1402/7/26 ۱۲:۵۸
محمدعلی بهمنی قاجار، پژوهشگر و سندپژوه گفت: روند قدرتیابی و ثروتاندوزی رضاخان چندان دقیق ترسیم نشده است که چهطور شد او طی دو سه سال به قدری ثروت جمع کرد که احمدشاه میگوید او از ناصرالدینشاه که پنجاه سال در ایران حکومت کرد، پولدارتر است.
بهمنی قاجار: چطور ثروت رضاخان طی دو سال از ناصرالدینشاه بیشتر شد؟!محمدعلی بهمنی قاجار، پژوهشگر تاریخ در رونمایی از کتاب «حکومت قانون و دولت پادگانی، درآمدی بر تحولات سیاسی و اجتماعی 1302- 1299» که در خانه اندیشمندان برگزار شد، گفت: کتاب به روایت تاریخ اتفاقات سال 1299 تا 1304 میپردازد که در این روایت تاریخی منابع بسیاری استفاده شده که از جمله اسناد وزارت خارجه و وزارت جنگ که با در کنار هم قرار گرفتن آنها روایتی ملی بیان شده است. در این روایت اصل و محور ایران و منافع ملی آن است و مولف با عینک ایرانگرایی مسائل را میسنجد. آنچه در اینجا مهم است سقوط قاجاریه یا برکشیده شدن رضاخان نیست نه وضعیت سوسیالیستها نه محافظهکارها و بازار بلکه از منظر منافع ایران تحولات را رصد میکند. به همین دلیل نسبت به تاریخنگاریهای مرسوم متفاوت است یعنی نوع قالب کتاب انتقادی نسبت به برکشیده شدن رضاخان و رویکرد او در رسیدن به سلطنت است.
او افزود: به همین دلیل شاید در جایی منتقد بالا آمدن رضاخان و سلطنت رضاشاه باشد اما در عین حال خیلی روایتش مسلکی یا ایدئولوژیک نیست. نکته دیگر اینکه ضرورت تشکیل دولت مقتدر در این کتاب زیر سوال نرفته است یعنی مولف هم قبول دارد که دولت مقتدر باید تشکیل میشد. دلیل این نگاه از آنجاست که مولف با یک نگاه تاریخی به بررسی مساله پرداخته است، یعنی این کتاب ادامه دیگر آثار حسین آبادیان است. او از دوره مشروطه را بررسی و روایت کرده تا تحولات و بحرانهای بعد از آن، جنگ جهانی اول و روی کار آمدن وثوقالدوله و هرج و مرجی که در ایران بوده در آثار پیشین به خوبی ترسیم کرد و حالا از دل ماجرا وارد شده است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر عنوان کرد: در واقع کتاب «حکومت قانون و دولت پادگانی، درآمدی بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران 1304- 1299» اصلا فاقد هر زمانپریشی است در این اثر از زمان وثوقالدوله شروع میشود، از زمانی که سعی دارد دولت مقتدری ایجاد کند و در این میان درصدد است تا کمیته مجازات را سرکوب و شورشهای دیگر را مهار کند و سمیتقو را تا حدی کنترل میکند و در پی آن است که قرارداد 1919 را منعقد کند تا در کشور ثبات برقرار سازد که موفق نیست و شکست میخورد. متعاقب آن مشیرالدوله تلاشهایی میکند که مشیرالدوله هم ناموفق است و سپهدار رشتی بر سرکار میآید و در یک هرج و مرج کامل نخستوزیر میشود، در اینجاست که نه سپهدار رشتی توانایی دارد مملکت را ثبات و نظم ببخشد نه نیروهای مسلح نظم و انظباط کاملی دارند و در این میان کودتایی در قراقخانه انجام میشود و روسها کنار میروند و رضاخان همهکاره میشود.
محمدعلی بهمنی قاجار گفت: بنابراین مولف معتقد به این واقعیت است که باید در چنین اوضاعی دولت مقتدر شکل بگیرد و او در این نگاهش تنها نیست و مرحوم سیدحسن مدرس هم در این فکر بوده و کمااینکه وقتی کودتا در میان است افراد مختلفی نامشان بر سر زبان است که نامزد کودتا هستند که از این میان رضاخان و سیدضیاء کودتا میکنند. در مجلس چهارم که بخشی از آن در کتاب آمده، همه بر این نگاه هستند که باید دولت مقتدر و قانونی شکل بگیرد که رئیس دولتش که وزیر جنگ آن علیه متجاسرین باشد. به عبارتی بازوی اجرایی حاکمیت ملی باشد از جمله متجاسرینی چون اسماعیلآقا سمیتقو یا نه دولت مقتدری که سمیتقو را سرکوب کند، اما در ضمن ببیند که اقبالالسطلنه ماکویی هم فرصت خوبی است و او را هم از بین ببرد و اموالش را بالا بکشد!
او ادامه داد: در این میان که چنین کارهایی صورت گرفت، وزیر جنگ مقتدر اگر اقبالالسلطنه را از بین برد و ثروتش را تصاحب کرد و در آنجا اگر اقبالالسلطنه مرزدار ایران در منطقه قرهسو مانع آن است که ترکیه به نخجوان برسد و مرگ مرزدارش یک فاجعه ژئوپلتیک برای ایران است، اهمیتی ندارد و آنچه مهم است پول اقبالالسلطنه است. بنابراین در این دولت پادگانی خودکامگی جای اقتدار را میگیرد، یعنی وزیر جنگ به دنبال منافع شخصی است و جای دولت مقتدر ملی را میگیرد، البته شاید ذات خودکامگی این است که دیگر پاسخگو نیست و به این سمت میرود که هر کاری را بر اساس اراده شخصی و طبق منافع خودش انجام دهد.
این سندپژوه بیان کرد: وضعیت چنان عریان شد و کشتن سایر حکام شهرها ادامه پیدا کرد که مدرس و اقلیت در مجلس پنجم رضاخان را به دلیل بالا کشیدن اموال اقبالالسلطنه استیضاح میکنند که یکی از بندهای استیضاح به این موضوع مربوط میشود. بنابراین کتاب تفکیکی از حکومت مقتدر و دولت پادگانی انجام داده است. در حالی که در این میان روند قدرتیابی و ثروتاندوزی رضاخان چندان دقیق ترسیم نشده است که چهطور شد او طی دو سه سال به قدری ثروت جمع کرد که احمدشاه به ولیعهد میگوید آنقدر پول دارد که هر کاری دلش میخواهد میتواند بکند. در واقع رضاخان در دو سه سال از آدمی که در 1299 هیچی نداشت یکدفعه در تابستان 1302 مطمئنا یکی از ثروتمندترین افراد در ایران تبدیل شده بود. به شکلی که احمدشاه میگوید او از ناصرالدینشاه که پنجاه سال در ایران حکومت کرد، پولدارتر است.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید