الاغانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 1 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240153/الاغانی
چهارشنبه 1 مرداد 1404
چاپ شده
كتابی كه از آغاز تألیف، بزرگترین اثر ادبی در تاریخ فرهنگ عربی به شمار آمده، و از همان زمان مورد عنایت خاص ادب دوستان قرار داشته است. با اینهمه، این كتاب نتوانسته است از چنگ برخی تصحیفات و كاستیها و فزونیها و یا افسانههایی كه گرد مردان بزرگ و آثارشان تنیده میشود، بگریزد و از ابهامات تهی بماند.
اَلْاَغانی، كتابی كه از آغاز تألیف، بزرگترین اثر ادبی در تاریخ فرهنگ عربی به شمار آمده، و از همان زمان مورد عنایت خاص ادب دوستان قرار داشته است. با اینهمه، این كتاب نتوانسته است از چنگ برخی تصحیفات و كاستیها و فزونیها و یا افسانههایی كه گرد مردان بزرگ و آثارشان تنیده میشود، بگریزد و از ابهامات تهی بماند.
از اواخر قرن 4 ق / 10 م كه ابوالفرج اصفهانی (ه م) درگذشته، تا سدۀ 7 ق / 13 م دربارۀ اغانی و مؤلف آن سكوتی نسبی برقرار است و از روایات گستردهای كه از آن قرن به بعد پدیدار شده، نوشتهای در درست نیست. اما در این قرن، بیشتر روایات افسانهای و شورانگیزی كه همه جا انتشار یافته است، در معجم الادبا ی یاقوت نقل میشود. حدود 100 سال بعد، ابن خلكان و سپس مقری جزئیاتی بر آنها میافزایند و روایات را هیجانانگیزتر میسازند. اینك همین روایات، دستآویز همۀ كسانی شده است كه در زمان ما به پژوهش دربارۀ اغانی و ابوالفرج پرداختهاند.احتمالاً نخستین كتاب در این باب، از آن محمد عبدالجواد اصمعی به نام ابوالفرج الاصبهانی و كتابه الاغانی (قاهره، 1951م) است كه تقریباً نیمی از آن به كتاب اختصاص دارد. شفیق جبری در دراسة الاغانی (سوریه) بیشتر به خود اغانی عنایت داشته است، تا به مؤلف آن. محمد احمد خلفالله در صاحب الاغانی (بغداد، 1953 م) به نقد روایاتی پرداخته است كه بیشتر با اغانی پیوند دارد. داوود سلوم در دراسة كتاب الاغانی و منهج مؤلفه (بغداد، 1969 م) كوشیده است تا چگونگی روایات و شیوۀ نقل آنها را بررسی كند. همو، با همكاری نوری حمودی قیسی، فهرستی از نام كسان در اغانی همراه با شرح احوالی مختصر، انتشار داده است (بغداد، 1982 م).اما مسألۀ بسیار پیچیدهای كه در اغانی پیوسته گریبانگیر خواننده بوده، همانا مجموعهای از اصطلاحات موسیقی است كه شاید فهم نهایی آنها هرگز میسر نگردد. با اینهمه، گروهی به تألیف در آن باره پرداختهاند (نك : بخش موسیقی، در همین مقاله).علاوه بر این كتابها، انبوهی مقاله، یا بخشهایی از برخی كتابها نیز دربارۀ اغانی از جنبههای گوناگون تألیف شده است كه مهمترین آنها یاد میشود: 1. بلاشر در تاریخ ادبیات عرب به محتوا و روایات توجه دارد (1 / 256 به بعد)؛ سزگین (در محاضرات فی تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة) و زُلوندك (در مقالهای با عنوان «منابع اغانی») كه در جستوجوی منابع اغانی بودهاند؛ زكی مبارك در النثر الفنی فی القرن الرابع نتیجهگیریهای معاصران از اغانی را مورد انتقاد قرار میدهد؛ علی جواد طاهر در المورد داستان غمانگیز و طولانی چاپ كتاب را شرح میدهد؛ و خلاصه، عبدالستار فراج كه فهرستهای مفصلی برای كتاب تدارك دیده، در العربی گزارش بسیار مفیدی از آن فهرستها داده است.
1. اغانی، نخست بر اساس نسخههای نامطمئن و ناقص، در بولاق (1285 ق / 1868 م)، در 20 جلد به چاپ رسید. حدود 20 سال پس از آن، خاورشناس آمریكایی، برونو، روایاتی پراكنده از نسخههای خطی گوناگون گرد آورد و مجموعۀ آنها را به عنوان جلد 21 اغانی به چاپ رسانید (لیدن، 1888 م). اما كیفیت این متن موجب برخی تردیدها گردید، زیرا: 1. این جلد اندكی نابسامان است و اسلوب آن با بقیۀ كتاب تفاوت دارد؛ 2. كلمات دشوار آن، برخلاف 20 جلد اول، غالباً شرح شده است؛ 3. بسیاری از اشعار در آن «صوت» خوانده شده است، بیآنكه آهنگش تعیین گردد. حال آنكه ابوالفرج، تا شعری را به آواز و در آهنگی معین نخوانده باشند، صوت نمینامد؛ 4. برونو هیچ گاه آشكار نكرده كه این نسخه را از كجا یافته است (حقی، 36-37).چندی پس از انتشار جلد 21، گویدی به تهیۀ فهرستی از همۀ مجلدات اغانی دست زد و به نام «فهرستهای اغانی برحسب الفبا» در لیدن (1895-1900 م) منتشر ساخت. اشارات و توضیحات در این فهرست، بسیار سودمند، و به زبان فرانسه است.2. در 1323 ق / 1905 م براساس همان چاپ بولاق و تكملۀ برونو و فهارس گویدی (ترجمۀ عربی آن توسط محمد مسعود)، چاپ جدیدی از اغانی در چاپخانۀ تقدم قاهره انتشار یافت كه به نام چاپ ساسی معروف است.3. سرانجام در 1925 م، علی راتب به وزارت فرهنگ مصر پیشنهاد كرد كه به هزینۀ او اغانی را به شكل شایستهای چاپ كنند. بدین سان، دارالكتب المصریه به كار پرداخت و تا سال 1970 م تنها 17 جلد از آن را منتشر كرد. ماجرای چاپ اغانی در دارالكتب را علی جواد طاهر به تفصیل شرح داده است (ص 193-197).4. نظر به اقبال شدید اهل ادب، ناشران گوناگون به انتشار كتاب، براساس نسخههای چاپی یا گاه با برخی فزونیها، دست زدند كه از آن جملهاند: دارالفكر، دارمكتبة الحیاة، دارالثقافه. ناشر اخیر در 1958 م از عبدالستار فراج خواست تا وی بقیۀ مجلدات را آمادۀ چاپ كند. او خود شرح داده است كه چگونه تا جلد 23 و نیز فهارس كامل كتاب را تدارك دیده، و به چاپخانه داده است (ص 124).5. اینك چاپهای متعددی به طور كامل از اغانی انتشار یافته است كه بیشتر آنها زاییدۀ برنامههای بازرگانی مراكز نشر درلبنان محسوب میشوند. بدیهی است كه تا جلد 16 آنها همان چاپ دارالكتب است كه ــ به رغم ادعای تصحیح و تكمیل ــ تقریباً تقلید كاملی از همان است. اما ناشران ناچار بودهاند كه 6 جلد باقی مانده را خود تدارك ببینند.از 1970م به بعد، 17 جلد دارالكتب همراه با بقیۀ مجلدات زیر نظر محمد ابوالفضل ابراهیم به چاپ رسید (مجلدات آخر تاریخ چاپ ندارد)؛ در 1986 م دارالكتب العلمیۀ لبنان به چاپ مجدد كتاب از ابتدا تا انتها دست زد. اما پیداست كه كاری بازاری است و جز برخی حواشی چیز قابل ذكری ندارد. این ناشر اخبار ابونواس را كه ابنمنظور براساس روایات ابوالفرج نگاشته، به عنوان جلد 25 بر كتاب افزوده است.چاپ دارالكتب اغانی با همۀ شایستگی، هنوز چاپ نهایی به شمار نمیآید. همچنانكه مجلدات 16-24 از نقص خالی نیست. تعلیقات مفصل صبحی بصام مثلاً بر جلد 18 نشان از این نقص دارد (ص 429-462).
حجم عظیم كتاب و سلسلههای طولانی اسناد، همچنین بنا به گفتۀ شكعه داستانهای پرده در و شرمانگیز كه گاه حتى به بزرگان اسلام نسبت داده شده است (ص 332)، سرانجام موجب گردید كه گروهی به تدارك اختصار، موجز، مختصر، تهذیب و ... از اغانی برآیند. این گزیدهها اینك همه در دست نیستند: حاجی خلیفه به 7 تلخیص از قرن 5 تا 8 ق / 11 تا 14 م اشاره میكند (1 / 129؛ نیز نك : شكعه، 334-335؛ مشایخ فریدنی، 27- 28). اما آنچه اینك شناخته شده، و مورد توجه است، دو گزیده از سدههای 7- 8 ق / 13-14 م است:1. گزیدۀ ابنمنظور به نام مختار الاغانی [الكبیر] فی الاخبار و التهانی، كه وی در آن همۀ اسناد را حذف كرده، و به زندگی نامههای شاعران و خنیاگران، نوعی ترتیب الفبایی (تنها براساس حرف نخست) داده است. چاپ قابل اعتماد این كتاب را جمعی از محققان در قاهره (1385 ق / 1965 م) انتشار دادهاند.2. گزیدۀ ابن واصل حموی، یكی از معاصران ابن منظور. ابن واصل در 697 ق اغانی را خلاصه كرد، اما ترتیب ابوالفرج را در عرضۀ زندگینامهها مراعات نمود. این كتاب با نام تجرید الاغانی در فاصلۀ سالهای 1374-1382 ق به كوشش طه حسین و ابراهیم ابیاری در 3 مجلد منتشر شده است.كار تلخیص در زمانهای حاضر نیز ادامه یافت. احتمالاً نخستین تلخیص از آنِ انطون صالحانی است كه پس از حذف اسانید، روایتهای اصلی اغانی را منتشر ساخت (بیروت، 1888 و 1901م). در 1925 م نیز خضری مختصری كم فایده در 7 جلد در قاهره انتشـار داد (دربـارۀ این گزیدههـا علاوه بر منـابع یاد شده، نك : GAL, S, I / 226؛ بلاشر، 1 / 219؛ فراج، 124). حدائق الفنون فی اختصار الاغانی (نسخۀ خطی) در كتابخانۀ زیتونۀ تونس (GAL, I / 153) و نیز اخبار النساء فی كتاب الاغانی تألیف عبدالامیر مهنا (بیروت، 1988 م) را ــ كه مجموعۀ داستانهای مربوط به زنان در اغانی است ــ نیز باید در شمار گزیدهها نهاد.
كیفیت اغانی چنان است كه به آسانی ترجمه را برنمیتابد. به همین سبب، یكی دو اقدامی كه در این باب صورت گرفته، ناچار در همان آغاز كار متوقف گردیده است. نخستینِ آنها ترجمه به لاتین از
(گرایفسوالد، 1840م) است كه از جلد اول فراتر نرفت. مشایخ فریدنی در تهران به ترجمۀ فارسی كتاب دست زد. جلد اول این ترجمه در 1356 ش و جلد دوم آن در 1364 ش به چاپ رسید. این دو مجلد به سبب كثرت حواشی، تنها جلد اول اغانی چاپ دارالكتب را دربر میگیرد. مترجم در 1368 ش كتاب دیگری بهعنوان جلد اول اغانی انتشار داد كه دیگر شباهتی به چاپ نخست نداشت. در این كتاب، سلسله سندها، نسبها، بخشهای مفصلی از اشعار، و از همه مهمتر «اخبار مكرر و آنچه ربطی به ایرانی و شیعی ندارد» از آن حذف شده است. به عبارت دیگر، جلد اول این كتاب كه دیگر چیزی جز تلخیص فشردهای از اغانی نیست، 7 جلد اول چاپ دارالكتب را دربر گرفته است.
كتابی به عظمت اغانی، البته به دور از افسانههای دلانگیز نمیتواند باشد. كتابهای ادب از قرن 7 ق / 13 م تاكنون، همه، با اطمینان تمام، چند روایت در بزرگداشت اغانی نقل كردهاند:1. ابوالفرج طی 50 سال اغانی را تدوین كرد و تنها یك نسخه از آن تدارك دید. او سپس آن نسخۀ منحصر به فرد را نزد سیفالدولۀ حمدانی فرستاد و هزار دینار جایزه گرفت (یاقوت، 13 / 98).2. صاحب بن عباد كه با ابوالفرج دوستی داشت، جایزۀسیفالدوله را اندك شمرد و در ستایش اغانی سخنها گفت و ادعا كرد كه با وجود این كتاب، دیگر از مجموعهای كه بر 30 شتر بار میكردهاند و همراه او میبردهاند، بینیاز شده است (همو، 13 / 97).3. ابوالفرج كه مانند مستنصر، خلیفۀ اموی اندلس از نژاد امویان بود، پنهانی آثار خود را نزد او میفرستاد و ازجمله، اغانی را پیش از آنكه در عراق شهرت یابد، به او هدیه كرد و هزار دینار جایزه گرفت (برای اطلاع بیشتر، نك : ه د، ابوالفرج اصفهانی).رد افسانههایی كه گرد اغانی تنیده شده است، رد ارزشهای بیپایان كتاب نیست؛ و این ارزشها اندكی پس از نشر كتاب بر همگان پدیدار بوده است. وزیر دیلمیان ابنشیرزاد كه نسخۀ اصل را ــ كه بیشتر روی پوست نوشته شده بود ــ در بازار وراقان سراغ كرده، و در پی خرید آن برآمده بود، دریافت كه آن را برای ابواحمد ابن حفص به 4 هزار درهم خریدهاند (یاقوت، 13 / 126-127). ابوتغلب بن ناصرالدوله فرمان داد كه نسخهای از آن را به 10 هزار درهم خریدند، چون آن را دید، اظهار داشت كه 10 هزار دینار میارزد. پس گفت كه نسخهای دیگر برایش نگاشتند (همو، 13 / 125-126؛ ابن شاكر، 11 / 157). یاقوت خود اشاره میكند كه بارها كتاب را خوانده، و از آن نسخهای در 10 مجلد به خط خود برنگاشته است (13 / 98).گفتنی است كه با اینهمه، كتاب اغانی دچار كاستیهایی بوده كه از همان آغاز تعجب همگان را برانگیخته است. یاقوت مینویسد: ابوالفرج گاه در كتاب وعدهای میدهد كه جامۀ عمل به آن نمیپوشاند؛ مثلاً دربارۀ ابوالعتاهیه میگوید: «داستانهای او و عتبه را پس از این خواهیم آورد»؛ ولی هرگز نمیآورد، یا داستانهای ابونواس و جنان را نقل كرده، میگوید: «روایات مربوط به او پیش از این ذكر شد»؛ حال آنكه چنین چیزی در كتاب نیامده است؛ و یا به جای 100 صوت، تنها 99 صوت ذكر كرده است. یاقوت سپس میافزاید: من گمان میكنم كه یا از كتاب بخشهایی فرو افتاده، یا ابوالفرج دچار فراموشی شده است (13 / 98- 99؛ دربارۀ غارت شدن خزاین سیفالدوله و باقی ماندن تنها 16 جلد از اغانی، نك : ه د، 6 / 131). افزون بر این، ابوالفرج اشاره میكند كه به شرح لغت و اعراب نیز میپردازد، اما اینك در كتاب وجوه واژهشناسی و دستوری نسبت به حجم كتاب بسیار اندك است.در برخی موارد ممكن است ملاحظات شخصی باعث مسكوت گذاشتن نام شاعری بزرگ شده باشد. مثلاً جای ابن رومی در اغانی خالی است و چون تقریباً هیچ اشارهای به او نشده، گمان میرود كه مؤلف به عمد خاموش مانده است. این امر را پژوهشگران معاصر به دشمنی و كینهتوزی حمل میكنند. از جمله انگیزههای این دشمنی، یكی آن است كه ابن رومی، بحتری (دوست ابوالفرج) و اخفش (استاد ابوالفرج) را به شدت تمام هجو گفته است (نك : اصمعی، 209-214؛ نیز نك : شكعه، 332).
به گفتۀ عبدالستار فراج اغانی به طور كلی دارای 700 گزارش، شامل شرح حال اشخاص و روایت جنگهاست؛ كسانی كه شعری به نامشان ثبت شده است ــ خواه شرح حال داشته باشند، خواه نه ــ به 200‘1 تن میرسند؛ علاوه بر این، حدود 30 هزار بیت شعر نیز در آن گرد آمده است (ص 123). این آمارها با آنكه چندان دقیق نمیتواند بود، از گنجینۀ بیمانندی كه در اغانی گرد آمده است، پرده برمیدارد. چگونگی تألیف این مجموعه را ابوالفرج در مقدمۀ كتاب چنین شرح داده است: در آغاز 100 ترانه بود كه ابراهیم موصلی و دو تن دیگر، برای هارون الرشید برگزیده بودند. سپس اسحاق موصلی، به دستور واثق در این مجموعه تجدید نظر كرد (1 / 1-2). البته ابوالفرج به بهانۀ این 100 آهنگ، روایات مفصلی دربارۀ آهنگسازان، خوانندگان، شاعرانی كه شعرشان موضوع آهنگ بوده، و هر كس كه با این هنرها رابطه داشته است، نقل كرده، و سرانجام بزرگترین مجموعۀ ممكن را برای موسیقی و ادب از آغاز تا سدۀ 4ق / 10 م به دست داده است. با اینهمه، او تصریح میكند كه جانب اختصار را رعایت كرده، و تنها روایات سودمند را آورده است. سلوم، شرحی را كه ابوالفرج در كتاب خود آورده، از نوع كتابهای «امالی» پنداشته است (ص 119) و به اشارت همو، طلال سالم حدیثی و كریم علكم كعبی مجموعهای با عنوان شروح الاصفهانی فی كتاب الاغانی (بغداد، 1967 م) تألیف كردهاند.مایۀ اصلی این شروح، البته گزارش فنی آهنگها، ایقاع آنها، و احتمالاً دستگاهی است كه آهنگ درآن اجرا میشده است (نك : بخش موسیقی، در همین مقاله). اما اطلاعات ادبی مربوط به این آهنگهاست كه اغانی را نمونۀ عالی یك كتاب ادبی (نک : ه د، ادب) در زمینۀ شعر و اخبار (داستانهای نیمه تاریخی مربوط به شعر و شاعر) ساخته است. ادبی بودن كتاب در مقدمۀ ابوالفرج بر آن نیز ثبت شده است. وی سر آن ندارد كه تألیفی كاملاً فنی ـ علمی و ثقیل به خواننده عرضه كند، زیرا بنا به سنت ادب زمان خود میداند كه «طبیعت آدمی، پیوسته میل دارد از چیزی به چیز دیگر منتقل شود و با گذر از موضوع شناخته شده و آشنا به موضوع نو شادمان گردد» (1 / 4؛ نیز نك : بلاشر، 1 / 211-212). خلاصه، انتقال از داستانهای كهن به نو، از روایات شاهان به حكایات عامۀ مردم و از سخن جدی به طنز خواننده را به خواندن كتاب مایلتر میسازد (همانجاها).اما پیروی از سنت ادب، بدان معنی نیست كه ابوالفرج كتاب خود را اثری غیر علمی بداند. كتاب او اثری تنها سرگرم كننده نیست، زیرا همه چیز در آن به شیوهای عالمانه عرضه میشود، همۀ اطلاعات آن در نظر خود او، اسنادی معتبر دارند و برای آنكه اعتبار علمی آنها بر همگان مسلم باشد، لازم میآید همه را به سلسله سندی كه حلقههای آن را بزرگترین دانشمندان زمان تشكیل میدهند، مستند سازد. سلسله سندهای به ظاهر جدی و حدیثوار ابوالفرج، بحثهای بس دراز و پایانناپذیری برانگیخته است. موضوعهای اساسی این مشاجرات را میتوان چنین فهرستبندی كرد:1. در اغانی هیچ سخنی بدون ذكر مأخذ (سلسله سند) نیامده، پس ناچار همه چیز جدی و عالمانه است؛ و اگر چنین باشد، پس میتوانیم این اطلاعات را به عنوان اسنادی تاریخی مورد استفاده قرار دهیم.2. از سوی دیگر، انبوهی افسانه، حتى از دوران متأخر عباسی و زمان خود ابوالفرج در كتاب آمده است كه نه با واقعیات تاریخی منطبقند و نه عقلاً قابل پذیرش؛ گاه ملاحظه میشود كه ابوالفرج خود نیز بر این امر واقف است. با توجه به این واقعیت، آیا باید كار به ظاهر عالمانۀ ابوالفرج را «شوخی بزرگی» تلقی كرد و در همۀ كتاب به چشم تردید نگریست؟ یعنی آیا دیگر نمیتوان روایات اغانی را تاریخی دانست؟3. آیا جمع میان این دو برداشت ممكن است؟ و آیا پژوهشی نقادانه و گسترده خواهد توانست درجۀ اعتبار تاریخی هر یك از روایات را تعیین كند؟4. سلسله سندها، مسألۀ بسیار گنگ مآخذ و منابع اغانی را پدید میآورد: اولاً باید دید كه این راویان كیانند و تا چه حدی میتوان به روایاتشان اعتماد كرد؛ ثانیاً چرا همیشه این روایات، «گفتاری» جلوه میكند، نه «نوشتاری»؛ حال آنكه ابوالفرج بارها و بارها، پس از ذكر سلسلۀ گفتاری سند، به كتابی اشاره میكند كه روایت در آن مذكور بوده است.بسیاری از پژوهشگران معاصر عرب، با شیفتگی تمام، به بررسی روایات اغانی همت گماشتهاند. شاید در این باره سهم داوود سلوم در دراسة كتاب الاغانی از دیگران بیشتر باشد. وی معتقد است كه اغانی، بنابر آنچه ابوالفرج خود در مقدمه آورده (1 / 3-4)، كتابی ــ به عمد ــ بینظام است، همین امر خود كار جابهجاییها، تحریفها، افتادگیها و اختلاطها را البته آسان میكند (سلوم، 13-25) و موجب آن میشود كه ابوالفرج بتواند به میل خود برخی روایات را كه نمیپسندد، تلخیص یا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید