دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن سدید | اِبْنِ سَديد، فخرالدين ماجد بن ابوالفضائل بن سناء الملك، مشهور به عبدالله بن سديد قبطی (د 833 ق/ 1430 م)، از كاركنان ديوان در عصر مماليك. او به ابن مُزَوِّق نيز شهرت داشت و نياكانش از كاتبان و دبيران بودند (ابن حجر، 8/ 217). شغل اصلی وی كارگزاری ديوان در دورۀ اقتدار مماليك مصر بود و چندی دبير مخصوص (كاتب السّ...
  • ابن سدید |
  • ابن سرابی | اِبْنِ‌سِرابی، شخصیتی با هویت مبهم که به‌عنوان مؤلف کتاب مشهور ادویۀ مفردۀ سرابیون شناخته می‌شود. پژوهشگران اروپایی با توجه به اینکه این کتاب در آغاز به‌غلط به یوحنا ابن‌سرابیون (نک‍ : دبا) منسوب بود، نـام مؤلف را «ابن‌سرابیون» نیز آورده‌انـد؛ اما وی را با صفاتی چون دروغین، جوان یا دوم، از یوحنا ابن‌سرابیون م...
  • ابن سرابیون | اِبْنِ سَرابيون، يوحنّا بن سرابيون (سرافيون) بن ابراهيم، پزشك و دولت مرد سُريانی زبان كه تا نيمۀ قرن 3 ق/ 9 م می‌زيسته است. ووستنفلد (ص 49) تنها محققی است كه به نام جدّ وی اشاره كرده است. نام او در منابع اسلامی يحيی و هم يوحنا (صورت ديگری از يحيی) آمده (ابن‌نديم، 354؛ ابن قفطی، 380) و تلفظ سريانی آن يوحنان با...
  • ابن سرابیون | اِبْنِ سَرابيون، سهراب (لسترنج، 13؛ ابن سراپيون)، جغرافی ـ نگار نيمۀ نخست سدۀ 4 ق/ 10 م. نام او تاكنون به درستی روشن نشده است. بعضی او را با يحيی (يوحنا) بن سرافيون پزشك اشتباه كرده‌اند و جورج سارتُن محققان را از اين خطا برحذر داشته است (ص 773). گابريل فران به نقل از دولوريه او را يكی از پزشكان سوری سدۀ 9 يا ...
  • ابن سرابیون | ابن سرابیون، یا ابن سرافیون، شهرت دو پزشک مشهور سده 2 و 3 ق به نامهای داوود و یوحنّا (یوحنّان). درباره این دو پزشک مآخذ چنان اندکند که به سختی می‌توان گزارشی از زندگی آنان به دست داد. تنها بر اساس برخی اخبار پراکنده که در همانها نیز تناقضهای آشکار دیده می‌شود؛می‌توان روزگار زندگانی آنان را حدس زد. قفطی‌(ص431)...
  • ابن سراج | اِبْنِ سَرّاج، ابوبكر محمد بن سَری بن سهل (د ذیحجۀ 316 ق/ 929 م)، نحوی، ادیب و شاعر بغدادی. تاریخ و محل ولادت او روشن نیست و دربارۀ تحصیلات او تنها می‌دانیم كه در كودكی به مجلس درس ابوالعباس مبرّد نحوی معروف راه یافت و به دلیل هوش سرشار به زودی مورد توجه خاص او قرار گرفت (یغموری، 342؛ یاقوت، 18/ 197). یغموری ...
  • ابن سراج | اِبْنِ سِراج، ابوالحسين سِراج بن عبدالملك بن سِراج بن عبدالله (439- جمادی‌الآخر 508/ 1047- نوامبر 1114). اديب، شاعر، نحوی، لغوی و فقيه مالكی عصر ملوك الطوايف در اندلس.
  • ابن سراج | اِبْنِ سَرّاج، عزالدين محمد بن علی بن عبدالرحمن قرشی دمشقی (د 747 ق/ 1346 م)، محدث و صوفی. او به ابن المرابط نيز معروف بوده و كنيه‌اش را ابوالعلاء هم نوشته‌اند (بغدادی، هديه، 2/ 144). ابن سراج از احمد بن شيبان حديث شنيده و نقل كرده، و مدتی منصب قضای شربكختا (؟) را نيز به عهده داشته است (ابن حجر، 5/ 321). برخی...
  • ابن سرافیون |
  • ابن سراقه | اِبْنِ سُراقه، ابوالحسن محمد بن يحيی عامری بصری (د ح 410 ق/ 1019 م)، محدث، فقيه و رجالی شافعی. از زندگی وی اطلاعی در دست نيست. همين اندازه می‌دانيم كه در فقه شافعی و حديث بسيار توانا بوده و در اين ميان به حديث دلبستگی وافر داشته و به قصد فراگيری حديث به فارس، اصفهان، دينور و اهواز مسافرت كرده و مدتی نيز درآمِ...
  • ابن سرایا |
  • ابن سرج | اِبْنِ سَرْج، ابوجعفر محمد بن سَنان بن سرج بن ابراهيم تَنوخی شَيزَری (212-293 ق/ 827-906 م)، مقری، محدّث و قاضی حنفی شام. اگرچه تاريخ تولد او در منابع تصريح نشده، ولی با توجه به اينكه ابن عساكر (15/ 405) وفات او را در 293 ق و در 81 سالگی ضبط كرده، می‌توان تاريخ ولادت او را به دست آورد. براساس پاره‌ای قراين می...
  • ابن سری |
  • ابن سریج | اِبْنِ سُرَيْج، ابوالحسين اسحاق بن يحيی بن سريج نصرانی (300- پس از 377 ق/ 913- پس از 987 م)، مشهور به كاتب نصرانی، از دانشمندان و دبيران سدۀ 4 ق/ 10 م. ياقوت (6/ 87) نام او را به صورت ابن شُرَيْج ضبط كرده و اين اشتباه در آثار برخی از مؤلفان معاصر نيز راه يافته است (نک‍ : كحاله، 2/ 239). او در سال تأليف الفهرس...
  • ابن سریج | اِبْنِ سُرَيْج، ابوالعباس احمد بن عمر (248-306 ق/ 862- 918 م)، فقيه و متفكر شافعی، ملقب به «باز اشهب». وی از نوادگان سريج بن يونس مروزی (د 235 ق/ 849 م)، زاهد و محدث نامی بود (يافعی، 2/ 248). ابن سريج عمدۀ عمر خود را در بغداد، كه ظاهراً در همانجا به دنيا آمده بود، سپری كرد و در همانجا نيز درگذشت و در حجره‌ای ...
  • ابن سریج | اِبْنِ سُرَيْج، ابويحيی عبيد، يا عبيدالله، يا عبدالله (د پس از 105 ق/ 723 م)، خواننده و آهنگ‌ساز قرن 1 ق/ 7 م حجاز، از عوامل گسترش موسيقی عرب پس از اسلام و از مبتكرين وزنِ (ريتمِ) سبك در موسيقی عربی.
  • ابن سعاده | اِبْنِ سَعاده، ابوعبدالله محمد بن يوسف بن سعادۀ مُرسی (496-565 ق/ 1103-1170 م)، خطيب، عارف، محدث، فقيه مالكی و از قضاة اندلس. وی در مُرسيۀ اندلس متولد شد و تحصيلات مقدماتی را نزد ابوعلی صَدَفی آموخت و همزمان در درس فقه و حديثِ ابومحمد ابن ابی جعفر شركت جست. سپس به غرب اندلس سفر كرد و از ابومحمد بن عتاب، اوبحر...
  • ابن سعد | اِبْنِ سَعْد، ابوعبدالله محمد بن سعد بن منيع، مشهور به كاتب واقدی (168-230 ق/ 784-845 م)، مورخ و سيره‌نويس مشهور بغداد. او از موالی حسين بن عبدالله نوادۀ عباس عموی رسول اكرم بود (ابن سعد، 7(2)/ 99)، ولی ابن‌خلكان (4/ 351) بنا به مستندی نامعلوم او را «زهری» شمرده است. همو (همانجا) از وی تعبير به «بصری» كرده، چ...
  • ابن سعد | اِبْنِ سَعْد، عمر بن سعد بن ابی وقّاص مالك بن وهيب بن عبدمناف ابن زهرة بن كلاب بن مرّۀ زهری مدنی معروف به ابن سعد (مق‍ 65 يا 66 يا 67 ق / 684 يا 685 يا 686م )، امير سپاه عُبيدالله بن زياد در كربلا. تاريخ تولد وی به درستی روشن نيست. برخی نوشته‌اند كه در زمان پيامبر اسلام (ص) و به قولی در سال كشته شدن عمر بن خط...
  • ابن سعدان | اِبْنِ سَعْدان‌، ابوجعفر، محمد ضَرير (161-231 ق‌/ 778- 846 م‌)، قاری‌ و نحوی‌ نابينا. وی‌ در بغداد زاده‌ شد و همانجا مسكن‌ گزيد. در نحو پيرو مكتب‌ كوفه‌ بود و از همراهان‌ و همنشينان‌ كسايی‌ به‌ شمار می‌آمد و در مجالس‌ بحث‌ وی‌ شركت‌ می‌جست‌ و نيز در قضيۀ معروف «زنبوريه‌» كه‌ موضوع‌ بحث‌ و اختلاف‌ ميان‌ سيبويه...
  • ابن سعدان | اِبْنِ سَعْدان، ابوعبدالله حسين بن احمد (مق‍ ربيع الاول 375/ ژوئيۀ 985)، ديوانسالار و وزير صمصام‌الدولۀ بويهی. از جزئيات زندگی ابن سعدان و چگونگی ورود او به دستگاه دولت آل بويه اطلاعی در دست نيست. هندوشاه ظاهراً تنها كسی است كه از تولد او به سال 337 ق/ 948 م در شيراز ياد كرده است (ص 246). در منابع بررسی شده، ...
  • ابن سعود |
  • ابن سعید |
  • ابن سعید مغربی | اِبْنِ سَعیدِ مَغْرِبی، نورالدین ابوالحسن علی بن ابوعُمران موسی بن محمد بن عبدالملك ابن سعید العَنْسی مَذْحِجی غَرناطی قَلعی (610-685 ق/ 1214-1286 م)، ادیب، شاعر، تاریخ‌نگار، جهانگرد و جغرافی‌نویس اندلسی. وی را به جهت انتساب به صحابی معروف عمّار یاسر عَمّاری نیز گفته‌اند (ابن فضل‌الله، 8/ 382؛ زبیدی، ذیل ماده...
  • ابن سفیان | اِبْنِ سُفْيان، ابوعبدالله محمد بن سفيان قيروانی (د اول صفر 415/ 14 آوريل 1024)، مقری و فقيه مالكی. از جزئيات زندگی او اطلاعی در دست نيست. همين مقدار می‌دانيم كه در قيروان زاده شد و پيش از 380 ق/ 990 م جهت فراگيری قرائت و فقه به مصر مسافرت كرد و بدون اينكه به حج رود به وطن بازگشت. او در 413 ق عازم مكه شد و حد...
  • ابن سلار | اِبْنِ‌سَلاّر، ابوالحسن علی، ملقب به الملك العادل سيف‌الدين (مق‍ 6 محرم 548 ق/ 3 آوريل 1153 م)، وزير كردنژاد الظّافر خليفۀ فاطمی مصر. ابن خلكان نام او را ابومنصور علی بن اسحاق آورده است (3/ 416).
  • ابن سلام |
  • ابن سلام جمحی | اِبْنِ‌سَلاّمِ جُمَحی، ابوعبدالله محمد بن سلاّم بن عبيدالله بن سالم جُمَحی بصری (139-231 يا 232 ق/ 756-846 يا 847 م)، نحوی، لغوی، راوی شعر و ادب. نيای بزرگش، سالم، مولای قدامة بن مظعون از بزرگان بنی جُمَح ــ تيره‌ای از قبيلۀ قريش ــ بود، و به همين جهت خاندان وی در بصره به «جُمَحی» شهرت داشتند (سمعانی، 3/ 326-...
  • ابن سلمون | اِبْنِ‌‌سَلْمون، عنوانی مشترک برای دو فرزند علی بن عبدالله ابن سلمون کنانی که در سدۀ 8 ق/ 14 م، در اندلس می‎زیستند:
  • ابن سلوم | اِبْنِ سَلُّوم، صالح بن نَصْرالله حَلَبی (د 1081 ق/ 1670 م)، پزشك معاصر سلطان محمد چهارم عثمانی. ابن سلوم را صالح افندی و حكيم باشی نيز می‌ناميدند (ظاهريه، علوم، 36؛ GAL, II/ 595). او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به‌ويژه در آموختن طب سخت كوش بود. وی سرانجام رئيس پزشكان حلب شد و آنگاه ...
  • ابن سلیم | اِبْنِ‌سُلَيْم، عبدالله بن احمد بن سليم اسوانی، داعی فاطمی. از تاريخ تولد و وفات وی اطلاعی در دست نيست، ولی بازديدی كه در 365 ق/ 975 م از شهر المريس به عمل آورده (فضل حسن، 38)، حكايت از آن دارد كه در سدۀ 4 ق/ 10 م، می‌زيسته است. ابوالحسن معروف به جوهر صِقِلّی (يا جوهر رومی، د 381 ق/ 991 م) او را برای انجام دا...
  • ابن سماعه | اِبْنِ سَماعه، ابوعبدالله محمد بن سماعة بن عُبيدالله بن هلال تميمی كوفی (130-233 ق/ 748- 848 م)، قاضی، محدث و فقيه حنفی. نام وی در برخی از منابع ابن سِماعه (ابن حجر، 2/ 167) و ابن سَمّاعه (رياضی‌زاده، 28) نيز آمده است. برخی نسبت وی را اشتباهاً تيمی (ابن تغری بردی، 2/ 271) يا تيهمی (ابن قطلوبغا، 54) ثبت كرده‌ا...
  • ابن سماک | اِبْنِ سَمّاك، ابوعمرو عثمان بن احمد بن عبدالله بن يزيد دَقّاق (د 26 ربيع‌الاول 344/ 20 ژوئيۀ 955)، محدِث بغداد. از جزئيات زندگی و حتی مذهب فقهی وی اطلاعی در دست نيست. همين مقدار می‌دانيم كه او در بغداد می‌زيسته است (سمعانی، 7/ 204؛ قس: حاكم، 1/ 188؛ خطيب، تاريخ، 11/ 302). ابن سماك از مشايخ بسياری بهره برده ك...
  • ابن سماک | اِبْنِ سَمّاك، ابوالعباس محمد بن صَبيح عجلی كوفی (د 183 ق/ 799 م)، فقيه، محدث و زاهد. علت شهرت وی به ابن سماك اين بود كه جدش ماهی فروش بوده (زبيدی، 7/ 145) و به احتمالی ديگر خود وی به ماهی فروشی اشتغال داشته است (ابن اثير، 1/ 559). از تاريخ تولد و زندگی ابن سماك اطلاعی در دست نيست. همين اندازه گفته شده است كه...
  • ابن سمجون | اِبْنِ سَمَجون، ابوبكر حامد (د اوايل سدۀ 5 ق/ 11 م)، پزشك، داروشناس و اديب اندلسی اهل قُرطبه. از گزارش مختصر ابن ابی اصيبعه (2/ 51-52) تقريباً هيچ اطلاعی دربارۀ جزئيات زندگی ابن سمجون به دست نمی‌آيد، جز آنكه كتاب خود الادوية المفردة را در ايام المنصور محمد بن ابی عامر حاجب دربارِ امويان اندلس (د 392 يا 393 ق/...
  • ابن سمح | اِبْنِ سَمْح، ابوالقاسم اَصبغ بن محمد بن اصبغ غرناطی (370-426 ق/ 980-1035 م)، رياضی‌دان و اخترشناس اندلسی. شكلهای السمج، الشيخ و اصنع در برخی منابع مانند ابن صاعد (ص 69) و ابن خطيب (1/ 436) گويا اشتباه كاتبان است. وی در قرطبه زاده شد و در غرناطه درگذشت. از نامۀ ابوبكر بن بشرون ــ از شاگردان مسلمه ــ به ابن سم...
  • ابن سمره | اِبْنِ سَمُره، ابوالخطاب عمر بن علی بن سَمُرة بن حسين بن سَمُرۀ جعدی (547- پس از 586 ق/ 1152- پس از 1190 م)، فقيه و مورخ يمنی. نسبت جعدی از جعدة بن كعب بن ربيعة گرفته شد كه نسبش به مَعَد بن عدنان می‌رسد (ابن سمره، 1-2). كنيۀ او را ابوالحفص نيز نوشته‌اند (ابن ربيع، 3). ابن سمره در قريۀ اَنامِر به دنيا آمد و هم...
  • ابن سمعون | اِبْنِ سَمْعون، ابوالحجاج يوسف بن يهودا (يا يحيی) بن اسحاق بن عقنين (اكنين) سبتی (555-623 ق/ 1160-1226 م)، پزشك، فيلسوف و ستاره‌شناس يهودی. او در سبته زاده شد و در آنجا به اعتبار نام نيای نهم يا دهمش، ابن شمعون خوانده می‌شده است؛ اين كنيه بعدها در منابع عربی به ابن سمعون بدل شد. يوسف در زادگاه خويش پس از آموز...
  • ابن سمعون | اِبْنِ‌سَمْعون، ابوالحسين محمد بن احمد بن اسماعيل (300-14 ذيقعدۀ 387/ 913- 18 نوامبر 997)، واعظ و خطيب حنبلی بغدادی (در برخی منابع «ابن‌شمعون» ضبط شده است، نک‍ : يافعی، 2/ 432). سمعون لقب نيای او اسماعيل بوده است (ذهبی، 16/ 505). ابن سمعون در بغداد زاده شد و همانجا به تحصيل علم پرداخت و به درك بعضی از مشايخ ص...
  • ابن سمیفع | اِبْنِ سَمَيفَع، ابوعبدالله محمد بن عبدالرحمن، قاری يمن در سدۀ 2 ق/ 8 م. در مورد سميفع، جد وی چيزی دانسته نيست، ولی اين نام كه ضبط ديگر آن «سُمَيفِع» است (نک‍ : فيروزآبادی، 3/ 41)، يكی از نامهای متداول در يمن قديم بوده است، مثلاً سميفع اشوع از ملوك يمن پيش از اسلام و سميفع بن ناكور از صحابۀ پيامبر (ص) (همو، 3...
  • ابن سناء الملک | اِبْنِ سَناءُالمُلك، ابوالقاسم هبةالله بن جعفر بن محمد، ملقب به قاضی سعيد (ح 550-4 رمضان 608 ق/ 1155- 9 فوريۀ 1212 م)، شاعر، اديب عصر ايوبی و پايه‌گذار اصول و موازين موشحات. جدش محمد ملقب به سناءالملك از چهره‌های سرشناس و توانگر مصر بود (ابن شعار، 9/ 211؛ منذری، 2/ 231) و از لقب او (سناءالملك) پيداست كه احتما...
  • ابن سنان خفاجی | اِبْنِ‌سِنانِ خَفاجی، ابومحمد عبدالله بن محمد (د 466 ق/ 1074 م)، اديب و شاعر شيعی مذهب شام. تبار او به قبيلۀ خفاجه می‌رسيد كه در آغاز سدۀ 4 ق/ 10 م از صحرای عربستان و حجاز به شام عليا مهاجرت كردند (نک‍ : زكار، 59). از نوشتۀ ابن‌خلكان (5/ 273) چنين برمی‌آيد كه در ربع اول سدۀ 5 ق به دنيا آمده است (قس: كحاله، 5/...
  • ابن سند | اِبْنِ سَنَد، عثمان (1180- بعد از 1242 ق/ 1766- بعد از 1826 م)، ملقب به بدرالدين، مورخ، اديب، شاعر و فقيه. وی در نجد به دنيا آمد، ولی كحاله (معجم، 6/ 256؛ مستدرك، 457) محل تولد وی را جزيرۀ فيلكه از توابع كويت امروزی و اصل او را از نجد دانسته است. ابن سند در جوانی در جست‌وجوی دانش، راهی عراق شد، نخست در بصره ا...
  • ابن سنی | اِبْنِ سُنّی، ابوبكر احمد بن محمد بن اسحاق دينوری (ح 280-364 ق/ 893-975 م)، محدث شافعی. خاندان او از موالی عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بوده و سمعانی (7/ 279) نسب او را ضبط كرده است. احتمالاً اصل او از دينور بوده است. ابن‌سنی برای كسب حديث مسافرتهايی به نقاط مختلف از جمله بغداد، كوفه، بصره، حرّان، دمشق، عمان، ...
  • ابن سهل |
  • ابن سهل | اِبْنِ سَهْل، ابواسحاق، ابراهيم بن سهل اسرائيلی (نيمۀ اول سدۀ 7 ق/ 13 م)، شاعر اواخر عصر موحدين در اندلس. در خانواده‌ای يهودی در اشبيليه به دنيا آمد و سپس اسلام آورد (يونينی، 1/ 476؛ صفدی، 6/ 5). نسبت اسرائيلی (ابن سعيد، المغرب، 1/ 264) و اسلامی او (يونينی، 1/ 482) از همينجاست. سال تولد وی دانسته نيست، اما با...
  • ابن سهلان | اِبْنِ سَهْلان، زين‌الدين عمر بن سهلان ساوی، قاضی، حكيم و منطقی نام‌آور قرن 6 ق/ 12 م. اطلاعات ما دربارۀ زندگانی او بسيار اندك است. همين اندازه می‌دانيم كه مدتها در زادگاه خود ساوه عهده‌دار منصب قضا بود و سپس به علت نامعلومی از اين كار دست بازداشته و از ساوه به نيشابور رفته و همانجا ماندگار شده است. از اين پس...
  • ابن سوار | اِبْنِ سِوار، ابوطاهر احمد بن علی بن عبيدالله بغدادی (412-4 شعبان 496 ق/ 1021-13 مۀ 1103 م)، مقری، نحوی و محدث حنفی. سوار نام جد اعلايش بوده است. او حدود 40 سال به فراگيری و آموختن حديث و قرائت پرداخت و ظاهراً در اواخر عمر نابينا شد و در بغداد درگذشت و در كنار قبر معروف كرخی مدفون گرديد (ابن‌ماكولا، 4/ 388؛ ي...
  • ابن سوده | اِبْنِ سوده، عنوان افراد خاندانی از عالمان و قاضيان مالكی در مراكش، از اوايل سدۀ 11 هجری تا زمان كنونی. جدّ اين خاندان محمد بن محمد بن علی بن سوده در 754 ق از غرناطۀ اندلس به فاس هجرت كرده است (مراكشی، 2/ 269). از اولين افراد مشهور اين خاندان می‌توان از ابوالقاسم بن قاسم (د 1004 ق/ 1596 م) نام برد (نک‍ : حجوی...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: