مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • شنبلیله | شَنْبَلیله، گیـاهی علفـی و یک‎ساله بـا مصارف دارویـی و خوراکی. این گیاه از تیرۀ پروانه‎آسایان است و معمولاً به‎صورت خودرو در مناطق گرم و میان خرده‎سنگهای مراتع می‎روید.
  • شمعدان |
  • شمع آجین |
  • شمع | شَمْع، یا موم، از ابزارهای روشنایی با کارکردهای آیینی فراوان در فرهنگ مردم ایران. اهمیت نور و آتش (ه‍ م) نزد ایرانیان سبب شده است تا ابزارهای نور و روشنایی نیز از حرمت و قداستی ویژه برخوردار شوند
  • شمشال |
  • شمشاد | شِمْشاد، از گیاهان مقدس و آیینی نزد ایرانیان، به‌ویژه در مناطق شمال و شمال غربی. تیرۀ شمشادها درختان و درختچه‌هایی‌اند همیشه‌سبز، با برگها و گلهای بسیار زیبا، و در گونه‌های بسیار متنوع، که گاه ارتفاعشان تا 10 متر می‌رسد.
  • شمر | شِمْر، یا شمر بن ذی‌الجوشن، از قاتلان حضرت امام حسین (ع) و یارانش در واقعۀ کربلا، و از سرداران سپاه عبیدالله ابن زیاد.
  • شمد | شَمَد، دست‌بافته‌ای نخی و نازک با کاربری روانداز و پشه‌بند در فرهنگ مردم برخی نواحی. عرض این دست‌بافت بر روی دستگاه 50 سانتی‌متر و طول آن گاه تا 7 متر می‌رسد.
  • شمایل گردانی | شَمایِلْ‌گَرْدانی، نمایش تصویـر انفرادی اولیا و مقدسان و نقل قصه‌ای دربارۀ آنها. شمایل جمع شِمال و به معنی خصلتها، عادتها، خویها و خُلقها ست ...
  • شلیته | شَلیته، دامنی کوتاه، گشاد و بسیار پرچین. واژۀ شلیته از «شَلَّ» عربی گرفته شده است و در اصطلاح خیاطان، نزدیک‌ترین معنای «شَلَّ» برای شلیته، دوختن دو قواره پارچه به هم است
  • برداسکن | بَرْدْاَسْکَنْ، نام شهرستان و شهری در استان خراسان در جنوب غربی مشهد.
  • آل، | آل، نام گروهی از موجودات خبیث مشهور در فولکلور ایران، منطقۀ قفقاز، آسیای مرکزی و بخشهای جنوبی روسیه.
  • بربشتر | بَربُشتَر، یا بَربَشترو، شهر مرکزی بربطانیه در ناحیۀ سرقسطه (ساراگوسا) در دوران اسلامی که امروزه از توابع اوئسکا (به عربی وَشقه) در شمال شرقی اسپانیا و در حدود 50کیلومتری جنوب شرقی مرکز این ایالت واقع است. باراباسترو ی کنونی در 60کیلومتری شمال شرقی سرقسطه، کنار رود وِرو از شاخه‌های رود سینکا در مدخل پیرنۀ مرک...
  • بدیع الزمان جزری |
  • شله قلمکار | شُله‌قَلَمْکار، یا شوله‌قلمکار، از انواع آشهای نذری که در پخت آن از انواع مختلف سبزیجات، حبوبات و گوشت، به مقدار نامشخص استفاده می‌شود.
  • شله |
  • شلوار |
  • شله زرد | شُله‌زَرْد، از خوراکهای سنتی و آیینی که بنابر عقاید و باورهای مذهبی، در مراسم و سفره‌های نذری نیز کاربرد دارد.
  • شلغم کاری، آیین | شَلْغَمْ‌کاری، آیین، از آیینهای کشت شلغم در منطقۀ خور و بیابانک.
  • شلغم | شَلْغَم، گیاهی با ریشۀ خوراکی به رنگ سفید و بنفش، که از گذشته تا کنون در فرهنگ مردم کاربردهای طبی و آیینی نیز داشته است.
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • شک، رقص |
  • شکسته بند | شِکَسْته‌بَنْد، کسی که دانش بستن و درمان استخوانهای شکستۀ انسان و برخی از حیوانات را دارد. عمل و شغل شکسته‎بند را شکسته‎بندی می‎نامند.
  • شکسته |
  • شکر طعام | شِکَرْ‌طَعام، مثنوی‌ای اندرزی از متون مکتب‌خانه‌ای و از شاعری با تخلص طوطی. شاعر تخلص خود را در 4 جای این مثنوی آورده است: طوطی دل‌خسته را ای بی‌نیاز / در روانم ساز او را سرفراز (ص 407، نیز 400، 402، 403). طوطی مثنوی دیگری هم با عنوان گرگ و روباه سروده است که آن نیز از متون مکتب‌خانه‌ای به شمار می‌رود.
  • شکر تلخ | شِکَرِ تَلْخ، داستانی بلند، برپایۀ شناخت جامعۀ شهریِ اواخر دورۀ قاجار، نوشتۀ جعفر شهری (1293- 1378 ش / 1914- 1999 م). شکر تلخ، همچنین گزنه و قلم سرنوشت 3 داستان برگرفته از دوران کودکی، نوجوانی و میان‌سالی نویسنده است (دربارۀ زندگی و آثار نویسنده، نک‍ : ه‍ د، شهری).
  • شکارچی |
  • شکار |
  • ابن شهید | عنوان چند تن از افراد خاندان اندلسی بنوشهید که در سده‌های 2-4 ق وزارت یافتند و در فقه و حدیث و شعر و ادب نیز دست داشتند.
  • شقایق سوزان | شَقایِقِ سوزان، فیلمی مستند از زندگی روزمرۀ کوچ زمستانی عشایر بختیاری، ساختۀ هوشنگ شفتی.
  • شقاقل | شَقاقُل، گونه‌ای گزر دشتی (زردک صحرایی) از خانوادۀ چتریان، که همۀ قسمتهای آن، به‌ویژه ریشه و میوه‌اش، مصرف دارویی و خوراکی دارد.
  • شفا، آیینهای |
  • شغال | شُغال، پستانداری گوشت‌خوار از تیرۀ «کانیس»، عضو خانوادۀ سگ‌سانان، و دارای صفات و ویژگیهای باورساز در اساطیر، ادبیات، و فرهنگ و اندیشۀ ایرانی.
  • شعربافی | شَعْرْبافی، گونه‌ای پارچه‌بافی با الیاف ابریشم، به‌وسیلۀ دستگاه نساجی سنتی. شعر نوعی جامۀ ابریشمین است (زمخشری، 1 / 355) که به‌گفتۀ برخی سیاه‌رنگ است
  • شعبده بازی | شُعْبَده‌بازی، نمایشی سرگرم‌کننده که با نیرنگ و زیرکی موجب شگفتی بیننده می‌گردد. شعبده‌بازی را چشم‌بندی، نظربندی، حقه‌بازی، نیرنگ، تردستی، سبک‌دستی و علم ریمیا نیز نامیده‌اند
  • شطرنج |
  • شعبان |
  • شصت‌ و‌ سه‌ سالگی | شَصْت‌و‌سه‌سالِگی، جشنی که زنان و مردان ترکمن هنگام رسیدن به 63‌سالگی، به پاس بزرگداشت 63 سال زندگی حضرت محمد (ص)، در یکی از روزهایی برگزار می‌کنند که روز تولد آن حضرت ــ به روایتی، ربیع‌الاول و به روایتی، رمضان ــ می‌دانند (نک‍ : دنبالۀ مقاله).
  • باشقیرستان | باشْقیرسْتان، از جمهوریهای خودمختار فدراسیون روسیه. مردم بومی آن، خود را باشقورت، و سرزمین خویش را باشقورستان می‌‌‌‌نامند (ESB3, III/ 59,67). نام باشقیر در آثار مؤلفان اسلامی به گونه‌‌‌‌های مختلف باشغرد، باشجرد، بشجرد، بسجرت (اصطخری، 225؛ ابن حوقل، 335)، باشغرت (قزوینی، 609)، باشقرد (دمشقی، 106؛ ابوالفدا، 206...
  • ابن شبل | ابوعلی محمد بن حسین بن عبدلله بن احمد بن یوسف (د 473 ق / 1080 م)، شاعر، ادیب، فیلسوف، عالم نحو و لغت، محدث و طبیب بغدادی.
  • زمین | زَمین، از سیاره‌های منظومۀ شمسی که در زبان فارسی آن را کرۀ خاک، خاک، سطح کرۀ خاکی، ملک، کشور، همچنین ارض و تراب نامیده‌اند.
  • زمستان | زِمِسْتان، فصل چهارم و آخرین فصل سال خورشیدی / جلالی، مشتمل بر ماههای دی، بهمن، اسفند (برجهای جدی، دلو، و حوت). زمستان مرکب از «زم» به معنی سردی و «ستان» پسوند زمان است که برای کثرت و نیز ظرفیت به کار می‌رود ( لغت‌نامه ... ).
  • زمزم | زَمْزَم، نام چشمه یا چاهی مشهور، نزدیک خانۀ کعبه که در فرهنگ مسلمانان اعتقادات و باورهای گوناگونی دربارۀ آن وجود دارد. معروف است که این چشمه با ساییدن پای اسماعیل (ع)، پسر (نوزاد) ابراهیم (ع) بر زمین، گشوده شد. زمزم در ضلع شرقی مسجد‌الحرام و در نزدیکی مقام ابراهیم قرار دارد (یاقوت، 2/ 941-943؛ ابن‌بطوطه، 126-...
  • زمرد | زُمُرُّد، ازجمله کانیهای بلوری ارزشمند که در گوهرنشانی و تزیین زیورهای تاج و تخت شاهان، و همچنین در پزشکی مردمی به کار می‌رود و باورهایی نیز دربارۀ آن وجود دارد.
  • زمجی نامه |
  • زمان سنجی | زَمانْ‌سَنْجی، سنجش زمان برای آب‌رسانی و تقسیم عادلانۀ سهم آب در کشاورزی سنتی و گاهی برای شناخت اوقات شرعی، تقویم و گاه‌شماری در فرهنگ مردم. زمان‌سنجی تا پیش از واردشدن دستگاه ساعت به ایران، با این شیوه‌ها صورت می‌گرفته است:
  • زلزله | زِلْزِله، یا زمین‌لرزه، لرزیدن آرام یا شدید بخشی از زمین که در فرهنگ مردم باورهایی دربارۀ آن وجود دارد.
  • زگیل | زِگیل، زائده‌ای گوشتی بر سطح پوست. بیماری زگیل در لغت فرس (سدۀ 5 ق) به صورتهای آژَخ و بالو ثبت شده و در تعریف آن آمده است: چیزی باشد چون عدس؛ از تن مردم برآید و دیر بماند (نک‍ : ص 79، 407). آژخ با صورتهای دیگری ازجمله آزخ، ازخ، ازغ، اژخ، ژخ و زخ در لغت‎نامۀ دهخدا (ذیل واژه‌ها) و فرهنگهای دیگر نیـز آمده است (ب...
  • زکام | زُکام (سرماخوردگی/ نَزله)، از بیماریهای همه‌گیر، همراه با باورهای گوناگون در فرهنگ مردم.
  • زفت انداختن |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: