حكیم هنرهای ایرانی – اسلامی / احمد مسجدجامعی

1404/5/28 ۰۸:۴۷

حكیم هنرهای ایرانی – اسلامی / احمد مسجدجامعی

فرشچیان هم در حكمت نظری و به‌ گواهی آثارش هم در حكمت عملی صاحب ذوق و نظر و سبك است. از این جهت می‌توان گفت ایشان در حوزه هنر معاصر ایران، در رشته‌های هنرهای ایرانی، چه سنتی و چه ملی و چه آیینی، استاد برجسته و فرزانه‌ای است و در رشته‌های مختلف تسلط دارد و می‌توان ایشان را حكیم هنرهای ایرانی - اسلامی نامید.

آقای فرشچیان!  گفتم استاد فرشچیان؟!!

ببخشید! اجازه بدهید بگویم آقای فرشچیان؛ واقعا كلمه «استاد» چیزی بر ایشان اضافه نمی‌كند! ما هیچ‌ وقت نمی‌گوییم استاد سعدی، استاد حافظ، استاد میرعماد؛ بلكه می‌گوییم حافظ، سعدی، میرعماد و... از این رو من هم می‌گویم آقای فرشچیان. البته وجوه دیگری هم دارد كه می‌گویم آقای فرشچیان. ایشان بسیار متواضع و مبادی آداب است. بسیار نیك‌نفس و دریادل. صفایی كه در آثار ایشان می‌بینیم ناشی از صفای روحشان است. نوعی سكوت هم در رفتار و اعمال ایشان هست؛ كم حرف می‌زند. این هم شاید از توجه به درون باشد. در آثار و نقاشی‌هایش هم گزیده‌گو است. حتی در نامه‌های شخصی هم كه برای افراد می‌فرستد این حس متفاوت را القا می‌كند. بگذارید برای اینكه فهم خودم را از ایشان بگویم به نكته‌ای اشاره كنم. فرشچیان حدود سی سال است خارج از ایران زندگی می‌كند؛ در شهری نزدیك نیویورك، مركز هنر نوین جهان در زمینه‌های تئاتر و تجسمی و موسیقی و... مهم‌ترین آثار هنری مدرن و غیرمدرن در آنجا ارایه و خریدوفروش می‌شود. در عین حال كه فرشچیان سی سال است آنجا زندگی می‌كند، وقتی ایشان را می‌بینید احساس می‌كنید در سبزه میدان اصفهان زندگی می‌كند، توی میدان كهنه اصفهان عمر گذرانده است، خیابان عبدالرزاق اصفهان سكنی گزیده یا كنار مسجد جامع رفت‌وآمد دارد. رفتار و لهجه و دلبستگی و علایق او، همه و همه روایت منحصربه‌فردی از شخصیتش ارایه می‌دهد. اگرچه ما شخصیت‌های بزرگ بسیاری داریم كه ایرانی‌اند و در كشور دیگری زندگی می‌كنند، اما نسبتی كه فرشچیان با ایران و روح ایرانی و هویت و فرهنگ و آیین ایرانی برقرار كرده، بی‌نظیر است. من واقعا در كسی ندیدم این میزان از نزدیكی در عین دوری را. فرشچیان هر جا كه بوده مدافع هویت ایرانی با تمام ابعادش بوده است. الان ما در این جمع، به یك زاویه از آثار ایشان توجه می‌كنیم؛ بررسی و ارزیابی هنرنمایی ایشان با ساعت‌ها وقت‌گذاری و دقت در طرح‌ها، رنگ‌ها و... مثلا از آقای محمود دولت‌آبادی پرسیدم: «چیش جذابه؟» گفت: «رقص قلمش.» گفتم: چون رقص فكر او است، رقص ذهن او است، رقص حضور او است. اما این تنها یك جلوه از شخصیت و هنرش را نشان می‌دهد. فرشچیان تنها برای اصحاب فرهنگ و هنر، خاص نیست. تنها مورد توجه نخبگان و صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان نیست. فرشچیان مربوط به همه مردم ایران و سرزمین ایران است. شاهد مثالش هم در كوچه و بازار و دسته و هیات است. همه جا تصویری از تابلوی فرشچیان چشم را می‌نوازد. یعنی او و آثارش با توده مردم ارتباط برقرار می‌كند. علتش هم این است كه مردم را عوام نمی‌داند، بلكه با مردم ایران، مردم این سرزمین، این فرهنگ و این تاریخ و تمدن سروكار دارد و این نكته ویژه آثار فرشچیان است. یعنی هنرمند همان میزان كه در میان نخبگان حضور دارد؛ در بین عموم مردم هم هست، چون برای تمام مردم و هنر ایران احترام قائل است. در سفری كه برای برگزاری نخستین و البته آخرین هفته فرهنگی ایران در عربستان سعودی داشتم، كتاب فرشچیان را با خودمان برده بودیم. كتاب را دیده و از تصاویر آن تعجب كرده بودند كه چگونه در ایران چنین كتابی مجوز انتشار می‌گیرد. به تصویر درآوردن جلوه‌های هنری داستان‌های عاشقانه ادبیات فارسی كه فهم آن مطالب برای مذهب ظاهربین آنها ممكن نبود، چنانكه تصاویر حجمی این آثار را بت می‌پنداشتند و غافل از اینكه ایرانیان در تاریخ چند هزار ساله خود هیچ‌گاه بت نمی‌پرستیدند. در آثار آقای فرشچیان زن به عنوان نماد زایش، زندگی و زیبایی بسیار تكرار شده و در كنار آن پرندگان و درختان و گل‌ها و آهوان بارها آمده است. فرشچیان از دیو و دد هم غافل نیست كه در فرهنگ كهن در شكل انسان - حیوان ظاهر می‌شود و ویژگی‌های منفی را در نسبت با حیوانات گوناگون بیان می‌كند.  فرشچیان، نه‌تنها میراث و سنت ایرانی را حفظ كرد، بلكه این سنت را بسط داد و امروزیش كرد. تابلوی هستی او نقطه‌ای هست، شمسه در شمسه. روایت دیگری از گنبد مسجد شیخ لطف‌الله كه از یك نقطه آغاز و تكثیر می‌شود و روایت وحدت در كثرت است. اما كاملا یك اثر مدرن و تجریدی است یا در تابلوی او خواهد آمد فقط یك پا می‌بینید، یك هنر تجریدی و كاملا مینیمال كه با هنر مدرن آمیخته شده و یك مفهوم كهن ایرانی را بیان می‌كند. مفهومی كه در دل همه فرهنگ ایران به‌گونه‌ای روایت می‌شود و همه با آن ارتباط برقرار می‌كنند. همان‌طور كه می‌بینید فرشچیان عصر عاشورا را می‌كشد با آن اسبی كه در نگاه زیبایی‌شناسی یگانه است و بارها تحسین هنرمندان بزرگ را به دنبال داشته است.

آثار مینیاتوری كه جنبه عاشقانه دارد، می‌كشد. اصلا در مینیاتور تصرف می‌كند و به آنكه به‌طور سنتی در خدمت متن بود، استقلال می‌بخشد و با شكاندن قاب تصویر و آوردن آن در خدمت متن ابتكاری دیگر خرج می‌دهد؛ انگار كه مكتب قهوه‌خانه و مینیاتور و نقاشی و حتی نوعی كوبیسم به هم آمیخته شده تا آثار این هنرمند بزرگ خلق شود. وگرنه مگر در مینیاتور اصلا چنین چیزهایی را داریم؟ مگر تراژدی و حماسه داریم كه بشود عصر عاشورا؟ اما او این كار را می‌كند. از هنر جدید و ظرفیت‌های جدید بهره می‌گیرد و در عین حال در سنت‌ها و باورهای عمیق ریشه دارد.  یك‌بار در محضرشان در كاخ سعدآباد، تابلوی حضرت علی‌اصغر را رونمایی كردیم. سفارش آن را به استادشان میرزا آقای امامی ارجاع می‌دادند. آقای امامی شخصیت برجسته‌ای بود. وقتی كتابی از آثار ایشان تهیه و منتشر كردیم آقای فرشچیان بسیار خوشحال شدند و گفتند در حسرت یك گل و مرغ از استادم هستم. اما این نگاه با روایت آقای فرشچیان تفاوت داشت و چقدر روایت‌های ایشان منحصربه‌فرد و لطیفند. آقای فرشچیان فضای عمومی جامعه را نادیده نمی‌گیرد و به آن بی‌احترامی و بی‌اعتنایی نمی‌كند، اما نگاه خودش را دارد. مثلا درباره تابلوی حضرت عباس به ایشان گفتم: «حضرت از روی زین به زمین افتاد.» گفت: «دلم نیامد. هر چی فكر كردم دلم نیامد حضرت عباس از زین به زمین بیفتد.» می‌دانید ایرانیان چه نسبت و رابطه‌ای با حضرت عباس دارند. اما او در اینجا روایت خودش را دارد و خاطره‌ای را كه همواره در ذهن مردم است به شیوه و سبك دیگری متذكر می‌شود. لباس حضرت در این تصاویر بسیار فاخر است و تیرهای رها شده گویی به بدن این پهلوان روئین‌تن چندان كارگر نمی‌افتد. فرشچیان ذوق و سلیقه شخصی خود را به خورد مخاطب نمی‌دهد، بلكه ذوق و سلیقه مخاطب را ارتقا می‌دهد. می‌توان گفت نقاشی‌های ایشان در حوزه هنر دینی، منشا یك تحول و ارتقای سطح نگاه و نگارگری و هنرپردازی شده است و این را به‌ وضوح در قیاس با آنچه در گذشته ارایه می‌شد، می‌توان دریافت و باز می‌توان گفت كه فرشچیان یك چهره متمایز و متفاوت است؛ چهره‌ای درخشان نه‌تنها میان صاحب‌نظران و نظریه‌پردازان و هنرمندان، بلكه در بین همه مردم.

اگرچه در ابتدا گفتم به آقای فرشچیان استاد نگوییم و استادی چیزی بر ایشان نمی‌افزاید، اما این نكته را هم اضافه می‌كنم كه ایشان استاد یك رشته نیست؛ معلم رشته‌های مختلف است و این توان را دارد كه سنت و فرهنگ ایرانی كه هنری تركیبی است، گسترش دهد. تخت جمشید را تصور كنید. بخشی از هنر تخت جمشید لوتوس است. منشا لوتوس كجاست؟ شبه قاره. بخشی از این هنر هماست؛ منشا؟ در هنر مصر. بخشی از هنر بابل است. سرستون‌ها از هنر یونان است، اما وقتی همه اینها تركیب شد، تركیبش ایرانی است. روحش ایرانی است. در حكمت هم چنین است؛ شاید پیشینیان از یونان گرفتند، اما تركیب نویی ارایه دادند. آقای فرشچیان هم حقیقتا در هنر این كار را كرده است. تك‌تك اینها هنری مجزاست كه تركیب و تبدیل به اثری ایرانی شده. از این جهت در حوزه هنرهای ایرانی، ملی، سنتی و آیینی چهره منحصربه‌فرد و معلم بسیاری از هنرهاست. مثال دیگرش همین طرح ضریح، جایی كه فرشچیان دست می‌گذارد و ضریح را می‌سازد، جایی است كه میلیون‌ها نفر آرزو دارند دست بگذارند و حرم را لمس كنند. این، كار یك هنر نیست؛ بیش از ده هنر باید تا چنین ضریحی ساخته شود. اول حجم، بعد ریاضی و هندسه، سپس آرایه‌های شكل و معنا، در دل اینها خط و خوشنویسی و طراحی و مینا و هنرهای مربوط به فولاد و طلا و نقره و... همه اینها باید به كار گرفته شود و در تركیب درستی فراهم آید تا چنین اثر فاخری پرداخته شود. هنرهایی كه كم‌كم در حال فراموشی است و چهره‌های برجسته در آنها كمتر دیده می‌شود. فرشچیان در همه این رشته‌ها تسط دارد و می‌تواند همه اینها را كنار هم بچیند. در حقیقت هنر را كارگردانی كند تا یك اثر خلق شود. به‌ واقع ایشان به فنون مختلف آگاه است و استادالاساتید. ما معمولا به كسانی كه در حوزه‌های مختلف استادی دارند، حكیم می‌گوییم. فرشچیان حكیم هنرهای ایرانی است. هم حكمت نظری دارد و هم حكمت عملی. حكمت عملی كه معلوم شد ولی آیا بدون حكمت نظری می‌توانیم چنین پرمعنا توصیف كنیم! می‌توانیم تابلوی هستی را این‌طور بسط دهیم!  گاهی فكر می‌كنم در همه آثاری كه در تاریخ ما وجود دارد آیا كسی برای مقدمه شاهنامه فردوسی با این عظمت كه خلقت و هستی را بیان می‌كند و با نسخه‌های مختلف كه در دوران تیموری و صفوی و دیگر ادوار طراحی و تصویر شده، كسی این بخش را تصویرگری كرده؟ كاش تصویرگری مقدمه شاهنامه را به دست فرشچیان داشتیم! خب اگر از این زاویه نگاه كنیم، فرشچیان هم در حكمت نظری و به‌ گواهی آثارش هم در حكمت عملی صاحب ذوق و نظر و سبك است. از این جهت می‌توان گفت ایشان در حوزه هنر معاصر ایران، در رشته‌های هنرهای ایرانی، چه سنتی و چه ملی و چه آیینی، استاد برجسته و فرزانه‌ای است و در رشته‌های مختلف تسلط دارد و می‌توان ایشان را حكیم هنرهای ایرانی - اسلامی نامید.

روحش شاد.

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: