1402/5/16 ۱۲:۱۰
درباره علل و عوامل ناتمام ماندن انقلاب مشروطیت ایران، بسیار گفتهاند و نوشتهاند، برخی مثل همیشه بر نقش بیگانگان و دخالتهای نابجای آنها تاكید كردهاند، گروهی از ضعف اندیشه و فقدان ایدههای روشن نزد نخبگان فكری مشروطه سخن به میان آوردهاند و آنها را ایدئولوژی پردازانی سطحی قلمداد كردهاند، عدهای مشكل را در نبود طبقات اجتماعی مستقل و قدرتمند خلاصه كردهاند، شماری ناآگاهی و مشكلات فرهنگی را دخیل دانستهاند.
نگاهی به كتاب روستاییان و مشروطیت ایران نوشته سهراب یزدانی
محسن آزموده: درباره علل و عوامل ناتمام ماندن انقلاب مشروطیت ایران، بسیار گفتهاند و نوشتهاند، برخی مثل همیشه بر نقش بیگانگان و دخالتهای نابجای آنها تاكید كردهاند، گروهی از ضعف اندیشه و فقدان ایدههای روشن نزد نخبگان فكری مشروطه سخن به میان آوردهاند و آنها را ایدئولوژی پردازانی سطحی قلمداد كردهاند، عدهای مشكل را در نبود طبقات اجتماعی مستقل و قدرتمند خلاصه كردهاند، شماری ناآگاهی و مشكلات فرهنگی را دخیل دانستهاند. گروهی تا آنجا پیش رفتهاند كه حتی از انقلاب یا نهضت یا جنبش خواندن این تحول بزرگ اجتماعی سر باز زدهاند و آن را شورش غوغاییان نامیدهاند. اما در این میان پژوهشگران كمی به زمینههای اقتصادی و مادی این جنبش پرداختهاند و به تحلیل و ارزیابی دقیق اقتصاد سیاسی ایران در آستانه مشروطیت توجه كردهاند. سهراب یزدانی، پژوهشگر تاریخ و جامعه شناسی سیاسی اما با نگاهی دقیق و مورخانه، از این منظر غفلت نكرده و در واپسین كتابش با عنوان «روستاییان و مشروطیت ایران» از دو منظر اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی تاریخی به موضوعی توجه كرده كه در تحقیقات مشروطه پژوهی بسیار اندك به آن توجه شده است. او در این كتاب به موضوع روستاییان و اقتصاد كشاورزی ایران پرداخته و كوشیده نشان دهد چرا جنبشها و حركتهای دهقانی و كوششهای كشاورزان و روستانشینان ایرانی برای ایجاد تحولی اساسی و ساختاری در نظام اقتصادی ایران به ناكامی انجامید؟ از این رو كتاب «روستاییان و مشروطیت ایران» را میتوان یكی از مهمترین (اگر نه مهمترین) آثار در حوزه مشروطه پژوهی در سالهای اخیر خواند كه انتشارش در پاییز 1401 و در بحبوحه مجادلات سیاسی و اجتماعی، باعث شد كمتر مورد توجه علاقهمندان به تاریخ ایران و به ویژه دغدغه مندانی قرار بگیرد كه به این پرسش میاندیشند كه چرا مشروطه در ایران به همه یا عمدهترین اهداف خود نرسید؟ در یادداشت پیش رو خواهیم كوشید ضمن معرفی نویسنده، به معرفی این كتاب بپردازیم، با تاكید بر این نكته كه این مرور كلی به هیچوجه خواننده پرسشگر را از مطالعه اصل كتاب مستغنی نخواهد كرد.
سهراب یزدانی كیست؟
دكتر سهراب یزدانی (متولد 1328 بندر انزلی) مورخ ایرانی و استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه تربیت معلم است. او فارغالتحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه شهید بهشتی است كه دكترای خود را در رشته جامعه شناسی سیاسی از دانشگاه كیل انگلستان دریافت كرده است. دكتر یزدانی غیر از كتاب اخیرش یعنی «روستاییان و مشروطیت ایران» (نشر ماهی، 1401) پنج كتاب دیگر نوشته است كه موضوع چهار تای آنها انقلاب مشروطیت ایران است: 1. كسروی و تاریخ مشروطه ایران (نشر نی، 1376)، 2. صور اسرافیل: نامه آزادی (نشر نی، 1386)، 3. مجاهدان مشروطه (نشر نی، 1388) و 4. اجتماعیون عامیون (نشر نی، 1392) . كتاب پنجم او با عنوان «كودتاهای ایران» (نشر ماهی، 1395) بررسی تاریخی و عالمانهای از چهار كودتای ایران معاصر است، یعنی 1. به توپ بستن مجلس اول توسط محمد علی شاه، 2. انحلال مجلس دوم، 3. كودتای سوم اسفند 1299 و 4. كودتای 28 مرداد 1332. یزدانی در تاریخ نگاری منظری جامعه شناختی دارد و وقایع و رویدادها را با توجه به ساختار اجتماعی و نقش طبقات، گروهها و اقشار روایت میكند. او همچنین از تحولات اقتصادی و زمینههای مادی رخدادها غافل نیست و به خوبی به اهمیت اقتصاد سیاسی واقف است. تكیه بر اسناد و مدارك و منابع دست اول و كاربرد انتقادی آنها در گزارش و تحلیل وقایع از وظایف مورخ دانشگاهی است كه به خوبی در آثار یزدانی مشهود است.
روستاییان و اهمیت آنها
«در میان زمینهها و علل ناتمام ماندن انقلاب مشروطیت ایران، هیچ یك به اندازه بی ثمر ماندن جنبش دهقانی و بر جاماندن زمینداری بزرگ اهمیت نداشت». كتاب روستاییان و مشروطیت با این عبارتهای روشن و دقیق به پایان میرسد. اما چرا روستاییان و جنبشهای دهقانی این اندازه اهمیت دارند و اگر چنین است، چرا روشنفكران و تاریخ نگاران و پژوهشگران ایرانی تا این اندازه به آن كمتوجه بودهاند؟ برای پاسخ به پرسش نخست كافی است به ساختار اجتماعی ایران در آستانه انقلاب مشروطیت توجه كنیم. در آغاز قرن بیستم میلادی، مطابق برآوردها از بیش از ده میلیون نفر جمعیت ایران، تنها كمی بیشتر از دو میلیون نفر در شهرها زندگی میكردند، بیش از 5 میلیون نفر ساكن روستاها بودند و حدود 3 میلیون نفر هم ایلیاتی. در این وضعیت «اقتصاد كشور تقریبا بهطور كامل به كشاورزی و فعالیتهای جنبی آن وابستگی داشت. بین 80 تا 90 درصد نیروی كار در بخش كشاورزی متمركز بود. مواد غذایی از كار دهقانان به دست میآمد و زندگی اقتصادی جامعه در گرو كشاورزی بود» (صص 37-38) . همین نكته را یزدانی در ابتدای فصل یكم كتاب به آن اشاره كرده، به خوبی اهمیت نظام ارباب- رعیتی را در تحولات سیاسی و اقتصادی كشور نشان میدهد.
دنیای فراموش شده
اما چرا روشنفكران معاصر مشروطه و مورخان و پژوهشگران بعد از آنها كمتر به این موضوع توجه كرده اند؟ به نوشته یزدانی در نوشتههای نویسندگان عصر مشروطه «روستا دنیای فراموش شده» بود و نویسندگانی چون محمد مهدی شریف كاشانی و محمد علی تهرانی بسیار كم به آن پرداختند. البته در همان عصر دو روزنامهنگار شاخص یعنی ناظم الاسلام كرمانی و مجد الاسلام كرمانی (به ویژه در كتاب سفرنامه كلات) به ستم و ظلمی كه در حق روستاییان صورت میگیرد، توجه كردند. كسروی هم با نگرشی منفی به جنبش دهقانان توجه كرد، اما بهطور كلی «از نظر آنها، مشروطه جنبشی شهری بود، هدفهای سیاسی داشت و برای استقرار حكومتی نوین به راه افتاده بود. هر سه نویسنده با بدبینی به روستاییان مینگریستند. آنها شیوه ارباب-رعیتی را ستمگرانه میدانستند و خواهان از بین رفتن یا تعدیل آن بودند، اگرچه معتقد بودند كه رعایا مفهوم مشروطه را نمیفهمند.[در نتیجه] چنین كسانی نمیتوانستند در جنبش سیاسی جایگاهی داشته باشند. روش مبارزه دهقانان نیز به گونهای بود كه تنها میشد هرج و مرج به حساب آورد.» (صص 30-31) پژوهشگران بعدی چون كاتوزیان هم بسیار اندك به روستاییان توجه كردهاند یا همچون كاظمی-آبراهامیان شتابزده عمل كردهاند.
علت اصلی این كم توجهی، قطعا كمبود منابع و اسناد و مدارك تاریخی است، اما دلیل دیگر خاستگاه اجتماعی و فرهنگی خود پژوهشگران است، ضمن آنكه رویكرد عمومی تاریخ نگاری ایرانی، یعنی سیاست زدگی و مركزگرایی
بیتاثیر نبوده است.
نظام نابرابر
فصل نخست كتاب با عنوان «نظام ارباب- رعیتی در ایران» توصیفی دقیق و جامع درباره ساختار اقتصادی كشور در روزگار پیش از مشروطه است. در این فصل نویسنده انواع شیوههای مالكیت زمین در ایران (سلطنتی، دولتی، وقفی، اربابی و خرده مالكی) و شیوه زمینداری تیول داری را معرفی میكند و نشان میدهد كه چگونه از میانه قرن نوزدهم، ایران وارد چرخه تجارت جهانی شد و بزرگ مالی و مالكیت اربابی و تیولداری در كشور گسترش بی سابقهای یافت و اوضاع كشاورزان و خرده مالكان وخیمتر شد. در ادامه این فصل یزدانی نگاهی درونی و جزئی به جامعه دهقانی میاندازد و با دقت مناسبات ارباب-رعیتی را از حیث نوع و ماهیت قرارداد (مزارعه)، انواع مالیات (مالیات اصلی و مالیاتهای فرعی مثل تفاوت عمل) و ستمهایی كه بر دهقانان صورت میگرفته، مورد بررسی قرار میدهد. به نوشته یزدانی دهقانان به شیوههای مختلف تحت ستم و اجحاف زمین داران بودند و كشانده شدن به مدار اقتصاد سرمایه داری، این وضعیت را تشدید كرد.
«كشاورزان برای تمامی ملت مواد غذایی فراهم میآوردند، مایه ثروت اربابان خود بودند، منبع اصلی درآمد دولت بودند، اما خود آنها و خانواده شان در فقر به سر میبردند، همواره در معرض گرسنگی بودند و به علت بدهی و دلایل دیگر به زمین وابسته میشدند.» (صص 73-74)
دادخواهی روستاییان
آن طور كه یزدانی نوشته، دهقانان ایرانی مثل كشاورزان در اكثر جوامع، با تاخیر به جنبش مشروطه پیوستند، البته مشروطه خواهان هم از روستاییان غافل بودند...[اگرچه] جامعه تكان سختی خورده بود. روستاییان به همراه قشرهای دیگر جامعه به آینده امیدوار میشدند.» (صص 74-76) . در بعضی شهرها گروهی از مشروطه خواهان سخن از برچیدن نظام ارباب-رعیتی به میان آوردند و روستاییان هم (بعضا بهطور غیرمستقیم تحت تاثیر انقلاب روسیه) خود را صاحب حق میدانستند. شیوههای دادخواهی روستاییان مشخص بود. نخست عریضه نویسی، دوم ارسال نامه و تلگراف به روزنامهها، سوم بست نشینی و چهارم حضور گروهی. این اعتراضات معمولا حول این محورها میچرخید: 1. مالیات ها: «رعایات بهطور معمول درباره اصل مالیات حرفی نداشتند. اما مالیاتهای اضافی و من در آوردی، رسوم مالیاتی بر جامانده از زمان استبداد و تفاوت عمل را ناحق میشمردند»، 2. آب، 3. نصب كدخدا، 4. حمله ایلات و راهزنان و اشرار، 5 شیوه حكومت و روابط و مناسبات اجتماعی. «در سراسر دوره مجلس اول، فریاد رعایا از ستم زمینداران بزرگ و سران ایلات بر آسمان بود.» (ص90) و «رعایا از زورگویی و زورستانی مالكان و گماشتگان آنها نیز شكایت داشتند» (ص 91) .
انجمنهای بلوكات
شیوههای مرسوم اعتراض دهقانان كه بعضا با چاشنی خشونت همراه بود، معمولا نتیجهای در بر نداشت. در نتیجه «روستاییان از مبارزه شهرنشینان درس میگرفتند. آنها آموختند كه باید سازمانی برای مبارزه خود به وجود بیاورند.» (ص105) در انجمنهای ایالتی و ولایتی، روستاها نادیده گرفته شدند، در نتیجه روستاییان به ابتكار خود انجمنهای ده را بر پا كردند (ص 106) این انجمنها را گاه «انجمن ملی» یا «انجمنهای دهات»، «انجمنهای اطراف» و به ویژه «انجمنهای بلوكات» میخواندند. انجمنهای ایالتی و ولایتی در آغاز با انجمنهای بلوكات مخالف بودند و كار روستاییان را غیرقانونی میدانستند. با وجود این روستاییان به راه خود میرفتند و سازمانهای ده را تشكل میدادند. در برخی از دهكدهها، چند انجمن تاسیس شد. خانوادهها یا برخی از افراد، گروه خود را تشكیل میدادند. گاه بزرگان محلی برای خود جمعیتی درست میكردند (ص108) . یزدانی در ادامه مثالهایی از فعالیتهای این انجمنها ارایه میكند و مینویسد: «یكی از خواستهای اصلی روستاییان در همه جای كشور كاهش بار مالیاتها بود. آنها به خصوص مالیاتهای فرعی- یا تفاوت عمل- را ناعادلانه میدانستندو از روش محاسبه آن دل پری داشتند. رعایا از مجلس انتظار داشتند كه مالیاتهای فرعی را بردارد، اما مجلس نه تنها چنین گامی بر نداشت، كه مالیات فرعی را به مالیات اصلی افزود و همه را یك كاسه كرد. این یكی از دلایل اصلی ناامیدی دهقانان از مجلس بود» (ص 111)
اعتراض و سركوب
ناامیدی دهقانان از اقدامات قانونی به شكلگیری حركتهای ستیزنده علیه اربابها در برخی جاها مثل همدان، قوچان، طبس، بام و صفیآباد، درجز، بجنورد، اصفهان، كرمان و سیستان، تنكابن منجر شد. «یكی از گستردهترین و شورانگیزترین اعتراصها به نظام مالیاتی در یزد شكل گرفت» (ص122) . فصل چهارم كتاب به جنبش دهقانی در آذربایجان میپردازد. او در این فصل بهطور مفصل به زمینههای شكلگیری جنبش دهقانی در این منطقه از ایران میپردازد و مینویسد: «حركت روستاییان آذربایجان تا پایان دوره مجلس اول ادامه یافت. آنها از پرداخت سهم ارباب یا عوارض تحمیلی و گاه مالیات و غله دیوانی خودداری میكردند. این حركت با افت و خیز همراه بود. در مواردی سركوب میشد، كه نمونه بیرحمانهاش در ماكو رخ داد. گاه ماموران حكومت به سراغشان میرفتند و آنان را به تسلیم میكشاندند. اما روستاها تسلیم نمیشدند. چیرگی زمینداران و حكومتیان بر رعایا شكسته شده بود» (ص 149) یزدانی در فصل پنجم همین موضوع را در گیلان نشان میدهد.
نهادها و روستاییان
یزدانی در فصل شش كتاب به اقدامات سه نهاد قانونی عمده كشور یعنی مجلس، انجمن ایالتی و ولایتی و دستگاههای اجرایی حكومت (از هیئت دولت گرفته تا حاكمان ایالات و نایب الحكومه ها) در رابطه با روستاییان میپردازد. مجلس سه گام بزرگ برداشت: 1. تیولداری را بر انداخت و همه تیولها را به دولت برگرداند، 2. عمل تسعیر (تبدیل مالیات جنسی به مالیات نقدی) محصول كشاورزی را برانداخت، 3. تفاوت عمل را به درآمد دولت افزود. به نوشته یزدانی اما این اقدامات تاثیر چندانی بر زندگی روستاییان نگذاشت، زیرا «برای رعیت فرق نمیكرد كه تفاوت عمل به چه اسمی گرفته شود یا به كیسه حاكم بریزد یا در خزانه وزارت مالیه گرد بیاید. در هر صورت او بود كه باید مالیات را میداد. » (ص 190) تركیب طبقاتی مجلس به گونهای بود كه قدرت سیاسی همچنان دست حاكمان پیشین باشد. «همگی آنها زمیندار و تیولدار، و چند نفرشان در زمره بزرگترین مالكان كشور بودند. دولت بهطور كامل از اربابها پشتیبانی میكرد و دهقانان را عاصی، دزد، غارتگر، شورشی، اراذل و مانندها میدید.» (ص 195) به علاوه «همزمان با جنبش مشروطه هیچ اندیشه انقلابیای شكل نگرفته بود كه بخواهد روابط اقتصادی و اجتماعی را زیر و رو كند.» (ص196) مجلس با فعالیتهای انجمنهای محلی اعم از انجمنهای بلوكات و انجمنهای ملی مخالف بود و میكوشید اقدامات آنها را آشوب قلمداد كند (ص 199) انجمنهای ایالتی و ولایتی هم چندان برای روستاییان دل نمیسوزاندند و شكایای رعایت در آنها طنین نمییافت. یزدانی با اشاره به فعالیتهای انجمنهای آذربایجان و گیلان و خراسان نشان میدهد «آنها مانند مجلس شورا، نظام ارباب-رعیتی را محترم میشمردند. گاه به زیاده خواهی و ستمگری ارباب و مباشر اشاره میكردند، اما با گذشت زمان، این نقدها كاهش یافت» (ص 209)
روشنفكران و روستاییان
آن طور كه یزدانی در فصل هفتم كتاب نشان میدهد، در میان مشروطه خواهان هم تعداد كسانی كه به روستاییان توجه داشتند، انگشت شمار بود. او در این رابطه به نوشتهها و گفتارهای سید اشرف الدین حسینی، سید جمال واعظ اصفهانی، مجد الاسلام، ثقه الاسلام و دیدگاههای متفاوت آنها اشاره میكند و مینویسد: «خلاصه كلامشان چنین بود: نظام ارباب-رعیتی ناعادلانه و ستمگرانه است. رعیت زیر فشار انواع تحمیلات غیرانسانی قرار دارد و هر چند تولید كننده عمده جامعه است، گرسنه و تنگدست به سر میبرد.» (ص 221) اما راهحلی كه این روشنفكران در برابر این نظام ناعادلانه و ستمگرانه پیشنهاد میكنند، چیست؟ برخی مثل دكتر ابوالقاسم به پند و اندرز روی آوردند، عدهای از ضرورت دگرگون كردن برخی سازوكارها سخن گفتند، شماری از تعدیل مالیاتها حرف زدند و بعضی همچون اجتماعیون عامیون راه چاره را فروش یا تقسیم زمین خواندند (ص 223) . «مجد الاسلام كرمانی نیز راه چاره مساله ارضی كشور را فروش زمینهای خالصه میدانست.» (ص 225) یزدانی در ادامه این فصل به تفصیل به دیدگاههای علی اكبر دهخدا كه در مقالاتش در هفتهنامه صور اسرافیل بازتاب داشت، پرداخته است. «دهخدا نظام زمینداری ایران را فئودالیته میداند. وزیران، رجال، اعیان و اشراف و تاجران هر كدام مالك ده تا پانصد قریه و قصبهاند. پانصد تا صد هزار رعیت را نیز تحت تسلط خود دارند اما املاك خود را به گونهای اداره میكنند كه سبب ویرانی شان شده است. (ص 226) او راهحل را مالكیت رعیت بر زمینی كه بر آن كار میكند، میداند. برای این كار راه پیشنهادی او تشكیل «بانك زراعی ملی» است. به نظر یزدانی، «دهخدا در این رشته مقاله از نویسندگان زمانه خود در ایران فراتر رفت. آنها از تقسیم زمینهای دولتی فراتر نمیرفتند، اما دهخدا به تقسیم بخشی از زمینهای اربابی نیز چشم دوخت. در عین حال با تاكید بر جنبشی كه دهقانان به راه انداخته بودند، خواست نشان دهد كه جامعه ایران بر سر دو راهی ایستاده است: یا دولت و زمینداران زیر بار تقسیم زمینهای خود میرفتند، یا دهقانان به ضرب نوك بیلهایشان زمینها را تصاحب میكردند. او معتقد بود انقلاب دهقانی زمانی رخ میدهد كه دهقانان به آگاهی دست بیابند.» (ص 228)
ناكامی جنبش دهقانی
فصل پایانی كتاب روستاییان و مشروطیت ایران، به ارزیابی كلی و «بررسی جنبش دهقانی» در ایران اختصاص دارد و نویسنده در آن به سرانجام تكاپوهای كشاورزان و روستاییان، بعد از ویرانی مجلس به دست نیروهای دولتی و به توپ بستن آن میپردازد. «قزاقها به دهكدههای پیرامون تهران رفتند و انجمنها را از میان برداشتند. مالكان در روستاهای ورامین به آزار كسانی پرداختند كه از مشروطه پشتیبانی كرده بودند. در یزد، مالیاتی را كه آنهمه سر و صدا برانگیخته بود به زور گرفتند. عدهای از یزدیها خواستند دوباره به بست نشینی رو بنهند، اما سربازها آنها را كتك سختی زدند. مناطق روستایی گیلان خاموش بود و آذربایجان به علت مقاومت مشروطه خواهان وضع خاصی پیدا كرد» (ص 231) .
جنبش دهقانی در ایران از دید یزدانی، چند ویژگی داشت:
منطقهای بودن: رشد كند سرمایه داری در ایران و عدم شكلگیری كشاورزی تجاری در سراسر كشور باعث شد كه ارتباط منطقهای به سختی شكل بگیرد و در نتیجه جنبشهای دهقانی در ایران پراكنده و اینجا و آنجای كشور صورت بگیرد. البته این ویژگی كلی جنبشهای دهقانی است و زمانی میتوان بر آن غلبه كرد كه سازمانهای شهری به كمكشان بیاید. اما در دوره مشروطه حتی یك سازمان سیاسی پیدا نشد كه بتواند، در سطحی ناچیز هم كه شده، جنبش دهقانی را كمك كند. (ص 234)
خاستگاه اجتماعی رهبران: یزدانی میان انگیزنده و رهبر تفاوت قائل میشود. او انگیزنده را كسانی میخواند كه با زمینداران مخالف بودند و از رعایا پشتیبانی میكردند، در حالی كه رهبران كسانی هستند دوشادوش روستاییان گام بر میداشتند و آنها را هدایت میكردند. به نظر او «همانطور كه جنبش دهقانان از حیطه منطقهای خارج نشد و جنبه ملی نیافت، هیچ یك از رهبران دهقانی به صورت چهره ملی در نیامد... جنبش دهقانان ایرانی ساخته و پرداخته گروههای اجتماعی شهری نبود.» (ص 237) همچنین رهبران هیچ سازمانی برای پیشبرد مبارزه به وجود نیاوردند یا سازمانهایی ضعیف و شكننده بر پا كردند. (ص 241) دهقانان به مالكیت قانونی زمینداران احترام میگذاشتند و اصلیترین موضوع اعتراضهای آنها، ظلم و ستم و اجحافی بود كه علیه آنها صورت میگرفت.
حضور ایلات و عشایر: اربابها و خانها به دلایل گوناگون مناطق روستایی را شكارگاه خود میدانستند و از ضعف دولت مركزی و حكومتهای محلی سود میجستند و هدفی جز تاراج روستاها نداشتند. به نوشته یزدانی، كاظمی و آبراهامیان در مقاله خود سه پیش شرط شكلگیری جنبش دهقانی را چنین بر میشمرند: اول دهقان متوسط ناراضی، دوم اقتصاد متزلزل، سوم دولت مركزی ضعیف. از دید ایشان عوامل دوم و سوم در ایران حضور داشت، اما عامل سوم خیر. ایشان اما نقش ایلات را نادیده میگیرند. به نوشته یزدانی «در هر جای كشور كه جنبش دهقانی پدید آمد و زمینداران نیروهای مسلح توانا در اختیار داشتند یا نیروی ایلی در آنجا استوار بود، كفه ترازو به سود زمیندار چرخید جنبش دهقانان به صورت خونینی پایان یافت» (ص 251)
هم دستی بازرگانان و زمین داران: از دید یزدانی بازرگانان ایرانی انقلابی نبودند و چیزی بیش از تعدیل نظام سیاسی نمیخوانستند. بسیاری از بازرگانها به خرید و فروش زمین روی آورده بودند بنابراین طبقه حاكم سود خود را در بقای نظام ارباب- رعیتی میدیدند. (ص 251)
نتیجهگیری
كوتاه سخن آنكه با حكومت مشروطه تغییری به نفع روستاییان به وقوع نپیوست و برنامههایی مثل طرح اجتماعیون عامیون و طرح تقسیم زمینهای خالصه ناكام ماند. در نتیجه «دگرگونی موثری در روابط ارباب-رعیتی پدید نیامد و زمینداری سنتی ایران همچنان پابرجا ماند.» (ص 256) یكی از نتایج این امر شكل نگرفتن سرمایهداری در ایران است. به نوشته یزدانی «رشد سرمایه نیازمند پیش شرطهایی است. بازار داخلی باید به روستاها راه بگشاید و گسترده شود. تولید و كیفت مواد خام ضروری و محصولات خوراكی باید بهبود یابد. از همه اینها مهمتر اینكه رعیت باید از وابستگی به زمین آزاد شود و بتواند نیروی كار خود را آزادانه بفروشد تا به این ترتیب بازار كار فعال شكل بگیرد. نظام ملاكی اجازه نمیداد چنین تحولاتی در جامعه ایران پدید آید. (ص 256) نتیجه دیگر ناكامی مشروطیت در استقرار حكومت پارلمانی، برابری حقوقی شهروندان، آزادیهای فردی، گردش منظم نخبگان سیاسی و پیشرفت اقتصادی است (ص 257) . به عبارت دیگر مشروطیت ایران از تغییر ساختاری نظام اقتصادی و سیاسی (نظام ارباب-رعیتی) ناكام ماند. بی دلیل نیست كه به رغم خواست مردمی كه دیگر خود را رعیت نمیدیدند، استبداد بر جای ماند و به اشكال گوناگون خود را بازتولید كرد.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید