دانشنامه ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آسپاسیا | آسْپاسیا [āspāsiyā] (اش‍ سدۀ 5ق‌م)، معشوقۀ پِریکْلِس (دولتمرد آتنی)، و از چهره‌های معروف جامعۀ آتن. اگرچه آسپاسیا از اهالی شهر یونانی میلِتوس در آناتولی بود و شهروند آتن به شمار نمی‌آمد، اما از حدود سال 445 تا زمان مرگ پریکلس در 429ق‌م، با او می‌زیست. پسر آن دو، نیز موسوم به پریکلس، براساس قانونی که خود پریکل...
  • اسپانیایی، ادبیات | اِسپانیایی، ادبیاتِ \ adabiy[y]āt-e espāniyāyi\ ، آثـار آفریده‌شده به زبان اسپانیایی؛ ادبیات ملی کشورهای اسپانیایی‌زبان. این ادبیات از لحاظ تاریخی، ترجمان ادبی تمدنهای بسیار پیشرفتۀ بومیان آمریکا را هم در بر می‌گیرد، تمدنهایی که اسپانیاییها تسخیر کردند. با گذشت سالها، ادبیات آمریکای لاتین، مجموعه‌ای متنوع و غ...
  • اسپانیا، صحرای |
  • اسپرانسکی، میخائیل میخائیلویچ | اِسپِرانسکی \ [e]sperānski\ ، میخائیل میخائیلِویچ، گراف (کُنت) (1772- 1839م/ 1186-1255ق)، سیاستمدار روس. او از 1808 تا 1812م دستیار و مشاور قدرتمند آلکساندر اول، تزار روسیه بود و اصلاحات مهم و گسترده‌ای در این کشور انجام داد.
  • اسپبد | اَسپبَد \ aspbad\ ، یا ‌اَسپبَذ، صاحب‌مقامی در دوره‌های اشکانی و ساسانی. دربارۀ این مقام اطلاع چندانی در دست نیست، اما پیداست که دارندۀ آن اگر هم به گمانی، نخست، ریاست امور مربوط به اسبان دولتی را به عهده داشته، به‌مرور به یکی از بلندپایه‌ترین مقامهای سپاه بدل شده است. شاید هم این عنوان به‌صورت اسواربد، مخصوص...
  • اسپانیای جدید | اِسپانیایِ جدید \ espāniyā-ye jadid\ ، یا اسپانیای نو، نـخسـتـیـن نایب‌السلطنه‌نشین از 4 نایب‌السلطنه‌نشینی که اسپانیا برای حکومت بر متصرفات خود در قارۀ آمریکا دایر کرد. این قلمرو که در 1535م تأسیس شد، ابتدا دربرگیرندۀ همۀ سرزمینهای زیر سلطۀ اسپانیا در شمال باریکۀ پاناما بود؛ اما بعدها این سرزمینها را نیز درب...
  • اسپانیا و آمریکا، جنگ | اِسپانیا و آمریکا، جنگِ jang-e espāniyā va āmrikā \ (1898\ م/ 1316ق)، جنگی کوتاه میان ایالات متحدۀ آمریکا و اسپانیا که تنها کمتر از 4 ماه (از 25 آوریل تا 12 اوت 1898) به درازا کشید. این جنگ به اخراج اسپانیا از باقی‌ماندۀ امپراتوری استعماری 400 ساله‌اش در قارۀ آمریکا و واپسین متصرفاتش در جزیره‌های اقیانوس آرام...
  • اسپانیایی، زبان | اِسپانیایی، زبانِ \ zabān-e espāniyāyi\ (در اسپانیایی: اِسپانیول)، زبانی از گروه رومیایی (از شاخۀ ایتالیک یا ایتالیایی) خانوادۀ زبانهای هندواروپایی، که زبان رسمی اسپانیا، 19 کشور در آمریکای لاتین، و کشور گینۀ استوایی در آفریقاست. این زبان در کشورهایی چون ایالات متحدۀ آمریکا و فیلیپین هم گویشورانی دارد. امروزه...
  • اسپایزر، ایفرییم آویگدر | اِسپـایزِر \ [e]spāyzer\ ، ایفـرِییم آویگـدُر (1902-1965م/ 1280-1344ش)، خاورشناس و باستان‌شناس آمریکایی، متخصص تاریخ و زبانهای باستانی خاور نزدیک و ادبیات کتاب مقدس.
  • اسپرادس | اِسپُرادِس \ [e]sporādes\ ، مجموعه‌جزایری یونانی در شرق و جنوب شرقی این کشور در دریای اژه. اسپرادس در یونانی به معنای پراکنده است. این مجموعه جزایر به اسپرادس جنوبی و شمالی تقسیم می‌شود. اسپرادس شمالی که عمدتاً در شمال جزیرۀ اِئوبویا قرار دارد، شامل جزیره‌های اِسکیاثوس، اِسکوپِلوس، اِسکیروس، آلونیسوس و چند جز...
  • اسپرانتو | اِسپِرانتو \ esperānto\ ، زبانِ ساختۀ لودویگ زامِنهُف (در لهستانی: زامِنخُف)، چشم‌پزشک لهستانی، در 1887م. این نام برگرفته از نام مستعار خود زامنهف، «اسپرانتو» (در این زبان به معنای امیدوار) است.
  • اسپچنه | اَسپَچَنَه \ aspačanah\ ، پسر پرکشاسپه، یکی از بلندپایگان مادی دربار داریوش بزرگ (به گمان قوی یکی از 6 یار داریوش در جریان کشتن بردیا و به فرمانروایی رسیدن او) و رئیس تشریفات خشیارشا از سال چهارم تا سال نوزدهم حکومت او. این نام به معنی «دوستدار اسب» است (هینتس، 126؛ براندنشتاین، 107؛ یوستی، 46 ؛ بارتولمه، 217...
  • اسپانیا، جنگ جانشینی | اِسپـانـیـا، جـنـگِ جانشینـیِ jang-e jā-nešini-ye espāniyā \ (1701-1714\م/ 1113-1126ق)، جنگی که به‌سبب اختلاف نظر بر سر وارث تاج و تخت اسپانیا پس از درگذشت کارلوس دوم، شاه بدون فرزند اسپانیا و بازپسین پادشاه خاندان هابسبورگ در این کشور، در اروپا درگرفت. در یک سوی جنگ، اتحاد بزرگ، دربر گیرندۀ انگلستان، جمهوری ...
  • اسپانیا، جنگ داخلی | اِسپانیا، جنگِ داخلیِ \ jang-e dāxeli-ye espāniyā\ (1936- 1939م/ 1315- 1318ش)، درگیری نظامی نیروهای محافظه‌کار و سنت‌گرای اسپانیا با حکومت جمهوری، که به سرنگونی «جمهوری دوم» و استقرار بیش از 40 سال فرمانروایی ژنرال فرانثیسکو فرانکو بر این کشور انجامید. پس از آنکه محافظه‌کاران نتوانستند زمام امور همۀ کشور را ب...
  • اسپانیایی، قالی | اِسپانیایی، قالیِ \ qāli-ye espāniyāyi\ ، یکی از گونه‌های قابل ملاحظۀ قالی در تاریخ فرش‌بافی. پس از فتح اسپانیا (اندلس) در 92ق/ 711م، قالی‌بافی در این منطقه رونق گرفت و تا سدۀ 9ق/ 15م به اوج شکوفایی رسید (گالِئا ـ بلان، 314). قالیهای بافته‌شده در گذر این سده‌ها جزو آن دسته از هنرهای اسپانیایی محسوب می‌شوند که...
  • اسپانیا | اِسپانیا\ espāniyā\ ، با نام رسمی پادشاهی اسپانیا، چهارمین کشور بزرگ اروپایی، واقع در انتهای جنوب غربی قارۀ اروپا، که حدود 85٪ از مساحت شبه‌جزیرۀ ایبِری را دربر دارد. این کشور 842‘504 کم‍2 مساحت دارد و پایتخت آن مادرید است. اسپانیا از شمال شرقی با فرانسه و آندورا، از شرق و جنوب شرقی با دریای مدیترانه، و از غر...
  • اسپروز | اَسپروز \ aspruz\ ، یا اَسپروج، اَسپروچ، کوهی افسانه‌ای این کوه به گزارش بندهش ایرانی (ص 72-73)، یکی از بازوهای کوه اَبَرسین (ه‍ م) است که در بالای چینستان قرار دارد و به نوشتۀ بندهش هندی (ص 88)، بالای دریاچۀ چیچست در آذربایجان است و در متن ترجمۀ یوستی (p. 14)، از چیچست تا فارس (زاگرس؟) امتداد دارد. در شاهنام...
  • اسپروخ | اَسپَروخ \ asparux\ ، نامی ایرانی، مرکب از دو جزء: یکی «اَسپه» \ aspa\ از واژۀ ایرانی باستان *aspa- به معنای اسب، و دیگری «روخ» از ریشۀ فعلی ایرانی باستان *rauk- به معنای درخشیدن. بدین‌ترتیب، این واژه را می‌توان «دارندۀ اسبهای درخشان» معنا کرد (EIr.، ذیل «اسپروخ»).
  • اسپرز |
  • اسپرینگز | اِسپرینگز \ [e]sp[i,e]ringz\ ، شهری در استان گاوتِنگ در شمال شرقی کشور آفریقای جنوبی. این شهر در ناحیۀ ویتْواتِرسراند در 50 کیلومتری شرق یوهانِسبورگ (ژوهانسبورگ)، در ارتفاع 627‘1 متری از سطح دریا قرارگرفته است. اسپرینگز که در 1885م به‌عنوان اردوگاه استخراج زغال‌سنگ برپا شد، به‌رغم آغاز استخراج طلا در 1908م، ب...
  • اسپرس | اِسپِرِس \ esperes\ ، هر یک از گونه‌های سَرده‌ای(جنسی) از گیاهان علفی یک ساله و چند ساله، و شمار اندکی درختچه‌های پشته‌ای‌شکل از تیرۀ حبوبات (تیرۀ فرعی پروانه‌سانان). برخی از درختچه‌های این سرده، مانند اُنوبریکیس کونیفولیا، بعضاً زیرِ سردۀ تاوِرنیِرا ‌‌یا اسپرس درختی نیز رده بندی می‌شوند که آن نیز سرده‌ای دیگ...
  • اسپرغم |
  • اسپرگول | اِسپِرگول \ espergul\ ، هریک از گونه‌های مختلف از گیاهان علفی یک‌سالۀ سردۀ (جنسِ) اِسپِرگولا، از تیرۀ قَرَنفُلیان (میخکیان).
  • اسپرک | اِسپَرَک \ esparak\ ، هریک از گونه‌های مختلف سَرده‌ای (جنسی) از گیاهان غالباً معطر علفی یک، دو و چند ساله، و شماری گیاه بوته‌ای از تیرۀ اسپرکیان (اسپرکها)، که غالباً بومی منطقۀ مدیترانه و جنوب غربی آسیا هستند. این سرده بیش از 60 گونۀ مختلف دارد که دست‌کم 10 گونۀ آن در ایران نیز می‌روید و از آن میان، رویش 2 گو...
  • اسپرونثدا ای دلگادو | اِسپرونثِدا ای دِلگادو \ esp[e]ronsedā i delgādo\ ، خوسه دِ (1808-1842م/ 1223- 1258ق)، شاعر رمانتیک و انقلابگر اسپانیایی؛ نیز معروف به «لُرد بایرِنِ اسپانیا».
  • اسپروزئا | اِسپُروزُئا \ [e]sporozo[ˀ]ā\ ، یا هاگداران، نیز آپیکُمپلِکسا، شاخه‌ای از آغازیان، دربر گیرندۀ سازواره‌های تک‌یاخته‌ایِ دگرخواری که ویژگی همۀ آنها هاگ‌سازی است.
  • اسپرنگلینگ، مارتین | اِسپرِنگلینگ \ [e]sp[e]rengling\ ، مارتین (1877-1959م/ 1256- 1338ش)، خاورشناس‌آمریکایی در حوزۀ ادیان و زبانهای خاورمیانه و ایران باستان. او از دانشگاه شیکاگو درجۀ دکتری گرفت، سپس استاد زبان عربی و پژوهشهای اسلامی همان دانشگاه شد (عقیقی، 1002؛ فرهنگ...، ذیل اسپرنگ‌لینگ، مارتن). از ژانویۀ 1933 تا اکتبر 1940 سرد...
  • اسپرماتوزوئید |
  • اسپرو | اِسپرو \ [e]sp[e]ru\ ، اختلال مزمن رودۀ کوچک به‌سبب جذب مختل چربی و دیگر مواد غذایی. این بیماری دو شکل دارد: اسپروی گرمسیری و اسپروی غیرگرمسیری. اسپروی گرمسیری در مرکز و شمال آمریکای جنوبی، جنوب و جنوب شرقی آسیا، و آفریقا دیده می‌شود. با اینکه هیچ سببی برای این بیماری مشخص نشده است، به نظر می‌رسد عفونت، آلودگ...
  • اسپری | اِسپِری \ [e]speri\ ، اِلمِـر اَمبـروز (1860 - 1930م/ 1239- 1309ش)، مخترع و صنعتگر آمریکایی. ‌او بیشتر به‌سبب ابداع قطب‌نماها و پایدارسازهای ژیروسکوپی‌اش شناخته می‌شود. اسپری در کورتلند در ایالت نیویورک زاده شد و در دانشگاه کُرنِل تحصیل کرد. در 19سالگی، کارخانه‌ای را در کورتلند ترغیب کرد که به او برای بهسازی ...
  • اسپرم | اِسپِرم \ [e]sperm\ ، یا اِسپِرماتوزوئید، سلول تولیدمثل جنس نر که در بیشتر جانوران تولید می‌شود. در همۀ این جانوران، جز در نِماتُدها (کرمهای نخ‌مانند)، ده‌پایان (مانند خرچنگ دراز آب شیرین)، جفت‌پایان (مانند هزارپایان) و کَنه‌ها، اسپرمها دارای تاژک‌اند، یعنی دُمی شلاق‌مانند دارند. در مهره‌داران عالی‌تر، به‌ویژ...
  • اسپرینگ فیلد | اِسپرینگ‌فیلد \ [e]sp[i,e]ring-fild\ ، شهر و مرکز اداری ایالت ایلینویز در ایالات متحدۀ آمریکا، و نیز (از 1825م) مرکز شهرستان سَنگِمِن. این شهر با میانگین 187 متر ارتفاع از سطح دریا، در امتداد رود سَنگِمِن در مرکز ایلینویز، و 297 کیلومتری جنوب غربی شیکاگو، بزرگ‌ترین شهر این ایالت، و نیز 160 کیلومتری شمال شرقی ...
  • اسپرینگ فیلد | اِسپرینگ‌فیلد \ [e]sp[i,e]ring-fild\ ، شهر و (از 1812م) مرکز شهرستان هَمپدِن در جنوب غربی ایالت ماساچوست در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر با میانگین 21 متر ارتفاع از سطح دریا، در کنارۀ شرقی رود کِنِتیکِت و 128 کیلومتری غرب شهر بوستِن قرار دارد. اسپرینگ‌‌فیلد شهر مرکزیِ مادرشهرِ یکپارچۀ ‌اسپرینگ‌فیلد ـ هولیوک ـ...
  • اسپرینگ فیلد | اِسپرینگ‌‌فیلد \ [e]sp[i,e]ring-fild\ ، شهر و (از 1833م) مرکز شهرستان گرین در جنوب غربی ایالت میسوری در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر با میانگین 384 متر ارتفاع از سطح دریا، در کنار رود جِیمز و کنارۀ شمالی ارتفاعات اوزارک، در شمال دریاچۀ تِیبِل‌راک و 298 کیلومتری جنوب شهر کانزاس واقع است.
  • اسپستس | اَسپَستِس \ aspastes\ ، صورت یونانیِ نامی ایرانی که در ریخت ایـلامیِ اَش ـ به ـ ایش ـ ده نیز یافت شده است. اگرچه اصل فـارسـی بـاستـان آن احتمالاً * اَسپَستـه ـ بـوده، معنـایش روشن نیست و به «دارای استخوان اسپ» و «ایستاده بر اسپ» تعبیر شده است (هینتس، 45). این احتمال هم هست که با واژۀ اَسپَست (= یونجه)، که هنو...
  • اسپست |
  • اسپنوی | اِسپَنوی \ espanu(o)y\ ، نام کنیزک تَژاوْ، داماد افراسیاب. چون کیخسرو پیمان کرده بود که هرکه در نبرد توران این زن ماهرخ را زنده به کف آورد، به او تحفه‌های شاهوار خواهد داد، بیژن نامزد شد و چون تژاو جنگ او را برنتابید (شاهنامه، 20، 76، 78)، گریخت و اسپنوی را بر ترک اسب خود نشاند و به توران تاخت. چون اسب درماند...
  • اسپنسر | اِسپِنسِر، خلیجِ1 \ xalij-e [e]spenser\ ، زبانۀ مثلثی‌شکلی از خلیج بزرگ استرالیا در اقیانوس هند، که به صورت فرورفتگی در ساحل جنوب شرقی ایالت استرالیای جنوبی در کشور استرالیا قرار دارد. این خلیج که میان شبه‌جزیره‌های اِر و یورک واقع است، 325 کم‍ طول دارد و بیشترین پهنایش 130 کم‍ است. جزایر سِر جوزف بَنکس، ثیسِ...
  • اسپکتروسکوپی |
  • اسپغول |
  • اسپندر | اِسپِندِر \ [e]spender\ ، سِـر اِستیـوِن ‌هَرُلـد (1909- 1995م/ 1287-1374ش)، شاعر و منتقد ادبی، نویسنده و سردبیر انگلیسی. او در لندن زاده شد و در آکسفرد تحصیل کرد. هنگامی که دانشجو بود، با اُدِن و دِی ـ لوییس، شاعران انگلیسی، آشنا شد و طی سالهای 1930-1933م ماههای زیادی را به همراه کریستوفر ایشِروود، نویسندۀ ا...
  • اسپنجروش | اِسپَنجَروش\ š\ espa(e)njaru، دیوی که کارش جلوگیری از بارش باران است. این نام با املاهای گوناگون، همچون‌ اسپن‌جروی، سِپن‌جغری، اسپنجغر و اسپنجروز نیز در متون زردشتی آمده است (آموزگار، 36). اسپنجروش در اوستا به شکل سپِنجَغریه (بارتولمه، 1619) آمده، و نام دیوی است که با آتشی به نام وازیشته \ vāzišta\ (وازِشت) ن...
  • اسپکه | اِسپَکه \ espake\ ، شهری در شهرستان نیک‌شهر در استان سیستان و بلوچستان. این شهر با 760 متر ارتفاع از سطح دریا و موقعیتی دشتی ( فرهنگ جغرافیایی آبادیهای، 5)، در 51 °26 عرض شمالی و ´14 °60 طول شرقی جغرافیایی (مفخم پایان، 24)، و در 115 کیلومتری جنوب غربی ایرانشهر قرار دارد. آب و هوای این شهر گرم و خشک است ( فرهن...
  • اسپسی | اَسپَسی \ aspasi\ ، نام قبیله‌ای ایرانی در حوالی گَندهاره در زمان حضور اسکندر در این منطقه (آریان، 417؛ آلتهایم، 166). تنها اطلاعی که از قوم اسپسی داریم، این است که در کنار رود خواسپِس (در ایرانی باستان: * هواَسپه «دارندۀ اسب خوب»؛ کُنار امروزی) می‌زیستند (استرابن، 45-47؛ پُلوبیوس، 195؛ کورتیوس، 319 ؛ EIr.، ذ...
  • اسپو | اِسپو \ espo\ ، در سوئدی: اِسبو، شهری در جنوب فنلاند. این شهر در 15 کیلومتری غرب شهر هلسینکی، در منطقه‌ای با دره‌های پهناور و مسطح، و پوشیده از تپه‌های کم‌ارتفاع رسی قرار دارد. اسپو در ناحیه‌ای واقع شده، که از حدود سال 3500ق‌م مسکونی بوده است. استخراج گرانیت از صنایع محلی آنجا به شمار می‌رود. این شهر از طریق ...
  • اسپندارمذ | اِسپَندارمَذ \ espandārmaz\ ، یا سپَندارمَذ (اسفند)، یکی از 7 امشاسپند آیین زردشت، از گروه امشاسپندبانوان سه‌گانۀ باور زردشتی: اسپندارمذ، خرداد و امرداد. اسپندارمذ نماد بردباری و فروتنی اهوره‌مزداست؛ همچنین نام پنجمین روز از هر ماه شمسی در تقویم زردشتیان. اسپندارمذ در اوستا به‌صورت سپِنتا آرمَیتی آمده است و آ...
  • اسپنسر | اِسـپِـنـسِـر \ [e]spenser\ ، هِـربِرت (1820-1903م/ 1235-1321ق)، فیلسوف و جامعه‌شناس سرشناس انگلیسی، یکی از برجسته‌ترین روشن‌فکران نیمۀ دوم سدۀ 19م و از مدافعان و مروّجان عمدۀ نظریۀ تکامل در آن سده که در شهرت، هم‌تراز داروین بود و آن نظریه را به حوزه‌های فلسفه، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی نیز گسترش داد.
  • آسپندوس | آسپِندوس \ āspendus\ (در یونانی: آسپِندُس)، بلقیس امروزی، شهری باستانی در پامفولیا (پامفیلیه) که امروزه در استان آنتالیای ترکیه واقع است و به‌سبب ویرانه‌های رومی‌اش شهرت دارد. آسپندوس باستانی در کنار رود اِئورومِدون (کوپروی امروزی) و در 16 کیلومتری ساحل دریای مدیترانه قرار داشت. بنابر روایتها، آسپندوس را نزدی...
  • اسپنسر | اِسپِنسِر \ [e]spenser\ ، سِـر اِستَنلـی (1891- 1959م/ 1270-1338ش)، نقاش انگلیسی. او یکی از برجسته‌ترین نقاشان انگلستان در دورۀ میان دو جنگ جهانی بود. آثار اسپنسر بیشتر بر پایۀ درون‌مایه‌های دینیِ مسیحی، و دارای اشاره‌های سوررئالیستی است، و اسلوب طراحی او مبتنی بر کج‌تابیهای شگفت‌انگیز است. سبک او رئالیسمی جا...
  • اسپنسر | اِسپِنسِر \ [e]spenser\ ، اِدمند \ edme(o)nd\ (1552-1599م/ 960-1007ق)، شاعر بزرگ انگلیسی. او شعر سده‌های میانه را به شعر عصر الیزابت رساند. بیشترین شهرت او از شعر بلند «ملکۀ پریان» است که شعری است نمادین و در قالبی سروده شده است که بعداً به «بَندِ اسپنسری» معروف شد.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: