گفتمان بحران و هویت فرهنگی ایرانیان

1392/5/12 ۱۳:۳۶

گفتمان بحران و هویت فرهنگی ایرانیان

آرش حیدری : هویت فرهنگی در سال‌های اخیر دغدغه‌ای جدید برای والیان فرهنگ شده است. پرداختن به هویت فرهنگی در برنامه‌های توسعه و پیوند دادن آن با توسعه فرهنگی موجب شده که این مقوله در سال‌های بعد از 76 بدل به یکی از مجادلات عمده، هم در فضای سیاسی و هم در گفتارهای علمی ‌شود. این‌که هویت فرهنگی ایرانیان چیست و چگونه باید باشد مورد بیشترین مجادلات قرار گرفته است. به نظر می‌رسد هویت ایرانی/اسلامی در گفتارهای سیاستمردان و بسیاری از تحقیقات علمی هویتی اصیل، فراتاریخی، گذشته‌محور و مبتنی بر اصول صلب و سخت ریشه‌دار در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین دارد و به شدت از منابع سنت باید تغذیه کند. این نوع نگاه به وضوح در برنامه‌های توسعه دیده می‌شود و به شکلی ظریف خود را در تحقیقات و گفتارهای علمی محققان علوم اجتماعی نشان می‌دهد.

 


آرش حیدری : هویت فرهنگی در سال‌های اخیر دغدغه‌ای جدید برای والیان فرهنگ شده است. پرداختن به هویت فرهنگی در برنامه‌های توسعه و پیوند دادن آن با توسعه فرهنگی موجب شده که این مقوله در سال‌های بعد از 76 بدل به یکی از مجادلات عمده، هم در فضای سیاسی و هم در گفتارهای علمی ‌شود. این‌که هویت فرهنگی ایرانیان چیست و چگونه باید باشد مورد بیشترین مجادلات قرار گرفته است. به نظر می‌رسد هویت ایرانی/اسلامی در گفتارهای سیاستمردان و بسیاری از تحقیقات علمی هویتی اصیل، فراتاریخی، گذشته‌محور و مبتنی بر اصول صلب و سخت ریشه‌دار در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین دارد و به شدت از منابع سنت باید تغذیه کند. این نوع نگاه به وضوح در برنامه‌های توسعه دیده می‌شود و به شکلی ظریف خود را در تحقیقات و گفتارهای علمی محققان علوم اجتماعی نشان می‌دهد. همین نوع نگاه باعث می‌شود که مواجهه با مدرنیته، جهانی شدن و دگرگونی‌های فرهنگی جدید به صورت خطری جدی برای هویت ایرانی/اسلامی دیده و هویت ایرانیان در این بستر به صورتی بحرانی برساخته شود. وجود سبک‌های زندگی جدید، مصرف فرهنگی و... همه و همه به عنوان جنگی دیده می‌شود که درصدد تخریب نیت‌مند هویت ایرانی/اسلامی است. با این وصف به نظر می‌رسد گفتمان حاکم بر سیاست‌های فرهنگی کشور از ایده امپریالیسم فرهنگی دفاع کرده و به جنگی فرهنگی باور دارد که می‌باید در برابر آن مجهز باشد و از هویت آرمانی ایرانی/اسلامی دفاع کند. منابع دانشی که این گفتمان از آن تغذیه می‌کند اگرچه مدعای بومی بودن و اسلامی بودن را در درون خود دارد اما همدستی گفتمانی جدی با نظریه‌های امپریالیسم فرهنگی و متفکران انتقادی از قبیل متفکران مکتب فرانکفورت را دارد و ایده‌هایی مانند صنعت فرهنگ‌سازی را جذاب می‌یابد و از آن‌ها تغذیه می‌کند. چنین تغذیه‌ای خود را بیشتر در مقالات و متون پژوهشی پیرامون هویت فرهنگی نشان می‌دهد و جهانی شدن، هیبرید شدن هویت، مصرف و سبک زندگی متکثر را به عنوان بحران و خطر برمی‌سازد. این در حالی است که چنین پدیده‌هایی در ذهن سوژه ایرانی ممکن است همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند و مسئله تغییر باشد و نه بحران. اما گفتمان سیاست فرهنگی و پرداختن به هویت فرهنگی در متون پژوهشی و برنامه‌های توسعه آن را به صورت بحرانی برمی‌سازد.
مروری بر گفتارهای سیاستمردان، سند چشم‌انداز و همچنین بسیاری از متون پژوهشی منتشرشده در این حیطه حاکی از این مسئله است که تامل بر هویت فرهنگی ایرانیان همچنان در پارادایم بحران صورت می‌گیرد. بدین معنا که با ارائه تعریفی صلب و سخت و گذشته‌نگر از سامانه‌های هویتی هرگونه انحراف از این مسیر اصلی تعریف شده، که برساخته‌ای گفتمانی است، را به صورت ناهنجاری و آسیب بر می‌سازد. این برساختن وضع کنونی هویت در قالب بحران و ویرانی، دست به دامن مضامین و مفاهیمی می‌شود که بیش از هر چیز در دل سنت مکتب انتقادی تعریف و در گفتمان حاکم بر سیاست فرهنگی ادغام می‌شود. مضامینی مثل: امپریالیسم فرهنگی، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، ازخودبیگانگی فرهنگی، غرب‌زدگی، صنعت فرهنگ‌سازی و... . تامل بر هویت حول این دال‌های مرکزی در عمل هراس اخلاقی از تغییر یافتن و چند‌شقه شدن هویت در مواجهه با جهانی شدن را پدید می‌آورد. این هراس اخلاقی الگوهای جدید هویت‌یابی (که لزوما در تقابل با هویت دینی/ملی هم نیستند) را به صورت شیاطین قوم و ویران‌کنندگان عرصه اخلاق عمومی نشان می‌دهد و با انداختن منتقدان در مارپیچ سکوت، امکان مداخله عریان و سخت را در این فرآیندها پدید می‌آورد. مارپیچ سکوت بدین معناست که در تخریب و تقبیح و غیراخلاقی نشان دادن الگوهای جدید هویت‌یابی و سبک‌های زندگی (که پیامد گریز‌ناپذیر روند مدرن شدن و مواجهه با جهانی شدن است) فضا را به سمت‌وسویی هدایت می‌کنند که دفاع از چنین فرآیندهای اجتناب‌ناپذیری در عمل به عنوان همدستی با مجرمان و منحرفان بدل می‌شود. بنابراین منتقد این وضع ترجیح می‌دهد برای حفظ منزلت خود هم که شده در قبال این سیاست‌های فرهنگی سکوت پیشه کند.
این در حالی است که پژوهش‌های روشمند و عینی نشان می‌دهند که هویت فرهنگی ایرانیان نه تنها از عناصر هویت‌یابی خود دست نشسته بلکه با تقویت حس وطن‌پرستی و افتخار به فرهنگ پیشینه ایرانی/اسلامی مواجه هستیم و این لزوما با انتقادی بودن کنشگران نسبت به وضع موجود منافاتی ندارد. در مقابل هرچه پژوهش‌های این حیطه نظری‌تر و روش‌گریزتر می‌شوند گفتمان بحران بیشتر و بیشتر در آن‌ها جا خوش می‌کند. همین انتقاد و دغدغه ایران داشتن نسبت با امور سیاسی و نگرانی برای سرنوشت کشور خود حاکی است كه هویت فرهنگی قدرتمند است. اما گفتمان بحران با یک تلقی گذشته‌نگر و ارائه اصول فراتاریخی، اصیل و ذاتی برای هویت، همواره در هراس اخلاقی از دست رفتن امر اصیل به سر می‌برد.
این در حالی است که هویت فرهنگی در نسبت با اکنون و مخازن فرهنگی گذشته تعریف می‌شود. هویت فرهنگی بازخوانی گذشته در پرتو اکنون است و نه تحمیل بی‌چون و چرای گذشته بر اکنون. گفتمان بحران نسبت به گذشته حس نوستالوژیکی دارد که تغییرات اکنون در حال ویران کردن آن زیبایی گذشته است اما مسئله اینجاست که این حس نوستالوژیک محصولی خیالی است و نه واقعی، اما بر واقعیت تحمیل می‌شود. تحمیل این گفتمان بر واقعیت علاوه بر ایجاد هراس اخلاقی، از تعریف و توصیف و تئوریزه کردن وضعیت موجود هویت فرهنگی ایرانیان عاجز است زیرا با تاکید بر بحران، تامل بر شیوه‌های هویت‌یابی در جهان مدرن و در نسبت با امر جهانی را در حیطه آسیب‌های اجتماعی می‌برد و در عمل بر آسیبی تاکید می‌کند که نه تنها آسیب نیست بلکه شیوه‌ای است از سازگاری با جهان در حال پیچیده شدن. یکی از راه‌حل‌های برخورد با این منظر به هویت فرهنگی، تاکید بر بومی کردن امر جهانی و جهانی کردن امر بومی است. ارائه دستاوردهای فرهنگ بومی به جهان و در مقابل توجه به فرهنگ جهانی، تلفیق‌ها و شیوه‌هایی از هویت‌یابی را ایجاد می‌کند که نه تنها در مواجهه با جهانی شدن از خودباخته نمی‌شود بلکه خلاقانه درصدد اثرگذاری بر فرآیندهای فرهنگی برمی‌آید. با این شرح جهانی شدن و الگوهای هویت‌یابی فرصت است و نه تهدید و گفتمان بحران آن را نه تنها به صورت تهدید برمی‌سازد بلکه در عمل آن را به تهدید بدل می‌کند زیرا با واکنش روزافزون الگوهای هویت‌یابی نسبت به تحمیل‌های سیاست فرهنگی، فضایی آنتاگونیستی (مجادله‌ای) را ایجاد کرده و خلاقیت‌های هویت‌یابی در خدمت دور زدن سیاست‌های فرهنگی به خدمت گرفته می‌شود و حتی به سوی انحراف اجتماعی رانده می‌شود در حالی که می‌توان آن را به یک فرصت برای مواجهه با فرهنگ جهانی بدل کرد.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: