خوراکها و نوشیدنیها

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسفناج | اِسْفِناج، از گیاهان کهن، محبوب و آیینی ایرانیان. این گیاه از دیرباز در همۀ نواحی ایران‌زمین شناخته شده بوده است.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، گیاهی خودرو، پایدار و همیشه سبز که در کوه و بیابان و زمینهای کویری می‌روید.
  • اشکنه | اِشْکِنه، از غذاهای آسان و زودپخت، از دستۀ تریدها، که تقریباً در تمامی مناطق ایران رواج دارد. پخت و استفاده از این خوراک در ایران دارای ریشه‌ای کهن است و با توجه به نحوۀ کشیدن آن (ترید)، به نظر می‌رسد از غذاهای بومی ایران‌زمین بوده
  • اماج، آش | اُماج، آش، از خوراکهای سنتی و آیینی متشکل از سبزی و حبوبات مختلف. تهیۀ این آش را نخستین بار به سلطان سنجر، از سلاطین سلجوقی در سدۀ 6 ق / 12م نسبت داده‌اند
  • افطاری | اِفْطاری، هرگونه خوراکی و نوشیدنی که روزه‌دار با آن روزۀ خود را می‌گشاید.
  • انجیر | اَنْجیر، درختی مقدس و اسطوره‌ای در فرهنگ و باورهای ‌ایرانیان. انجیر یا انجیره، درختی (و میوه‌ای) از تیرۀ گزنه‌ها ست و جزو دستۀ توتها به‌شمار می‌آید
  • ام البنین | ‌‌‌‌‌اُمُّ‌الْبَنین، فاطمه ‌بنت حزّام، همسر دوم امیرالمؤمنین علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، که پدرش ابوالمجْل حزام بن خالد، از قبیلۀ بنی‌کلاب (طبری، 5 / 153) و مادرش لیلى یا ثمامه دختر سهیل بن عامر بن مالک بود (نک‍ : ابن‌عنبه، 356؛ غفاری، 174).
  • انار | اَنـار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، 232؛ ثابتی، 50).
  • انغوزه | اَنْغوزه، یا آنقوزه، گیاهی با صمغ بدبو، دارای مصارف خوراکی، درمانی و آیینی در ایران.
  • ایران، جنوب غربی | ایران، جُنوبِ‌غَرْبی، مستندی مردم‌نگارانه که با هدف و رویکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط محمدرضا فرطوسی در 1390ش ساخته شده است.
  • بابونه | بابونه، گیاهی معطر با مصارف درمانی. بابونه یا بابونج در تـاریخ اسلام و ایران بـا نامهای بسیار متنوعی شناخته شده ـ است
  • بادام | بادام، میوه‌ای با مصارف خوراکی، طبی و آیینی. درخت بادام درختی به ارتفاع 5- 8 متر با برگهایی ساده، منفرد و گلهایی زیبا و صورتی‌رنگ است.
  • بالنگ | یا بادرنگ، بادرنج، درختی از دستۀ مرکبات با میوه‌ای معطر و ترش و پوست ضخیم که به آن تُرنج هم می‌گویند.
  • باران خواهی | آیینهایی که در دوره‌های خشک‌سالی اجرا می‌شود و عمدتاً حالت نمایشی دارند و به آن تمنای باران، طلب باران، و یا استسقا نیز می‌گویند.
  • باقلا پلو | یا باقلی (در تلفظ کنونی تهران: باقالی) پلو، از معروف‌ترین پلوهای ایرانی که جایگاه ویژه‌ای در نظام آشپزی دارد.
  • باقلا | از گیاهان کهن و آیینی نزد ایرانیان با مصارف متعدد خوراکی و درمانی.
  • باقلا قاتوق | از خورشهای بومی و سنتی گیلان که از باقلا، سبزی و تخم‌مرغ تهیه می‌شود و به آن خورش باقالی یا باقالا خورشت، باقلاواویج، پَرابیج، خشکاویج، گل‌درچمن و گلدارچمن نیز می‌گویند.
  • باقلوا | یکی از گونه‌های شیرینی که در اکثر مناطق ایران از اجزاء اصلی سفرۀ هفت‌سین محسوب می‌شود.
  • بربری | از نانهای سنتی متداول در تمام مناطق ایران. این نان از جمله نانهای اصلی سنتی در ایران به شمار می‌آید که با آرد گندم طبخ می‌شود و امروزه در سراسر ایران رواج دارد.
  • برساق | نوعی نان، و در پاره‌ای مواقع غذای اصلی عشایر و چوپانان لر.
  • برف | یخ متبلور حاصل از انجماد مستقیم بخار آب، پیش از تبدیل شدن به باران. دربارۀ برف با توجه به شکل، خصوصیات ظاهری، فصل و زمان بارش، باورها و اعتقادات فراوانی پدید آمده است.
  • بریانی | یا بریونی، بریان، از خوراکهای گوشتی سنتی مردم ایران. واژۀ بریان در فرهنگهای فارسی برشته معنا شده است (نک‍ : آنندراج، نیز لغت‌نامه ... ، ذیل بریان).
  • برنج | از دانه‌های مهم خوراکی و خوراک عمدۀ ایرانیان. این گیاه به‌واسطۀ کثرت کاربرد، ارزشهای نمادین بسیاری یافته است.
  • بز، | پستاندار نشخوارکنندۀ شاخ‌دار اهلی. بز ازجمله نخستین حیواناتی است که انسان توانست آن را اهلی کند.
  • بستنی | شربتی یخ‌بسته، شیرین و معطر از شیر و شکر یا انواع آب میوه. بستنی را باید در زمرۀ شیرینیها دانست
  • بغرا | یا بقرا، از خوراکهای کهن ایرانی که از رشته، گلوله یا تکه‌های مربع‌شکل خمیر، به همراه خورش تهیه می‌شود.
  • بنگ | یا حَشیش، گردی که از کوبیدن برگها و سرشاخه‌های گل‌دار گیاه شاهدانه به دست می‌آید و در زمرۀ مواد مخدر است و بیشتر به‌صورت تدخین استعمال می‌شود.
  • بورانی | از خوراکهای ایرانی معمولاً همراه با ماست و سبزیجات.
  • به، | یا بَهی، آبی، از میوه‌های کهن، آیینی و معطر.
  • بهمن روز، سفره | ز آیینهای نذری زردشتیان. این سفره در گویش دری زردشتی، «وامِرو» و «وَهْمِرو» خوانده می‌شود که کوتاه‌شدۀ «وَهْمَن‌روز» است .
  • بی بی سه شنبه، سفره | یا سفرۀ بی‌بی حور، سفرۀ بی‌بی نور، مراسمی زنانه برای حاجت‌خواهی و بخت‌گشایی.
  • پشمک | از شیرینیهای بسیار کهن ایرانیان که در برخی از مراسم مذهبی و آیینهای شادی استفاده می‌شود.
  • پسته | میوه‌ای با مصارف خوراکی، درمانی و آیینی. واژۀ پسته فارسی است که در پهلوی به آن پیستَگ (مکنزی، 69) می‌گویند و در بندهش به نام درخت گرگانی آمده است (ص 88).
  • پلو | از رایج‌ترین گونه‌های پخت برنج در ایران.
  • پنیر | محصول تهیه شده از شیر به عنوان یک منبع مهم غذایی، درنتیجۀ انعقاد به وسیلۀ مایه یا یک اسید.
  • پونه | گیاهی با بویی خوش و مصارف متنوع خوراکی و درمانی نزد ایرانیان.
  • پیاز | از گیاهان خوراکی، دارویی و آیینی مطرح در فرهنگ مردم ایران.
  • تاس کباب | از خوراکهای سنتی و رایج در بسیاری از مناطق ایران.
  • تافتون | نانی مدور که بر دیوارۀ تنور پخته می‌شود. نان تافتون با مقداری از سبوس گندم در آرد آن، در کنار نانهای سنگک، بربری و لواش یکی از 4 نوع اصلی نان سفرۀ ایرانی به شمار می‌آید (دریابندری، 2 / 1725-1726).
  • تاک | یا انگور، گیاهی با پیشینۀ اساطیری، و کاربرد آیینی، طبی و خوراکی در فرهنگ مردم ایران.
  • تخم مرغ | خایه، سلول نطفۀ ماده (تخمک) مرغ خانگی.
  • ترخینه | فراورده‌ای از بلغور گندم جوشانده‌شده با ادویه و سبزیجات در دوغ یا شیر که به صورت گلوله‌های درشت درآورده، و در آفتاب خشکانده می‌شود و به هنگام نیاز همراه با مخلفات دیگر از آن آش می‌پزند.
  • ترب | گیاهی با بو و مزۀ تند و تیز، و کاربردهای فراوان در نظام غذایی، طب مردمی و برخی مراسم.
  • ترخون | گیاهی معطر و خوش‌طعم با مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ بهداشتی و غذایی ایرانیان.
  • ترشی | نوعی چاشنی حاصل از پروردن سبزیها، میوه‌ها و صیفی‌جات، بیشتر در سرکۀ انگور. به انواع ترشیجات آچار نیز می‌گویند (برهان .... ، ذیل واژه).
  • تره | گیاهی از دستۀ سبزیجات با مصرف خوراکی و درمانی در فرهنگ غذایی مردم ایران.
  • ترنگبین | یا ترنجبین، نوعی صمغ در رنگها و طعمهای متفاوت از شیرین تا بی‌مزه با مصارف متعدد در شیرینی‌پزی و پزشکی مردمی. ترنگبین مرکب از دو واژۀ فارسی تر و انگبین است.
  • تنور | محل پختن نان. از نظر تاریخی، پیدایش تنور به دورۀ یک‌جانشینی و زراعت برمی‌گردد. دهخدا آن را لفظی مشترک میان فارسی، عربی و ترکی به معنی محل پختن نان، جایی که در آن نـان می‌پزند و محل طبخ نان که خم‌مانند است، می‌داند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • توت | میوه‌ای از درختی به همین نام با کارکردهای طبی، خوراکی و آیینی.
  • ته چین | تَهْ‌چین، غذایی ایرانی و سنتی از خانوادۀ پلوها که معمولاً در مهمانیها و جشنها تهیه می‌شود و مواد اصلی آن برنج، ماست، تخم‌مرغ، زعفران، انواع گوشت، روغن و نمک است.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: