1394/1/23 ۱۰:۳۴
دراندوه سومین سال فراق «قمر آریان» در 24 فروردین
شرح عکس: از راست: قمرآریان، عبدالحسین زرین کوب و مجتبی مینوی/ دهه 1350، لندن
فصل بهار است و طراوت و تازگی نوروز نمایان و من در این هوای تازه چند روزی است که بشدت مشغول کارم بر اشعار دکتر «زرینکوب» چرا که به ناشر قول دادهام کتاب را هرچه سریع تر به دستاش بسپارم. به یاد بانو دکتر قمر آریانم که چقدر مشتاق بود در زمان حیاتاش کتاب را آماده ببیند. محبتها دیدم از آن فرزانه روشن ضمیر و مهرورزیاش را تا همیشه زندگیام سپاسگزارم. آخر به سالگرد پرکشیدنش چیزی نمانده است، به یاد قمربانو در حال مرور خاطراتم که زنگ تلفن توجهم را جلب میکند. از روزنامه ایران و درخواست مطلبی به مناسبت سالگرد بانو و امسال سومین سالگرد پرواز او است. سالها افتخار همسایگی و شاگردیاش را داشتم و چه نکتههای روشن و زیبایی از این استاد خردمند آموختم. او که جلوهای به تمام از فضل و کمال و فرهیختگی داشت جزو نادره بانوانی است که در سایه بخت بلند خود، با همتی بلندتر، در دورهای که اندیشیدن و پویش و دانستن برای زنان جرم محسوب میشد، حرکت کرد و دانست و پیش افتاد.
سیمون دوبوار در سال 1673 اثری الهام پذیرفته از فلسفه دکارت تحت عنوان برابری دو جنس مینویسد که در آن آمده است: کسانی که قوانین را ایجاد و از کتابها گردآوری کردهاند به علت آنکه مرد بودهاند به هم جنسان خود مساعدت ورزیدهاند و زنان هرگز شانس لازم را نداشتهاند نه آزادی و نه تعلیم... هیچ چیز نشان نمیدهد که آنها کمتر از مردها باشند. آناتومی وجود اختلافهایی را آشکار میگرداند ولی هیچیک از این اختلافها برای مرد امتیازی به بار نمیآورد. (جنس دوم. ج2.ص411)
قمربانو از کودکی شوق دانستن دارد اما مدرسه دخترانه وجود ندارد که در آنجا درس بخواند و بداند. پدری دارد بهنام عبدالوهاب آریان. تاجر نام آور پرتلاش که عشقآباد ، تاشکند و سمرقند حیطه فعالیت اقتصادیاش بوده است. تاجر روشنفکر دانش دوستی که علم اندوزی فرزندانش را بر فرق سر از بهر مباهات میبرد و آن را یکی از اصول زندگی خویش قرار میدهد.
هرچند درس خواندن دختران نوعی شنا کردن خلاف جهت آب بوده است اما قمربانو به پشتیبانی پدر روشناندیش خویش درس میخواند. وی متوجه شد که تحقیر نسبت به زن برخاسته از جهل، نادانی و خامی بشر است. هرچند آن بشر افلاطونی باشد که خدای را به دو سبب سپاس میگزارد اول آنکه او را آزاد آفریده نه برده و دوم آنکه او را مرد خلق کرده و نه زن یا فیثاغورثی باشد که معتقد است یک اصل خوب وجود دارد که نظم و روشنایی و مرد را آفریده و یک اصل بد که بینظمی و ظلمات و زن را خلق کرده است.وقتی جان استوارت میل در سال 1869 رساله انقیاد زنان را منتشر کرد با دلایل محکمی به دفاع از برابری حقوق زن و مرد برخاست. 30 سال بعد تاج السلطنه دختر ناصرالدینشاه در خاطرات خود از زنان حقوق طلب فرنگ سخن به میان آورد و نشان داد جنبش آزادی زنان در خواتین حرم نیز شوری برانگیخته است، (زنان در چالش با سنتگریزی ص25) همکاری زنان حرم در لغو امتیاز توتون و تنباکو در سال 1268 خورشیدی و نیز شورش آنان برای قحطی نان در سال 1277 خورشیدی میتواند نشان قدرت و درایت و تدبیر زن باشد ، در آن عصر تاریکی که انواع محدودیت راه هزار چارهای را از چهار سو بسته بود، تاریخ را که ورق بزنیم پی خواهیم برد به دلیری و شهامت شیرزنانی که کالسکه مظفرالدین شاه را محاصره کرده، خواهان احترام نسبت به علمایی شدند که در شاه عبدالعظیم متحصن بودند.
خانم طوبی آزموده سال 1286 خورشیدی دبستان دخترانه ناموس را تأسیس کرد و برای ممانعت از تکفیر متعصبین هرسال در ایام سوگواری چند روز متوالی مجلس روضه خوانی در مدرسه دایر میکرد. «زین قصه بگذریم که سخن میشود بلند» اما بانو قمرآریان درس میخواند و میداند و میبالد و نه تنها خلاف دین و تقوا گام برنمیدارد که آثار به جای مانده از این اندیشمند صاحبنظر پرهیزگار نشان روشنی از عرفان و محبت و تقوا و پاکی سرشت این وجود نازنین دارد.
او که با قلمی توانا چهره مسیح در ادبیات فارسی را میشناساند، به بررسی سبکهای ادبی مینشیند، از اسرار التوحید و ابوسعید مینویسد، هنر کمالالدین بهزاد را ستایش میکند، از مثنوی مولانا و غزلیات حافظ میگوید، به همکاری با دانشنامه جهان اسلام میپردازد و با وسواس حیرتانگیز «شرق نزدیک در تاریخ» فیلیپ فوری را ترجمه میکند و جهان اسلام برتولد اشپولر را و... بزرگ بانویی که هم محقق است و مدیر و مدرس و شاعر و نویسندهای بیادعا و کمگوی و گزیدهگویی بسیار فروتن مصداق روشن؛ تواضع کند هوشمندگزین زند شاخ پر میوه سر بر زمین.
بانویی، بسیار باشکوه و با ابهت که در کردار متین بود و در گفتار دقیق و پندارش بوی نیکی میداد. حاصل سالها محضرنشینی چکیده ادب معاصر. امروزه باید بسیار بگردیم و کم بیابیم بزرگ زنان و مردانی که در محضر اسطورههای ادب معاصر کسب فیض داشتند. مگر در ادب امروز چند بزرگ زن را سراغ داریم که از نفس مسیحایی فروزانفر، علیاصغر حکمت، جلال همایی، محمد معین، ذبیحالله صفا، لطفعلی صورتگر، ابراهیم پورداوود، ملکالشعرای بهار و... بهرهمند بودهاند؟ و افسوس که جامعه علمی و ادبی ما با از دست دادن بزرگانش نمیتواند جایگزینی دیگر بیابد و با حسرت بخوانیم از ملک ادب، کارگزاران همه رفتند. آری از نیکی و دانایی و فرزانگی خانم دکتر آریان باید بیشتر گفت و نوشت وفامند بانویی که با عشقی معصومانه 13 سال جدایی از «عبدی»اش را به شکیبایی مسیحآسایی گذراند. او که نزدیک به 45 سال زندگی مشترک با علامه عبدالحسین زرینکوب فداکاریها داشت و به نوعی خود را فراموش میکند و با عشقی شورانگیز بستر خدمات حضرت استاد زرینکوب را فراهم میسازد. بارها و بارها پروفسور زرینکوب به این فداکاریها اشاره فرمودهاند. از جمله مینویسند: «تفاهم عالی و انسانی همسرم یک لحظه هم آنچه را در طی تمام این سالها مایه اشتغال ذهن و اندیشهام بود قطع نکرد، خاصه که او نیز مثل من در همان ایام به همین اندیشهها دلمشغولی داشت و اگر قریحه شاعری و نویسندگی پرمایهاش بعدها آن گونه که از وی انتظار میرفت ثمرهای فراوان به بار نیاورد جز این نکته که در دوستی من، خود را به عمد از یاد برد سبب دیگر نداشت و اگر همه وجودش را در راه آسایش و در کمک به آنچه من بدان مشغول بودم صرف نمیکرد شک ندارم که اکنون شاعر و نویسندهای پرآوازه بود.» ( نقش برآب صفحه 92 ) مدتها پیش که درکتابخانه مجلس مشغول به سامان رساندن تحقیقی بودم، با ورق زدن نشریهها و مجلههای سالهای دور از آثار قلمی این بانوی فرهیخته، بهرهها بردم بخصوص از شعرهای زیبایی که اگر تا به امروز در جریان بود بیشک درخشندگی خاص خود را داشت. شاید بتوان گفت یک بیت از این سفینه مهربانی و از خودگذشتگی بانو آریان به از صد رساله علمی و ادبی است که « زکارستان او یک شمه این است.»
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید