زماني براي توافق میان ایران و آمریکا / احسان ابطحي

1392/4/30 ۱۱:۴۴

زماني براي توافق میان ایران و آمریکا /  احسان ابطحي

نمايندگان کنگره ايالات متحده در اقدامي بي سابقه اعلام کردند که طرح تشديد تحريم ها عليه ايران را به کاخ سفيد ارائه نداده و به تعويق انداخته اند. اين اقدام پس از آن انجام مي شود که 131 نفر از نمايندگان کنگره آمريکا از باراک اوباما، رييس جمهوري ايالات متحده خواستند تا فرصت مذاکره و استفاده از ابزار ديپلماتيک با رييس جمهوري منتخب ايران را از دست ندهد. اگرچه از اين 131 نفر، تنها 17 نفر جمهوري خواه هستند، اما نفس اين اقدام از سوي نهادي که به طور سنتي مخالف اتخاذ روش هاي ديپلماتيک عليه ايران است، اهميت بسياري دارد.

 

نمايندگان کنگره ايالات متحده در اقدامي بي سابقه اعلام کردند که طرح تشديد تحريم ها عليه ايران را به کاخ سفيد ارائه نداده و به تعويق انداخته اند. اين اقدام پس از آن انجام مي شود که 131 نفر از نمايندگان کنگره آمريکا از باراک اوباما، رييس جمهوري ايالات متحده خواستند تا فرصت مذاکره و استفاده از ابزار ديپلماتيک با رييس جمهوري منتخب ايران را از دست ندهد. اگرچه از اين 131 نفر، تنها 17 نفر جمهوري خواه هستند، اما نفس اين اقدام از سوي نهادي که به طور سنتي مخالف اتخاذ روش هاي ديپلماتيک عليه ايران است، اهميت بسياري دارد. هفته گذشته هم حدود 30 نفر از چهره هاي برجسته سياسي و نظامي آمريکا، در خواست مشابهي از رييس جمهوري اين کشور داشتند.

    جک استراو، وزير خارجه پيشين بريتانيا هم از به نتيجه نرسيدن مذاکرات اتمي با ايران در زماني که حسن روحاني مسووليت پرونده هسته اي را بر عهده داشت، ابراز ندامت مي کند و مسوول شکست آن مذاکرات را سياست مداران تندرو در واشنگتن و همچنين اسرائيلي ها مي داند.يوشکا فيشر، وزير امور خارجه پيشين آلمان هم که در آن زمان به همراه استراو و دومينيک دوويلپن، وزير خارجه وقت فرانسه در قالب تروئيکاي اروپا، مسووليت مذاکره با ايران را بر عهده داشت، به تازگي در يادداشتي تاکيد کرد که هم ايران و هم مذاکره کنندگان بين المللي با اين کشور، بايد از گذشته درس گرفته و انتظارات خود را بر اساس آن تنظيم کنند.آيا چنين اقدامات و مواضعي را بايد نشانه اي خوب براي ايجاد تغييرات مثبت در روابط آمريکا و غرب با ايران تلقي کرد؟ آيا در شرايط جديد ايران ـ روي کار آمدن حسن روحاني ـ و همچنين وضعيت متشنج منطقه ـ برکناري مرسي در مصر، پيروزي هاي اخير نيروهاي دولتي در سوريه و وضعيت متمايل به بحران مشروعيت حزب حاکم در ترکيه ـ فرصت مناسب براي نزديک شدن ايران به غرب اعم از آمريکا، قدرت هاي اروپايي و هم پيمانان آنها، فرارسيده است؟

    و در نهايت اينکه اين موضع گيري ها از کجا نشات مي گيرند؟پس از حوادث يازدهم سپتامبر سال 2001، ايالات متحده تصميم گرفت تا حکومت طالبان در افغانستان را سرنگون کند. ايران هم که طالبان را از دشمنان عمده خود مي دانست، در راستاي منافع ملي خود، به آمريکا کمک کرد تا طالبان را سرنگون کند.اما تنها چند ماه بعد، جورج بوش، رييس جمهوري وقت ايالات متحده، که سرخوش از پيروزي در افغانستان و سقوط طالبان بود، در سخنراني سالانه خود ايران را در کنار عراق و کره شمالي جزو محور شرارت قرار داد. اين سخنراني به شدت موقعيت ميانه روها در ايران را تضعيف کرد. منتقدان ميانه رو ها در ايران به درستي بر اين باور بودند که نتيجه همکاري با آمريکا، قرار گرفتن در محور شرارت است. البته، مقصران اين داستان نه ميانه رو هاي ايران، که نو محافظه کاران آمريکايي و هم پيمانان اسرائيلي آنها بودند.مذاکرات هسته اي ايران با غرب در چنين فضايي آغاز شد، فضايي که آمريکا شادمان از پيروزي در عراق و افغانستان بود و از موضعي پيروزمندانه و از موضع قدرت، با ايران و مسائل ايران مواجه مي شد. نگاه نومحافظه کاران آمريکايي و سنگ اندازي آنها در مسير موفقيت مذاکرات هسته اي ايران، تا حدود زيادي متاثر از فشارهاي اسرائيل و لابي هاي دوستداران اسرائيل بود.اما واقعيت اين بود که ساقط کردن دو دشمن بزرگ ايران، يعني صدام حسين در عراق و طالبان در افغانستان، منجر به تقويت موقعيت ايران در منطقه شد و حوزه نفوذ تهران را در خاورميانه افزايش داد و اين مساله اي بود که آمريکايي ها در محاسبات خود از آن غفلت کرده بودند.در سال 2006 و تنها سه سال پس از زماني که آمريکايي ها، متکبرانه، هرگونه مذاکره با ايران را رد مي کردند، از تهران خواستند تا با هدف کاستن از تلفات سنگين نيروهاي آمريکايي در عراق، با واشنگتن به طور مستقيم وارد مذاکره شود، مذاکره اي که اتفاقا انجام شد به کاهش شديد تلفات نيروهاي آمريکايي انجاميد.شايد در همان زمان بود که آمريکايي ها متوجه شدند که براي موفقيت در خاورميانه، نمي توان ايران را ناديده گرفت.با اين حال فشار لابي اسرائيل در آمريکا و مواضع افراطي نئو کان ها از يک سو و کارشکني لابي اعراب در آمريکا که اساسا هرگونه نزديکي ايران و آمريکا را به ضرر خود مي دانند و بر اين باورند که چنين اتفاقي آنها را به دوستان درجه دوم واشنگتن در خاورميانه تبديل مي کند، از سوي ديگر، مانع نزديکي تهران- واشنگتن شد و مذاکرات هسته اي ايران و غرب را وارد دور باطل مذاکره بدون نتيجه و تحريم کرد.

    اما انتخاب حسن روحاني به عنوان هفتمين رييس جمهوري و برگزاري يک انتخابات سالم و بانشاط در ايران بود که اميد ها براي دستيابي به يک توافق بزرگ هسته اي را دوباره زنده کرد. اين دقيقا همان موضوعي است که مقامات رژيم صهيونيستي از جمله بنيامين نتانياهو را بهت زده و سراسيمه کرده است. نتانياهو در واکنش به نتيجه انتخابات ايران و مواضع ميانه رو ها در غرب، در سخناني که آشکارا از ضعف او حکايت دارد، تلاش مي کند تا ثابت کند هيچ چيز تغيير نکرده و بايد به سياست اعمال فشار بر ايران ادامه داد.اما همين موضع عاجزانه مقامات رژيم اسرائيل در کنار فاکتور هاي ديگر نشان مي دهد که اکنون بهترين زمان براي مذاکره و امتياز گرفتن از غرب و افزايش انزواي اسرائيل است.

    بنابراين در مجموع، در نمايي کلي و با توجه به متغيرهاي گوناگوني که بيان شد، فضاي موجود براي رسيدن به توافق هاي مثبت و سازنده ميان ايران، آمريکا و کشورهاي اروپايي را مي توان چنين ترسيم کرد:

    1- ايران از يک انتخابات بزرگ و سرنوشت ساز که آينده يک ملت را تعيين مي کند، سربلند بيرون آمده و رييس جمهوري ميانه رو به قدرت رسيده است که رهبر انقلاب به او اعتماد دارد. روحاني يکي از دو نماينده رهبري در شوراي عالي امنيت ملي است و به پيشنهاد ايشان به عنوان رييس مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام انتخاب شده است. (کتاب امنيت ملي و ديپلماسي هسته اي، نوشته حسن روحاني). اين انتخابات که به قول روحاني بازنده اي نداشت و همه در آن احساس پيروزي کرده اند، باعث شده است تا ايران با اتکا به مشارکت 73 درصدي مردم و اجماع اکثريت راي دهندگان بر روي حسن روحاني، از موضع بالاتر بتواند وارد مذاکرات شود. اين همان اتفاقي بود که تمام محاسبات غرب به طور اعم و اسرائيل به طور اخص را بر هم زد.

    2- ترکيه و مصر که از پشيتبانان اصلي مخالفان سوريه بودند، اکنون در وضعيتي بحراني به سر مي برند. مخالفان رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، او را به خودکامگي در حکومت داري و همچنين تبعيت بي چون و چرا از سياست هاي آمريکا متهم مي کنند.

    از سوي ديگر محمد مرسي، رييس جمهوري پيشين مصر که از اصلي ترين حاميان مخالفان سوريه بود، ساقط شده است و ارتش سوريه در حال پيشروي به مناطق تحت کنترل شورشيان است. اين در شرايطي است که در نحوه کمک رساني به سوريه در ميان کشورهاي غربي اختلافات شديدي بروز کرده و همزمان معارضان سوري نيز به شدت با هم درگير شده اند. آخرين اخبار حکايت از آن دارند که ارتش آزاد سوريه وارد جنگ با القاعده و سلفي هاي سوريه شده است.

    اقدامات وحشيانه سلفي ها در سوريه – از جمله خوردن قلب يک سرباز ارتش سوريه- و حضور القاعده در ميان کساني که با اسد مبارزه مي کنند اين سوال را براي مقامات غربي و حاميان مخالفان سوري پيش آورده است که در صورت کمک تسليحاتي به مخالفان سوريه، اين سلاح ها در نهايت به دست چه کساني خواهد افتاد؟ ميانه روهاي سوري يا القاعده و گروه هاي تکفيري؟ آنها همچنين از خود مي پرسند که آلترناتيو حکومت اسد چه خواهد بود؟ نظامي واقعا دموکراتيک يا حکومتي شبيه طالبان در افغانستان؟

    اين پرسش ها در کنار نظر سنجي اخير نهاد اطلاعاتي ناتو- سازمان پيمان آتلانتيک شمالي- از مردم سوريه، که نشان داد 70 درصد مردم اين کشور خواستار ابقاي بشار اسد در قدرت هستند، غرب را دچار بن بست راهبردي در قبال سوريه کرده است. به نظر مي رسد ترکيه بازنده اصلي بحران سوريه است، کشوري که مبتني بر بر آورد هاي اشتباه سازمان هاي اطلاعاتي خود باور داشت که حکومت اسد دو ماهه سقوط مي کند و به همين دليل ميليارد ها دلار از قرار داد هاي خود در سوريه را به طور يکجانبه لغو کرد. با اتکا به اين فاکتور ها، به نظر مي رسد که ايران در بحران سوريه در برابر سه رقيب منطقه اي خود يعني ترکيه، عربستان و مصر دست بالارا در اختيار دارد.

    3- بهار عربي در دو سال اخير، اسرائيل را بيش از هر زمان ديگري در خاورميانه منزوي کرده است. موج دموکراسي خواهي ايجاد شده در خاورميانه، اين رژيم را در موضع ضعف قرار داده است. از سوي ديگر اسرائيل با کسري بودجه هنگفت و نارضايتي هاي شديد از بي عدالتي اجتماعي دست و پنجه نرم مي کند. همين مسائل است که نتانياهو را ناچار به فرافکني کرده و او را واداشته است تا با تاکيد بر تهديد ايران، مسائل اقتصادي- اجتماعي اسرائيل را تحت الشعاع قرار دهد.

    4- اروپا تنها تحت فشار لابي اسرائيل و آمريکا ناچار به همراهي با تحريم ها شده است. اين قاره اکنون با بحران بزرگ اقتصادي مواجه است و باز شدن در هاي بازار اقتصادي ايران، مي تواند فرصت هاي اقتصادي خوبي را براي اروپا فراهم کند. کشورهاي اروپايي به نحو چشمگيري از تحريم ها عليه ايران متضرر شده اند و اگر روابط

    فرا آتلانتيکي به جا مانده از جنگ جهاني دوم و همچنين «روابط خاص» آمريکا و بريتانيا – اصطلاحي که وينستون چرچيل، نخست وزير پيشين بريتانيا براي اولين بار پس از جنگ جهاني دوم آن را براي توصيف روابط لندن-واشنگتن مطرح کرد- نبود، طرف هاي اروپايي، به ويژه در شرايط فعلي بحران اقتصادي، چندان از تحريم ها عليه ايران حمايت نمي کردند.مجموعه اين عوامل خارجي از سويي و به وجود آمدن فضاي وحدت بخش و آرامش آفرين پس از انتخابات رياست جمهوري ايران، تهران را در موضعي مناسب قرار داده است. از سوي ديگر ميانه روها در غرب به اين نتيجه رسيده اند که ايران، عراق، کره شمالي و ليبي نيست و راهي جز مذاکره و توافق با تهران وجود ندارد.به نظر مي رسد اکنون، هم براي ايران و هم براي غرب، زمان مناسبي براي نشستن بر سر ميز مذاکره است. به شرط آنکه فضاي آرام و متحد داخل ايران پايدار بماند و همه در کنار رييس جمهوري منتخب باشند و به او کمک کنند و از سوي ديگر مقامات کاخ سفيد هم سياست هاي خود را در همين کاخ اتخاذ کنند و نه هزاران کيلومتر دورتر، در تل آويو؛ مرکز تنها رژيمي که به قول حسن روحاني، از تحريم ها عليه ايران سود مي برد.

            

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: