نگاهي به جايگاه فلسفه در حكمت اسلامي؛دانشي كه در حاشيه قرار گرفت

1385/12/13 ۰۳:۳۰

نگاهي به جايگاه فلسفه در حكمت اسلامي؛دانشي كه در حاشيه قرار گرفت

با بسط تمدن اسلامي، توجه به معارف گوناگون رنگ و بويي ديگر به خود گرفت. هر تمدن از اجزايي تشكيل شده كه بخشي از آن به ديوانسالاري و نظام سياسي آن مربوط است.



حسين فرزانه
1- با بسط تمدن اسلامي، توجه به معارف گوناگون رنگ و بويي ديگر به خود گرفت. هر تمدن از اجزايي تشكيل شده كه بخشي از آن به ديوانسالاري و نظام سياسي آن مربوط است.
از سوي ديگر، تمدنها به يك نظام حقوقي جامع نيازمندند، همچنان كه بدون توجه به گونه اي از قواعد و قوانين و راهكارهاي اقتصادي، تمدن و فرهنگي به بار نمي نشيند، اما شايد در عميق ترين وجه هر تمدن و فرهنگي، به پايه ها و مباني نظري نياز باشد.
هر عمل و تحولي كه در تمدنها و فرهنگهاي گوناگون اتفاق افتاده، ناشي از تغييري بوده كه در مقام نظر و انديشه به وقوع پيوسته است. به همين دليل، فرهنگ و تمدني را نمي توان سراغ گرفت كه بدون مباني و مبادي نظري، فرصت رشد و ترقي داشته باشد.
تمدن اسلامي نيز به اين مباني نظري بسيار توجه نشان داد و علوم و معارف و همچنين هنرهاي زيادي در دل اين گستره فرهنگي فرصت بروز و نمود يافتند.
شكي نيست، آموزه هاي اسلامي با تكيه بر فهم و زبان مردم ارائه مي شدند. اگر زبان قرآن را مدنظر قرار دهيم و حتي اگر به زباني كه پيامبر اكرم(ص) با تكيه بر آن با مردم عادي سخن مي گفتند، توجه كنيم؛ در مي يابيم كه زبان آن بزرگوار زباني قابل فهم است.
با اين همه، لازم بود انديشه هاي ژرف اسلامي با زباني تخصصي نيز ابراز شوند و پايه هاي نظري آن معرفي گردند. بدين گونه بود كه فلسفه و كلام در تمدن اسلامي فرصت ظهور يافتند.
از سويي، جامعه اسلامي نياز داشت كه به قواعد و قوانين حقوقي و اجتماعي مجهز شود كه به همين دليل فقه و اصول در دل اين منظومه رشد كردند. حكمت عملي مسلمانان هم كه به «سياست مدن»، «تدبير منزل» و «اخلاق» تقسيم مي شد، با تكيه بر آموزه هاي اسلامي و با توسل به معارف ديگر عصرها سامان يافتند.
در بخش حكمت توليدي نيز با فناوريها و همچنين هنرها و معماريهاي گوناگون رو به رو هستيم و مسلمانان با مدد گرفتن از آرا و رويكردهاي ديگر ملتها، نظامي منحصر به فرد و مبتني بر آرا و اصول اسلامي ايجاد كردند.
2) تمدن اسلامي از انديشه هاي نظري- فلسفي يونان باستان نيز استفاده كرده است. كسي نيست كه منكر اين تأثيرپذيري باشد، اما آنچه در اين زمينه مناقشه اي طولاني به وجود آورده، اين است كه ميزان اين تأثيرپذيري و تأثيرگذاري تا چه اندازه و چگونه بوده است. برخي از پژوهشگران معتقدند تفكر نظري اسلامي از تفكر فلسفي يوناني متأثر است، اما عده اي ديگر به درستي تصريح مي كنند، هرچند تمدن و تفكر اسلامي از آراي فيلسوفان مشهور يونان باستان چون افلاطون، ارسطو و فلوطين تأثير پذيرفته است، ولي اين تأثيرپذيري به معناي يكسان بودن فلسفه اسلامي با تفكر يوناني نيست. به تعبير ديگر، اثر آموزه هاي اسلامي بر آراي فلسفي فيلسوفان اسلامي چندان پررنگ است كه بايد منظومه و گستره اي جز منظومه فلسفه يونان را براي آنها تعريف كرد.
ما اين نظر را قبول داريم كه فيلسوفاني چون فارابي، ابن سينا، خواجه نصير و حتي ابن رشد را بايد در ذيل گفتمان اسلامي در نظر گرفت؛ هرچند آنان از انديشه اي مختلف، بخصوص انديشه هاي يوناني تأثيرپذيري نيز داشته اند.
3) اگر معارف نظري را به پيروي از يونانيان مابعدالطبيعه، رياضيات، طبيعيات و همچنين منطق بدانيم، مسلمانان در اين عرصه ها استعدادهاي زيادي از خود نشان دادند و به معرفت بشر مدد و ياري بسيار رساندند. در اين ميان، نقش ايرانيان هم در پيشبرد معارف اسلامي به هيچ وجه قابل انكار نيست. مسلمانان با افرادي چون كندي، فارابي، ابن سينا و خواجه نصير، منطق يوناني را بازتفسير نموده، از طريق غرب، قرون وسطا را به جهان جديد رساندند.
از سوي ديگر، افرادي چون زكرياي رازي، خوارزمي و ابوريحان با جديت در پيشبرد حكمت طبيعي تأثير داشتند. همچنين، پيشبرد رياضيات با مدد از تلاشهاي متفكران زيادي كه بسياري از آنان مسلمان بودند، انجام شد. در اين ميان، مابعدالطبيعه به عنوان يكي از مهمترين و اساسي ترين علوم نظري نيز بسيار مورد توجه متفكران مسلمان قرار داشت و آنان نقشي بي بديل در پيشبرد اين نحله بر عهده داشتند.
4) با وجود آنكه مابعدالطبيعه و فلسفه جايگاه مهمي در هر تفكر نظري بر عهده دارند، اما وضعيت اينها به دليل برخي از حوادثي كه در جهان اسلام اتفاق افتاده، تغييرات زيادي به خود ديده است.
بسياري از پژوهشگران تاريخ تمدن اسلامي تصريح كرده اند كه امام محمد غزالي با كتاب مهم و تأثيرگذارش، «تهافت الفلاسفه» نقشي بي بديل در فرود تعقل و تفلسف در فرهنگ اسلامي ايفا كرده است. غزالي در كتاب خود دومشكل مهم را در باب فيلسوفان اسلامي پررنگ مي كند؛ مشكل اول كاربرد اشتباه ابزارهاي فلسفي است. او معتقد بود استدلالهاي فيلسوفان از معيارهاي معتبر فلسفي كه خود فلسفه مشخص مي كند، تبعيت نمي كنند. مشكل ديگر نيز اينكه نتايج حاصل از كار فلسفي آنان با آموزه هاي اسلامي در تعارض قرار گرفته است. اين در حالي است كه فيلسوفان مي خواهند اين گونه وانمود كنند كه فلسفه مؤيد آموزه هاي اسلامي است.
اثر غزالي با توجه به حمايتي كه دستگاه سياسي وقت از او به عمل آورد، ضربه اي قابل توجه به فلسفه و تفكر نظري وارد كرد. عده اي چون «ابن رشد» با كتاب خود با عنوان «تهافت التهافت» سعي كردند از شدت اين حمله بكاهند، اما جريان كلي فلسفه كاملاً تحت تأثير حمله غزالي قرار گرفت.
5) مشكل ديگري كه فراروي فلسفه در جهان اسلام قرار داشت، فاصله گرفتن از تحولات و ضرورتهاي روز و توسل فيلسوفان اسلامي به صرف تفسير آراي پيشينيان بود. اين در حالي بود كه با جديت معارف اسلامي چون فقه در عرصه هاي فردي و اجتماعي حضور داشتند و به پرسشهاي جوامع اسلامي پاسخ مي گفتند.
شايد وضعيت فلسفه در اين زمينه شبيه وضعيت عرفان باشد كه اين نحله نيز نتوانست همپاي تحولات روز پيش برود. سرانجام جوامع اسلامي نياز داشتند كه شؤون و جنبه هاي مختلف خود را سامان دهند. تنظيم روابط مختلف فردي و اجتماعي البته كاملاً بر عهده فلسفه نيست، اما فلسفه مي تواند نگاهي نظري و تئوريك به تحولات روز داشته باشد؛ همچنان كه هم اكنون اين نقش را برعهده دارد و در عرصه هاي گوناگون؛ مانند اقتصاد، اجتماع، حقوق و اخلاق، موضوعاتي را هر چند تحليلي و نظري اتخاذ مي نمايد. به همين دليل، نمي توان همه خللهاي فلسفه اسلام را به پاي فلسفه ستيزاني چون غزالي نوشت، بلكه خود فيلسوفان هم در اين زمينه مقصر بوده اند. به همين علت است كه حتي تاكنون در حوزه هاي علميه جايگاه فلسفه به اندازه ديگر معارف جدي نيست و فلسفه هنوز هم در حاشيه قرار دارد. البته، فلسفه دانشي نيست كه همه بتوانند در آن سهيم شوند و به صورت نويسنده يا مخاطب با آن جلو بروند. فلسفه معرفتي تخصصي و حرفه اي است كه مخاطبان آن نسبت به ديگر معارف كمترند. با اين همه، نبايد از اين موضوع غافل بود كه خود فيلسوفان اسلامي نيز در زمينه حضور بيشتر و بهتر فلسفه در جامعه كمتر كوشيده اند.
6) اگر بخواهيم در مقام ارائه راهكار، نكاتي را ذكر كنيم، بايد بگوييم كه در تغيير وضعيت فلسفه، جهان اسلام به صورت عام و ايران به صورت خاص مؤثر بوده است و مي توان اين گونه گفت:
اول: بايد نگاهي را كه اكثريت جوامع از فلسفه دارند، تغيير داد. گونه اي وحشت و رعب از فلسفه در ميان افراد وجود دارد كه بايد اين وحشت و رعب را زدود. انسانها دشمن اموري اند كه نمي دانند و ترس، يكي از عوامل اصلي جهل به شمار مي آيد. به همين دليل، بايد نشان داد كه با فلسفه مي توان زندگي را به وضعيت بهتري رهنمون كرد و فلسفه چنانكه عده اي مي پندارند، عرصه معارف انتزاعي و كلي كه به درد فرد و اجتماع نمي خورد، نيست.
دوم: فلسفه اسلامي بايد ارتباط نزديكتر و جديتري با فلسفه هاي غربي داشته باشد. اين مهم البته بر دوش متوليان فلسفه اسلامي است كه دست به مطالعات تطبيقي بزنند و از اين رهگذر، تعامل خود را به گونه اي با تفكر فلسفي - كه در غرب رواج دارد و اتفاقاً بسيار مورد توجه است- حفظ نمايند.
سوم: در راستاي معرفي بهتر و بيشتر آموزه هاي فلسفه اسلامي به كتابها و آثاري نياز است كه با زبان ساده، امهات نظريه هاي موجود در فلسفه اسلامي را در معرض ديد و نظر مخاطبان عام قرار دهند. حداقل كشور از نبود و كمبود آثار فلسفه اسلامي در رنج است.
چهارم: ما هنوز به نظريه هايي نيازمنديم كه جايگاه فلسفه اسلامي را در ميان ديگر معارف اسلامي روشن كند. شكي نيست، فلسفه مي تواند هم به كلام و هم به اصول و فقه مدد رساند. تعيين مكانيسم اين تأثيرگذاري كار فيلسوفان است كه بايد با نظريه پردازي خود، حدود و ثغور اين تأثيرگذاري را مشخص كنند. در اين زمينه نيز كارهاي تئوريك جدي كمتري انجام شده است. در اين ميان، حتي مي توان از مكانيسم دريافت معارف ديگر از سوي فلسفه سخن گفت؛ البته هنگامي كه از تعامل سخن مي گوييم، تأثيرگذاري فلسفه بر معارف ديگر اسلامي مد نظر ما نيست. پنجم: فلسفه نيز مانند ديگر معارف، به سياستهاي كلان علمي- معرفتي نياز دارد. بدون اين سياستها نمي توان آينده درخوري را براي فلسفه و همچنين تفكر پيش بيني كرد. اين نكته بيشتر از هر معرفت ديگري در باب فلسفه صادق است؛ زيرا فلسفه به دليل صبغه نظري آن، بايد بيشتر مورد حمايت قرار گيرد.
منبع: قدس



سعیده خان احمدی
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: