اعلم شنتمری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 30 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240106/اعلم-شنتمری
چهارشنبه 1 مرداد 1404
چاپ شده
9
اَعْلَمِ شَنْتَمَری، ابوالحجاج یوسف بن سلیمان بن عیسى (410- ذیقعدۀ 476 ق / 1019- مارس 1084 م)، ادیب، نحوی، لغتشناس و نویسندۀ مالكی مذهب عصر ملوك الطوایف در اندلس.وی در شنتمریه دیده به جهان گشود و همانجا پرورش یافت (ابنبشكوال، 2 / 643؛ ابن خلكان، 7 / 81، 83). وی به سبب شكافی كه در لب داشت، به «اعلم» شهرت یافت (یاقوت، 20 / 60-61؛ صفدی، 313). او در 433 ق / 1042 م برای تكمیل دانش خود به قرطبه رفت (ابنبشكوال، همانجا؛ ابنعماد، 3 / 403). پس از چندی به یُمن استادانی چون ابراهیم افلیلی، در شعر و ادب و نحو چیرهدست شد (ابن بشكوال، همانجا؛ ذهبی، 18 / 556). چون در نحو و ادب به كمال رسید، به سنت اهل اندلس لقب «استاد» یافت (نك : ابن بسام، 2(1) / 474؛ ابن خطیب، 2 / 115) و آنگاه دانشمندان و ادیبان معروفی از دانش او بهره بردند: ابن عمار، شاعر و وزیر نامدار؛ ابن عبدون؛ ابن طراوۀ نحوی (ه م م). در میان این شاگردان ابومحمد عبدالجلیل ابن وهبون مقامی خاص دارد، چه، پیوسته در سفر و حضر در ملازمت استاد خویش به سر میبرد و با حربۀ شعر به مقابلۀ رقیبان سرسخت او میشتافت. وی پس از وفات اعلم، مرثیهای شیوا در سوگ او سرود (ابنبسام، 2(1) / 473-475، 478، 483-485).اعلم شنتمری، چون در دانشاندوزی به كمال رسید، به فرمان المعتضدبالله به اشبیلیه رفت و بیشتر عمر خود را در آنجا سپری كرد. وی بیشتر آثار خویش را به اشارت همین امیر نگاشته است. علاوه بر این، چندی را در شِلب گذراند و به تربیت ادیبان پرداخت (نك : ه د، ابن عمار). اعلم پس از وفات معتضد به دربار معتمد بن عباد پیوست و از حمایت وی برخوردار شد و تعلیم و تربیت فرزند او را نیز بر عهده گرفت (ابن بسام، 2(1) / 474؛ مطلق، 311). به تدریج آوازۀ اعلم در آفاق پیچید، به گونهای كه انبوه دانشپژوهان از دور و نزدیك نزد وی میشتافتند (قفطی، 4 / 60؛ نیز نك : عمادالدین، 3 / 469) و از دانش او در نحو، لغت و شعر كه بسیار از حفظ داشت، بهره میبردند. كم كم اعلم در زمرۀ استادان بزرگ اشبیلیه درآمد و در نحو، حجت گردید، چندانكه در اندلس به اعلم نحوی ملقب شد (نك : یاقوت، همانجا؛ یافعی، 3 / 159). با اینهمه، اعلم در تألیفات خود چندان ابداع و ابتكاری نداشت و مانند بسیاری از نحوشناسان سدۀ 5 ق به بعد (مثلاً نك : ه د، ابن مالك) به شرح و تفصیل آثار گذشتگان میپرداخت.اعلم در مسائل نحوی بیشتر پیرو مكتب بصره بود و نظریات نحوی وی در تألیفات نحویان معاصرش و یا نحویان متأخرتر نقل شده است (مثلاً نك : ابوحیان، 223، 224، جم ؛ ابنهشام، 317؛ ملوحی، 21، جم ؛ حسن، 1(1) / 43، 93، جم ؛ بركات، 7، 247). اعلم شنتمری با بیشتر مشاهیر علم و ادب زمانۀ خود دوستی و مجالست داشت. ابوعبدالله محمد بن شریح صمیمیترین یار او به شمار میرفت، به گونهای كه اعلم پس از وفات او بیش از یك ماه زنده نماند (ابن خلكان، 7 / 82؛ ذهبی، 18 / 557).اعلم شنتمری شعر نیز میسرود، اما اشعار وی بیشتر جنبۀ تعلیمی داشت (نك : مقری، 4 / 78- 79) و از اشعار غیرتعلیمی، چند بیت در مدح معتمد بن عباد موجود است (همو، 4 / 75). او در اواخر عمر نابینا شد (ذهبی، 18 / 556؛ صفدی، همانجا) و سرانجام در 66 سالگی در اشبیلیه درگذشت (ابن بشكوال، 2 / 644؛ قفطی، 4 / 61).
1. تحصیل عین الذهب من معدن جوهر الادب فی علم مجازات العرب. اعلم شنتمری در این كتاب كه به درخواست معتضدبالله گرد آورد، به شرح شواهد الكتاب سیبویه پرداخت (نك : «تحصیل ... »، 1 / 10-14) و تألیف آن را در 457 ق / 1064 م به پایان رساند (EI1). این كتاب در سالهای 1316 و 1318 ق در بولاق، و نیز در 1387 ق در بیروت در حاشیه الكتاب سیبویه به چاپ رسید.2. شرح اشعار الشعراء الستة الجاهلیین. این كتاب مهمترین اثر اعلم است كه بعدها مرجع محققان و دانشپژوهان بسیاری شد و شهرت فراوانی را برای مؤلفش به ارمغان آورد. این شرح منتخبی تخصصی ـ ادبی از اشعار منسوب به عصر جاهلی است (عبدالجلیل، 31؛ آذرنوش، 31). اعلم شنتمری هنگام تألیف این كتاب بیش از هزار شرح دیگر را مطالعه كرد و چون آنها را ناقص یافت، در نگارش اثر خود مصممتر شد (نك : شرح دیوان طرفه، 2). این كتاب به سبب مزایای خاص خود، تا به امروز مورد عنایت پژوهشگران بوده است. عبدالقادر بغدادی كه خود یكی از مشهورترین نویسندگان ادب عربی است، عنایت خاصی به این اثـر داشـت و از آن بهرۀ فراوان میبرد (نك : 1 / 18- 19، 21-22، 2 / 375-377، جم ). با بودن این كتاب، دیگر نویسندگان عرب از پرداختن به شرح قصاید كهن جاهلی سرباز میزنند و یا تنها به نقل سخنان وی در شرح این قصاید بسنده میكنند (نك : بستانی، 1 / 61، 65-67، جم ؛ اسد، 39، 92؛ شنقیطی، 63، 66-67، 110، 112، جم ). از آنجا كه اعلم روایت اصمعی را صحیحترین روایتها میداند، در تدوین مجموعۀ دیوانهای شعرای شش گانۀ جاهلی نخست به نقل روایت اصمعی میپردازد (نك : شرح دیوان علقمه، 26؛ ضیف، 243، 244، 276) و در همه جا سلسله سند این روایتها را متذكر میشود (نك : ابن خیر، 389)، آنگاه اشعار دیگری را از قول راویانی چون مفضل ضبی، مفضل بن سلمه و ابوعمرو شیبانی (خطیب، «ح»؛ اسد، 487، 491، 502، 529، جم ) كه بصریان و كوفیان بر آنان اعتماد دارند، نقل میكند. اعلم شنتمری وسواس علمی را در كتاب، به آنجا رسانده است كه حتى اگر یك بیت یا یك كلمه به غیر روایت اصمعی منتسب باشد، یادآور میشود (خطیب، همانجا؛ اسد، 503).نثر كتاب بجز در مقدمۀ مختصر آن كه نسبتاً مسجع است، عموماً ساده و روان مینماید، اما روحیه و منش نحودانی اعلم شنتمری بر سراسر كتاب حاكم است. وی این اثر را به معتمد بن عباد تقدیم داشته است (اعلم، همان، 27؛ قس: ابنعذاری، 3 / 284، كه به اشتباه به جای معتمد، معتضد آورده است).نخستین بار دوسلان در 1836-1837م قسمتی از این اثر را با عنوان نزهة ذوی الكیس و تحفة الادباء فی قصائد امرئ القیس، در پاریس منتشر كرد (اسد، 504). همچنین ویلهلم آلوارت در 1870 م مجموعۀ كامل شرح اعلم را با عنوان العقد الثمین فی دواوین الشعراء الستة الجاهلیین در لندن منتشر ساخت. این خاورشناس پس از تهذیب و تصحیح كتاب، مقدمۀ مفصلی بر آن نوشت (نك : همانجا). شرح اعلم در 1892م در مونیخ تجدید چاپ شد. سپس مصطفى سقا منتخباتی از آن را در كتاب مختار الشعر الجاهلی منتشر ساخت. در 1954م نیز این شرح به كوشش محمد عبدالمنعم خفاجه به چاپ رسید و سرانجام در 1982 م، انتشارات دارالفكر بیروت مجموعۀ كامل شرح شنتمری را منتشر ساخت.بهسبب اهمیت و اعتبار شرح اعلم، مستشرقان و دانشپژوهان عرب، بعدها به تفكیك دیوانهای شعری ششگانه پرداختند. آنان افزون بر اشعار اعلم شنتمری، اشعار دیگری را بر هر دیوان افزودند و در مجموع دیوان جامع و مستقلی برای 6 شاعر مذكور تدوین نمودند، از این جملهاند:دیوان امرئ القیس (پاریس، 1837 م، به كوشش دوسلان؛ قاهره، 1958 م، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم).دیوان زهیر (لیدن، 1889 م، به كوشش لندبرگ). همچنین در قاهره (1323ق) و در بیروت (1970م) به كوشش فخرالدین قباوه نشر علمی جدیدی از دیوان زهیر صورت گرفت.دیوان طرفه (بیروت، 1886 م، برلین، 1895 م). نیز ماكس زلیگزون، دیوان طرفه را به فرانسه ترجمه كرد و همراه با مقدمهای تاریخی در 1900 م منتشر كرد (نك : سركیس، 1 / 460). لطفی صقال و دریه خطیب نیز در 1395 ق / 1975 م دیوان طرفه را در دمشق به چاپ رساندند.دیوان علقمه (قاهره، 1293 و 1324ق). این اثر را در 1925م بن شنب با تصحیح مجدد در الجزایر منتشر ساخت. در همان سال توسط احمد صقر در قاهره به چاپ رسید. سرانجام در 1969 م، لطفی صقال و دریه خطیب، در حلب اقدام به چاپ مستقل دیوان علقمه نمودند.دیوان عنتره،به كوشش محمدسعید مولوی در مجلۀ المكتب الاسلامی در دمشق به چاپ رسید.دیوان نابغه. شاید قدیمترین چاپ این دیوان همان باشد كه درنبورگ از شرح اعلم شنتمری بر دیوانهای ششگانه استخراج كرده، و در «مجلۀ آسیایی» به زبان فرانسه (1868- 1869 م) منتشر شاخته است (ضیف، 275؛ بستانی، 1 / 206).
1. شرح دیوان الحماسة، شرحی بر حماسۀ ابوتمام است كه بر حسب حروف الفبا، در دو مجلد تدوین شده است (یاقوت، همانجا؛ صفدی، 314؛ فیروزآبادی، 292-293). وی این كتاب را به معتضدبالله تقدیم نمود (ابن عذاری، همانجا؛ دربارۀ نسخۀ خطی آن، نك : زركلی، 8 / 233).2. النكت فی كتاب سیبویه. گویا این اثر شرح دیگری غیر از تحصیل عین الذهب بر الكتاب سیبویه است .نسخۀ خطی آن در كتابخانۀ اوقاف رباط (شم 142) یافت میشود (ابن خیر، 314؛ زركلی، همانجا).علاوه بر این، چنانكه یاقوت (همانجا) و قفطی (4 / 60) اشاره كردهاند، اعلم در شرح دیوان متنبی با استادش ابن افلیلی همكاری كرده است (برای نسخههای خطی، نك : آلوارت، شم GAL, S, I / 142; 7569).
1. شرح الجمل زجاجی. 2. شرح ابیات الجمل (حاجی خلیفه، 1 / 604). 3. الفرق بین المسهَب و المسهِب (ابنخیر، 315). این رسالۀ اخیر در واقع پاسخ به سؤال معتمد بن عباد است كه از اعلم خواسته بود تا با استناد به دلایل مبرهن وجه فتح یا كسر عین الفعل «مسهب» را روشن سازد و كاربرد و معنی هر كدام را در زبان عربی معین كند. اعلم در پایان رساله، سؤال و جواب مذكور را به نظم سروده است (مقری، 4 / 77- 79). 4. فهرسة (ابن خیر، 432). 5. المخترع فی النحو (همو، 315). 6. مختصر الانواء (همانجا). 7. المسألة الرشیدیة. این كتاب به نام رشید فرزند معتمد بن عباد رشیدیه خوانده شده است (همانجا؛ كلاعی، 76). 8. المسألة الزنبوریة. اعلم شنتمری در این رساله از كشمكش و اختلافی كه میان سیبویه و كسایی دربارۀ قضیۀ مشهور زنبوریه درگرفت، سخن رانده است. اعلم در این رساله ضمن نقل این حكایت، به بیان توجیهات و استدلالهای مختلف این مسأله پرداخته، در پایان شرح حال مختصری از سیبویه ارائه میدهد. نگارش این رساله در 476 ق به اتمام رسید (مقری، 4 / 79-86). 9. معرفة حروف المعجم (ابن خیر، 22).
آذرنوش، آذرتاش، تعلیقات بر تاریخ ادبیات عرب (نك : هم ، عبدالجلیل)؛ ابن بسام شنترینی، علی، الذخیرة فی محاسن اهل الجزیرة، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1399 ق؛ ابنبشكوال، خلف، الصلة، به كوشش عزت عطار حسینی، قاهره، 1374 ق / 1955 م؛ ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1974 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن خیر، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسیسكو كودرا، سرقسطه، 1893 م؛ ابنعذاری، احمد، البیان المغرب، به كوشش ژ. س. كولن و لوی پرووانسال، بیروت، دارالثقافه؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350 ق؛ ابن هشام، عبدالله، تخلیص الشواهد، به كوشش عباس مصطفى صالحی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابوحیان غرناطی، محمد، تذكرة النحاة، به كوشش عفیف عبدالرحمان بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ اسد، ناصرالدین، مصادر الشعر الجاهلی، قاهره، 1956 م؛ اعلم شنتمری، یوسف، «تحصیل عین الذهب»، در حاشیۀ الكتاب سیبویه، بیروت، 1387 ق / 1967 م؛ همو، شرح دیوان طرفة بن عبد، به كوشش دریه خطیب و لطفی صقال، دمشق، 1395 ق / 1975 م؛ همو، شرح دیوان علقمة الفحل، به كوشش لطفی صقال و دریه خطیب، حلب، 1389 ق / 1969 م؛ بركات، محمدكامل، تعلیقات بر التعریف بابن مالك، دارالكاتب العربی، 1387 ق / 1967 م؛ بستانی، فؤاد افرام، المجانی الحدیثة، بیروت، 1946 م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، به كوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1406 ق / 1986 م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حسن، محمدنور و دیگران، حاشیه بر شرح شافیۀ ابن حاجب، بیروت، 1395 ق / 1975 م؛ خطیب، دریه و لطفی صقال، حاشیه بر شرح دیوان طرفة بن عبد (نك : هم ، اعلم شنتمری)؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت، 1405 ق / 1984 م؛ زركلی، اعلام؛ سركیس، یوسف، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1928 م؛ شنقیطی، احمد، شرح المعلقات العشر و اخبار شعرائها، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ صفدی، خلیل، نكت الهمیان، قاهره، 1329 ق / 1911 م؛ ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، دارالمعارف؛ عبدالجلیل، ج. م.، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، 1363 ش؛ عمادالدین كاتب، محمد، خریدة القصر، به كوشش آذرتاش آذرنوش و دیگران، تونس، 1972 م؛ فیروزآبادی، محمد، البلغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392ق / 1972 م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ كلاعی، محمد، احكام صنعة الكلام، به كوشش محمد رضوان دایه، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ مطلق، البیرحبیب، الحركة اللغویة فی الاندلس، بیروت، 1967 م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق / 1968 م؛ ملوحی، عبدالمعین، تعلیقات بر الازهیة فی علم الحروف علی بن محمد هروی، دمشق، 1391 ق / 1971 م؛ یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، حیدرآباد دكن، 1331 ق؛ یاقوت، ادباء؛ نیز:
Ahlwardt; EI1; GAL, S.عزت ملاابراهیمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید