1392/7/30 ۱۰:۵۵
حجت الاسلام سیداحمد خمینى نقل می کند: آقاى بازرگان و آقاى میناچى و دکتر ابراهیم یزدى و من خدمت امام رسیدیم . حضرت امام مثل همیشهگفتند: شاهباید برود، رژیم شاهنشاهى باید ساقط شود، و جمهورى اسلامى باید تحقق یابد، و باید بى پردهو واضح این مسائل را بهمردم گفت تا نهضت منحرف نشود. آقاى بازرگان مى گفت : نظام شاهنشاهى سهرکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. ما باید سیاست گام بهگام را دنبال کنیم
حجت الاسلام سیداحمد خمینى نقل می کند: آقاى بازرگان و آقاى میناچى و دکتر ابراهیم یزدى و من خدمت امام رسیدیم . حضرت امام مثل همیشهگفتند: شاهباید برود، رژیم شاهنشاهى باید ساقط شود، و جمهورى اسلامى باید تحقق یابد، و باید بى پردهو واضح این مسائل را بهمردم گفت تا نهضت منحرف نشود. آقاى بازرگان مى گفت : نظام شاهنشاهى سهرکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. ما باید سیاست گام بهگام را دنبال کنیم [بدین قرار که] -1 شاهسلطنت کند نهحکومت . -2 ارتش و نیروهاى نظامى را آگاهکنیم بهگونهاى کهاگر شاهدر امور کشور دخالت کرد، علیهاو وارد عمل شوند. -3 بعدا در صورت مصلحت آمریکا را محدود کنیم تا نفوذ او از ایران قطع شود. امام مى گفتند: اگر شما گفتید: "شاهباید سلطنت کند" و او همین کار را کرد و مردم سرد شدند و دوبارهوارد عمل شد، دیگر چهنیرویى مردم را بهحرکت درمى آورد؟ آنها بارى این سوال امام جوابى نداشتند ولى مى گفتند مگر ممکن است کهبا وجود ارتش ، شاهرا شکست داد؟ امام مى گفتند: ارتش از مردم است خائنین و سران ارتش را باید کنار گذاشت بقیهاز ما هستند. بالاخرهآقاى بازرگان بر سخنان خویش اصرار ورزیدند و پس از این دیدار روانهلندن شد در آنجا نیز در مصاحبهاى بر مواضع خود تاکید کرد سخنان او در جمع دانشجویان ایرانى در لندن موجب انتقاد آنان و مشاجرهشدهبود.
فاطمه طباطبایی عروس امام در کتاب خاطرات خود به نام «اقلیم خاطرات» نوشته است: « مهندس بازرگان - پس از دیدار امام در نوفللوشاتو - گفته بود اطمینان و آرامش امام و نزدیک دانستن پیروزی، مرا به تعجب وا داشت. مهندس بازرگان پس از دیدار با امام گفته بود: امام به شیوه مبارزه خود و پیروزی انقلاب آنقدر اطمینان دارد که با ما درباره پس از مرحله پیروزی سخن میگویند و قصد دارند ما را در اداره مملکت دخالت دهند نه در مبارزه.» (ص ۴۴۶)
او همچنین در بخش دیگری از این کتاب آورده است: «پس از ورود امام به ایران و پیروزی انقلاب، درباره قانون اساسی صحبت زیاد شد. شمار زیادی از دوستان و دستاندرکاران نظام معتقد بودند همان پیش نویس تنظیم شده را که مراجع نیز تایید کرده بودند، به رای مردم گذاشته شود. امام هم این نظر را داشتند، اما مهندس بازرگان اصرار داشت که مجلسی از خبرگان تشکیل شود و قانون اساسی جمهوری اسلامی با نظر خبرگان تدوین گردد. استدلال مهندس بازرگان این بود که این مجموعه قانون اساسی کشور محسوب میشود و در آینده بر ما خرده خواهند گرفت که آن را یک نفر تدوین کرده است. سرانجام نظر مهندس بازرگان تایید شد. نمایندگانی، با انتخاب مردم به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافتند و کار تدوین قانون اساسی را شروع کردند. یکی از مواد اختلاف در پیشنویس و قانون مصوب، مربوط به اصل «ولایت فقیه» بود. شنیدم دکتر حبیبی در آن پیشنویس، «نظارت فقیه» را بر مجموعه حکومت از کتاب کشف اسرار امام استخراج کرده و امام نیز آن را پذیرفته بودند، اما در مجلس خبرگان، آیتالله منتظری از بحثهای امام در نجف درباره حکومت اسلامی «ولایت فقیه» را بر مجموعه حکومت، برداشت کرده و آن را تبیین میکرد و بر تصویب آن نیز اصرار داشت. البته با رد و قبولهای جدی روبرو شده بود.» (ص ۵۵۳)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید