دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آماری | آماری، میکله بندتّوگائتانو (1806- 1889 م)، خاورشناس، مورخ، سیاست‌پیشه، دولتمرد و میهن‌پرست ایتالیایی در سدۀ 19 م. زندگی میکله در 7 ژوئیۀ 1806 م در پالرمو2 (سیسیل) به دنیا آمد. پدرش فردیناندو و آماری از سیاستمدارانی بود که در 1822 م به‌سبب دست داشتن در یک توطئۀ سیاسی به 30 سال زندان محکوم شد (درنبورگ، 93؛ بدوی...
  • آمدجی | آمَدْجی، یا آمَدچی، آمَدی، آمَدیِ دیوانِ همایون، آمَدجی افندی، عنوان رئیسِ «دفترآمدی = آمدی قلمی» (اوزون چارشیلی، 56؛ پاکالین، I / 55). آمدجی واژه‌ای است مرکب از «آمَدِ» فارسی و پسوند «جی» ترکی. کلمۀ «آمد» بر روی اسناد و مدارک، نامه‌ها و بروات مربوط به تسویۀ امور مالی و عوارضِ «تیمارها» و«زعامتها»، که به «باب...
  • آمد | آمِد، دیار بکر کنونی، شهری در °37 و ´54 عرض شمالی و °39 و ´56 طول شرقی، بر جلگۀ مرتفع کرانۀ باختری دجلۀ علیا، واقع در جمهوری ترکیه. این شهر 650 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در تقاطع قدیمی راههای خرپوت (در ارمنی: خربرد) به ماردین و شاهراه کرانۀ خزر به اُدسا واقع شده است (ایرانیکا، ج I). پیشینۀ نام آمد به روزگ...
  • آماسیه | آماسْیه، یا آماسْیا شهری در شمال آناتولی (جمهوری ترکیه) و مرکز استانی به همین نام در بخش میانی منطقۀ دریای سیاه با °35 و ´51 طول شرقی و °40 و ´39 عرض شمالی (بریتانیکا، ج I). مساحت استان آماسیه با 6 شهرستان، 18 بخش و 360 روستا، 452‘5کمـ‍2 است. کوتاه‌ترین فاصلۀ شهر آماسیه تا کرانۀ دریای سیاه (بندر سامسون) 130کم...
  • آمدی، ابوالفضائل | آمِدی، ابوالفضائل علی بن ابی‌المظفر (ذیحجۀ 559- ربیع‌الاول 608 ق / اکتبر 1164- اوت 1211 م)، فقیه و ادیب شافعی. او از خاندان محترمی بود که از آمِد (ه‍ م) به واسط کوچیده بود و به همین جهت به آمدی شهرت یافت. چندی به بغداد رفت و نزد فقیهان بزرگ آن شهر فقه شافعی آموخت و مدتی نیز در مدرسۀ ثقتیّۀ بغداد مُعید دروس شد...
  • آمدرز | آمِدرُز، هنری فردریک (1854-1917 م)، خاورشناس، متخصص کتابهای تاریخی عربی سدۀ 4 ق / 10 م، حقوقدان انگلیسی، مصحح و ناشر مجموعه‌ای از آثار تاریخی با عنوان «کتابهای بازماندۀ تاریخی» زندگی تبار آمدرز به خاندانی سویسی می‌رسد، لیکن او ملّیت انگلیسی داشت و با فرهنگ انگلیسی پرورش یافت و تحصیلات دانشگاهی را در رشتۀ حقوق...
  • آمدی، رجب | آمِدی، رجب بن احمد قیصری رومی حنفی (د پس از 1078 ق / 1667 م)، دانشمند مشهور اهل سنّت. در آمِد (دیار بکر) دیده به جهان گشود. برخی او را بررسی، منسوب به بروسه یا بورسه (شهری در ترکیۀ کنونی) می‌دانند. در قیصریه (قیساریه) دانش آموخت و سپس به شهری از توابع ازمیر رفت و بنابر آنچه در پایان کتاب جامعُ الازهار آورده، ...
  • آمدی، ابوالفتح | آمِدی، ابوالفتح ناصح‌الدین عبدالواحد بن محمد (د نیمۀ اول سدۀ 6 ق / 12 م)، محدث و قاضی شهر آمد. نام وی را برخی محمدبن عبدالواحد یاد کرده‌اند. از زندگانی او آگاهی چندانی در دست نیست و تاریخ دقیق ولادت و وفات او در هیچ یک از کتابهای رجال نیامده است. آمدی خود در مقدمۀ جواهر الکلام از احمد غزالی (د 520 ق / 1126 م)...
  • آمدی، سیف الدین | آمِدی، سیف‌الدّین ابوالحسن علی بن ابی علی بن محمد‌بن سالم تَغْلِبی (یا ثَعْلَبی) (551-631 ق / 1156-1234 م)، طبیب، فیلسوف، متکلم و اصولی، معاصر النّاصر لدین الله (575-622 ق / 1180-1225 م) خلیفۀ عباسی. نخست قرآن مجید را فراگرفت و کتابی در فقه بر مذهب امام احمد بن حنبل (164-241 ق / 780-855 م) خواند. پس از آن به ...
  • آمدی، حسن | آمِدی، حسن بن بِشربن یحیی بصری، مکّنی به ابوالقاسم (د 371 ق/981 م)، نحوی و ناقد شعر. اصل او از آمد، ولی تولّد و وفاتش در بصره بود. معاصر ابن ندیم بود و نزد بزرگانی چون علی بن سلیمان ابن اخفش، ابن اسحاق زَجّاج، حامض، ابن سرّاج، ابن دُرَید و نَفطویه و غیره شاگردی کرد. شعر خوب می‌گفت و در نقد شعر استاد و به گفتۀ...
  • آمره ای | آمُره‌ای (لهجه)، یکی از لهجه‌های ایرانی که در دِه آمُره به آن تکلّم می‌شود. آمُره ده کوچکی است در حدود 30 کیلومتری جنوب شرقی تفرش که از جهت تقسیمات اداری کشوری از توابع بخش خلجستان شهرستان تفرش در استان مرکزی به شمار می‌رود. بر‌اساس سرشماری آبان 1355، آمره دارای 508 نفر جمعیت و 166 خانوار بوده است (سازمان برن...
  • آملی، ابوالحسین | آمُلی، ابوالحسین احمد بن حسین بن هارون اقطع، معروف به «سید مؤید باللـه» و «عضدالدوله» (333-421 ق / 945-1030 م)، فقیه، ادیب، محدث، مفسر و شاعر. وی از نوادگان زیدبن حسن مجتبی (ع) و از پیشوایان زیدیۀ طبرستان و معاصر صاحب بن عباد (326-385 ق / 938-995 م) بود و همراه برادر کهترش الناطق بالحق یحیی بن حسین (340-422 ق...
  • آملی، شیخ محمدتقی | آملی، شیخ محمّدتقی (1304-1391 ق / 1887-1971 م)، فقیه امامی، فرزند مولا محمد آملی، در تهران زاده شد و مقدّمات علوم را نزد پدر آموخت. پس از آن نزد عالمان دیگری مانند شیخ عبدالنّبی نوری و میرزا حسن کرمانشاهی درس خواند. در 1340 ق به نجف اشرف رفت و تا 1353 ق از محضر استادانی چون میرزای نایینی، و آقا ضیاء عراقی (ار...
  • آملی، عزالدین بن جعفر | آملی، عزّالدّین بن جعفربن شمس‌الدّین، از علمای مازندران در سدۀ 10 ق / 16 م. وی از معاصران و همدرسان محقق کَرَکی (د 940 ق / 1533 م) و ابراهیم بن سلیمان قطیفی (د پس از 945 ق / 1538 م) بوده است و هر سه تن از درس علی بن هلال جزایری، از شیوخ اجازات سدۀ 9، 10 ق، بهره برده‌اند. آملی در ساری درگذشت و آرامگاه وی در بی...
  • آملی، بهاءالدین | آمُلی، بهاءالدین حیدربن علی بن حیدر علوی حسینی (720- پس از 782 ق / 1320-1380 م)، عارف شیعی امامی. پس از تحصیل دانشهای متداول زمان در آمل و خراسان و اصفهان به مشاغل دیوانی پرداخت و به خدمت فخرالدوله شاه غازی بن زیار از ملوک رستمدار طبرستان درآمد و از خواص مجلس او گردید و سرانجام به وزارت رسید. در 30 سالگی تحول...
  • آمل (شهر) | آمُل (شهر)، مرکز شهرستان آمل، واقع در میان جلگۀ مازندران و طرفین رود هراز، در °52 و ´21 طول شرقی و°36 و ´25 عرض شمالی، در فاصلۀ 18 کیلومتری جنوب دریای خزر و6 کیلومتری شمال پیشکوه البرز و 181 کیلومتری شمال شرقی تهران، با 80 متر ارتفاع از سطح دریای آزاد و 108 متر بلندی از سطح دریای خزر (فرهنگ جغرافیایی ایران، 3...
  • آمل (شهرستان) | آمُل، شهرستانی در استان مازندران به مساحت 803‘2کمـ2 با 610‘335 نفر جمعیت (سرشماری عمومی 1365 ش) که از شمال به دریای خزر، از شرق به شهرستان بابل، از جنوب به شهرستانهای دماوند، شمیران خط‌الرّأس اصلی رشته کوههای البرز) و از مغرب به شهرستان نور محدود است. این شهرستان در °35 و ´46 تا ‌°36 و ´43 عرض شمالی و °51 و ´...
  • آمل (ناحیه) | آمُل، ناحیه و شهری بسیار کهن، نزدیک ساحل چپ (غرب) رود جیحون در خراسان قدیم که بعدها نزدیک ویرانه‌های آن، شهر چارجو، یا چارجوی (چهار جوی) پدید آمد. این سرزمین اکنون بخشی از جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکمنستان در اتحاد جماهیر شوروی است. وجه تسمیه: چنین به نظر می رسد که نام آمل خراسان از آمل طبرستان (مازندران) گرف...
  • آمنه، بنت ابان | آمِنه، بنت اَبان بن کُلَیب بن ربیعة بن عامر، از قبیلۀ بنی‌ابان و از زنان بلندآوازۀ دورۀ جاهلیت عربستان که به دلیری و بلندهمتی معروف بوده است. وی به همسری امیّة بن عبد شمس بن عبد مناف از قبیلۀ قریش درآمد. امیه تا پس از تولد پیامبر اکرم (ص)،570 م، زنده بوده است. عاص، ابوالعاص، ابوالعیص و عویص (که به اعیاص مشهور...
  • آمنه، بنت شرید | آمِنه، بنت شَرید، از زنان نام‌آور شیعی کوفه، همسر عمر و بن حَمِق خُزاعی (د 50 ق / 670 م)، که هر دو در شمار یاران وفادار علی ‌بن ابی‌طالب (ع) بودند. آمنه در فصاحت گفتار اشتهار تاریخی دارد. پس از شهادت حضرت امیر (ع)، معاویة‌ بن ابی سفیان اقدامات گسترده‌ای را به منظور دستگیری و کشتار شیعیان وی آغاز کرد و عمروبن ...
  • آموزش و پرورش* |
  • آموزشگاه* |
  • آمنه، بنت وهب | آمِنه، بنت وَهْب (د 46 قبل از هجرت / 576 م)، مادر پیامبر (ص) و محترم‌ترین بانوی قریش. پدرش وهب‌ بن عبد مناف بن زهرة‌ بن کلاب و مادرش برّة بنت عبدالعزی بن عثمان‌‌بن عبدالدار بن قصی ‌بن کلاب بوده است. گفته‌اند که سرپرستی او را عمویش وهیب‌ بن عبدمناف به عهده داشته است. آمنه در 54 یا 53 سال قبل از هجرت همسر عبدال...
  • آناتولی* |
  • آملی، عزالدین محمد | آمُلی، عزالدین یا شمس‌الدین محمد بن محمود بن محمد‌بن علی بن یوسف الکاکیانی الخورانی الانزانی (د 753 ق / 1352 م)، دانشمند و نویسنده بزرگ شیعی مذهب (آقابزرگ، الذریعة، 17 / 240، به نقل از کاشف المعانی به خط آملی). قاضی نوراللـه شوشتری (2 / 213-216) تشیع وی را به ادلۀ گوناگون ثابت کرده است. از سرگذشت او چندان اطل...
  • آمودریا | آمودَرْیا، نام ایرانیِ رود معتبر آسیای مرکزی که 540‘2 کمـ طول دارد و از ارتفاعات رشته کوههای هندوکش و فلات پامیر سرچشمه می‌گیرد و پس از عبور از دشت ترکستان به دریاچۀ آرال می‌ریزد. نامها نام آمودریا در یونانی باستان اُکْسُس1، در لاتین اُکسوس2 و در نوشته‌های جغرافیادانان دورۀ اسلامی جیحون یاد شده است. احتمال دا...
  • آناطولی* |
  • آمین | آمین (= چنین باد، راست است)، واژه‌ای از ریشۀ «ا ـ م ـ ن» که در زبانهای سامی کهن به معنی استوار و ثابت به کار می‌رفته است، اما انتشار آن در جهان از زبان عبری آغاز شده است. در زبان عبری لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به معنی درست و راست به کار می‌رفته است ولی در سفر اشعیاء (16:65) به صورت اسم به کار رفته است. در ت...
  • آناطولی حصاری* |
  • آموزش و پرورش | آموزِش و پَروَرِش، مجلّۀ رسمی وزارت آموزش و پرورش که نخستین‌ بار در فروردین 1298 ش در زمان وزارت نصیر‌الدوله به نام مجلۀ اصول تعلیمات منتشر گردید، مدّت دو سال هر سال 6 شماره از آن انتشار یافت (یغمایی، 113). این نشریه مدت پنج سال تعطیل بود و پس از این فترت بار دیگر از فروردین 1304 تا اسفند 1306 ش بنام مجلۀ تعل...
  • آن | آن، در لغت به معنای وقت و در اصطلاح فلاسفه حدّ فاصل یا فصل مشترک میان گذشته و آینده است (تهانوی، 1 / 98- 99؛ نصیرالدین، 137). فیلسوفان اسلامی بحث دربارۀ «آن» را ضمن مبحث زمان و گاهی نیز به‌عنوان ذیلی بر مبحث یاد شده مطرح كرده‌اند. این بحث به طور كلی در پیرامون دو موضوع می‌‌چرخد: یكی ماهیتِ «آن» و چگونگی رابطه...
  • آناکساگوراس | آناكْساگوراس، یا آنكساغورس (428-500 ق م)، فیلسوف یونانی. در كلازومنا واقع در ایونی در آسیای صغیر زاده شد و در لامپساكوس واقع در تروا در همان منطقه درگذشت. وی نخستین فیلسوفی است كه در آتن تدریس كرده است. پریكلس دولتمرد آتنی و اوریپیدِس شاعر و نویسندۀ یونانی از شاگردان او بوده‌اند.
  • آناتولی حصاری | آناتولی حِصاری، یا آنادلو حصاری، آقچه حِصار، گُزَل حِصار، گزلجه ‌حصار، یِنی حِصار، ینیجه حصار، و به عربی اَناضولی حصار و كوزَلْجَه ‌حِصار، قلعه و بارویی بزرگ و باشكوه بر كرانۀ آسیایی بغاز استانبول، یا تنگۀ بسفر كه در 797ق / 1395م به فرمان ایلدرم بایزید اول بنیاد نهاده شد. تاریخچه سلطان بایزید اول، امپراتور عث...
  • آنالوطیقا | آنالوطیقا، عنوان مبحثی از منطق ارسطو كه در كتاب ارگانون وی تحت همین عنوان در دو بخش تنظیم شده است (این واژه، معرب واژۀ یونانی آنالوتیكا به معنی تحلیل كردن است): آنالوطیقای اول و آنالوطیقای دوم. آنالوطیقای اول شامل دو قسمت است و به نظریۀ عمومی استنتاج قیاسی مربوط می‌‌شود. ارسطو در آنالوطیقای اول‌، ساختار عمومی...
  • آنندرام | آنَنْدْرامْ، (د 1164ق / 1751م)، شاعر و نویسندۀ پارسی‌گوی هند متخلص به مخلص. وی در سود هره از توابع لاهور به دنیا آمد. پدرش راجه هرده رام چهتری لاهوری، از طبقۀ چهتریان (چهتری یا كهتری = كشتری، طبقۀ امیران و سپاهیان در هند) بود كه از طبقات صاحب نفوذ هند محسوب می‌‌شدند (آزاد، 425؛ كوپاموی، 660؛ شفیق‌، 121؛ بهگوا...
  • آنی | آنی، پایتخت قدیم ارمنستان كه خرابه‌های آن مجاور دهكده‌ای به همین نام، در ولایت قارص، در ساحل راست رودخانۀ آریاچای (آخوریان) و در فاصلۀ 32 كیلومتری ملتقای این رودخانه با رود ارس باقی است و با شهر قارص 45 كیلومتر فاصله دارد. وجه تسمیه در این باره چنین حدس زده‌اند كه پرستشگاه یا معبد اناهیتا یا انائیتیس یكی از ا...
  • آنندراج | آنَنْدْراج، فرهنگ فارسی، گردآوردۀ محمد پادشاه متخلص به «شاد»، فرزند غلام محیی‌الدین، منشی مهاراجه میرزا آنند گجپتی راج‌منه سلطان بهادر، حاكم ویجی نگر (ویجیه‌نگر) از ایالات دكن. این كتاب‌به اشارۀ ابن راجه و به نام او (آنندراج) تألیف شده است. كار تألیف كتاب، در 1306 ق / 1888 م به پایان رسید، و یك سال بعد، در 3 ...
  • آندره، تور | آنْدْره، تور (1885-1947 م)، اسلام‌شناس لوتری مذهب، سوئدی، استاد الهیات و اسقف شهر لینكوپینگ در جنوب غربی استكهلم. زندگی‌نامه آندره در ونا دیده به جهان گشود و در استكهلم درگذشت. تحصیلات عالی خود را در دانشگاه اوپسالا (شهری در شمال باختری استكهلم) به پایان برد و در 1927 م به استادی رشتۀ الهیات دانشگاه استكهلم ب...
  • آوتولوکوس* |
  • آواز پر جبرئیل | آوازِ پرِ جِبْرَئیل‌، رساله‌ای تمثیلی‌، از رسایل عرفانی شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرك سهروردی معروف به شیخ اشراق (549-587ق / 1154-1191م‌). این رساله با نقل حكایتی از خواجه ابوعلی فارمدی (از مشایخ عارفان سدۀ 5 ق / 11 م و استاد امام محمد غزالی‌) به این شرح آغاز می‌شود: «او را پرسیدند كه چون است كه كبود جا...
  • آوه | آوه، یا آبه، شهركی كهن نزدیك ساوه. اكنون روستایی است از دهستان جعفرآباد در جنوب شهرستان ساوه در استان مركزی ایران. در فرهنگها و منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی، آبه و آوه هر دو آمده، اما اغلب به صورت آبه ضبط شده است. جمعی چون دمشقی، فیروزآبادی و یاقوت حمودی «آبه» و گروهی چون ابن خلدون، مقدسی، ابن بطوطه ...
  • آدر الکریمة | آدرالكریمه در 751ق / 1350م همراه خانواده و پسرش الملك المجاهد كه قصد تصرف مكه داشت، عازم آن دیار شد، ولی‌الملك المجاهد از ممالیك مصر كه در آن روزگار مكه را در تصرف داشتند، شكست خورد و گرفتار گشت. او را به مصر نزد سلطان محمدبن قَلاوون بردند. آدرالكریمه به یمن بازگشت و طی مدت یك‌سال كه الملك المجاهد در مصر می‌ز...
  • آداب المریدین | دابُ الُمُریدین، كتابی عرفانی به زبان عربی، نوشتۀ ضیاءالدین ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی (490-563 ق / 1097- 1168م)، از مشایخ بزرگ صوفیان. این كتاب یك مقدمۀ كوتاه و 27 فصل دارد كه ضمن آنها از اصول اعتقادات صوفیان، احوال و مقامات سالكان، شَطْحیات صوفیان، آداب صوفیان در سفر و حضر و سماع و جز آن سخن به میان می‌آید...
  • آداب المشق | آدابُ الُمَشْق، رساله‌ای در آداب خوش‌نویسی و قواعد و قوانین كتابت قلم نستعلیق به زبان فارسی، از باباشاه اصفهانی خوش‌نویس نامور ایرانی (د 996ق / 1587م). باباشاه خود در دیباچۀ رساله اشاره می‌كند كه با دیدن خط سلطان‌علی مشهدی (د 926ق / 1519م) چنان شیفتۀ این فن گردید كه «میل تحصیل خط، اسباب تحصیل هر فن دیگر» را ا...
  • آدلر | آدلر آموزشهای آغازین را از پدر خود و چند معلم خصوصی گرفت و آنگاه برای تحصیلات دبیرستانی به آلتونا واقع در شمال آلمان رفت. در 1775م در دانشگاه كیل آلمان تحصیلات عالی خود را به پایان برد. رشتۀ دلخواه آدلر الٰهیات بود كه وی آن را با فراگیری و مطالعۀ زبانهای شرقی كه از جوانی سخت بدانها عشق می‌ورزید، پیوند داد. پس...
  • آدامز | آدامز در پنسیلوانیای ایالات متحده متولد شد. تحصیلات عمومی خویش را در دانشكدۀ وِست‌مینستر آغاز كرد و پس از فراغت از تحصیل در 1909م به مصر رفت و تا 1915م در آن كشور ماند. چون به آمریكا بازگشت، در دانشگاههای هارتفورد و شیكاگو، به فراگیری عربی و معارف اسلامی پرداخت و سرانجام در 1928م به گرفتن درجۀ دكتری از دانشگا...
  • آدریانوپل | آدریانوپل، پیمانی كه در 15 ربیع‌الاول 1245ق / 14 سپتامبر 1829م در شهر اَدِرنه (ه‍ م) میان مقامات عثمانی و روسیۀ تزاری منعقد گشت و طی آن با واگذاری امتیازات بسیار به روسیه، به جنگ 1828-1829م، میان دو دولت پایان داده شد. در این جنگ نیروهای روسیه قسمتهایی از خاك تركیه و ازجمله همین شهر را به تصرف خویش درآوردند (...
  • آداب مناظره | آدابِ مناظِره، مجموعۀ ضوابطی كه هنگام بحث و گفت‌وگوی فلسفی، علمی، دینی و اعتقادی باید مراعات شود. در اصطلاح دانشمندان اسلامی، مقصود از بحث آن است كه «اثبات حكم ثبوتی یا سلبی كنند به دلیل» و مراد از مناظره آن است كه «دو خصم نظر كنند در حكم و مسأله‌ای به قصد آنكه صواب پیدا شود» (مشكوٰة، 27). گاهی به جای آداب ال...
  • آدم، ابوالبشر | آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همۀ مردمان. دربارۀ آفرینش و زندگانی او در دینهای سه‌گانۀ یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستانهای همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن‌رو است كه مبدأ وحی در این 3 دین یكی است. از این‌رو، پیش از پژوهش دربارۀ آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررس...
  • آدم بن محمد قلانسی بلخی | آدَمِ بْنِ مُحَمّدِ قَلانِسیِ بَلْخی، مُحدّث سدۀ 3ق / 9م. در بلخ زاده شده است. شهرت قلانسی او از آن روست كه مدتی به فروش قَلَنْسُوَة (نوعی كلاه) اشتغال داشته است. وی به تفویض متهم بوده و از احمد بن یونس نَسَوی، علی بن حسن بن هارون دقاق، علی بن محمد قمی و محمد بن شاذان بن نعیم نقل حدیث كرده است. مشهورترین مُحد...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: