي به گردن مردم کرمان دارد .وي بيان کرد: امروز باستاني متعلق به کرمان وايران نيست بلکه يک شخصيت فرا ملي و فرا جناحي است و جفاي بزرگي است اگر بخواهيم دکتر باستاني را در يک تنگه و پهنه اي

نگه داريم. در ادامه اين مراسم، از تمبر استاد باستاني پاريزي رو نمايي شد و شماري از دوستان و شاگردان ايشان به بيان خاطرات و ويژگي هاي وي پرداختند.همچنين از خانم دردانه دري، عروس استاد باستاني پاريزي نيز قدر داني به عمل آمد.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید