1393/1/16 ۰۸:۵۶
یکی از شعارهای انتخاباتی دکتر حسن روحانی، وعده اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی مبنی بر آموزش زبانهای قومی و محلی بود. این موضوع شروع تازهای شد برای این بحث قدیمی که همواره روی میز نهادهای آموزشی بویژه وزارت آموزش وپرورش قرار داشت و البته همواره به حاشیه رانده و فراموش شده بود.
محسن غلامی: یکی از شعارهای انتخاباتی دکتر حسن روحانی، وعده اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی مبنی بر آموزش زبانهای قومی و محلی بود. این موضوع شروع تازهای شد برای این بحث قدیمی که همواره روی میز نهادهای آموزشی بویژه وزارت آموزش وپرورش قرار داشت و البته همواره به حاشیه رانده و فراموش شده بود.
در این راستا «علیاصغر فانی»، وزیر آموزش و پرورش، هفتم بهمنماه سال 92 با اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی دیدار کرد. در این ملاقات درباره موضوعهای مختلف مرتبط با آموزش و پرورش بحث شد. یکی از این موضوعها «آموزش زبان مادری» در مناطق قومی کشور بود. وزیر آموزش پرورش در این دیدار درباره آموزش زبان مادری گفت: «مطابق اصل ۱۵ قانون اساسی، آموزش ادبیات بومی و قومی باید صورت پذیرد و آقای رئیس جمهوری هم در نطقهای انتخاباتیشان این قول را دادهاند.»
وی عنوان کرد: «برای این منظور ما کمیتهای تشکیل دادهایم تا به این بحث رسیدگی کنند و در کنار آن اتاق فکری نیز فعال شده و شماری دعوت شدهاند تا روی موضوع به صورت تلفیقی کار کنند.»
اما اظهارات وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی با واکنش تند و منفی برخی از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی روبهرو شد. اکثر اعضای فرهنگستان با آموزش به زبان مادری توسط آموزش و پرورش در استانها مخالف بودند و آن را «تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان» توصیف کردند.
برخی از اعضای فرهنگستان حتی موضوع آموزش به زبان مادری را «توطئه خارجی» دانسته و آن را وارد شده از خارج و کار «انگلیس» معرفی کردند. حتی برخی دیگر نیز توجه دولت روحانی به آموزش زبانهای مادری را اقدامی با هدف دستیابی به «پیروزیهای جناحی» تفسیر کردند.
دراین خصوص با حجتالاسلام محیالدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش و احسان هوشمند، پژوهشگر در امور اجتماعی و قومی به گفتوگو نشستیم، همچنین غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی درخواست ما را برای مصاحبه رد کرد. سایر اعضای فرهنگستان نیز تمایلی به مصاحبه نشان ندادند.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید: «آموزش زبانهای محلی در مدارس باید از سوی مراجع قانونی سیاستگذار تفسیر و تبیین شود و براساس همین تفسیر نیز برنامهریزی آموزشی صورت بگیرد. در اصل پانزدهم قانون اساسی، زبان و خط رسمی مشترک مردم ایران فارسی شناخته شده است و بر همین اساس در نگارش اسناد، مکاتبات و متون درسی و کتابهای درسی، رعایت خط و زبان فارسی ضروری است.»
حجتالاسلام محمدیان میافزاید: «در اصل پانزدهم قانون اساسی اجازه داده شده است که در مطبوعات و رسانههای گروهی مانند روزنامه، مجلات، صدا و سیما و برنامههای فرهنگی از زبانهای محلی و قومی استفاده شود که هماکنون در کشور ما نیز مرسوم است. همچنان که تدریس ادبیات آنها را در کنار زبان فارسی آزاد دانسته است؛ اما همین جمله اخیر نیازمند برنامهریزی و تفسیر است.»
به گفته وی، یک متن حقوقی و قانونی از جهتهای مختلف باید مورد توجه و دقت قرار گیرد، هم از حیث الفاظ و دلالتهای ظاهری و هم از جهت مفهوم یا مطلق و مقید بودن یا خاص و عام بودن و سایر جهتهای علمی.
وی عنوان میکند: «آنچه که من از عبارت اخیر قانون میفهمم آموزش به زبان قومی و محلی نیست بلکه دلالت بر آموزش ادبیات زبان محلی یا قومی دارد آن هم در کنار زبان فارسی. بنابراین ضمن توجه به ظاهر عبارت باید ملاحظه دیگری کرد که آموزش ادبیات قومی و محلی به چه زبانی باشد؟ باز فهم من این است که دلالت قانون، آموزش ادبیات قومی و محلی به زبان فارسی است و این شامل تاریخ ادبیات بهگونههای ادبی، ترجمهها و احوال بزرگان شعر و ادب آن زبان محلی و قومی است. چون در این موضوع میتواند برداشتهای متنوعی شکل گیرد بنابراین اعتقاد من این است که باید از سوی مراجع قانونی سیاستگذار مانند اصل چهل و چهار قانون اساسی تفسیر و تبیین شود و بر اساس این تفسیر، برنامهریزی انجام پذیرد.»
آموزش به زبان محلی یا آموزش زبان محلی؟ این نخستین پرسشی است که باید به آن پاسخ داده شود. درحالی که هیچ گاه مراجع دولتی آموزش به زبان محلی را عنوان نکردهاند و همواره از آموزش زبانهای محلی سخن گفتهاند، منتقدان این موضوع روشن را نادیده گرفته و به کلیت ماجرا تاختهاند.
«احسان هوشمند»، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل قومی درخصوص این که دولت به دنبال آموزش زبان محلی است یا آموزش به زبان محلی میگوید: اساساً تدریس به زبان محلی غیرقانونی است. بنابراین آموزش و پرورش به دنبال این موضوع نیست. در اصل 15 قانون اساسی به صراحت آمده است که آموزش زبانهای محلی و قومی در ایران در کنار آموزش ادبیات شان مجاز است علاوه بر اینکه در رسانههای جمعی میتوانند از زبان مادری و محلی خود استفاده کنند. دراصل ۱۵ قانون اساسی تأکید شده زبان و خط رسمی در ایران خط و زبان فارسی است، اما استفاده از زبانهای محلی و قومی در رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها درکشور آزاد است.
هوشمند تأکید میکند: «بخش قابل توجهی از اصل ۱۵ تاکنون اجرایی شده است. در خصوص زبانهای قومی، بر اساس آنچه مقصود خبرگان قانون اساسی بوده، تمامی مقصود و هدف، اجرایی شده است؛ یعنی ادبیات زبانهای قومی هموطنان ارمنی، کلیمی، آشوری و کلدانی هم در مدارس تدریس میشود و این هموطنان دارای رسانههای خاص و ویژه خود هستند. پس، در ایران امروز ادبیات زبانهای قومی در مدارس در حال تدریس است.»
وی میافزاید: «در خصوص زبانهای محلی هم گامهایی برداشته شده است. در حال حاضر زبانهای مختلف محلی کشور مانند آذری، کردی و... در رسانههای گروهی و مطبوعات حضور دارند و همچنین کتابهای مختلفی به این زبانها منتشر میشود. درخصوص تدریس ادبیات و زبانهای محلی در مدارس هم آنگونه که برخی مسئولان کشور در ماههای اخیر گفتهاند، قرار است گامهای اجرایی برداشته شود. حالا برخی به اشتباه فکر میکنند که منظور آموزش به زبان محلی است. مثلاً درس ریاضی، فیزیک، شیمی و... به زبان محلی آموزش داده شود. این بحث مغایر قانون است در قانون به صراحت گفته شده که آموزش ادبیات زبان محلی آزاد است، به عبارتی فقط ادبیات و تاریخ ادبیات زبانهای محلی میتواند آموزش داده شود و از نظر قانون هم آزاد است.
آزاد بود به این معناست که در حوزههایی که قرار است زبانهای محلی آموزش داده شود چیزی را نمیتوان اجبار کرد یعنی اجباری نخواهد بود بلکه به عنوان تدریس آزاد است. هموطنان ارامنه، کلیمی، آشوری و کلدانی هم مانند سایرین فارسی آموزش میبینند.»
جالب آنکه هنوز آمار دقیقی از زبانهای محلی در کشور وجود ندارد و معلوم نیست آیا بتوان اولویتی برای آنها قائل شد یا خیر؛ اساساً چه تفاوتی میان زبانهای محلی و گویشهای محلی وجود دارد؟ درحالی که کردی سورانی مهاباد برای مردم کرد زبان بیجار که به گویش گروسی حرف میزنند و کردی گروسی برای هورامی زبانهای مریوان مفهوم نیست چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟ کتابی که بخواهد زبان کردی را آموزش دهد کدام گویش را مبنا قرار خواهد داد؟ احسان هوشمند در این زمینه میگوید: «مهمترین چالش برای آموزش زبان محلی این است که نمیدانیم چه تعداد زبان محلی در کشور رایج است و برای چه گروههایی کتاب تألیف کنیم؟ نکته دوم آنکه چه کسانی میخواهند این کتابها را تدوین کنند و اگر تدوین شد، چه کسانی میخواهند آنها را تدریس کنند؟»
این کارشناس اقوام میافزاید: «مشکل دیگری که مطرح میشود آن است که چه کسانی مسئول و متولی آموزش زبان محلی میشوند، برخی نگران هستند و میگویند کسانی که در این زمینه خیلی سروصدا دارند گروههای معاند و تجزیهطلب هستند.
البته در ایران بیش از آنکه نگرانی سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد نگرانیهای فنی وجود دارد. به نظر میرسد دولتمردان مشکلی با تدریس زبان محلی ندارند اما ما نمیدانیم چه زبانی و چگونه و به چه شکلی آموزش دهیم.»
احسان هوشمند درباره چگونگی آموزش زبان محلی تصریح میکند: «نخست باید انواع زبان محلی و گویشهای مختلف در کشور توسط کارشناسان شناسایی و ثبت شود، در گام بعدی وقتی تعداد و انواع زبانها را دانستیم لازم است افراد متخصص را برای آموزش این زبانها در دانشگاهها تربیت کنیم. در این خصوص دو نظریه وجود دارد؛ نزدیکان دولت مانند علی یونسی میگویند: فعلاً زبان ترکی و عربی را در دستور کار قرار میدهیم ولی نگاه دیگر آن است که اگر حقی میدهیم برای همه زبانها باشد و برای آن آدم تربیت شود و بعد کتاب تدوین شود و برنامهریزی آموزشی شکل بگیرد. اکنون ما در آموزش و پرورش این مقدمات را نداریم و به فکر ساعت درسی هستیم. نکته دیگر هم گویشهای مختلف زبان محلی است به عنوان نمونه در زبان محلی مانند ترکی باید گفت کدام زبان ترکی؟ کدام گویش ترکی؟ ترکهای ساوهای لهجه آذری بخوانند؟ زنجانیها چطور؟ و...»
متأسفانه همانگونه که اشاره شد تلاش ما برای مصاحبه با کارشناسان فرهنگستان زبان و ادب فارسی که یکی از طرفین این بحث است بینتیجه ماند؛ نهادی که در این سالها بویژه در زمینه واژه گزینی مورد انتقاد بوده است. منتقدان میگویند فرهنگستان زبان و ادب فارسی به زبانهای محلی که بخشی از هویت ایرانی است کم محلی میکند در حالی که باید تقویت زبان ملی را به عنوان برآیند زبانهای محلی دید و با تقویت این زبانها زبان ملی را تقویت کرد. به عنوان مثال اگر قرار است واژهای گزیده یا ساخته شود در قدم نخست میتوان به زبانهای محلی مراجعه کرد. چه بسا معادلی بجا در این زبانها برای یک واژه بیگانه وجود داشته باشد اما وقتی زبانهای محلی در محاق قرار گیرند، از کجا چنین فرصتی به وجود خواهد آمد؟
با این همه بحث بر سر آموزش زبانهای محلی از پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی برخوردار است و تحلیلهای یک طرفه و یکجانبه هم نه تنها کارساز نیست که میتواند خطرناک باشد و یا به عکس خود تبدیل شود.
از یک سو باید ابعاد مختلف بحث توسط اهل فن به دقت مورد بررسی قرار گیرد و از سوی دیگر نباید به این بهانه شعار احیای حقوق شهروندی و حقوق اقوام ایرانی را به تعویق انداخت یا در جبهه دیگر به موضوعی برای مبارزه سیاسی تبدیل کرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید